نقش فتاوي علماي شيعه عليه انگليس در جنگ جهاني اول در عراق و خوزستان


از مجموعه مقالات ارائه شده در همايش دوم ايران و استعمار انگليس
موسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي


بخش اول: امپراطوري عثماني و جنگ جهاني اول
امپراطوري عثماني در جنگ جهاني اول، محل تضاد و رقابت كشورهاي اروپايي بود. روسيه خواهان تصرف تنگه‌هاي مهم و استراتژيك بسفر و داردانل و تسلط بر درياي مديترانه و شبه‌جزيره بالكان براي نفوذ و تسلط بر اروپا بود. اين امر توازن بين‌المللي را كه بريتانيا سعي در حفظ و تثبيت آن داشت، به هم مي‌زد. از اهداف ديگر روس‌ها رسيدن به آب‌هاي گرم خليج‌فارس و تسلط بر هند بود كه با تلاش‌هاي انگليس در خليج فارس با شكست مواجه شد. امپراطوري آلمان در اين قرن ظهور كرد و براي ايجاد رقابت با استعمار انگليس و رسيدن به اهداف خود با امپراطوري عثماني كه داراي معادن غني و توانايي‌هاي زراعي زيادي بود، ارتباط پيدا كرد.  آلمان با سياست‌هاي خاص خود بر اقتصاد،‌ ارتش و مطبوعات عثماني مسلط شد. انگليس اين سياست‌ها را تهديدي براي منافع خود در خليج‌فارس و هند تلقي مي‌كرد، و براي مقابله با آن با فرانسه و سپس روسيه قراردادهايي منعقد ساخت.
چون امپراطوري عثماني از مليت‌هاي مختلف شكل گرفته بود، انگليس با دسيسه‌گري بذرهاي تفرقه و اختلاف را در بين اقوام گوناگون پاشيد. آلمان براي رويارويي با اين نيرنگ، سياست اتحاد اسلامي را، كه از انديشه‌هاي سيدجمال‌الدين اسدآبادي بود، براي نجات و جلوگيري از فروپاشي امپراطوري عثماني (مرد بيمار اروپا) تبليغ مي‌كرد.
با شروع جنگ جهاني اول در اوت 1914 ميلادي مطابق با مرداد 1293هجري شمسي، دولت عثماني ابتدا سياست بي‌طرفانه‌اي پيش گرفت. زيرا سياستمداران اين كشور معتقد بودند، اگر عثماني وارد كارزار شود، اولين قرباني آن امپراطوري عثماني خواهد بود و «مسئله شرق» كه معناي عام آن نزاع بين امپراطوري عثماني و دول اروپاست به سود اروپائيان تمام خواهد شد. در 29 اكتبر سال 1914 ميلادي متفقين دولت عثماني را متهم نمودند بندرهاي روسيه واقع در حاشيه درياي سياه را بمباران كرده است. علت اين امر آن بود كه چون ناوگان دريايي عثماني در درياي سياه در حال مانور بود، روسيه ضمن تعقيب آنان با ناوگان خود، سعي در مين‌گذاري تنگه بسفر نمود. نيروهاي عثماني به مقابله با آنان پرداختند و كشتي‌هاي حامل مين را غرق نموده، خسارات سنگيني به آنها وارد ساختند. لذا در تاريخ 2 نوامبر ابتدا روسيه، و پس از آن در تاريخ 5 نوامبر انگليس و فرانسه عليه كشور عثماني اعلام جنگ كردند.

1. علل حمله انگليس به عراق
عراق به علت داشتن موقعيت جغرافيايي و استراتژيك، داراي اهميت خاصي بود. زيرا از طريق اروندرود با خليج فارس و از آن طريق با هند ارتباط داشت؛ از راه خشكي و راه‌آهن هم مي‌توانست به اروپا ارتباط پيدا كند. بنابراين براي مقاصد تجاري و سياسي به عنوان پايگاهي براي نيروهاي نظامي انگليس قابل بهره‌برداري بود.
با كشف نفت در عراق، انگليس براي استفاده از آن و به حركت درآوردن ناوگان خود در هند و خليج‌فارس و درياي مديترانه تمايل داشت اين قطعه از خاك عثماني را در جرگه مستعمرات خود قرار دهد.
حاصلخيزي زمين‌هاي عراق و فراواني مواد اوليه و همچنين احتياج مردم بين‌النهرين به انواع توليدات خارجي از عوامل ديگر اشغال عراق بود. اهميت عراق، براي انگليس به حدي بود كه لرد كرزن نايب‌السلطنه هند در سال 1919 ميلادي گفت: «اشغال عراق هدف سه قرن تلاش و فعاليت بريتانيا در خاورميانه را تشكيل مي‌داد.»
عراق در واقع كليد خاورميانه بود و از طريق آن انگليس مي‌توانست بر تمامي منطقه حاكميت داشته باشد. اين موضوع را ويلسون در تلگرامي كه به وزير امور هند در 10 دسامبر 1918 ميلادي ارسال داشت، اينچنين اعتراف نمود:
... به درستي كه مناطق استراتژيك خاورميانه در بغداد خلاصه مي‌شود. و با اشغال عراق خود را در مركز جهان اسلام قرار مي‌دهيم و بدين وسيله از تجمع مسلمين بر ضد ما در خاورميانه جلوگيري كرديم. لازم است كه سياست ما در شرايط صلح بر اين باشد كه سيطره خود را بر بين‌النهرين حفظ كنيم، به جهت اينكه مركز حمايت ممالكي باشد كه قابليت پذيرش سلطه بريتانيا را داشته باشد.

2. حمله به عراق
در روز سه‌شنبه 29 سپتامبر 1914 ميلادي/ 7 مهر 1293 شمسي كشتي جنگي انگليس به نام اسپيگل وارد اروندرود گرديد و در كنار بندر خرمشهر لنگر انداخت. كشتي جنگي ديگري به نام دلاهوسي كه مجهز به اسلحه و مهمات بود نيز، در آبادان لنگر انداخت. در روز 4 اكتبر/12 مهر، والي بصره يادداشت اعتراض‌آميزي نوشت، و به ورود كشتي‌هاي انگليسي اعتراض كرد.
پس از آن به اسپيگل دستور داده شد به آب‌هاي ايران وارد شده و در فاصله سه مايلي رودخانه كارون لنگر اندازد. در همين زمان كشتي جنگي دلاهوسي به محلي به نام طمي رفت و از همانجا مراقب جريان امور شد.
ترك‌ها در نظر داشتند اسپيگل را تصرف كنند و در اين رابطه نياز شديدي به همكاري شيخ‌خزعل داشتند. لذا در 29 اكتبر/ 7 آبان والي بصره به شيخ‌خزعل پيشنهاد كرد كه اجازه دهد نيروهاي ترك به طور مخفيانه در طرفين رود كارون در حوالي لنگرگاه اسپيگل در پشت بام خانه‌ها سنگر بگيرند و به افراد داخل كشتي تيراندازي كنند و بعد آن را به تصرف خود دربياورند.  علاوه بر اعتراض والي بصره به كنسول انگليس ايران هم از طريق وزارت خارجه در 16 ذي‌الحجه 1332 قمري از انگليس خواست براي حفظ بي‌طرفي ايران، كشتي جنگي خود را از كارون خارج سازد.
دولت انگليس در پاسخ به تلگرام وزارت خارجه ايران در مورخه 20 ذي‌الحجه اعلام نمود كشتي جنگي دو روز قبل از كارون خارج شده است، و ضمن اعلام خبر تصرف فاو، حفظ بي‌طرفي و روابط دوستانه با ايران را جزء سياست انگليس معرفي كرد.
در نيمه شب 31 اكتبر مطابق با 9 آبان 1293 شمسي فرمانده ناو اسپيگل تلگرامي مبني بر شروع جنگ عليه عثماني دريافت كرد. كاپيتان نان اين مطلب را به شيخ‌خزعل اطلاع داد و در 2 نوامبر با كشتي خود به طرف آبادان حركت كرد، تا بهتر بتواند از پالايشگاه نفت حمايت كند و بدين ترتيب حمله به بين‌النهرين آغاز شد.

3. تصرف فاو و بصره
قبل از اعلام جنگ عليه عثماني،‌ رياست كل ارتش امپراطوري انگليس مستقر در هند، در اول اكتبر به تيپ 16 پياده لشكر ششم دستور حركت به سوي خليج‌فارس داد. اين نيرو موسوم به نيروي «D» بود و در 23 اكتبر وارد بحرين شد و در آنجا منتظر دستور ماند.
پس از اعلام جنگ عليه عثماني، در روز يكشنبه اول نوامبر 1914 ميلادي مطابق با 10 آبان 1295 به ژنرال دلامين فرمانده نيروي «D» دستور داده شد به سوي اروندرود حركت كند. در تاريخ ششم نوامبر كشتي سريع‌السير جنگي «اودن» در حالي وارد اروندرود شد كه كشتي‌هاي مين جمع‌كن در پيشاپيش و كشتي‌هاي حمل‌ونقل و قايق‌هاي ديگر در پشت آن حركت مي‌كردند. در همان روز، درگيري 40 دقيقه‌اي شديدي رخ داد كه به خاموش شدن توپخانه عثماني منتهي شد. پس از آن، ناوگان جنگي انگليس، فاو را تصرف كردند.  در 14 نوامبر ژنرال سر آرتور بارت فرمانده لشكر ششم بريتانيا با جمعي از نيروهاي خود وارد فاو شد و كليه نيروهاي انگليسي مستقر در منطقه را تحت امر خود قرار داد. در 21 نوامبر هنگامي كه نيروهاي انگليس آماده هجومي بزرگ عليه مواضع نيروهاي ترك بودند، شيخ‌خزعل به ژنرال بارت خبر داد عثماني‌ها بصره و اطراف آن را تخليه كرده، به قرنه عقب‌نشيني نموده‌اند.  در 23 نوامبر ژنرال بارت به همراه تعداد زيادي از نيروهاي انگليس در حالي كه كشتي‌هاي جنگي «اودن» و «اسپيگل» در طرف راست اروندرود او را همراهي مي‌كردند، وارد بصره شد. با ورود او رژه‌اي نظامي در بصره برگزار و پرچم انگليس در آن جا برافراشته گشت.

