بعضي از اديبان دوران مشروطه دچار خودباختگي بودند

بعضي از اديبان دوران مشروطه دچار خودباختگي بودند

كاووس حسن‌لي -استاد زبان و ادبيات فارسي دانشگاه شيراز- در گفت‌وگو با خبرگزاري فارس، اظهار داشت: براي بررسي ادبيات مشروطه، بايد در دو زمينه شعر و نثر مشروطه تحقيق صورت گيرد. پيش از مشروطه ادبيات فارسي هم در حوزه نثر و هم در حوزه شعر و مخصوصا در دوره قاجار، يك ادبيات بي‌تحرك و راكدي شده بود و در واقع ادبيات تقليدي بود.

وي افزود: اگر به نثر آن دوره نگاه كنيم، كساني مثل فاضل خان گروسي، قاآني و ميرزاصالح وقايع‌نگار، حتي در نامه‌هاي خصوصي علاقه زيادي به عبارت‌سازي، سجع‌سازي و قرينه‌سازي دارند. اما آرام آرام و همگام با تحولاتي كه در مسائل سياسي و اجتماعي ايران رخ داد، ضرورت ساده‌نويسي و توجه به انتقال روشن پيام در نثر فارسي احساس شد و كساني مثل قائم مقام فراهاني نقش مهمي در اين حوزه ايفا كردند. در اين دوره كم‌كم نثر پيرو دگرگوني‌هاي اجتماعي و سياسي به خدمت انسان معاصر ايراني در آمد.

حسن‌لي درباره رابطه ادبيات و جريان‌هاي سياسي و اجتماعي در عصر مشروطه گفت: بي‌گمان رابطه مسائل اجتماعي و ادبيات، رابطه‌اي دو سويه است. هم مسائل اجتماعي و سياسي دوره مشروطه در ادبيات تاثير جدي گذاشت و هم ادبيات در مشروطه. ادبيات براي بسترسازي و فراهم آوردن زمينه‌هاي روشنفكري و گسترش شعارهاي مشروطه نقش اساسي ايفا كرد. اگر چه بعضي از منشي‌هاي دوره قاجار ضرورت ساده‌نويسي را يادآوري كرده بودند، اما در دوره بيداري است كه نثر ساده مي‌شود و كساني مثل زين‌العادبين مراغه‌اي، آخوندزاده، دهخدا و طالبوف كمك كردند تا نثر در خدمت شرايط اجتماعي قرار بگيرد. البته اين نشر اشكالاتي را به لحاظ ادبي دارد.

وي درباره شعر مشروطه گفت: شعر هم همين وضعيت را دارد. شعر پيش از دوره بيداري، شعري است كه يا در دربار است يا در خانقاه‌ها. اما در دوره بيداري شعر جايگاه هميشگي خودش را رها مي‌كند و پا به كوچه و بازار مي‌گذارد و در خدمت شعارها و مسائل دوره بيداري مشروطه در مي‌آيد.

حسن‌لي ادامه داد: مردم بسياري از مسائل مشروطه را از طريق شعر مي‌شنوند و در حقيقت شعر باعث گسترش روح بيداري مي‌شود. كسي مثل نسيم شمال شعرهايش بلافاصله زبان‌زد مردم مي‌‌شد و در حقيقت مردم شعارهاي مشروطه را از طريق شعرهاي شاعراني مثل نسيم شمال تكرار كردند و گسترش دادند. اگر تاريخ ادبيات ايران را بررسي كنيم هيچ دوره‌اي به اندازه دوره مشروطيت، شعر به مردم نزديك و زبان فرياد مردم نشده است. اينكه اين شعر از نظر هنري ضعيف است، بحث جداگانه‌اي است. اما از نظر جامعه‌شناسي هيچ دوره‌اي از دوره‌هاي شعر فارسي و مخصوصا هيچ شاعري به اندازي سيد اشرف‌الدين گيلاني (نسيم شمال)، اينقدر مردمي نبود.

