روزنـامـة شـمـس و پیـروزی مشروطـۀ دوم

روزنـامـة شـمـس و پیـروزی مشروطـۀ دوم

نویسنده چگونگی به وجودآمدن این روزنامه، اطلاعات کتاب شناسی آن، نشریات هم عصر آن و بالأخره محورهای مقالات و موضوعات آن و تأثیر این مطالب بر مشروطه دوم را تشریح می نماید.
در قلمرو مطالعات مربوط به انقلاب مشروطۀ ایران، مطالعه در کم‌وکیف پیروزی مشروطۀ دوم از ابعاد مختلف واجد اهمیت است. مشروطۀ اول حاصل یک انقلاب آرام و تدریجی بود. این جنبش سرانجام با صدور فرمان مشروطیت از سوی مظفرالدین شاه به پیروزی رسید. درحالی‌که مشروطۀ دوم حاصل یک قیام ملی و مبارزة خونین و خشونت‌بار بود. این قیام سراسری با خلع و تبعید محمدعلی‌شاه به ثمر رسید. در این قیام و مبارزۀ ملی، که در دورة کوتاهِ سیزده‌ماهة استبداد صغیر شکل گرفت و در نهایت منجر به سقوط استبداد و مستبدان و پیروزی مجدد مشروطه شد، آزادی‌خواهان داخل و خارج از ایران، هر‌یک به‌نوبة خود سهم و نقش بارزی داشتند.
تقریباً هم‌زمان با شکل‌گیری مبارزة همه‌جانبه با قوای استبداد در داخل، در خارج از ایران نیز ایرانیان مشروطه‌خواه به روش‌های مختلف به ستیز با استبداد برخاستند. از چند کانون مهم مبارزه که در خارج از ایران شکل گرفت، دو مرکز مهمِ استانبول و نجف در پیوند با هم، بیش از همه توانستند در حمایت و رهبری مبارزة مردم ایران نقش ایفا کنند. در این میان استانبول جایگاه خاص و برجسته‌ای داشت، چراکه صدای علما و مراجع مشروطه‌خواهِ نجف و آزادی‌خواهان دیگر نقاط خارج از ایران، از طریق استانبول به گوش مبارزان داخل ایران می­ رسید.
درست از اوایل دورة استبداد صغیر، دو کانون مهم مبارزه حول محور روزنامة شمس و «انجمن سعادت ایرانیان» در استانبول شکل گرفت. در این‌جا مجال پرداختن به کارنامة پربار و تاریخچۀ پرفراز و نشیب انجمن سعادت ایرانیانِ استانبول نیست؛ آنچه مدنظر ماست پرداختن به کم‌وکیف انتشار روزنامة شمس و نقشی است که این روزنامه در پیروزی مشروطۀ دوم بر عهده داشته است.
روزنامة شمس
مهم‌ترین و معروف‌ترین روزنامه‌ای که در دوران قبل از مشروطه و در عهد ناصری به مدت بیست و دو سال در پایتخت عثمانی ــ‌استانبول‌ــ انتشار یافت روزنامة اختر بود. این روزنامه بعد از بیست و دو سال انتشار، سرانجام تحت فشار حکومت استبدادی عبدالحمید در 1896م/1313ق تعطیل شد. حکومت حمیدی بعد از انحلال مشروطه و مجلس نوپای آن کشور، آزادی‌خواهان را تحت فشار شدیدی قرار داده بود. اختناق حاکم بر عثمانی تا بدان حد بود که وقوع حادثة مهمی نظیر پیروزی انقلاب مشروطیت در ایران، به‌هیچ‌وجه در عثمانی انعکاس نیافت. اما دو سال بعد، که مجلس شورای ملی ایران به توپ بسته شد و اساس مشروطیت در ایران برچیده شد، این خبر در مطبوعات عثمانی به‌صورت گسترده انعکاس یافت. به گفتۀ تقی‌زاده: «مردم عثمانی نفهمیدند که کدام مجلس برانداخته شد، زیرا که از وجود چنین چیزی اطلاع نداشتند.»1 یحیی دولت‌آبادی هم که پس از بمباران مجلس خود را به استانبول رسانده بود، اظهار می‌کند که «در ظرف دو سال مشروطیتِ دولتِ ایران، جراید عثمانی کلمه‌ای در این موضوع ننوشتند، اما روز شنبه 23 جمادی‌الثانی، که مجلس ما را در تهران به توپ بستند، تمام جراید عثمانی این خبر را نشر دادند. بدیهی است این کار به امر سلطان بوده که آب چشمی از مشروطه‌خواهان ملت خود گرفته باشد ]تا[ به خیال آزادی نیفتند».2

