از ادبيات مشروطه نگاهی نثر به دوره ی مشروطه
نهضت مشروطه خواهان ايران در چهاردهم مرداد ماه 1285 به پيروزي رسيد و بر تمامي بخشهاي جامعه تاثير گذاشت و ادبيات فارسی را چنان دستخوش تغيير و تحول كرد كه امروزه در طبقهبندي سبكها و دورههاي ادبي، دورهاي مستقل با عنوان «ادبيات مشروطه» قابل مطالعه و تحقيق است.
از آغاز سلطنت ناصرالدين شاه تا پديد آمدن مشروطيت در ايران شصت سال سپري گشت. در اين دوره شصت ساله هيچ تحول سياسي و اجتماعي و ادبي خاصي درون مرزهاي ايران مجال ظهور نيافت اما در سالهاي قبل از وقوع مشروطه نثر فارسي كه از زمان قائم مقام فراهاني ساماني يافته بود و تا حدودي از پيچيدگي فاصله گرفته بود شاهد تحولاتي بود و به سمت سادگي، رواني و پرهيز از به كار بردن لغات دشوار پيش رفت. درون مايه ی نثر نيز كه در سالهاي نزديك به انقلاب مشروطه آزادي و آزاديخواهي، سنت شكني و تجددخواهي بود و در اين دوره با لحني آرامتر ادامه يافت. بنابراين در يك تقسيمبندي ميتوان ادب مشروطه را در فاصله سالهاي 1285 تا 1300 از نظر گذراند و انواع ادبي موجود در نثر این دوره مشروطه را بدين شرح طبقهبندي كرد:
1ـ روزنامهنويسي و طنزنگاري
به سبب حساسيت فضاي سياسي در سالهاي اول مشروطه، كمتر نويسندهاي دست به كار نوشتن كتاب ميزد و اكثر آنها مطالب خود را در قالب مقاله در روزنامهها منتشر ميكردند. روزنامههاي بيشماري در اين دوره انتشار يافتند كه در آنها بيشتر مطالب سياسي، اجتماعي و بعضاً علمي منتشر ميشد كه جنبه ی اطلاعرساني داشت. برخي از اين روزنامهها علاوه بر اخبار و مقالات سياسي، پارهاي از اشعار و آثار ادبي را نيز درج ميكردند.
از روزنامههاي مهم ادبي اين سالها ميتوان «صور اسرافيل» را نام برد كه با مديريت جهانگيرخان شيرازي و ميرزا قاسم خان تبريزي در تهران منتشر شد و با مقالات دهخدا به شهرت رسيد.
از ديگر نشريههاي مهم اين دوره «نسيم شمال» به مديريت و نويسندگي سيد اشرفالدين حسيني گيلاني است كه سراسر منظوم بوده و با لحني طنزآميز همه چيز و همه كس را مورد انتقاد قرار ميدهد.
مجله ی بهار كه ظاهراً نخستين نشريه ی كاملاً ادبي محسوب ميشود در سالهاي مشروطه به وسیله ی ميرزا يوسف خان اعتصام منتشر شد و پس از آن دو مجله ی «دانشكده» و «نوبهار» كه از جمله مهمترين نشريات سالهاي مشروطه بهشمار ميآيند با مديريت ملكالشعراي بهار به عرصه ظهور رسيدند.
به طور كلي روزنامهنويسي و طنزنگاري در دوران مشروطه با ويژگيهايي چون سادهنويسي، نوگرايي و تجدخواهي و آزادي طلبي و با هدف تاثير بر عوام گسترش يافت و يكي از انواع ادبي نشر مشروطه را تشكيل داد.
2ـ رمان نويسي
رماننويسي به شيوه جديد در ادبيات كلاسيك فارسی سابقهاي ندارد و اين نوع ادبي نيز محصول يك قرن گذشته است. پيش از انقلاب مشروطه، نويسندگان ايراني نوشتن رمان به مفهوم امروزي را از طريق ترجمه رمانهاي تاريخي غربي آموختند و نوشتن رمانهايي شبيه به آنها را آغاز كردند.
در عصر مشروطه بيشترين رويكرد نويسندگان به رمانهاي تاريخي بود؛ چرا كه از سویي نوعي باستانگرايي و روحيه ی كاوشگرانه در شناخت هويت گذشته ميان آنها حاكم بود و از سوي ديگر، به دلیل اوضاع سياسي نوشتن رمان تاريخي خطر كمتري در بر داشت از اين رو اهتمام به نگارش رمان تاريخي و رمان های اجتماعي سطحي در قياس با كار پرخطر روزنامهنويسي يا نوشتن رمان سياسي توام با امنيت تلقي ميشد و چنین است که در دوره مورد بحث ما نيز جز تعدادي رمان تاريخي رمان ديگري نوشته نشد.