اين استاد دانشگاه اضافه كرد: بي‌گمان زبان ادبيات كه ساده شد، به اين منظور بود كه مفاهيم و محتوايي را به راحتي انتقال دهد. يعني يك ضرورت معنايي باعث شده بود زبان ساده شود و خود به خود اين زبان ساده نشده بود. همه كساني كه در نثر دوره مشروطه نامي دارند، انسان‌هاي اجتماعي و سياسي بودند. البته اولين رمان‌ها، رمان‌هاي تاريخي بودند. اين رمان‌ها در ضمن خودشان به مسائل اجتماعي و فرهنگي مي‌پردازند.

حسن‌لي درباره جنبه‌هاي انتقادي آثار ادبي در دوران مشروطه گفت: اديبان دوران مشروطه اگر چه به فكر روشنگري، آگاهي دادن به جامعه و انتقاد از عقب‌افتادگي‌هاي مردم ايران بودند، اما انگار بعضي از آنها دچار خودباختگي و تحقير جامعه ايران نيز بودند. متاسفانه اين بزرگترين اشكال اديبان دوران مشروطه است. بي‌گمان جامعه دوره مشروطه پر از اشكال است، اما به اين معني نيست كه ارزش‌هاي جامعه ايران را اينقدر كه در نثر اين دوره مي‌بينيم به تمسخر و تحقير بگيريم. يكي از دلايلي كه به ايران باستان پناه برده مي‌شود هم همين است.

وي افزود: در دوره مشروطيت زبان ساده شد، اما هم در رمان‌ها تاريخي كه به نوعي نوستالژي بازگشت به گذشته است، و هم در رمان‌هاي اجتماعي كه بيان مفاسد فراگير جامعه ايران است، يك تحقير كردن فرهنگي را هم مي‌بينيم كه به نظر من اين موضوع آزار دهنده است. ضمن اينكه من معتقدم چاره‌اي هم نبود و روشنفكران ايراني بايد اعتراضي نسبت به وضع موجود مي‌كردند. اما من اعتقاد داريم كه نمي‌شد در اين دوره ضمن اعتراض به خرافي‌ها، ارزش‌هاي متعالي را برجسته كرد تا اينقدر مردم احساس حقارت نكنند؟

حسن‌لي اظهار داشت: در اينكه ادبيات ايران در دوران مشروطه خانه تكاني كرد، شكي نيست. در قبل از مشروطه نثر، وظيفه اصلي خودش را كه انتقال مفاهيم بود، فراموش كرده بود. در دوره‌هاي مختلف نثر فارسي پس از اسلام، نثر دوره معاصر به نثر دوره اول خيلي نزديك است و اين اتفاق جالبي است. يعني اينكه نثر امروز ما به نثر هشتصد سال پيش نزديكتر است تا نثر پانصد سال پيش. در دوره اول نثر فارسي، نثر براي بيان مقصود بود، نه براي تكلف و فخرفروشي. اما شرايطي پيش آمد كه نثر فارسي به سمت صنعت‌پردازي رفت و در دوره بيداري شرايطي پيش آمد كه نثر فارسي به دوره اول بازگشت.

وي گفت: از اين نظر ادبيات دوره مشروطه پديده و دستاورد مهمي به شمار مي‌آيد، اما اين نثر خواه ناخواه تغيير مي‌كرد زيرا شرايط جهاني، نثر فارسي را به سمتي مي‌كشاند كه ساده شود.

حسن‌لي درپايان گفت: اينكه فكر كنيم ادبيات بزرگترين دستاورد دوره مشروطه است كمي اغراق است. دليل من اين است كه اگر ادبيات اين دوره را با ادبيات ما قبل خود مثل سعدي، حافظ و مولانا بسنجيم، مي‌توانيم ادعا كنيم كه ادبيات مشروطه بزرگترين دستاورد است؟ اين موضوع قابل بحث است