این ترفند حمیدی در عمل تأثیری در سرکوب خواست مشروطه‌خواهان عثمانی، که قریب به سه دهه در داخل و خارج از عثمانی برای برانداختن حکومت استبدادی سلطان عبدالحمید دوم و اعادة مشروطه تلاش می‌کردند، نداشت. تقریباً یک ماه و یک هفته بعد از بمباران مجلس در ایران، مبارزات آزادی‌خواهان عثمانی به ثمر نشست و سلطان عثمانی در یک عقب‌نشینی بزرگ ناچار به اعادة مشروطه و اجرای قانون اساسی، که در 13 رجب 1293 نوشته شده بود، امر داد (سلخ جمادی‌الثانی 1326).

بدین ترتیب مشروطۀ دوم عثمانی درست یک ماه و یک هفته بعد از سقوط مشروطۀ اول ایران تحقق یافت. با پیروزی جنبش مشروطه‌خواهی در عثمانی و بازگشت روشنفکران و آزادی‌خواهان تبعیدی آن کشور، فضای عمومی برای انتشار روزنامه‌های ملی و آزاد، نه‌تنها برای مشروطه‌خواهان عثمانی که برای مشروطه‌طلبان گریخته از ایران و نیز آزادی‌خواهان ایرانی مقیم عثمانی، فراهم شد. در چنین شرایطی بود که نخستین شمارة روزنامة شمس درست دو ماه و چهارده روز بعد از بمباران مجلس شورای ملی و یک ماه و یک هفته بعد از پیروزی مشروطة دوم عثمانی، در روز 8 شعبان 1326 در استانبول منتشر شد.3

آقا میرزاعلی‌آقا تاجر اصفهانی در تقریظی که در شمارة دوم شمس منتشر کرد، با یاد و ستایش از روزنامۀ اختر، از شمس به‌عنوان جانشین آن روزنامه یاد کرد. سیدحسن تبریزی، که صاحب کتابخانة «شمس» در استانبول بود، با اقدام به انتشار روزنامة شمس در دوران اختناق استبداد صغیر، بزرگ‌ترین گام آزادی‌خواهانه را برای دمیدن روح امید به مبارزانی که در آذربایجان و خصوصاً در تبریز به مقاومت علیه قشون اعزامی محمدعلی‌شاه می‌پرداختند، برداشت.

سیدحسن تبریزی، مدیر و صاحب‌امتیاز روزنامة شمس، در شمارۀ اول، طی «اخطاری» به «هیئت معارف‌پژوهان»، راجع به انگیزۀ انتشار شمس و تقاضای همکاری معارف‌پروران نوشت:

ازآن‌جایی‌که سالیان دراز خود را بر آن امید می‌داشته که روزی را نائل و موفق گردم که در راه خدمت به نوع، عموماً، و به وطن عزیز، خصوصاً، به‌توسط نشر روزنامه، که اولین اساس ترقی و تمدن و  نخستین نقطۀ عمران و آبادی مملکت است، خدمتی نموده و خویشتن را در زمرۀ خدمت‌گذاران وطن محسوب و از ادای حقوق برادران وطنی و مسئولیت وجدان خارج نمایم، میسر نمی‌شد. چه آن‌که ابرهای مظلم استبدادیان چنان افق افکار طرف‌داران آزادی و هواخواهان عدالت را تاریک و متراکم نموده بود که قلم و بیان در آن عصر جاهلیت یارای تحریر و تقریر نداشت. و امروز که از الطاف و نعم بزرگ یزدان پاک، پرتو عدالت ترشح و از نیروی دانش خداوندان ادراک و بینش نیر تمدن و معارف در این جامعه اتحاد نورافشان گردیده است، ما نیز به انتشار روزنامۀ هفتگی، که از منافع و نشر مقاصد ملی در او ذکر شود، مبادرت ورزیده و بدیهی است که با فداکاری یک تن این مقصد مقدس حاصل نخواهد شد. لهذا از پیشگاه منزه وجدان خداوندان افکار صائبه و صاحبان  مدارک عالیه استدعا بر آن است که از افاضۀ افکار و ترشحات مدارک عالیۀ خویش ادارۀ روزنامۀ شمس را قرین افتخار و شرافت فرمایند.4

در دوران استبداد صغیر، علاوه‌بر روزنامۀ شمس، هفت روزنامۀ دیگر از سوی آزادی‌خواهان در داخل و خارج از ایران انتشار یافت: روزنامۀ حبل‌المتینِ رشت در شهر رشت، چهار روزنامه به نام‌های مساوات، انجمن، نالة ملت و استقلال در شهر تبریز و دو روزنامة صوراسرافیل و سروش در ایوردون سوئیس و استانبول. روزنامة شمس در مقایسه با هفت روزنامة دیگر، هم از لحاظ ترتیب انتشار، منظم‌تر و پردوام‌تر؛ و هم از حیث محتوی، مهم‌تر و تأثیرگذارتر از هفت روزنامۀ دیگرِ دوران استبداد صغیر بود. در سال اول انتشار روزنامة هفتگی شمس که دقیقاً با دوران سیزده‌ماهة استبداد صغیر مقارن بود، در مجموع 48 شماره منتشر شد.5

محتوای مطالب سال اول روزنامۀ شمس به‌خوبی نشانگر نقش بارز و برجستة این روزنامه در پیروزی مشروطه‌خواهان و اعادة مشروطۀ دوم در ایران است. چنان‌که در یکی از شماره‌­های سال دوم شمس، به‌صورت گذرا به این مسئله اشاره شده است: شمس پس از آن‌که در اسلامبول اعلان مشروطیت گردید و در ایران اهالی مظلوم گرفتار پنجۀ استبداد بود، محض خدمت به وطن ]و[ ابنای وطن عزیز، اقدام بدین خدمتِ گران‌قیمت نموده و هرگونه ضرر مالی و جانی را بر خود هموار و به نشر و طبع او پرداختیم و با وسایل متنوعه به همۀ نقاط ایران رسانده و باعث خدمات گوناگون و به‌خلاف مأمول نائل ترقیات بی‌شمار شدیم.6

از مجموع مطالب منتشرشده در سال اول شمس، اعم از: مقاله‌ها، گزارش‌ها، تلگراف‌ها، نامه‌ها و حتی عکس‌ها و تصاویر، به‌خوبی پیداست که تمام کوشش نویسندگان و دست‌اندرکاران این روزنامه چیزی جز شکست استبداد و مستبدان و اعادۀ مشروطه نبوده است. شمس برای نیل به این مقصود مقدس، تمام صفحات سال نخست انتشار خود را به درج مطالب مختلف و متنوعی اختصاص داده است که محورهای عمده و اصلی آن از این قرار است:

 

1. درج مقالات ضداستبدادی به‌منظور ترغیب مردم ایران برای قیام علیه حکومت کودتایی محمدعلی شاه؛

2. انتشار تلگراف‌ها، نامه‌ها، احکام و فتاوی مراجع عظام نجف در نفی رژیم استبدادی محمدعلی‌شاه و دفاع از استقرار مجدد مشروطه؛

