ايران ، از سقوط مشروطه تا كودتاي سوم اسفند

نويسنده تلاش كرده است تا نشان دهد خط سير عمليات گروههاي بحران ساز در عصر مشروطه به كجا منتهي شده است. در اين اثر دو جلدي نويسنده بحث را از اولتيماتوم روسيه و سقوط مشروطه پيگرفته و نشان داده است كه بريتانيا عليرغم شعارهاي عوامفريبانه حمايت از مشروطه ايران نه تنها هيچ حمايتي از اين جنبش نكرد بلكه روسيه را هم تشويق كرد به ايران حمله كند و مشروطه را تعطيل نمايد.
در اين مسير انگليسيها از اقدامات گروههاي بحرانساز داخلي به بهترين وجه ممكن استفاده كردند و به واقع نقش اصلي در سقوط مشروطه را همين گروههاي بحرانساز ايفا كردند. بعد از اين رويداد تاريخي احزاب سياسي و مطبوعات تعطيل شدند و زمام امور كشور به دست ناصرالملك افتاد كه با عنوان نيابت سلطنت احمدشاه نيز ياس و نوميدي را در دل او ميكاشت و وي را نسبت به ايران و ايراني بدبين ميكرد. در اين اوضاع و احوال بود كه جنگ اول جهاني شروع شد. خواننده در اين كتاب برای نخستین بار روایت جدیدی از اشغال ایران در جنگ اول جهانی، تاسیس کمیته مجازات، قحطی بزرگ سال 1296 شمسی و در نهایت قرارداد 1919 و کودتای 1921 را مشاهده خواهد کرد.