بخش دوم: نقش علماي سني در جهاد عليه انگليس و متحدانش
1. اعلان جهاد از سوي مفتي دولت عثماني
پس از اعلان جنگ عليه عثماني و اشغال فاو به دست انگليس، مفتي دولت عثماني شيخ‌الاسلام خيري افندي، در پاسخ به چند استفتا، جهاد را بر تمام مسلمين جهان و مسلماناني كه زير سيطره حكومت‌هاي بريتانيا، فرانسه و روسيه بسر مي‌برند، واجب عيني اعلام كرد.  اين فتوا در روزي كه امپراطوري عثماني عليه متفقين اعلان جنگ نمود امضا شد و در 14 نوامبر روزنامه طنين آن را با تيتر «جهاد اكبر» منتشر و اعلام كرد.  متن فتواي مفتي شيخ‌الاسلام خيري افندي بدين شرح است:
متن استفتائات و پاسخ آنها:
وقتي كه معلوم شود كه اسلام از سوي دشمنان مورد هجوم واقع شده و ممالك اسلامي مورد تعرض و دستخوش نهب و غارت، و مسلمين مورد بي‌حرمتي قرار گرفته و به اسارت درآمده‌اند، و در همچو حالي اعليحضرت پادشاه اسلام با اعلان اين امر مسلمين به جهاد دعوت كند، بنابر آيه شريفه  انفروا خفافاً و ثقالاً و جاهدوا باموالكم و انفسكم.
آيا جهاد بر عموم مسلمين واجب نمي‌شود؟ و هر فرد مسلمان از پير و جوان، پياده و سواره به طور دسته‌جمعي و نيز مسلماناني كه در اقصي‌نقاط ممالك اسلامي بسر مي‌برند به عنوان واجب عيني نبايد از لحاظ مالي و جاني با سرعت تمام به ياري مسلمانان بشتابند؟
جواب: بلي مي‌شود.
نظر به اينكه رسيدن به مقصود، منوط به شركت فعالانه جميع مسلمين است،‌ اگر نعوذبالله تعالي در اين امر غفلت كنند آيا تخلف آنها گناه بزرگ محسوب نمي‌شود و آيا به غضب الهي گرفتار و مستوجب جزاي اين گناه عظيم نمي‌شوند؟
جواب: بلي مي‌شوند.
در صورتي كه اكنون با حمله به وسيله كشتي‌هاي جنگي و نيروي پياده‌نظام محقق شود كه روسيه، انگليس و فرانسه دشمن خلافت اسلامي هستند و مي‌كوشند، نعوذبالله تعالي نور اسلاميت را خاموش كرده و آن را نابود كنند، آيا براي عموم مسلمين كه زير يوغ اين حكومت‌ها و دول حامي آنها بسر مي‌برند تكليف شرعي نيست كه بر ضد اينان اعلان جهاد كنند و آيا شركت فعالانه در اين جهاد بر آنها واجب نمي‌شود؟
جواب: بلي مي‌شود.
حتي اگر اهالي مسلماني تحت تابعيت حكومت‌هاي مذكور كه در حال محاربه با دولت اسلامي هستند، از طرف دولت حاكم به طور فردي يا دسته‌جمعي (با افزودن خانواده خود) تهديد به مرگ يا نابودي شوند، در اين مورد تحت فشار قرار گيرند، آيا شركت آنها در جنگ بر ضد سپاه اسلام شرعاً حرام نيست و آيا آنها با ارتكاب به قتل مسلمين مستوجب آتش دوزخ نمي‌شوند؟
جواب: بلي مي‌شوند.
در اين جنگ حاضر اگر مسلمين كه تحت حكومت انگليس، فرانسه، روسيه، صربستان، قره‌باغ و يا ساير دول حامي آنها قرار گرفته‌اند، با دولت‌هاي آلمان و اطريش كه متحد خلافت اسلامي هستند، وارد جنگ شوند به سبب هر اندازه ضررهايي كه به وسيله آنان به خلافت اسلامي وارد مي‌شود آيا مرتكب گناهي عظيم نمي‌گردند و بر اثر اين گناه مستحق عذاب الهي نمي‌شوند؟
جواب: بلي مي‌شوند.

2. صدور اعلاميه جهاد از سوي مجلس عالي علمي
اين اعلاميه به وسيله «مجلس عالي علمي» تنظيم و امضاء گرديد؛ و در 4 محرم 1333 پس از توشيح خليفه عثماني به اطلاع كشورهاي اسلامي رسيد. به علت طولاني بودن متن اعلاميه بخش‌هايي از آن در ذيل نقل مي‌شود. متن كامل آن نيز براي اطلاع علاقه‌مندان به پيوست مي‌باشد (پيوست شماره 1)  اين اعلاميه در 6 محرم 1333 قمري/ 25 نوامبر در روزنامة صباح به همراه اسامي كساني كه به رهبري شيخ‌الاسلام «خيري» آن را امضاء كرده بودند، به زبان تركي منتشر شد.
قسمتي از متن اعلاميه جهاد
حكومت روسيه تزاري با تلاش در نابودي نعمت استقلال كه يكي از مقدرات خداوند براي ممالك و ملت‌ها مي‌باشد، بر آن است كه بشر را به سرحد بردگي تنزل دهد... دولت روسيه حكومت‌هاي انگليس و فرانسه را كه نگهداشتن ميليون‌ها مسلمان تحت يوغ بردگي را دلپذيرترين لذت به حساب مي‌آورند، در اين منازعه عمومي با خود همراه ساخته، مقاصد پست گوناگون از قبيل سلب آزادي ملت‌ها و تضمين منافع خود را تحت سلطه‌اي غيرمشروع و مستبدانه در سر مي‌پروراند... خادم حرمين شريفين خليفه مسلمين دعوت كافه مسلمين را به جهادي همگاني بر طبق مواد عاليه فتاوي شريفه سابق‌الذكر و به منظور حفظ اسلام از تجاوز شوم (دشمنان) بر پايه محكم وعده نصرت الهي در زمره مهم‌ترين وظايف عالي اسلامي دانسته است. مقام خلافت به حول و قوه الهي با احضار كليه رعاياي مستملكات عثماني از سن بيست تا چهل و پنج سالگي به خدمت فوري بري و بحري، امپراطوري را براي جنگ آماده كرده است... همچنين مسلمين و علي‌العموم آنهايي كه تحت سلطه ظالمانه حكومت‌هاي استبدادي مزبور هستند... بر طبق فتاوي شريفه مربوطه تا سرحد توانايي با جان و مال براي پيوستن به جهاد اكبر در كنار حكومت امپراطوري عثماني مي‌شتابند... اي مسلماناني كه مشتاق و آرزومند افتخار و سعادت هستيد و اي كساني كه مال و جان را براي اعتلاي حقيقت بي‌دريغ در طبق اخلاص مي‌گذاريد و آماده‌ايد خود را شجاعانه در معرض همه نوع زيان و مخاطره قرار دهيد... بدانيد كه دولت ما امروز با دولت‌هاي روسيه، انگلستان و فرانسه و متحدينشان كه دشمنان خطرناك اسلام هستند، در جنگ است و اميرالمؤمنين خليفه مسلمين شما را به جهاد فرامي‌خواند.
ممهور به مهر شيخ‌الاسلام خيري و سه تن از شيخ‌الاسلام‌هاي اسبق؛ اسعد؛ موسي كاظم و ضياءالدين؛ نه قاضي عسگر؛ قاضي عسگر سابق، امين فتوا و تعدادي از سران مذهبي.
در بغداد، اين فتواها در محرم در تمام مساجد و در پي خطبه‌هاي نماز جمعه قرائت شد. علماي شيعه نيز در اين هنگامة سخت به دفاع از اسلام و مسلمانان در برابر كفار برخاسته و با اينكه دولت عثماني چندان با رعاياي شيعة خود در عراق رفتار خوبي نداشت، فتواهاي مشابهي عليه انگليس صادر كردند و مردم را به جهاد دعوت نموده، خود وارد معركه‌هاي سخت جنگ شدند.

بخش سوم: نقش علماي شيعه در حركت جهاد
بيشتر شيعيان عراق در استان‌هاي پرجمعيت جنوب عراق كه از نظر موقعيت اقتصادي و جغرافيايي داراي ارزش استراتژيك است، سكونت دارند. اما از آنجا كه در آن دوره شيوه اداره حكومت عثماني‌ها تا حد زيادي آميخته با تعصب ضدشيعي بود، به همين جهت عشاير شيعه همواره با حكومت مركزي در حال درگيري و نزاع بودند. وقايع متعددي كه ميان قبايل شيعي و مقامات حكومتي در قرن‌هاي 12 و 13 هجري رخ داد، گواه اين مدعاست.  نفوذ مراجع بزرگ شيعه در بين قبايل جنوب عراق و فرات بسيار زياد بود و اين عشاير هميشه در مسائل اعتقادي از ايشان اطاعت مي‌نمودند.
حركت جهاد در تاريخ 9 نوامبر برابر با 18 آبان/ 20 ذي‌الحجه شروع شد. سه روز بعد از تصرف فاو به دست انگليس، عده‌اي از علما و بزرگان بصره براي مقابله با خطر استيلاي انگليس بر مقدراتشان،‌ تلگرام‌هايي به مراجع بزرگ تقليد شهرهاي نجف، كربلا و كاظمين ارسال نمودند، و از آنان خواستند در جنگ عليه انگليس به آنها كمك نموده، عشاير را به قيام تشويق نمايند. در متن تلگرام چنين آمده است:
كفار، بصره را به محاصره خود درآوردند، ما تحت نظر اسلحه‌هاي دشمن هستيم، براي بقيه بلاد مسلمين نگرانيم ما را ياري نماييد و به عشاير دستور دفاع دهيد.
اين تلگرام‌ها در تحريك علما و دعوت آنان به جهاد نقش عمده‌اي داشتند. همچنين خطيبان و سخنرانان اين قبيل تلگرام‌ها و نامه‌ها را بالاي منبرها و در مساجد مرتباً قرائت مي‌كردند و مردم را از خطر اشغال عراق به وسيله انگليس زنهار مي‌دادند. متن زير استفتاي علما از مراجع تقليد پيرامون جهاد عليه تجاوز انگليس مي‌باشد.