به این ترتیب از ميان رماننويسان مطرح و آثار آنها در دوره ی مشروطه ميتوان به اين افراد اشاره كرد:
محمدباقر ميرزا خسروي (1266-1328ق) كه رمان شمس و طغرا را در سه جلد تاليف كرد كه اين اثر در ميان رمانهاي تاريخي صدر مشروطه از نظر زبان و مضمون بينظير است. نويسنده در نگارش اين رمان با پيروي از نثرنويسان قديم مصرعها يا بيتهايي را به مناسبت موضوع در نثر خود گنجانده كه به ملاحت و زيبايي اثر او افزوده است. او چند اثر ديگر نيز دارد كه هيچ يك به ارزش و اهميت رمان مفصل او نرسيده است.
ميرزاحسن خان بديع (1251-1316ش) از ديگر رماننويسان عصر مشروطه است و دو اثر مشهور او شمسالدين و قمر و داستان باستان در اين سالها انتشار يافتند. او در نوشتن رمانهايش نثري ساده و روان داشت كه به نثر روزنامهاي مشروطه نزديك است.
عبدالحسن صنعتي زاده كرماني (متولد 1313ق) با نوشتن دو رمان دام گستران يا انتقام خواهان فروك و داستان ماني نقاش به شهرت رسيد كه البته برخي از محققان در انتساب اين آثار به او ترديد كردهاند.
يكي از ضعفهاي تكنيكي در اغلب داستانهاي دوران مشروطه، حضور راوي سوم شخص در بعضي صحنههاي داستان و سخن گفتن او با خواننده است كه امروزه كاربردي ندارد.
لازم به ذكر است كه اكثر نويسندگان اين دوره داستان را براي رغبت عوام مينوشتند و ديد جدي نسبت به ادبيات داستاني جديد نداشتند.
3ـ نمايشنامه نويسي
نمايشنامهنويسي نوع ادبي جديد به شمار ميرود و در ادب كهن ايران به شيوه غربي سابقهاي ندارد. در دوره ناصرالدين شاه رفتوآمد ايرانيان به اروپا به نحوي چشمگير افزايش يافت و تعدادي از ايرانيان هنردوست به محافل هنري و ادبي اروپايي راه يافتند و با چگونگي كار آنها از جمله اجزاي نمايشنامه آشنا شدند و پس از بازگشت به ايران از يك سو به ترجمه و اجراي نمايشنامههاي اروپايي پرداختند و از سويي ديگر بعضي از بازيهاي فكاهي را نگاشتند و به نمايش گذاشتند.
اولين كسي كه در ايران به نوشتن نمايشنامه فارسي پرداخت ميرزا آقا تبريزي بود كه سه نمايشنامه ی كوتاه تاليف كرد اين سه نمايشنامه به سبب انتشار بخشي از آنها درصدر مشروطه تنها نمونه ادبيات نمايشي در اين دوره محسوب ميشود، روايت اين نمايشنامهها از طريق گفتوگو صورت ميگيرد و زبان آنها مانند نثر داستاني قبل از مشروطه ساده، روان، بي تكلف و عوام فهم است.
4ـ ترجمه
فن ترجمه از عوامل موثر در رشد آگاهي و تحول انديشه ی ايرانيان در سالهاي قبل از مشروطه بود بسياري از تحولات فرهنگي و تغييرات اجتماعي و دستيابي نويسندگان به تكنيكهاي داستاننويسي و نمايشنامهنويسي و رويكرد آنها به نگارش رمان از طريق مطالعه ی آثار ترجمه شده به دست آمد. ترجمه ی آثار اروپايي در ايران با ايجاد چاپخانه در زمان فتحعلي شاه آغاز شد و در كنار گونههاي ديگر ادبي به مرور گسترش يافت.
از مهمترين آثار ترجمه شده در اين دوره (دوره ی مشروطه) ترجمه ی سرگذشت حاجي بابای اصفهاني است كه چاپ و انتشار آن در اين زمان صورت گرفت. مترجم اين رمان ميرزا حبيب اصفهاني در ترجمه ی اين كتاب مهارت و چيرهدستي بيمانندي از خود نشان داد و در اين زمينه ميتوان گفت كه متن فارسی حاجي بابا، متن فرانسوي آن را در خود هضم كرده و از آن فراتر رفته است.
5- تحقیقات ادبی و تاریخی
تحقيقات ادبي و تاريخي در محدوده تاريخي مشروطه به علت اشتغال اهل قلم به روزنامهنويسي و سياست جاذبهاي نداشت و جز «تاريخ بيداري ايرانيان» تاليف ناظمالاسلام، اثر درخوري پديد نيامد.
خاتمه:
در یک نگاه كلي به نثر این دوره باید بر این نکته تأکید کرد که تمامي انواع ادبي نثر مشروطه به سمت سادهنويسي، رواني و عوام فهم بودن سوق يافت و آزاديخواهي، سنتشكني، قانونخواهي، تجددطلبي توجه به اهميت و نقش مطبوعات از خصوصيات درونمايه ی اين آثار محسوب ميشود.
مشخصات منابع و مراجع:
1. ادبيات معاصر: ادوار نثر فارسي از مشروطيت تا سقوط سلطنت، دكتر هرمز رحيميان، تهران: انتشارات سمت.
2. پيشگامان نقد ادبي در ايران، دكتر محمد دهقاني، تهران: نشر سخن.