3. انعکاس گستردۀ شورش و قیام شهرهای مختلف ایران، به‌ویژه قیام مجاهدان مشروطه‌خواه تبریز؛

4. ترغیب ایرانیان خارج از کشور برای دادن کمک و اعانه به مردم درمحاصره‌ماندۀ تبریز؛

5. انعکاس کمک‌های ایرانیان مقیم شهرهای مختلف عثمانی و مصر و دیگر نقاط به مبارزان داخل ایران؛

6. انعکاس کوشش‌های ایرانیان مشروطه‌خواه عثمانی، قفقاز، قاهره و نجف؛

7. انتشار اخبار مربوط به متحصنان سفارت عثمانی و حضرت عبدالعظیم و دفاع از خواسته‌های به حق آن‌ها؛

8. انتشار ده‌ها نامه و تلگراف انجمن سعادت ایرانیان استانبول و حمایت از کوشش‌های آن‌ها؛

9. انتشار چند نامه و تلگراف کمیتۀ زنان ایرانی استانبول به سران دولت‌های اروپایی در محکومیت رژیم محمدعلی‌شاه؛

10. درج اشعار ملی و آزادی‌خواهانه در ستون ادبیات روزنامه برای دمیدن روح مبارزه و مقاومت در میان آحاد ملت؛

11. درج ده‌ها مورد عکس و تصویر از مجاهدان و مبارزان مشروطه‌خواه داخل ایران در صفحۀ اول روزنامه و حمایت از آن‌ها و تشویق‌شان؛

12. انتشار اخبار و گزارش‌های مختلف از پیروزی مشروطه‌خواهان عثمانی، به‌ویژه جریان سقوط عبدالحمید و پیروزی ترکان جوان به‌منظور ایجاد امید در میان مبارزان داخل ایران.

 

از مواردی که برشمردیم به دو محور اصلی به اجمال اشاره می‌کنیم: یکی حمایت همه‌جانبة شمس از قیام تبریز و دیگر انعکاس احکام و فتاوای مراجع نجف در دفاع از مشروطه و ستیز با استبداد.

چنان‌که گفته شد شمس در بیش‌تر شماره‌های خود اخبار و گزارش‌های مختلفی از شورش و قیام مردم در شهرهای مختلف ایران درج می‌کرد. شمس در این شهرها خبرنگارهایی داشت که اخبار را به‌صورت مستند و مفصل برای روزنامه ارسال می‌کردند؛ محض نمونه «اخبارنگار شمس» در تبریز، در گزارش وقایع دهة اول رمضان سال 1326 در این شهر نوشت: ...رودخانه را حد وسط قرار دادند. سنگرها بسته شد. طرف جنوبی مشروطه‌طلب و طرف شمالی استبدادخواه، هر روز از صبح الی غروب شلیک تفنگ بود ]...[ روز پنجشنبه، اول صبح به محلة باغمیشه ریخته، چهارصد سوار بنای شلیک گذاشتند...»7

شمس در شمارۀ 26، تلگراف ستارخان مبنی بر وحشیگری قوای مهاجم نسبت به مردم بی‌گناه را این‌گونه منعکس کرد: «طرفداران شاه در محاربۀ خودشان با طرفداران ملت، به‌عوض مقاومت در مقابل آزادی‌طلبان و مساوات‌خواهان، در نهایتِ وحشیگری و بربریّت هجوم به دهات بی‌طرف صرف و ستمدیدگان بی‌لشگر که به امورات ابداً مداخله نکرده آورده، اموال‌شان را غارت، اطفال‌شان را شهید می‌کنند. تمام عالم متمدنه را به این ظلم‌ها و وحشیگری‌های بی‌رحمانه به شهادت طلبیده، سخت پروتست می‌نماییم.»8