1. متن استفتاي علما از مجتهدين و مراجع تقليد
بسم‌الله الرحمن الرحيم
حضور شريف حضرات علماي اعلام حجج اسلام آيات‌الله في‌الانام ادام بركات وجودهم تعالي. محترماً عرض مي‌شود چه مي‌فرماييد درباره اشخاصي كه با دعوي مسلماني در اين ايام تقابل كفر و اسلام در مقام معاونت دول كافره محاربه برآمده؛ سراً يا علناً؛ مالاً يا حياً و جاناً؛ يداً يا لساناً؛ فكراً يا خيالاً؛ رأياً يا اظهاراً؛ قلماً يا قدماً؛ علي كل الاحوال در سراء و الضراء به كفار حربي خدمت و به مقاصدشان اعانت مي‌نمايند؟ و درباره كساني كه به ذرايع اعمال و اقوال يا به وسايل پاره نشريات مجعوله و انتشارات مضره به مرام منويات اعلاي دين مبين، دشمنان اسلام و مسلمين مانند انگليس و روس و فرانس و ايتالي و هر يك از كفار حربي كه با اسلام و مسلمين طرف مخاصمه و محاربه واقع‌اند و امروز در مقابل مسلمانان به عداوت مشهور و به جنگ و خونريزي مشغولند، را ترويج و به دول كافره محاربه ظاهراً و باطناً مساعدت مي‌نمايند؟ چه حكم دارند و تكليف مسلمين نسبت به اين نوع مردمان حكم‌الله را در صدر و حواشي و صفحه مقابل مرقوم و به امهار خواتيم شريف ممهور و مختوم فرماييد كه عندالحاجه حجت باشد. ان‌الله لايضيع اجر من احسن عملاً.
استفتاء ديگري نيز از علماي شيعه شد كه متن و جوابيه علما و مجتهدين در آخر مقاله به پيوست مي‌باشد. 
هنگامي كه خبر اشغال بصره به وسيله انگليس شايع شد، همة گروه‌هاي شيعه مذهب كه ناراضي و مخالف دولت عثماني بودند دست از مخالفت كشيده، به هواداري از عثماني برخاستند. در واقع شيعيان براي حفظ وحدت اسلامي و جلوگيري از سوءاستفاده كفار، ظلم و ستمي را كه از عثماني ديده بودند ناديده گرفتند و با آنان در يك جبهه به مصاف دشمنان اسلام رفتند.  همزمان بيشتر مجتهدان و علماي بزرگ اسلام و مراجع تقليد در شهرهاي كاظمين، نجف و كربلا به اين نامه پاسخ داده و فتواي جهاد صادر كرده و مردم را به شركت در جهاد مقدس و حضور در جبهه‌هاي نبرد عليه دشمن تشويق نمودند.

2. اوامر شريفه جميع مجتهدين عظام
الي كل مسلم يؤمن بالله واليوم الآخر
ترجمه: خطاب به هر مسلماني كه به خدا و روز آخرت باور دارد.
اي مسلمانان؛ اينك دشمنان دين به ثغور و حدود شما زور آورده خواهان محو و تباهي اسلامند... از قرآن مجيد، سنت رسول، خانه خدا و حرم مطهر پيغمبر، مشاهد متبركه اهل بيت طاهرين و خوابگاه صالحين دفاع كنيد. هموطن‌هاي عزيز، اولاد و اعراض، شرف و نفوس، ارواح و اموال خودتان را با نفس نفيس مدافعه كنيد. زيرا اگر اعدا بر اوطان مسلمين مسلط شوند، انتقام ديرينه كفر را گرفته، حرث و نسل را سوخته، از دايرة امكان و تصور خارج مي‌كنند. پس به قهر و خذلان دشمنان دين، جمله مسلمانان عالم را به نام اسلاميت دعوت مي‌نماييم. با مال و نفس از بيضة مقدس اسلامي دفاع كرده، در راه خدا جهاد پيشه سازيد. چون كه وقت فرا رسيده و دشمنان اسلام كين خود را ظاهر و آشكار نموده، به فكر محو ديانت اسلامي از روي زمين بوده، و مي‌خواهند مساجد را به كليسا و كنشت مبدل و مسلمانان را به جبر [چنان كه سابقاً در اندلس و لاحقاً در بالكان كردند] نصارا سازند. در اين صورت گرد اتحاد [و] ياري [و] همدستي گشته، بغض و كينه را از ذات‌البين برداشته، به محبت و مودت گرويده، دولت اسلام (عثماني) را با جان، مال، رأي و قول كمك و همراهي نماييد. همه مسلمانان را به جهاد اكبر مقدس و جنگ با كفار و دشمنان دين، دعوت مي‌كنيم؛ چه ايشان (مسلمانان) به خوبي معني وجوب جهاد را مي‌دانند و شرف دنيوي و ثواب اخروي مجاهدت را، خواهند اندوخت. اينك كتاب منزل الهي و فرمايشات حضرت نبوي سلام‌الله عليه و علي آله ‌الطيبين الطاهرين شما را به جهاد،‌ نصرت، ياوري اسلام، و دفاع در راه دين و حفظ بيضة مقدس اسلامي دعوت مي‌فرمايد. بر حسب آيات كريمه و احاديث شريفه كاهلي و سستي، تقاعد و پستي بر هر مسلماني حرام و ممنوع است.
اي مسلمانان! تنها از خدا ترسيده، از دشمنان پست ناتوان نهراسيد، و از خدا توقع نصر و ظفر كنيد. او جل و علا به شما كاميابي و ثبات خواهد بخشود. پس ثبات نموده، بجنگيد و تكاسل را از خود دور كنيد، زيرا دشمنان بر شما مسلط شده، هم مقهور ايشان، هم دچار سخط و غضب و عقوبت خداوندي گشته و هم در هر دو جهان زيانكار و بي‌اعتبار خواهيد شد. پس اي بندگان خدا! الجهاد الجهاد. حق تعالي يار و ياور شماست. چه او يگانه سترگ و بزرگست.
امضاي مجتهدين نجف اشرف
سيدمحمدكاظم الطباطبايي اليزدي، شيخ‌الشريعه الاصفهاني، سيدعلي التبريزي، سيدمصطفي الكاشاني، شيخ‌علي رفيش، شيخ‌محمدعلي الحولاوي، شيخ‌جواد مشكور، سيدمحمد حبوبي.
امضاي مجتهدين كربلاي معلي
سيداسماعيل صدر، شيخ‌حسين زين‌العابدين، سيدمحمد الكاشاني، شيخ‌هادي الاصفهاني،
امضاي مجتهدين سامراء
ميرزامحمدتقي الشيرازي
امضاي مجتهدين حله
سيدمحمد القزويني
امضاي مجتهدين كاظمين
سيدمهدي حيدر، ميرزاابراهيم السلماسي، شيخ راضي، شيخ عزيز، شيخ عبدالحسين يس، شيخ‌محمد مهدي، شيخ صادق، شيخ‌مهدي الراياتي، شيخ‌عبدالحسين اسدالله.
در اين فتوا جامع‌ترين و كامل‌ترين احكام جهاد براي مسلمانان جهان آمده است كه نظر به اهميت آن، متن فارسي و اصل آن به زبان عربي و فارسي در ضميمه آمده است.
فتوا و حكم جهاد مجتهدان بزرگ شيعه، خيزش‌هاي زيادي در بين اهالي شهرهاي شيعه‌نشين به وجود آورد و مردم اطراف و اكناف براي پيوستن به صفوف مجاهدان به شهرهاي نجف، كربلا و كاظمين، كه به صورت مراكز عمدة گردهمايي و اعزام به جبهه‌هاي جنگ مبدل شده بود، هجوم آوردند.

3. فتواي جهاد علماي كاظمين و سامرا
در كاظمين دو مجتهد بزرگ به نام‌هاي «آيت‌الله سيدمهدي حيدري» و «آيت‌الله شيخ‌مهدي خالصي» برخاسته و حركت جهاد را رهبري و بر كار مجاهدان داوطلب نظارت عالي نمودند. آيت‌الله حيدري يكي از مجتهدين بزرگ كاظمين بود كه با عمري بالغ بر 80 سال در مساجد كاظمين و در صحن مطهر حضرت امام كاظم(ع) بر بالاي منبر رفت و مردم را پس از وعظ و ارشاد از خطر اشغالگران برحذر كرد، و اعلام كرد شخصاً در ميدان نبرد حاضر خواهد شد. او از ابتداي حركت، نامه‌اي به علماي نجف، كربلا و سامرا ارسال داشت و ضمن دعوت آنان به جهاد، ديدگاه خود را در خصوص جنگ با كفار و اشغالگران انگليس اعلام نمود. اين مجاهد نستوه فتواي جهاد زير را در پاسخ به استفتاء صادر كرد.

3-1. فتواي جهاد آيت‌الله سيدمهدي حيدري
بسم‌الله الرحمن الرحيم
بلي واجب و لازم بر كافه مسلمين موحدين دفاع اين كفره به جان و مال به جهت احتمال عدم كفايت مسلمين كه در مقابل كفره مي‌باشند، و واجب است بر مسلميني كه در بلاد كفار هستند و مي‌باشند اعانه مسلمين؛ و جايز نيست بر هر متمكن دفاع به جان و مال، قعود و تسامح و تهاون و تخاذل.
الراجي عفو ربه مهدي آل السيد حيدرالحسني
آيت‌الله شيخ‌مهدي خالصي كه از مجتهدان مبرز كاظمين بود، علاوه بر فتواي جهاد، حكم شرعي ديگري صادر كرد و بر اساس آن مسلمانان را به دادن اموال خود در راه خدا تا پايان غائله كفر دعوت نمود. در اين حكم گفته شده بود، در صورتي كه شخصي حاضر به دادن اموال خود نباشد مي‌توان با زور از او گرفت.  او همچنين رساله‌اي با نام «الحسام التبار في جهاد الكفار» در بيان جهاد با كفار نوشت.  آيت‌الله خالصي علماي كاظمين را براي استمرار امر جهاد و صدور حكم در صحن كاظمين دعوت كرد و همگام با آيت‌الله حيدري براي آنان سخن گفت.  پس از آن مجتهدان شيعه مقيم كاظمين فتوايي خطاب به عموم مسلمين صادر كردند.

