حضور زنان در مطبوعات عصر مشروطه

حضور زنان در مطبوعات عصر مشروطه

 آغاز تاریخ مطبوعات در ایران را می توان سال 1253 یعنی سالها پیش از حتی شکل گیری انقلاب مشروطه دانست که در آن سال روزنامه میرزا صالح شیرازی در تهران منتشر شد، اما در فاصله سالهای 1253 و 1292 که نخستین نشریه زنان ایران یعنی دانش منتشر شد، می توان در نشریاتی که توسط مردان منتشر می شد مقالات و یا نامه هایی را دید که توسط زنان به نگارش درآمده بود، حتی اگر نام زنی را بر خود نداشت؛ همان گونه که با مطالعه انجمنهای آن عصر که توسط زنان تأسیس شده اند، نمی توانیم اسم کوچک برخی از آنها را پیدا کنیم زیرا به نام پدران و یا شوهرانشان معروف بودند. نامه هایی که نام زنان را داشت و در روزنامه ها چاپ می شد، تأثیر زیادی بر مردم داشت. از جمله این نامه ها، نامه ای بود که نشریات مجلس، انجمن و ندای وطن در سال 1275 چاپ کردند. این نامه، نامه زنی از قزوین خطاب به سعدالدوله بود. زنی که می خواست جواهراتش را (که برای روز مبادا نگه داشته بود) برای کمک به بانک ملی به ودیعه بگذارد. یا نشریه بامداد از زن رختشویی نوشت که به محوطه مجلس رفته و یک تومان برای کمک به بانک ملی داده بود. از این مثالها بی شمار در تاریخ ایران وجود دارد.

برخی اعضای انجمنهای زنان به روزنامه ها نامه می نوشتند و از امور جاری و سیاسی و اجتماعی بحث می کردند. نامه اعتراض آمیز گروهی از زنان نیز که خود را حامیان تعلیم و تحصیل برای زنان ستمدیده ایران می خواندند در نشریه مساوات به چاپ رسید.

صوراسرافیل نامه ای از چند زن را چاپ کرد که نویسندگانش در مورد اقدامهای علمای محافظه کار هشدار می دادند و ناخرسندی مردم از شیخ فضل اللّه نوری را گوشزد می کردند. در سال 1286 حبل المتین نامه جسورانه زنی را چاپ کرد که اصول فکری شیخ فضل اللّه نوری را زیر سؤال برده بود و برکناری او را از مقام رهبری روحانیت خواستار شده بود.

ندای وطن نامه ای از اعضای اتحادیه غیبی نسوان چاپ کرد که نامه ای سرگشاده خطاب به نمایندگان مجلس بود و خواستار استعفای آنان شده بود. زنی از قزوین هم در اعتراض به کشتار مردم جنوب آذربایجان نامه سرگشاده ای نوشت که در همان نشریه چاپ شد.

یکی دیگر از مدارک فمینیستی بازمانده از دوران مشروطیت خاطرات تاج السلطنه، دختر ناصرالدین شاه، است.

مجموعه مقالاتی به نام �لایحه خانم دانشمند� در نشریه سوسیال دموکرات ایران نو با نام مستعار طاهره چاپ می شد که نویسنده اش زنی به نام عصمت تهرانی بود.

علاوه بر نشریات مشروطه خواه صوراسرافیل، حبل المتین، مساوات و ایران نو که توسط مردان منتشر می شد و به دفاع از حقوق زنان نیز می پرداخت، می توان از نشریه ملانصرالدین چاپ تفلیس نام برد که شاید بتوان آن را بنیانگذار تفکر رهایی زن در برنامه سیاسی ایران در اوایل قرن بیستم نامید. در ایران نو اخبار نهضت بین المللی زنان درج می شد. در یکی از سرمقاله های ایران نو گزارش شد که در توکیو دانشگاهی برای زنان افتتاح شده و تقریباً 800 زن در آن ثبت نام کرده اند. در حالی که در ایران هنوز مردان می پرسیدند یک زن عالم باسواد به چه درد می خورد؟ و مردان گمان می کردند باید از زن باسواد برحذر بود و زن باسواد ممکن است نامه عاشقانه به مردان دیگر بنویسد.

 

* * *

 

دانش اولین نشریه ای بود که توسط چشم پزشکی به نام خانم دکتر کجال به صورت هفته نامه و در 8 صفحه در سال 1292 به طور رسمی منتشر شد و پیش از آنکه یک سال از انتشار آن بگذرد، پس از چاپ 30 شماره تعطیل شد. شاید دانش را بتوان نخستین نشریه فارسی زبان دانست که اختصاص به زنان داشته است. در شماره نخست این نشریه نوشته شده بود که دانش نشریه ای است اخلاقی که از علم خانه داری، بچه داری و شوهرداری صحبت خواهد کرد و بکلی از پلیتیک و سیاست مملکتی سخن نمی راند. جاذبه این نشریه در تعداد زیاد مقاله هایی بود که درباره بهداشت، طب، امور خانوادگی و بخصوص بچه داری منتشر می کرد و اخبار مربوط به مدارس دختران در اکثر شماره های آن درج می شد.