شمس علاوه‌بر انتشار این اخبار، با درج مقاله‌ها و گزارش‌هایی به افشاء اقدامات علمای هواخواه دستگاه استبداد می‌پرداخت. در یک مورد، از اقدامات انجمن اسلامیّه به سرکردگی حاجی میرزاحسن تبریزی و میرهاشم در ضدیّت با مشروطه، به‌ویژه رواج‌دادن اتهام بابی‌بودن مشروطه‌خواهان خبر داده: حاجی میرزاحسن و سایر علما و انجمن اسلامیّه که نام نهاده‌اند جمع شده که اهل سایر محله‌ها بابی شده‌اند. این عبارت تازه در میان آن‌ها باب شده، هرکه مشروطه‌طلب باشد بابی می‌نامند.9

شمس در کنار انتشار اخبار و گزارش‌های مربوط به مقاومت مجاهدین تبریز، در بیش‌تر شماره‌های خود با درج مقالات و مطالبی تلاش می‌کرد تا عموم ایرانیان خارج از کشور را به دادن کمک و اعانه به مردم درحال‌محاصرۀ تبریز ترغیب کند؛ از جمله، آقا میرزاعلی‌آقا تاجر اصفهانی در چند مقالۀ پیاپی ضمن تشریح وضعیت ایران و محتوم‌بودن پیروزی مشروطه‌خواهان نوشت:

استبدادیان تصور می­‌کنند با این قتل و غارت، مشروطه‌­خواهان خسته و مانده خواهند شد، خیر]...[ از این مقدمات تا اندازه‌­ای معلوم شد که ادارۀ حالیه دوام و ثباتی نکرده، عنقریب به یک هجوم غضنفرانه محو و مستهلک خواهد شد. برای آن‌که همشهریان مقیمین خارجه سهم خود را در راه دین و وطن داده باشند دو وظیفه دارند: یکی آن‌که به فهوای فتاوی اخیر حجج اسلام چون اطاعت و اعانت این اداره فعلاً حرام است به فرستادن مال‌التجاره، دخل گمرک را زیاد نکنند و بدانند که تمام وجوه و عایدات گمرک صرف توپ و تفنگ شده بر روی برادران خودشان آتش می‌کنند]....[ وظیفۀ دوم هم اعانه‌فرستادن به تبریز است. درخصوص وجوب و ضرورت آن لازم نیست متوسل به پاره‌ای شواهد شد.01

از گزارش‌های متعدد منتشرشده در شمس چنین برمی‌آید که فراخوان این روزنامه برای دادن کمک و اعانه به تبریزیان با استقبال عموم ایرانیانِ مقیم عثمانی و دیگر نقاط مواجه بوده است. چنان‌که بارها از کمک‌های ایرانیان استانبول، ازمیر، طرابوزان، سامسون و قاهره در روزنامه اخباری درج شده است، از جمله این خبر؛ در صامسون]سامسون[ از طرف برادران باهمت وطن‌پرست ما به‌عنوان فلاکت‌زدگان تبریز به جمع اعانه اقداماتی شده و مقدار هشتاد لیره جمع شده است. همت غیورانۀ ایشان سزاوار تمجید و جمیع برادران خود را که سالک این طریق‌اند از صمیم قلب تشکر می‌گوییم.11

شمس برای جلب کمک بیش‌تر ایرانیان به مردم تبریز، در چند شماره به درج اطلاعیۀ برگزاری نمایش در تئاتر ملی عثمانی پرداخت و با تأکید نوشت: «منافع آن عاید به اعانۀ مصیبت‌زدگان تبریز است. در این امر خیر اشتراک کافۀ حریت‌پروران را آرزو و استرحام می‌نماییم.»21

گذشته از تلاش شمس برای انعکاس گستردۀ شورش و قیام شهرهای ایران، مسئله دیگری که در این روزنامه از برجستگی خاص برخوردار است، انتشار احکام و فتاوای مراجع مشروطه‌خواه نجف است. درست از شمارۀ دوم این روزنامه تا شماره‌های آخر سال نخست آن، تعداد زیادی نامه، تلگراف و فتوا، ابتدا از سه مرجع مشروطه‌خواه نجف؛ یعنی حاج میرزاحسین تهرانی، آخوند خراسانی و شیخ‌عبدالله مازندرانی و بعد از رحلت تهرانی،31 از دو مرجع دیگر، در روزنامة شمس انتشار یافته است.