3-2. فتواي جهاد مجتهدان شيعي مقيم كاظمين
بسم‌الله الرحمن الرحيم
اي مردم مسلمان! امروز دولت اسلامي عثماني تنها دولت مدافع از حوزه مسلمين است. او در ابتدا خود را بي‌طرف اعلام كرده، تمامي نيروهاي خود را براي حفظ مرزهاي مسلمين و جلوگيري از تجاوز دول درگير در هنگام ضرورت آماده ساخت. به درستي كه روس و انگليس و فرانسه جنگ را بدون هيچ‌گونه سابقه و علتي بر او اعلان كردند و روس‌ها با ناوگان دريايي به مرزهاي زميني او تعرض كردند كه به ياري خداوند به وسيله نيروهاي موجود دفع گرديد و در دريا و زمين بر آنها فائق آمد. در سايه خداوند، در آينده نيز بر آنها غلبه خواهد كرد. نتيجه اين جنگ گرايش مسلمين به سوي ذلت يا شرف و يا به سوي مرگ يا حيات است. بدون شك جنگ طولاني خواهد بود و ميدان‌هاي نبرد به تدريج توسعه مي‌يابد... در اين زمان دولت به قدرت زياد نيازمند است تا به وسيله آن بتواند دشمن خدا و دين را بترساند و مرزهاي مسلمين را حفظ نمايد. پس امروز واجب شرعي و ديني بر هر فرد مسلمان به خصوص كساني كه در آن حدود ساكن هستند و يا در مجاورت آنها قرار دارند، كه دست مساعدت و همكاري را به سوي آن دراز بكنند.
والسلام عليكم و رحم‍ةالله و بركاته

خادم‌الشريع‍ة الشريف‍ة الشيخ‌ راضي      خادم‌الشريع‍ة الشريف‍ه محمدامين
خادم‌الشريف‍ة المطهرة النبوي‍ة مهدي‌الحسني الحسيني        خادم‌الشريف‍ة المطهرة عبدالحسين آل ياسين
خادم‌الشريفه الراجي محمدمهدي الموسوي     خادم‌الشرع‌الشريف ابراهيم السلماسي‌الكاظم
الداعي لحفظ ثغورالاسلام خادم‌الشرع عيسي الحسيني      خادم الشريع‍ة مصطفي آل سيدحيدرالحسني
خادم‌الشرع عيسي الحسيني خادم‌الشريع‍ةالمطهرة النبوي‍ة    الخادم حسين علي القطيفي 
خادم‌الشريع‍ة المطهرة النبوي‍ة عباس جمال‌الدين     خادم‌الشريع‍ة المطهرة النبوي‍ة مهدي‌المرايايي         
اصل فتوا به زبان عربي، در پيوست آمده است.
در سامراء «آيت‌الله محمدتقي شيرازي» يكي از علماي برجسته عالم تشيع، فتاوي متعددي بر ضد انگليس صادر كرد. او همچنين فرزند خود شيخ‌محمدرضا را به نيابت از خود به كاظمين فرستاد تا به صف مجاهدان بپيوندد. يكي از فتاوي ايشان از اين قرار است:

3-3. فتواي جهاد آيت‌الله محمدتقي شيرازي
بسم‌الله الرحمن الرحيم
و هوالمستعان ولا حول ولا قوة الا بالله
اي مسلمانان، اينك مهاجمات دشمن دين بر حرم خدا و حرم رسول او و مشاهد ائمه طاهرين صلوات‌الله عليهم اجمعين نزديك شد. اينك كفار اراده كرده‌اند كه دماء مسلمين را سفك نموده، حرمت دين مبين را هتك كنند. بلاد مسلمين و شعائر و مشاعر و نفوس مؤمنين در خطر اندر است. بنابراين بر جميع عشايري و ايلات ساكنين در ثغور و حدود و بر عموم مسلمانان لازم و واجب است كه با هر چه در قوه آنهاست و ممكنشان مي‌شود حفظ ثغور و حدود بلاد مسلمين را نموده دفاع از حوزه اسلام را در عهده بگيرند. والله هوالناصر و المعين فالله الله يا معاشرالمسلمين والسلام عليكم و رحم‍ةالله و بركاته. 
سامرا – محمدتقي الشيرازي
در روز 12 محرم آيت‌الله حيدري و آيت‌الله خالصي به همراه فرزندان و علما و جمع زيادي از اهالي بغداد و كاظمين با بدرقه شعارهاي حماسي مردم كاظمين و روستاهاي اطراف عازم جبهه‌هاي نبرد، در قرنه شدند. آنان در راه خود در شهرها و روستاهاي مسير خود توقف نموده و آنها را به جهاد دعوت مي‌كردند.

4. فتواي جهاد علماي نجف اشرف
در نجف اشرف جمع كثيري از علما نقش مهمي در حركت جهاد ايفا كردند. بارزترين ايشان مجتهد بزرگ «محمد سعيد الحبوبي» بود كه تأثير عمده و اساسي در نهضت مقاومت با انگليس داشت، حبوبي از اولين افرادي بود كه فرماندهي گروه‌هاي مجاهد را به عهده گرفت و همگام با جمعي از علما از قبيل شيخ‌عبدالكريم الجزايري، جواد صاحب‌الجواهري، رحوم الظالمي، هب‍ة‌الدين الشهرستاني، السيدمحسن ‌الحكيم الطباطبايي، محمدباقر الشبيبي از طريق رود فرات عازم جبهه نبرد جنوب شد. آنان در مسير خود در شهرها و روستاها توقف مي‌كردند و پس از سخنراني، مردم را به جهاد عليه انگليس دعوت مي‌نمودند، و موفق شدند صدها مجاهد را با خود بسيج كرده، سلاح و مهمات نيز جمع‌آوري نمايند.  عشاير ابتدا به سبب كينه و عداوتي كه از ترك‌ها داشتند، مايل به پاسخ دادن به نداي جهاد علما نبودند، ولي حضور علما و مجتهدين در بين آنان باعث شد به اين امر تشويق گردند.
از جمله اعلاميه‌هاي صادره به عشاير شيعه عراق، منشور حجج اسلام سيدمصطفي كاشاني، شيخ‌الشريفه اصفهاني و سيدعلي تبريزي بود. متن كامل اعلاميه در پيوست آمده است. (پيوست شماره 5)

4-1. منشور حجج اسلام نجف اشرف خطاب به قبايل و عشاير عراق
بسم‌الله الرحمن الرحيم
و صلي الله علي محمد و آله و صحب‍ة الطاهرين و سلم تسليماً كثيراً...
اي امت اسلام! دفاع از [در مقابل] كفار و حفظ ثغور ممالك اسلامي از واجباتي است كه در شرع شريف بسيار مؤكد مي‌باشد و بدانيد و يقين مي‌دانيد كه بصره از مهمترين ممالك اسلامي است چون به منزلة دروازه عراق و حرمين شريفين مي‌باشد. اگر خداي نخواسته اين دروازه بر روي كفار باز شود هيچ مانعي در برابر هجوم بر اماكن شريفه و مشاهد مقدسه باقي نمي‌ماند... اين كفار كه امروز بر شما هجوم آورده‌اند، عداوت تاريخي دارند. ... اجداد همين كفار مهاجم از شمشير و اقتدار ارتش پيروزمند اسلام چه بلاها و ذلت‌ها كه عايدشان نگرديده! از اين رو امروز مي‌خواهند تلافي آنها را به سر شما درآورند و هر خوني كه از آنها ريخته شده، هر مالي كه غنيمت گرديده و هر اسيري كه گرفته شده را با اضعاف مضاعف از شما بگيرند... اگر بر ما مسلط شدند ديگر مال، ناموس و عرض براي ما باقي نخواهند گذاشت. معابد، مساجد و مشاهد ما را منهدم خواهند كرد... آيا ذلت و اسارت زير پرچم سلطه اين دشمنان تاريخي كار آساني است؟ آيا قبول اين بدبختي منافي اسلام و دينداري نيست؟ پس ما كه امروز خواندگان خدا در ميان شما هستيم و به موجب نص خود حضرت حجت‌الله ولي عصر عجل‌الله تعالي فرجه، نيابت آن حضرت بر عهده ماست، در اين هواي سرد از سرزمين‌هاي خود مهاجرت كرده و آمده‌ايم كه حكم خدا را به شما ابلاغ و حجت را تمام نماييم تا براي فرداي قيامت مسئوليت را از خود ساقط كرده، راه را بر هر عذري مسدود مي‌سازيم... ما خودمان ان‌شاءالله به زودي حركت كرده، مي‌رويم تا با دشمنان خدا روبرو شده يا به درجات عاليه شهادت نائل شويم و جان‌هاي بي‌قيمت خودمان را فداي اسلام و مسلمين كنيم، يا بر دشمنان دين غالب شده و سعادت دارين را دارا گرديم.
اقل ‌السيدمصطفي الكاشاني اقل ‌الشريعه‌الاصفهاني السيدعلي تبريزي

4-2. فتواي جهاد آيت‌الله شيخ‌الشريعه اصفهاني
بسم‌الله الرحمن الرحيم
يجب‌الدفاع عنهم بلااشكال – اخوان‌ مؤمنين دفاع اين مخذولين ملاعين را فريضه مهم خود بدانند و تكاسل و تواني در دفع و طرد آنها بر خود روا و جايز نشمرند كه قطعاً حرام و از عظائم معاصي و آثام است.
[حرره الجاني شيخ‌الشريعه الاصبهاني]