پس از تعطیلی اجباری دانش که درآمد آن کفاف مخارجش را نداشت، خانم مزین السلطنه مؤسس و مدیر مدرسه مزینیه، نخستین شماره دو هفته نامه مصور شکوفه را در 4 صفحه انتشار داد. در بالای صفحه اول به شیوه دانش نوشته بود: روزنامه ای است اخلاقی، حفظ الصحه اطفال، خانه داری، بچه داری. مسلک مستقیمش تربیت دوشیزگان و تصفیه اخلاق زنان، راجع به مدارس نسوان. مقالاتی که با مسلک جریده موافقت داشته باشد پذیرفته می شود. صفحه چهارم شکوفه مصور بود. شکوفه چهار سال منتشر شد و در سال چهارم به واسطه عوارض ناشی از جنگ بین المللی اول نامنظم به چاپ می رسید تا سرانجام تعطیل شد.

سه سال پس از تعطیلی شکوفه خانم صدیقه دولت آبادی روزنامه زبان زنان را در اصفهان منتشر کرد که ترتیب انتشار آن پانزده روزه بود. این نشریه از موضوع مورد انتظار جریده ای مخصوص زنان که بحث در امور مربوط به زنان و دوشیزگان باشد، بتدریج خارج شد و به موضوعات اجتماعی و سیاسی زمان پرداخت که در نتیجه جنبه جنجالی پیدا کرد. زبان زنان به مناقشه قلمی با مردان می پرداخت و موضوع آزادی و استبداد را بیش از مسائل مربوط به مرد و زن و مسائل مختص به زنان هدف بحث قرار می داد و یکی از نخستین نشریه هایی بود که خواهان کشف حجاب شد. سال دوم نشر آن با کودتای 1299 مقارن و سبب تعطیلی آن شد. پس از تعطیلی نشریه، صدیقه دولت آبادی به دانشگاه سوربون رفت و در فرانسه به فعالیتهای سیاسی خود ادامه داد. مقالات او در روزنامه های اروپا منتشر می شد. او در سال 1305 در کنفرانس بین المللی زنان در پاریس شرکت کرد و به عنوان نماینده ایران سخن گفت. در سال 1306 به ایران بازگشت.

یک سال پس از زبان زنان چهارمین نشریه زنانه در تهران توسط دختر میرزا حسن رشدیه که نام شهباز آزاد را برای خود انتخاب کرده بود و کار روزنامه نگاری را از پدر و شوهر آموخته بود به نام نامه بانوان تأسیس شد. این نشریه نیز تنها به مسائل مربوط به جنس زن نمی پرداخت بلکه همچون زبان زنان حوزه نگارش خود را وسعت داده بود. در صدر این نشریه نوشته شده بود: برای بیداری و رستگاری زنان بیچاره ستمکش ایران.

در ابتدای کار، ناشر از همراهی شوهر خود میرزا ابوالقاسم آزاد مراغه ای برخوردار بود اما بعد که او خود به نشر روزنامه های آسایش و آزاد مشغول شد، از میزان کمک وی به شهباز آزاد کاسته و بعد از چند شماره تعطیل شد

می توان عالم نسوان را هم جزء نشریات دوران مشروطه محسوب کرد که با حمایت هیئت امنای مدرسه ایران بل، مدرسه امریکایی دخترانه در ایران، توسط زنی امریکایی به نام مری پارک جوردن در سال 1300 منتشر شد که همراه شوهر مبلّغش و در ایران زندگی می کرد. از جمله کسانی که مقالاتش در این نشریه چاپ می شد، هما محمودی یکی از سازمان دهندگان تظاهرات آذرماه 1290 زنان در خارج از مجلس بود. وی از هر فرصتی برای چاپ مقالاتی درباره حقوق زنان در روزنامه ها و نشریه ها استفاده می کرد.

در سال 1302 جمعیت نسوان وطنخواه که تشکلی با اهمیت و دارای گرایشهای سوسیالیستی بود، نشریه ای به نام نسوان وطنخواه منتشر کرد. این گروه اقدامات جسورانه زیادی از جمله سوزاندن علنی جزوه مکر زنان در میدان توپخانه تهران انجام داده بود. این جمعیت کلاسهای آموزش برای زنان بزرگسال داشت و اعضایش به طور گسترده درباره حقوق زنان سخن می گفتند.

مؤسس این جمعیت، محترم اسکندری شاهدختی از خاندان قاجار و از خانواده ای روشنفکر بود و فعالیت سیاسی خود را در جریان انقلاب مشروطه آغاز کرد. به رغم نقص جسمانی اش که ناشی از صدمه ستون فقرات بود و با وجود عمر کوتاه و غم انگیزش به عنوان یکی از پیشگامان نهضت زنان در دهه 1300 در یادها مانده است.

هرگز به تمامی از آنچه بر زنان رفته و آنچه زنان برای رفع ظلم کرده اند یاد نشده است. بر ماست که دست یکدیگر به مهر بگیریم و بر راه رفتگان پای فشاریم.

می توان رشته این چنگ گسست

می توان کاسه آن تار شکست

می توان فرمان داد

های ای طبل گران

زین پس خاموش بمان

به چکاوک اما

نتوان گفت مخوان
 
 

 

 

    History Site of Mirhadi hoseini

      Teacher Training University

              Tehran  -IRAN