سال نخست شمس که حاوی تعداد زیادی از دستخط‌ها و تلگراف‌های مراجع مزبور است، در حکم مهم‌ترین و بهترین سند برای ارزیابی و شناخت مواضع مراجع مزبور در طول دوران یک‌سالۀ استبداد صغیر است. از تک‌تک تلگراف‌ها و احکام مراجع چنین برمی‌آید که آن‌ها تمام مسائل ایران را از نزدیک دنبال کرده و نسبت به تمام تحولات مربوط به ایران با حساسیت تمام واکنش نشان داده‌اند. مراجع مزبور از ابتدای وقوع کودتای محمدعلی‌شاه با قاطعیت به محکوم‌ساختن آن پرداخته و در طول ماه‌های حاکمیت استبداد، با صدور احکام متعدد، مردم را به قیام علیه حکومت محمدعلی‌شاه فرا می‌خواندند. چند فتوای مهم و مشهور مراجع نجف، نخست در همین روزنامة شمس انتشار یافت. از جمله، مراجع ثلاثه در پاسخ به تلگراف ایرانیان ازمیر، که هشدار داده بودند شاه در صدد قتل‌عام مردم تبریز است، چنین پاسخ دادند: الیوم دفع این سفّاک ظالم و دفاع از بقیة مسلمین از اهم واجبات است. عجالةً جناب حجةالاسلام تبریزی را با جماعتی از علما روانه و با همّت غیورانۀ عموم ملت و اقتضای تکلیف، خودمان هم در حرکت حاضر، و خون‌مان از سایر شهدا رنگین‌تر نیست.41

شمس در شمارة شش، متن مفصل و کامل نطق آخوند خراسانی را در جمع بیش از پانصد نفر از طلاب نجف منتشر کرد. در بخشی از این نطق، آخوند خراسانی به صراحت به علمایی که به بهانۀ مشروعه‌خواهی، مشروطه را آماج حملات خود قرار داده بودند حمله کرده و اقدامات آن‌ها را موجب بروز نفاق و اختلاف دانسته بود. در قسمتی از این نطق آمده بود : بر احدی از مسلمین شک و شبهه نیست که سلطنت ایران، سلطنت جور و سلطان آن جائر است]...[ بنابراین هیچ جهت ندارد که بعضی از جهال به دسیسۀ آن‌که باید مشروطه، مشروعه باشد علم مخالفت برافراشته و موجبات نفاق و اختلاف بین مسلمین را فراهم کنند.51

روزنامة شمس به تبعیت از همین موضع‌گیری مراجع نجف نسبت به علمای مشروعه‌خواه، در بیش‌تر شماره‌های خود، در قالب مقاله، گزارش و خبر، ضمن نقد و رد مواضع مشروعه‌خواهان، آن‌ها را از حملات تند و شدید خود بی‌نصیب نگذاشته و نام آن‌ها را اغلب با القـاب زشت و ناپسند آورده است.61

درج مکرر تلگراف‌ها و احکام مراجع نجف در شمس، این روزنامه را به مهم‌ترین ابزار و رسانۀ مراجع مزبور برای حمایت و دفاع از قیام ملی علیه استبداد محمدعلی‌شاه تبدیل کرده بود. بخشی از رسالت اصلی شمس در واقع همین بود که میانجی و واسطه صادقی باشد میان مراجع نجف و مجاهدین داخل ایران. نامه‌ها و تلگراف‌های منتشرشده در روزنامة شمس که همگی در دفاع از قیام ملی است، از نظر مخاطب طیف وسیعی را شامل می‌شد؛ از نامه به سران دول اروپایی تا تلگراف به سران عشایر در ایران، از تلگراف تبریک به مجلس ملی عثمانی تا نامة حمایت‌آمیز به متحصنان سفارت عثمانی در تهران، از صدور حکم ضرورت فتح تهران تا صدور فتوای مشهور «اعلان حکم خدا». این فتوای اخیر در میان تمام احکام و تلگراف‌های مراجع نجف جایگاه بسیار بارز و برجسته‌ای در رویارویی همه‌جانبة مشروطه‌خواهان با حاکمیت استبدادی محمدعلی‌شاه و ساقط‌کردن او داشت. متن این فتوا از این قرار است:

به عموم ملت حکم خدا را اعلام می‌داریم: الیوم، همت در رفع این سفاک جبار و دفاع از نفوس و اعراض و اموال مسلمین از اهم واجبات و دادن مالیات به گماشتگان او از اعظم محرمات و بذل جهد در استحکام و استقرار مشروطیت به‌منزلة جهاد در رکاب امام زمان ارواحنا فداه و سرمویی مخالفت و مسامحه به‌منزلۀ خذلان و محاربه با آن حضرت صلواةالله و سلامه علیه است. اعاذه المسلمین من ذلک انشاءالله تعالی.

الأحقرنجل المرحوم میرزا خلیل، الأحقر محمدکاظم الخراسانی، الأحقر عبدالله مازندرانی.»71

انتشار چنین احکام و فتواهایی از سوی مراجع عظام نجف در روزنامة شمس، مهم‌ترین مشوق و دلگرمی برای مجاهدین تبریز به رهبری ستارخان بود. چنان‌که مرحوم کسروی در ارزیابی میزان تأثیر این فتواها در استمرار مبارزه با دستگاه استبدادی محمدعلی‌شاه به‌درستی نوشته است:

اگر این فتواهای علمای نجف نبودی کم‌تر کسی به یاری مشروطه پرداختی، همان مجاهدان تبریز بیش‌ترشان پیروی از دین می‌داشتند، و دستاویز ایشان در آن کوشش و جان‌فشانی این فتواهای علمای نجف می‌بود. همان ستارخان بارها این را به زبان می‌آورد که من «حکم علمای نجف را اجرا می‌کنم». هم‌چنین بازرگانان توانگر، که پول به نام «اعانه» به تبریز می‌فرستادند، بیش‌ترشان پیروی از فتواهای علما می‌کردند. سود بزرگ تلگراف‌های علمای نجف از این راه می‌بود.81

انتشار ده‌ها نامه، تلگراف و فتوای مراجع نجف در شمس، که تقریباً در اکثر شماره‌های آن به چشم می‌خورد، و نیز مجموع مقالات، مطالب و گزارش‌های این روزنامه در طول دوران یک‌سالۀ استبداد صغیر، تأثیر چشمگیری در ترغیب مجاهدین به مقاومت در برابر دستگاه استبدادی محمدعلی‌شاه داشت. مقاومتی که سرانجام بعد از سیزده ماه به درهم‌شکستن استبداد و پیروزی مجدد جنبش مشروطه‌خواهی در ایران منجرشد. کسروی در هر دو اثر خود، علی‌رغم برخی انتقادهایی که به شمس در دوران بعد از فتح تهران داشته، نقش این روزنامه را در دوران استبداد صغیر مثبت و مهم ارزیابی کرده است. چنان‌که در یک‌جا می‌نویسد: در آن هنگام ]دوران استبداد صغیر[ در استانبول به یک روزنامه نیاز بسیار می‌بود، و این روزنامه نیز یاوری به پیشرفت کار تبریز کرده است.91

چنان‌که گفته شد، کسروی در تألیف هر دو اثر خود،02 چندین‌بار به روزنامة شمس استناد کرده است. تردید نیست که او در تألیف آثار مذکور از این روزنامه بهرة فراوان برده است؛ چنان‌که در جایی به‌صراحت به این مسئله اشاره کرده است.12

در یک ارزیابی اجمالی و نهایی از روزنامۀ شمس، باید گفت که این روزنامه از دو حیث واجد اهمیت بسیار است: یکی از حیث تأثیر چشمگیری که در تقویت مبارزات مشروطه‌خواهان داخل و خارج از ایران در دوران استبداد صغیر داشته است و دیگر به‌عنوان منبع ارزشمندی که به‌جهت آگاهی‌های فراوان، اکنون به مأخذی کم‌نظیر برای شناخت تاریخ ایرانِ دوران مشروطة دوم تبدیل شده است.