4-3. فتواي جهاد آيت‌الله سيدمصطفي كاشاني
بسم‌الله الرحمن الرحيم
چنين كساني كه با يكي از طرق مرقومه به كفار حربي مثل روس و انگليس و ايطالي و فرانسه اعانت نمايد، از جمله محاربين با خدا و پيغمبر صلي‌الله عليه و آله محسوب و ساعي در محو دين خدا و خاموش كردن نور حق خواهد بود و گناه بسيار بزرگي است. قال‌الله تعالي: ان‌الذين يحادون‌الله و رسوله اولئك في‌الاذلّين، بلكه دور نيست تقويت و مساعدت دول كافره محاربه به قلم و زبان اشد باشد از اعانت آنان به سيف و سنان و واجب است بر هر مسلماني كه اين طور اشخاص را از اين اعمال شنيعه، ردع و منع نمايند و اگر مرتدع نشود واجب است از ايشان تنفر و تبرا كنند، هر چند پدر يا پسر يا برادر يا خويشاوندان او باشد؛ چنانكه خداوند حميد [در] قرآن مجيد ابتدا مي‌فرمايد:
لا تجد قوماً يؤمنون بالله واليوم الآخر يوادون من حادالله و رسوله ولو كانوا آبائهم او اخوانهم او عشيرتهم.
اعاذنا الله و جميع‌المسلمين من امثال هولاء الفجرة المفسدين
5. نقش آيت‌الله سيدمحمدكاظم طباطبايي و فتاوي جهاد ايشان در بين شيعيان
آيت‌الله سيدكاظم طباطبايي، مرجع تقليد شيعيان، از ابتدا به توطئه‌ها و دسائس استعمار و شيوه‌هاي مرموز نفوذ و رخنه آنان در ممالك اسلامي سخت حساس بود و مداراي وي با حكومت‌هاي ايران و عثماني ريشه در جهت ضداستعماري وي داشت. استعمار انگليس قبل از جنگ جهاني اول و بعد از آن با توجه به تسلط آنها بر عراق، شيوهها و حيله‌هاي متعددي را از قبيل پرداخت پول موقوفات هند يا قبول وجوهات انگليس براي نفوذ و ارتباط با سيد به كار برد، ولي به علت رد قاطع و امتناع سيد از پذيرش آنها تمام حيله‌هاي آنان نقش بر آب شد. سيد، نفوذ و سلطة اقتصادي استعمارگران را مقدمه و زمينه‌ساز اسارت سياسي مسلمين مي‌دانست و غيرت ديني و حميت ملي او هرگز به او اجازه نمي‌داد كه ممالك اسلامي را در عرصه توليد، تجارت و مصرف نيازمند و وابسته به اجانب ببيند. دستخط ايشان به آقاميرزارحيم به خوبي نشان مي‌دهد چقدر ايشان نسبت به لزوم استقلال و خودكفايي اقتصادي جامعه اسلامي و قطع ريشه‌هاي وابستگي به اجانب در امر معاش و تجارت حساس مي‌باشند:
جناب آقاي ميرزارحيم
خداوند عالم بر توفيقات و تأييدات شما، و هر كس در ترويج ملبوسات و صنايع اسلاميه مجدانه ساعي باشد، بيفزايد.
در اين زمان كه (دول) خارجه به انواع حيل، رشته كسب و صنايع و تجارت را – كه مايه عزت و منشأ ثروت است- از دست مسلمين ربوده و منحصر به خود نموده‌(اند) و مثل خون، در مجاري عروق ايشان راسخ و نافذ شده و شغل اهل اسلام به تدريج منحصر به دلالي و بيع و شراء اجناس خارجه شده (است) با آن كه اكثر مواد اجناس از قبيل پنبه و پشم و خاك چيني و غيره، خروار خروار به ثمن بخس از بلاد مسلمين جلب مي‌كنند و به الوان متعدد و اشكال مختلفه به اعلي‌القيم در بازار مسلمين، مثقال مثقال، فروش مي‌رود، مناسب است مسلمين از خواب غفلت بيدار شوند و به تدريج رفع احتياجات خود را از خارجه بنمايند و به تأييدات ربانيه، از ذُل فقر و احتياج و سئوال و تحمل عملگي كفار و تشتت در بلاد كفر برهند...
اين احقر كه از بدو عمر تاكنون، اغلب اوقات، لباسم از منسوجات دارالعباد (شهر يزد) بوده و مكرراً به برادران ايماني توصيه نموده و گفته‌ام كه لباسي كه از ابتداي ماده آن تا غزل و نسج و رنگ آن با كلمه طيبه «لااله الا‌الله، محمد رسول‌الله، علي ولي‌الله» انجام شود و جمعي از مسلمين از آن منتفع شوند كجا، و قماش‌هاي منحوس كم دوام خارجه كجا؟
با توجه به همين ديدگاه، سيد از ابتداي تصرف بصره توسط انگليس و استفتاء از علما ضمن پاسخ قاطع به استفتاءها و دادن حكم جهاد براي دفاع از بيضة اسلام، فتواهاي مختلف و متعددي نيز به تمام شهرهاي شيعه‌نشين، تجار، شخصيت‌ها، نمايندگان خود در شهرها و رؤساي عشاير جنوب عراق و خوزستان صادر كرد.  آيت‌الله طباطبايي با وجود كبر سن در حدود 80 سال، در صحن اميرالمؤمنين علي عليه‌السلام در نجف منبر رفت و خطبه‌اي آتشين بر ضد استعمار ايراد كرد و مسلمين را به ستيز با اشغالگران فراخواند. البته تبيين دقيق نقش آيت‌الله طباطبايي در جنگ جهاني اول، به علت نفوذ معنوي، حضور تعيين‌كننده، و صدور قريب 50 فتوا، مستلزم پژوهش جامع و جداگانه‌اي است. آيت‌الله سيدكاظم طباطبايي در پاسخ به استفتاء علما فتواي زير را صادر كرد:
در هنگام هجوم كفار به كشورهاي اسلامي، بر توانمندان عامة مسلمين واجب است كه به قدر توانايي خود به دفاع برخيزند، غير از كساني كه توانايي آن را ندارند.
الاحقر محمدكاظم طباطبايي
پس از آن او فتوايي براي عموم مسلمين و عشايري كه در حدود و مرزهاي مناطق جنگي ساكن هستند، صادر كرد و آنها را به رويارويي با متجاوزان انگليسي و اخراج آنان از سرزمين‌هاي مقدس اسلامي ترغيب نمود. متن فارسي فتوا چنين است:
بسم‌الله الرحمن‌الرحيم
پوشيده نيست كه دول اروپا به خصوص دولت انگليس و روس و فرانسه هميشه از قديم‌الايام بر ممالك اسلاميه تعدي و تجاوز مي‌نموده، چنانچه اكثريت ممالك اسلام را غصب نموده‌اند، و از اين تعديات به جز محو دين (العياذ بالله) مقصدي ندارند، تا در اين اوقات خود را ظاهر بر ممالك دولت عليه عثماني اعزالله بنصرها الاسلام هجوم نموده و نزديك است دست تعدي دراز و بر حرمين شريفين و مشاهد ائمه طاهرين عليهم‌السلام تهاجم و بر اوطان اسلاميان و نفوس و اعراض و اموال آنها تغلب نمايند. پس واجب است بر عشاير قاطنين ثغور و عموم مسلمين متمكنين اگر در حدود من به الكفايه نباشد حفظ حدود خود و دفاع از بيضه اسلام به مقدار قدرت خود بنمايند والله هوالناصر و المعين والمؤيد للمسلمين.
نجف اشرف    الاحقر محمدكاظم الطباطبائي
سيدكاظم يزدي كه فتواي او نقش تعيين‌كننده‌اي در بسيج مردم شيعه داشت، براي تحريك عشاير عليه انگليس و پيوستن آنان به صفوف مجاهدين فرزند ارشد خود محمد يزدي را طي حكمي به عنوان نماينده به جبهه‌هاي نبرد فرستاد. حكم نمايندگي سيدمحمد به اين شرح است:
اعلام الي عامه‌المسلمين
قبل هذه‌البرقيه اعلمناكم بوجوب دفاع المهاجمين علي الاسلام، والآن بعثت ولدي السيدمحمد ليعلن للمسلمين و هو ثقتنا، و نحن حالاً في صدد ترغيب المسلمين علي‌المعاونه، و قد صرفنا وقتنا لهذا الغرض، وفقناالله و اياكم للذب عن ثغورالمسلمين،‌ ونصركم بالنصر العاجل آمين.
محمدكاظم الطباطبايي
ترجمه:
اعلام به تمام مسلمين
قبل از اين تلگرام، اعلام كرده بوديم به وجوب دفاع از اسلام در مقابل مهاجمين، و اكنون فرزندم سيدمحمد را كه مورد اعتماد من است براي آگاهي مسلمين فرستادم. اكنون ما درصدد ترغيب مسلمانان به همكاري هستيم و تمام وقت خود را در اين راه صرف كرده‌ايم. خداوند ما و شما را در دفاع از مرزهاي مسلمين موفق بدارد.
ونصركم بالنصر العاجل آمين.
محمدكاظم الطباطبايي
آيت‌الله سيدكاظم يزدي به منظور دعوت مردم به جهاد، و شركت در ميادين نبرد، گروهي از علما و طلاب حوزه علميه را به نمايندگي از طرف خود تحت رهبري فرزند بزرگوارش سيدمحمد به كاظمين فرستاد. اين عده در روز 10 محرم وارد بغداد و كاظمين شدند. علما و شيعيان كاظمين با سر دادن شعار الله اكبر از ايشان استقبال شديد نمودند و تمام بازار به مناسبت ورود آنان تعطيل شد. اين گروه شامل سيدمحمد يزدي فرزند آيت‌الله يزدي، آيت‌الله شيخ‌الشريعه اصفهاني، آيت‌الله سيدمصطفي كاشاني، آيت‌الله شيخ‌محمدحسين كاشف‌الغطا و سيداسماعيل يزدي همراه با تعدادي از علماي كربلا از قبيل آيت‌الله سيدعلي داماد تبريزي، ميرزامهدي خراساني و بعضي از طلاب حوزه نجف، بودند؛ و پس از كاظمين از طريق دجله عازم جبهه‌هاي نبرد در جنوب شدند.
سيدمحمد طباطبايي فرزند ارشد آيت‌الله سيدكاظم طباطبايي كه به عنوان يك مجاهد، همپاي علما و كاروان‌هاي داوطلب در جاي جاي جبهه‌هاي نبرد حضور فعال داشت، با تكيه بر فتواي پدر نقش بسزايي در تهييج و تحريك عشاير داشت و با توزيع اعلاميه‌ها و حكم جهاد در جبهه‌ها بر حضور پدر در آنجا تأكيد مي‌كرد. او در نهايت در راه دفاع از مصالح اسلام و مسلمين به شهادت رسيد. جهت اطلاع علاقه‌مندان نمونه‌هايي از فتاوي و اعلاميه‌ها را به طور مختصر مي‌آوريم. متن كامل بعضي از آنها در پيوست آمده است. (پيوست شماره 6)
بخشي از فتواي مرجع تقليد شيعيان را كه براي عشاير عفك، دغاوه، اجيور و همه مناطق ديوانيه تا بغداد صادر كرده‌اند در ذيل نقل مي‌كنيم:
بخشي از فتواي آيت‌الله سيدكاظم يزدي به عشاير عفك و...
... به همه برادران مؤمن و موحد اهالي عفك
هجوم كفار به مرزهاي مسلمين بر هيچ‌يك از شما پوشيده نيست. پس هم‌چنانكه خداوند متعال فرمود: به طور انفرادي و جمعي برخيزيد و دفاع كنيد، همچنان كه مي‌فرمايد اشداء علي‌الكفار رحماء بينهم، پس براي جهاد با دشمنانتان و دشمنان پيامبرتان برخيزيد و هر آنچه را كه در توان داريد آماده كنيد. همچنان كه اعلام كردم، دفاع از كيان اسلام واجب است. خداوند مجاهدين را بر كساني كه جهاد نمي‌كنند اجر عظيمي اعطا خواهد كرد.
محمدكاظم الطباطبايي

