جنبش تنباکو سلب مشروعيت از نظام سلطنتي

جنبش تنباکو سلب مشروعيت از نظام سلطنتي

موضوع مبارزه و جنبش ، يک موضوع استعماري و خارجي بود، اما هدف مبارزه تسليم شاه و دربار بود. اعتمادالسلطنه وزير انطباعات ناصرالدين شاه در ضمن يکي از خاطراتش در روزنامه خاطرات مي نويسد: آفرين بر قلم جناب ميرزا که بيشتر از سرنيزه دولت اثر کرد. معني اين تعبير جز تقابل مردم و علمائ با شاه و دربار نيست. يکي از انگيزه هاي مخالفت و امتناع دربار از لغو قرارداد اين بود که لغو قرارداد در واقع به معني شکست ناصرالدين شاه و دربار از مردم و مرجعيت بود. دربار در پاسخ به اولين تلگراف ميرزاي شيرازي به شاه که خواهان استنکاف وي از اجراي قرارداد شده بودند، دلايلي چند ذکر مي کند و در يکي از بندهاي آن مي نويسد: مرحمتي دولت که با توشيح اعليحضرت پايان يافته ، آن هم به دولت بيگانه ، سزاوار برگشت نيست.
در گرماگرم مبارزه عليه قرارداد تنباکو فوج عظيم مردم به طرف قصر سلطنتي هجوم بردند که موجب کشته شدن عده اي گرديد. چنين تقابلي بين مردم و شاه تا آن زمان بي سابقه بود. مردم به بهانه قرارداد تنباکو، با شاه مقابله و مبارزه مي کردند. اين بعد از مقابله مردم و روحانيت با شاه ، با حکم ميرزاي شيرازي براي تحريم ، به تقابل شاه و دربار با امام زمان تبديل شده بود: اليوم استعمال توتون و تنباکو باي نحوکان در حکم محاربه با امام زمان است. در واقع يکي از آثار و نتايج حکم ميرزاي شيرازي نفي مشروعيت مذهبي سلطنت بود. ناصرالدين شاه خود بعد ضد سلطنتي تحريم تنباکو را اينگونه بيان مي کند:...گاهي اصفهان ، گاهي شيراز، گاهي مشهد و کرمان ، بلکه همه جا در شورش و انقلاب است.
اگر شهري و مملکتي را به تهديد ساکت مي کنيم ، اما اين سکوت موقتي است و ابدا تمام نشده و نخواهد شد. اين بازي تازه را که تمام علمائ درآورده و کشيدن تنباکو را قدغن و حرام کرده اند و مردم همه اطاعت کرده اند و نمي کشند، اين يک شورش و نافرماني ساکت و پنهان است. 
بعد از قيام مردم و پيروزي جنبش تنباکو به رهبري روحانيت ، شاه و دربار، روحانيت را دشمن اصلي خود ارزيابي کردند. امين الدوله پس از آن که ترس و وحشت دربار را در دوران نهضت ترسيم مي کند مي نويسد:.
.. کار به کام آقايان شد. شاه بعد متوجه پيروزي علمائ شد و در محضر وزرائ به مناسبت وقايع اين ايام از مطاعيت و استيلا و قوت و استعلائ ملاها شکايت مي فرمود.
شاه نه تنها ناراحت بود و شکايت مي کرد که خواستار در هم شکستن قدرت آنان نيز بوده است: ناصرالدين شاه که در قضيه تنباکو از مرحوم ميرزاي شيرازي و مرحوم ميرزاي آشتياني که جريان مبارزه را در تهران خوب رهبري کرده بودند، سخت رنجيده بود و با وجودي که علي الظاهر، رنجش خود را نهفته مي داشت ، در باطن خواستار وسيله اي براي در هم شکستن قدرت آشتياني ، در تهران بود....
نکته مهمي که در مورد حکم تحريم تنباکو بايد بدان توجه داشت اين است که اين حکم بعنوان حکم ثانوي و از جانب حاکم اسلامي صادر شده است.
بر اين اساس ، در ديدگاه ميرزاي بزرگ و بر اساس اعتقاد شيعي ، حاکميت نواب عامه ، حاکم اسلامي مجتهد اعلم و عادل زمان بوده است نه شاه و موضوع تحريم ، نشانگر اعتقاد و اعتماد به توان سياسي و رهبري مراجع بود که بعد از صفويه تا آن زمان بصورت عيني و عملي کم تر سابقه داشت.
تفاوت حکم ميرزا در ارتباط با سلطنت با آنچه قبل از آن مرحوم محقق کرکي و مرحوم کاشف الغطائ در اعطاي مشروعيت به سلطنت صادر کرده اند، اين است که حکم تحريم به معني سلب مشروعيت نظام سلطنتي است. لذا بايد جنبش تنباکو را اولين گام در گسستن پيوند دين و علماي ديني با نظام سلطنت دانست.
جنبش تنباکو علاوه بر اهميتي که في نفسه واجد آن است از اهميت ديگري نيز برخوردار است که آن را به مبدا تمامي جنبشها و قيامهاي ديني و مردمي از آن زمان تا امروز در تاريخ پرجنب و جوش يکصد ساله اخير ايران تبديل کرده است. اين جنبش همچنين ملت را بعنوان يکي از ارکان جامعه شناسي انقلابي معاصر ايران وارد تحولات سياسي کرد. ورود مردم در تحولات سياسي و مرتبط با روحانيت و تحت رهبري مراجع تقليد، تبلور ايدئولوژي سياسي شيعه و ترجمان عيني نظريه امت و امامت است. تا قبل از جنبش تنباکو، ساختار سياسي جامعه ايران داراي دو عنصر اساسي علماي ديني و نظام سلطنتي بود. از زمان جنبش تنباکو مردم بعنوان عنصر سوم وارد تحولات سياسي گرديدند. اين جنبش داراي دو ويژگي سلبي (ضد استبدادي و ضد استعماري) و يک ويژگي ايجابي (ديني و ملهم از مذهب) بود. علاوه بر اين جنبش تنباکو خصلت انقلابي شيعه را احيائ کرد و به ملايمتي که از زمان صفويه و به اقتضائ ضرورت هاي تاريخي آن زمان ، ميان علماي شيعه و نظام سلطنتي برقرار شده بود به يکباره پايان داد.

 

منبع:
    History Site of Mirhadi hoseini

      Teacher Training University

              Tehran  -IRAN