 

منبع:

مطبوعات بهارستان، سال اول، شماره اول، پاییز 1390، ص 128-138.


پی‌نوشت

1 . صالحی، نصرالله، «افول اختر و طلوع شمس در استانبول»، نامة بهارستان، دورة دوم، س2، ش7، بهار 1389، صص 895-906

2 . دولت‌آبادی، یحیی، حیات یحیی، ج3، تهران: انتشارات فردوسی و عطار، 1362، ص27

3 . روزنامة حکمت، چاپ قاهره، در شمارۀ 924 به تاریخ 15 ذیقعده 1326، پس از اظهار این مطلب که روزنامه و مدرسه اساس آزادی در هر کشور است به استقبال از انتشار شمس رفته و خشنودی خود را از انتشار این روزنامه این‌گونه ابراز داشت: «ما را هم تا جمادی‌الأول دلخوشی که در جهان بود اول مجلس شورای ملی بود و دوم فراوانی روزنامه‌های فارسی در داخل که به ناگاه بارانی وزید و مجلس شورای ملی خراب و جریده‌نگاران برخی شهید و بعضی نایاب شدند تا ناگهانی در هفتۀ گذشته شمارۀ 9 و 10 شمس از افق استانبول تابیده و به ادارۀ حکمت رسید. لهذا صاحب‌امتیاز جریدۀ شمس، صاحب کتابخانۀ شمس را تبریک می‌نماییم و بقای آن را خواهانیم.» رک: صدرهاشمی، تاریخ جراید و مجلات ایران، ج3، اصفهان: انتشارات کمال، 1363، صص 82-84

4 . شمس، س1، ش1، 8 شعبان 1326، صص 1 و 2

5 . شمارۀ 45 روزنامه دقیقاً در روز فتح تهران؛ یعنی در 27 جمادی‌الثانی 1327 انتشار یافت. سه شمارۀ بعدی سال اول؛ یعنی از 46 تا 48 عمدتاً به انعکاس فتح تهران و پیروزی مشروطه‌خواهان اختصاص یافت.

6 . شمس، س1، ش26، 11 ربیع‌الأول 1326، صص 5 و 6

7 . شمس، س1، ش7، 19 رمضان 1326، صص 8 و 9

8 . شمس، س1، ش26، 11 صفر 1327، صص 3 و 4

9 . شمس، س1، ش7، 19 رمضان 1326، صص 8 و 9

10 . شمس، س1، ش5، 5 رمضان 1326، صص2 و 3

11 . شمس، س1، ش25، 4 صفر 1327، ص3

12 . شمس، س1، ش8، 26 رمضان 1326، صص 6 و 8

13 . حاج میرزاحسین تهرانی در شب جمعه 11 شوال 1326 درگذشت.

14 . شمس، س1، ش7، 19 رمضان 1326، ص10

15 . شمس، س1، ش6، 12 رمضان 1326، صص 1 و 2

16 . شمس، س1، شماره‌های 4، 7، 10، 11، 13، 16، 25، 30

17 . شمس، س1، ش14، 16 ذیقعده 1326، ص3

18 . کسروی، احمد، تاریخ مشروطه ایران، تهران: امیرکبیر، 1369، ص730

19 . همان، ص 726

20 . تاریخ مشروطه ایران و تاریخ هیجده‌سالۀ آذربایجان

21 . کسروی، احمد، تاریخ هیجده‌سالۀ آذربایجان، تهران: امیرکبیر، 1378، ص137