فتواي آيت‌الله يزدي به نماينده‌اش در كوفه
سيد بزرگوار، جناب آقاي سيدعلي قزويني مكرم
خداوند متعال توفيق شما را مستدام و پاينده دارد. به درستي كه فتواي ما مبني بر واجب بودن دفاع در برابر مهاجمين كفار بر ضد مسلمين پخش شده است. چون دشمن نزديك و كار بسيار سخت و مصيبت بزرگ شده است پس بر هر كس لازم است كه با تمام سعي و تلاش خود اين بلا را دفع نمايد. حفظ كيان اسلام بر هر شخصي با توجه به توانايي و استطاعتش لازم است حتي اگر عذري هم داشته باشد، بايد براي بپا خاستن عشاير، و موعظه و ارشاد و تشويق و ترغيب آنها اقدام نمايد. بر شخص جنابعالي است كه آنچه را ذكر نموديم به مردم ابلاغ نماييد، چرا كه حفظ اسلام به هر فردي و به هر صورت ممكن واجب است.
والنصر من‌الله تعالي ان‌شاءالله    محمدكاظم الطباطبايي

بخش چهارم: حضور علماي شيعه در جبهه‌هاي جهاد
1. تصرف قرنه و جنگ شعيبه
پس از عقب‌نشيني نيروهاي عثماني از بصره به قرنه، سر پرسي كاكس در 23 نوامبر تلگرامي به سملا مخابره و منافع نظامي و استراتژيك حاصل از اشغال قرنه را براي دولت انگليس بازگو كرد. از جمله اين منافع تسلط بر قرنه در محل تلاقي دو رود دجله و فرات بود كه امكان تردد كشتي‌هاي جنگي انگليسي در اروندرود و دستيابي به دو طرف اروندرود را براي استفاده از زمين‌ها و محصولات كشاورزي براي آنها مهيا مي‌ساخت.
پس از تشكل نيروهاي داوطلب مجاهد در شهرهاي نجف، كاظمين و كربلا، در حالي كه علماي شيعه در پيشاپيش تمامي آنان حركت مي‌كردند، آنها به صورت كاروان‌هاي دسته‌جمعي و سوار بر كشتي‌ها به سوي جبهه‌هاي نبرد روانه شدند. در بين راه نيز با سر دادن شعارهاي مذهبي و «يزله» كه شعار حماسي عشاير بود، مردم را به پيوستن به كاروان‌ها ترغيب مي‌نمودند. همچنين علما و مجتهدان هنگام عبور از شهرهاي عراق با سخنان و اعلاميه‌هاي خود مردم را به جهاد في سبيل‌الله و قيام عليه قواي انگليس تشويق مي‌نمودند.
با يورش نيروهاي انگليسي به قرنه و پس از زد و خوردهاي شديد، نيروهاي عثماني با دادن هزار كشته و اسارت فرمانده عثماني، صبح بيك، قرنه را تسليم انگليس كردند.  وقتي كاروان مجاهدين به رهبري آيت‌الله حيدري به عماره رسيد، وي تمام نيروهاي مجاهد موجود در عماره را جمع كرد و پس از سخنراني‌هاي حماسي از طرف وعاظ همگي آنها را به داشتن روحيه شهادت‌طلبي و هجوم يك پارچه به قرنه تشويق كرد. كاروان مجاهدين در بين راه مطلع شد كه عثماني‌ها در جبهه قرنه شكست خورده و در حال عقب‌نشيني هستند؛ لذا مجبور شدند به عماره برگردند. قرنه اولين جبهه‌اي بود كه نيروهاي عثماني پس از عقب‌نشيني از بصره، همگام با داوطلبان شهرهاي شيعه‌نشين عراق و عشاير مرزي به مقابله با اشغالگران انگليس پرداختند.
پس از شكست قرنه، قواي عثماني آرايش تازه‌اي در جبهه‌ها به خود گرفتند و نيروهاي عثماني در سه جبهه تقسيم شدند: جبهه مركزي يا قرنه، جبهه راست يا شعيبه، جبهه چپ يا اهواز يا حويزه [هويزه فعلي]. علما و مجاهدين كاروان‌ها نيز با توجه به تقسيمات نظامي نيروهاي عثماني به سه دسته تقسيم شدند.

2. جبهه مركزي يا قرنه
در اين جبهه به خاطر اهميت فوق‌العاده‌اش، نيروهاي مشترك مجاهدين و عثماني زيادي متمركز شدند. فرمانده عمليات آن، سليمان عسكري‌بيك بود و بارزترين علمايي كه در اين جبهه شركت داشتند عبارت بودند از:
1. آيت‌الله سيدمهدي حيدري
2. آيت‌الله شيخ‌الشريعه اصفهاني
3. آيت‌الله سيدعلي داماد
4. آيت‌الله سيدمصطفي كاشاني
5. آيت‌الله محمدرضا شيرازي فرزند آيت‌الله شيرازي
در اين جبهه فرمانده قواي انگليس، ژنرال بارت احساس كرد قواي عثماني قصد حمله براي تصرف قرنه را دارند؛ لذا دستور داد با تمام نيرو به قواي مشترك مجاهدين و عثماني كه در اطراف محلي به نام الروطه مستقر بودند، با حمايت توپخانه از راه دريا حمله شود. مجاهدين و نيروهاي عثماني در برابر حملات شديد توپخانه انگليسي‌ها مقاومت سرسختانه‌اي كردند. نيروهاي انگليس بر اثر مقاومت مجاهدين به مقر خود عقب‌نشيني كردند. بعضي معتقدند انگليسي‌ها از قبل برنامه عقب‌نشيني داشتند و مي‌خواستند به نيروهاي اين جبهه خسارت وارد كنند، كه به هدف خود رسيدند.
از نظر نيروهاي عثماني اين حادثه يك پيروزي بزرگ بود، اما علما و مجاهدين و به ويژه آيت‌الله حيدري معتقد بودند ماندن در اين جا به صلاح نيست و دستور پيش‌روي دادند تا اين كه در سپيده‌دم همان شب در تاريخ 5 ربيع‌الاول 1333 قمري، برابر با 1 بهمن و 21 ژانويه، بعد از نماز صبح با نيروهاي انگليس درگير شدند و جنگ سختي بين آنها رخ داد. در اين حادثه با وجود اينكه تعداد مجاهدين كم بود، آيت‌الله حيدري كه عمرشان80 سال بود در صفوف مقدم جبهه و در كنار رزمندگان با صداي بلند آيات نصر و پيروزي را براي مجاهدين مي‌خواند و آنها را به پايداري و هجوم بي‌امان به دشمن تشويق مي‌كرد و براي پيروزي آنها با دعا و توسل و تضرع از خدا كمك مي‌خواست. قواي انگليس با وجود كثرت عِده و عُده و شليك شديد توپخانه با دادن خسارت زياد، عقب‌نشيني كردند و اين نبرد با پيروزي مجاهدين به پايان رسيد. اين واقعه به نام «معركه الروطه» معروف شد.

3. جبهه راست يا شعيبه
اين جبهه در جناح راست قرار داشت و مركز عمليات آن در شعيبه واقع بود. فرمانده اين جبهه «سليمان عسكري بيك» بود، كه در تاريخ 18 اسفند برابر با 22 ربيع‌الثاني و 9 مارس در حالي كه بر روي تخت مجروحين حمل مي‌شد به آنها پيوست. در اين جبهه شمار نيروهاي نظامي عثماني، داوطلبان و مجاهدان زياد بود. سليمان‌بيك در نظر داشت از اين محور به قواي انگليس حمله نمايد و ضربه مهلكي به آنان وارد آورده، از بصره خارجشان سازد.
معروف‌ترين مجتهداني كه در اين جبهه شركت فعال داشتند عبارت بودند از:
1. آيت‌الله سيدسعيد حبوبي
2. آيت‌الله شيخ‌عبدالكريم جزايري
3. آيت‌الله سيدمحسن حكيم طباطبايي
4. آيت‌الله شيخ‌عبدالرضا راضي
5. حجت‌الاسلام شيخ‌احمد تاثا
6. حجت‌الاسلام شيخ‌باقر حيدر
7. حجت‌الاسلام سيدسعيد كمال‌الدين
در اين جبهه ابتدا پيروزي با سپاه اسلام بود. نبرد در ابتدا با حمله نيروهاي مجاهدين و عثماني به مواضع انگليس در 12 آوريل 1915 (22 فروردين 1294) آغاز شد؛ اما سرانجام نيروهاي عثماني و مجاهدين، پس از سه روز نبرد سخت، شكست خورده به ناصريه عقب‌ نشستند. فرمانده عثماني، سليمان‌بيك، در پي اين شكست خودكشي كرد و با اين كار او شيرازه سپاه عثماني و مجاهدين از هم گسيخت و عشاير و علما نيز، ابتدا به ناصريه و سپس به تدريج به شهرهاي خود بازگشتند.

4. نتايج حركت جهاد در عراق
پس از شكست ترك‌ها در نبرد شعيبه، مخالفان جهاد اعلام كردند جهاد شكست خورده و به هدف‌هاي اصلي خود نرسيده است. در واقع اگر جهاد را يك حركت نظامي صرف بدانيم، نتايج چنداني به همراه نداشت؛ ولي اگر آن را به عنوان يك حركت فكري، اعتقادي، سياسي و نظامي در نظر بگيريم نتايج زيادي به بار آورده است.

4-1. نتايج فرهنگي
جهاد تحول فكري عظيمي در عشاير و مردم شيعه عراق به وجود آورد به طوري كه برخي از افراد به خصوص روستائيان و قبايل فقير، وسايل خود را مي‌فروختند تا جهت اطاعت از فتواي مجتهدان اسلحه خريده در جبهه جنگ حاضر شوند.  اين تحول فكري و فرهنگي افراد متعددي را از درون خانه‌هاي خود بيرون كشيد تا براي رسيدن به مقام شهادت و دستيابي به اين فوز عظيم به صحنه كارزار وارد شوند. مجاهدان بدون هيچ چشم‌داشتي در ميدان جنگ حضور مي‌يافتند. از جمله ترك‌ها كه حتي غذا هم دريافت نمي‌كردند و پس از شهادت هيچ برنامه‌اي براي بازماندگان آنان در نظر گرفته نمي‌شد. تحول فكري حاصل از حكم جهاد در بين سربازان مسلمان هندي تابع نيروهاي انگليس نيز اثر داشت. به طوري كه آنها از دستور فرماندهان انگليسي خود در جنگ سرپيچي مي‌كردند و افسران سربازان را مجبور به شركت در جنگ مي‌كردند.

4-2. نتايج سياسي
حركت جهاد عاملي شد كه شيعة عراق با دشمن سابق خود يعني ترك‌ها متحد گردد، و بدين ترتيب تأثير نيرومند علما و مجتهدان بر عشاير آشكار گشت.  علاوه بر آن روشن‌انديشي علماي شيعه را نشان داد كه در لحظات سخت، اختلافات را به كناري گذاشتند و دفاع از دولت سني عثماني را در برابر كفّار انگليس بر شيعيان واجب كردند. حركت جهاد در سال 1914 ميلادي مقدمه‌اي بر انقلاب 1920 ميلادي بود و ريشه و هسته اوليه آن در همان سال‌ها شكل گرفته بود. در اصل بذر ثورة العشرين (انقلاب 1920 ميلادي)، در حركت جهاد سال 1914 ميلادي در برابر انگليس پاشيده شده بود.
از جمله نتايج سياسي جهاد تأثير و نفوذ پيام آن در ديگر مناطق اسلامي بود. مانند سرپيچي و قيام عشاير كويت عليه شيخ‌ مبارك كه مي‌خواست آنان را براي كمك به شيخ‌خزعل (همكار انگليس) به جبهه اهواز اعزام نمايد ولي عشاير اين كار را معصيت و گناهي بزرگ دانستند؛ لذا از فرمان او سرپيچي نمودند.

4-3. نتايج نظامي
از نتايج مهم نظامي جهاد، بسيج اقشار مختلف مردم به صورت داوطلب و مجاهد در تمامي شهرهاي شيعه‌نشين به خصوص شهرهاي مهم مذهبي و جنوبي عراق و حضور فعال و چشمگير آنان در ميدان‌هاي نبرد بود. حدود 20 هزار نفر از نيروهاي مردمي داوطلب در جبهه‌هاي جنگ عراق همگام با نيروهاي نظامي عثماني عليه اشغالگران انگليسي شركت نموده و در اين راه هزاران شهيد و مجروح تقديم كردند. اين نيروها علاوه بر ده‌ها هزار رزمنده شامل افراد ديگري بود كه به عنوان نيروي احتياط در شهرهاي مذهبي عراق نام‌نويسي كرده بودند.
عشاير و رهبران آنها با توجه به آموزش‌ها و تجربه‌هاي نظامي كه در جبهه‌هاي نبرد كسب كرده بودند، به قدرت نظامي خود پي برده، در سال‌هاي بعد در مقابله با نيروهاي انگليس تا انقلاب سال 1920 حضوري فعال داشتند.
از نتايج ديگر جهاد ضربه زدن به نيروهاي انگليس و كشتن تعداد زيادي از آنها به خصوص در جبهه كوت‌العماره در سال‌هاي 1915 و 1916 و محاصره طولاني 147 روزه آن بود كه با تسليم نيروهاي انگليس در كوت و اسارت عده زيادي از ايشان محاصره پايان يافت. در اين جبهه حضور عشاير بسيار محسوس بود.

بخش پنجم: فتاوي علماي شيعه و قيام عشاير عرب خوزستان عليه انگليس
1. موضع‌گيري خزعل در قبال حمله انگليس به عراق
با آغاز حمله نيروهاي انگليس به بين‌النهرين در اوايل نوامبر سال 1914 ميلادي، به ژنرال دلامين فرمانده نيروهاي (D) دستور داده شد تا به منظور حمايت از پالاشگاه آبادان و تأسيسات نفتي خوزستان، منطقه آبادان را اشغال نمايد.
اگرچه دولت مركزي ايران در اين جنگ از همان آغاز اعلام بي‌طرفي كرده بود، اما با توجه به شرايط پس از مشروطيت و دخالت و سلطة انگليس در مناطق جنوبي ايران، شيخ‌خزعل كه از سوي دولت ايران به حكمراني خوزستان گماشته شده بود، خود را به انگليسي‌ها فروخته و با آنان همراهي مي‌كرد.

1-1. تلگرام آيت‌الله طباطبايي به شيخ‌خزعل
تصرف فاو و بصره به وسيله قواي انگليس و كمك شيخ‌خزعل به آنها، باعث شد مجتهدان شيعه براي تشويق عشاير عرب خوزستان و جلوگيري از كمك خزعل به انگليسي‌ها، نامه‌هايي جداگانه ارسال نمايند. از جملة اين نامه‌ها، تلگرام‌هاي مرجع تقليد شيعه حضرت آيت‌الله سيدكاظم طباطبايي يزدي به شيخ‌خزعل است، كه متن فارسي يكي از آنها خواهد آمد.
ترجمه متن تلگراف مرجع عاليقدر شيعه آيت‌الله سيدكاظم طباطبايي به شيخ‌خزعل
نجف- عشار- محمره
سلام بر سردار ارفع معزالسلطنه شيخ‌خزعل دام اجلاله
بسم‌الله الرحمن الرحيم
پوشيده نيست كه از اهم واجبات، حفظ كيان اسلام و دفاع با جان و هر آنچه گرانبهاست از سرزمين‌هاي مسلمانان بر ضد هجوم كفار است و شما در يكي از اين سرزمين‌هاي مهم قرار داريد، پس واجب است كه اين سرزمين را با آنچه كه در توان داريد از يورش كفار حفظ نماييد، همان طوري كه بر عشاير ساكن آن نواحي نيز واجب است كه از آن سرزمين دفاع نمايند. بر شما فرض است كه اين امر مهم را ابلاغ نمايي و همچنين لازم است كه بدانيد هر نوع كمك و پشتيباني از كفار عليه مسلمين، بر هر مسلماني حرام است. اميد به همت و غيرت شماست كه تمامي تلاش و كوشش خود را در دفع كفار به كار بنديد و بدان كه خداوند شما را عليه دشمنانش تأييد و پيروز خواهد نمود.
1 محرم 1333 هجري قمري 20 تشرين الثاني 1914 (نوامبر)
سيدمحمدكاظم طباطبايي
1-2. تلگرام عده‌اي از مجتهدين به شيخ‌خزعل
از جمله نامه‌هاي ديگر كه به شيخ‌خزعل نوشته شد تلگرامي از مجتهدين نجف بود كه متن فارسي آن ذيلاً خواهد آمد:
ترجمه متن تلگرام تعدادي از مجتهدين در نجف به شيخ‌خزعل حاكم محمره براي دعوت به جهاد
عشار- به وسيله جناب حاج‌محمود ملاك به حضرت اجل اكرم سردارارفع  دام اقباله‌تعالي
به نام آيين محمدي(ص) بر شما واجب است كه برخيزي و قيام كني و همگام با مسلمين در رويارويي با كفار از حدود بصره با مال و جان و هر آنچه توانايي داريد دفاع كنيد. اين حكم ديني است و هيچ تفاوتي بين ايراني و عثماني نمي‌باشد. با مال و جان خود جهاد كنيد تا خداوند شما را ياري كند. اين حكم را به همه عشاير ابلاغ كنيد و سريعاً ما را از اقدامات خود مطلع كنيد.
خادم‌الشريعه‌الشيخ‌محمدحسين‌المهدي  الاحقر سيدمصطفي الكاشاني
الاقل شيخ‌الشريعه الاصفهاني   الاحقر السيدعلي التبريزي
الاحقر آيت‌الله‌زاده مهدي خراساني
1 محرم 1333 قمري 20 تشرين‌الثاني 1914 (نوامبر)
همچنين آيت‌الله ميرزاي شيرازي و آيت‌الله عبدالكريم جزايري كه خزعل مقلد او بود، تلگرام‌هايي با مضمون مشابه به خزعل فرستاده و از او خواستند در برابر هجوم كفار به ياري مسلمانان برخيزد.  شيخ خزعل به پيام مراجع تقليد و علما پاسخ مثبت نداد و همچنان در كنار انگليسي‌ها باقي ‌ماند. البته اين فتاوي و نامه‌ها در بين عشاير مؤمن اين خطه تأثير بسيار بسزايي گذاشته و از عوامل مهم تحريك عشاير عليه قواي انگليس بود.

2. جبهه چپ يا اهواز
در جنگ جهاني اول، ايران به دليل ضعف بيش از حد دولت مركزي، قدرت مقابله با تجاوزات خارجي را نداشت و مركز تاخت و تاز كشورهاي روس و انگليس و عثماني بود. به تبع آن، اوضاع خوزستان به خاطر نزديكي به جبهه‌هاي نبرد و اعمال نفوذ دو دولت انگليس و عثماني بحراني‌تر بود. با پيوستن كشور عثماني به عنوان هم‌پيمان آلمان به صفوف متحدين زبانه‌هاي آتش اين جنگ جهانسوز به اين منطقه استراتژيك نيز كشيده شد.
جبهه اهواز، يكي از جبهه‌هاي مهمي بود كه در جريان رويارويي قواي عثماني با نيروهاي انگليسي به وجود آمد. اين جبهه به عنوان جبهه جناح چپ عمل مي‌كرد و مركز عمليات آن، اهواز بود.

3. نقش سيدمحمد طباطبايي يزدي و آيت‌الله خالصي در اين جبهه
سيدمحمد طباطبايي يزدي مجتهدي عادل و مجاهدي باتقوي بود. او سفير و زبان گوياي والد گرامي‌اش در جبهه‌هاي نبرد عليه انگليس بود.  وجود ايشان در جبهه اهواز همگام با ساير علما باعث تهييج و بسيج بيشتر عشاير منطقه خوزستان خاصه بني‌طرف و حويزه شد. آنان با تمام وجود در كنار او تا پاي جان در جبهه نبرد حضور داشتند. او در تمام نبردهايي كه با نيروهاي انگليس در اطراف اهواز رخ داد همپاي عشاير بني‌طرف شركت نمود و در تمام مراحل جنگ رهنمودهاي فقهي و شرعي را به آنان تذكر مي‌داد. جايگاه علمي و اجتهادي ايشان و داشتن حكم نمايندگي از پدر باعث شد تمام علماي همراه او و بقيه عشاير از او تبعيت كنند. آيت‌الله خالصي قبل از كاروان علما به بستان رسيد. ايشان همانند سيدمحمد نقش بسزايي در تحريك، بسيج و راهنمايي عشاير منطقه داشت.
مجتهدين و علمايي كه همراه سيدمحمد طباطبايي يزدي با قشون فوق به كرخه رسيدند، عبارتند از: آيت‌الله شيخ‌محمدمهدي خالصي و فرزندش شيخ‌محمد خالصي، شيخ‌عبدالكريم جزايري و شيخ‌جعفر راضي.

4. قيام عشاير عرب خوزستان عليه انگليس
پس از صدور فتاوي جهاد علماي شيعه عليه انگليس و رسيدن پيام آنان به خوزستان و خبر آمدن علما و نيروهاي عثماني به طرف اهواز، اوضاع داخلي خوزستان بسيار آشفته گرديد. روحانيون محلي به رهبري حجت‌الاسلام سيدعيسي كمال‌الدين به تبليغات خود در بين عشاير افزودند. كمال‌الدين يكي از كساني بود كه نقش بسيار بسزايي در توجيه و تهييج عشاير عرب خوزستان داشت.  او با تشكيل جلسات شبانه‌روزي و هسته‌هاي مجاهدين در بين عشاير عرب خوزستان، توانست آنان را عليه انگليس و شيخ‌خزعل بشوراند.
اين مجاهد خستگي‌ناپذير در انفجارهاي لوله‌هاي نفت مسير مسجد سليمان تأثير بسزايي داشت.  عشاير ستمديده عرب خوزستان هر كدام به نوبه خود يكي پس از ديگري عليه انگليس و شيخ‌خزعل قيام نمودند.

4-1. قيام عشاير باوي
قبيله باوي از عشاير عمده عرب خوزستان است كه در مسير رود كارون و خطوط لوله‌هاي نفت در اطراف اهواز استقرار دارند. پس از اعلام فتاوي جهاد علماي شيعه بر ضد انگليس، عشاير باوي به رهبري شيخ اعنايه بن ماجد و شيوخ طوايف قبيله عليه انگليس و شيخ‌خزعل قيام كردند. اولين حركت عشاير باوي بر ضد قواي انگليسي و شيخ‌خزعل در تاريخ 5 فوريه برابر با 16 بهمن با انفجار لوله‌هاي نفت و كمپ‌هاي انگليسي و غارت يك ايستگاه شركت نفت و قطع خطوط مخابرات آغاز شد. باوي‌ها در دو مرحله با قواي خزعل روبرو شدند و در هر دو مرحله با رشادت و دلاوري به مقابله با آنها پرداختند. بمباران شديد توپخانه انگليس و تمام ‌شدن مهمات مجاهدين و ايجاد تفرقه توسط خزعل باعث شد مجاهدين باوي عقب‌نشيني كنند.

4-2. قيام عشاير زرگان
عشاير زرگان يكي از طوايف بزرگ قبيله باوي هستند كه در قسمت شمال شرقي اطراف اهواز ساكنند. زرگاني‌ها همگام با بقيه عشاير عرب خوزستان به پيروي از فتواي علماي شيعه، به رهبري شيخ قسملي (قاسم‌علي) عليه شيخ‌خزعل قيام كردند. آنها در يك رويارويي نابرابر با قواي خزعل، شجاعانه و تا آخرين فشنگ به نبرد برخاستند و با تقديم تعدادي شهيد و مجروح، صحنه‌اي از ايثار و دلاوري از خود به يادگار گذاشتند. مجاهدين زرگاني به علت تمام شدن مهمات و براي جلوگيري از تلفات انساني به دستور شيخ‌قسملي عقب‌نشيني كردند. مبارزين زرگان پس از عقب‌نشيني با حركت‌هاي ايذايي و منفجر كردن لوله‌هاي نفت به منافع انگليس ضربه زدند. پس از پايان جنگ شيخ قسملي، توسط انگليس و خزعل به سنگاپور و بصره تبعيد شد.

4-3. قيام عشاير كعب فلاحيه (شادگان)
بني‌كعب از عشاير مشهور و گسترده خوزستان است، كه در شهرهاي شادگان، آبادان، خرمشهر، ماهشهر، هنديجان و اهواز ساكن هستند. آنها مقارن حكومت شاه‌عباس به جلگه خوزستان آمدند و در جريانات و وقايع تاريخي اين منطقه مؤثر بودند. حاكمان كعب بيش از دويست سال در منطقه حكمراني كردند و در توسعه و آباداني آن نقش داشتند. شيخ‌سلمان يكي از مقتدرترين حاكمان كعب است كه با ناوگان انگليسي در خليج‌فارس جنگ‌هاي متعددي داشته و با پيروزي بر آنها اسطورة شكست‌ناپذيري آنها را در خليج‌فارس در هم شكست.
قيام عشاير كعب توسط رهبران مذهبي و شيوخ طوايف آلبوغبيش، مجدم، عساكره و بعضي از قبايل خنافره صورت گرفت. با رسيدن پيام فتواي علماي شيعه، سيدجابر موسوي آلبوشوكه كه خود سيد و روحاني مجتهدي بود، عَلَم عصيان عليه انگليس و شيخ‌خزعل را برافراشت. بدنبال او تمام سادات و علماي منطقه از قبيل سيدعباس مجاهد و اكثر طوايف ساكن منطقه به تبعيت از ايشان و با حضور گسترده و چشمگيري به اين قيام پاسخ مثبت دادند.
قيام مجاهدين كعب، لرزه بر اندام انگليس و شيخ‌خزعل انداخت و آنها را مضطرب و نگران ساخت. خزعل براي مقابله با اين قيام تمام توان و قواي خود را به كار گرفت. در اولين رويارويي مجاهدين كعب با قواي خزعل، در حالي كه سيدجابر با پرچم سبز خود همراه با علما و سادات و شيوخ در پيشاپيش همه مجاهدين قرار داشت، در تاريخ 7 اسفند بر قواي مسلح خزعل پيروز شدند. پس از اين پيروزي، منطقه فلاحيه در حدود سه ماه در اختيار مجاهدين قرار گرفت. با عقب‌نشيني علما و قواي عثماني از منطقه خوزستان، خزعل در تاريخ 11 خرداد 1294 شمسي تمام امكانات و تجهيزات و نيروهاي خود را از سه جبهه عليه مجاهدين بسيج كرد و با ايجاد اختلاف و تفرقه در بين عشاير كعب توانست مجدداً بر منطقه مسلط شود. نبرد مجاهدين كعب با قواي خزعل و شرح حماسة دلاوري‌هاي آنان به ياد ماندني است. پس از پايان جنگ، خزعل تمام رهبران مذهبي و شيوخ عشاير كعب را تبعيد كرد.
4-4. قيام عشاير بني‌طرف و منطقه دشت آزادگان
بني‌طرف از قبايل بزرگ و معروف خوزستان و محل سكونت اصلي آنان در دشت آزادگان و در شهرهاي بستان، سوسنگرد، حميديه و اهواز است. عشاير ديگر منطقه شامل عشاير حويزه، بني‌ساله، شرفه و سواري بودند. با رسيدن قواي عثماني و گروه علما و عشاير بني‌لام به اطراف بستان، عشاير بني‌طرف مستقر در بستان به رهبري شيوخ خود شيخ عوفي و شيخ عاصي به استقبال آنان شتافتند.
پس از آن، عشاير بني‌طرف با سلاح‌هاي ابتدايي، كليه نيروهاي رزمجوي خود را زير بيرق خود با شعارهاي «يلهاوي الجنه امشي اويانه» يعني: «اي كسي كه مشتاق بهشت هستي با ما همگام شو» و «مهضوم‍ة الزهرا و تنحانه» يعني: «حضرت فاطمه زهرا(س) دل شكسته است و از ما ياري مي‌طلبد»، به همراه كاروان به سوي ميدان‌هاي نبرد با كفار حركت كردند.

اولين رويارويي بني‌طرف با قواي انگليس
در سپيده‌دم 3 مارس برابر با 12 اسفند قواي انگليس به فرماندهي رابينسون، براي بالا بردن روحيه قواي خود و خزعل و جلوگيري از تجمع عثماني‌ها و عشاير عرب دشت آزادگان، از دو طرف با تجهيزات و توپخانه به اردوگاه عشاير بني‌طرف و حويزه در غدير در 15 كيلومتري اهواز حمله كردند. عشاير بني‌طرف در زير آتش توپخانه انگليس، با اسلحه‌هاي ابتدايي خود با سرعت زياد از زير چادرهاي خود خارج شده و به جناح راست قواي مهاجم كه در خط مقدم قرار داشت حمله بردند. با شكست دشمن در اين جناح و محاصره بقيه نيروها، رابينسون دستور عقب‌نشيني داد. عرب‌ها قواي انگليس را دنبال مي‌كردند و از طرفين به آنها حمله مي‌بردند و گاهي حلقه محاصره را بر آنها تنگ‌تر مي‌كردند؛ تا اين كه دشمن را تا رودخانه كارون عقب راندند. در اين عمليات قواي انگليس متحمل تلفات جاني و مالي زيادي شدند و عشاير بني‌طرف و منطقه تعدادي مجروح و شهيد دادند.

دومين رويارويي قواي انگليس با بني‌طرف و عشاير منطقه
در نيمه شب 20 مارس برابر با 29 اسفند قواي انگليسي و هندي به منظور تنبيه عشاير عرب منطقه كه دو روز قبل تعدادي از نيروهاي آنها را كشته بودند،‌ با تمام تجهيزات و قواي خود از طريق ارتفاعات كوه منيور كه به اردوگاه غدير مشرف بود، به صورت دو ستون و به طور غافلگيرانه و با حمايت توپخانه انگليس كه در ارتفاعات كوه مستقر بود به چادرهاي بني‌طرف و عشاير منطقه يورش بردند. عشاير بني‌طرف با شنيدن غرش توپخانه دشمن با چابكي و مهارت فوق‌العاده در حاليكه فقط اسلحه‌هاي سبك و ابتدايي در دست داشتند، با ايجاد كمين در مسير نيروهاي انگليس و حمله به دو طرف ستون‌هاي دشمن، آنها را به محاصره خود درآوردند. قواي انگليس با به جا گذاشتن اسلحه و مهمات، خود را به ارتفاعات كوه منيور رساندند و از اين طريق مجدداً به پايگاه‌هاي خود عقب‌نشيني كردند. در اين عمليات بني‌طرف تعداد زيادي شهيد و مجروح دادند و انگليسي‌ها با دادن تلفات جاني، يك توپ و بخشي از اسلحه‌ها و مهمات خود را به جا گذاشتند.

سومين رويارويي قواي انگليس با نيروهاي مشترك اسلامي
در سپيده‌دم 18 آوريل برابر با 29 فروردين 1294 نيروهاي مشترك علما، عثماني و عشاير بني‌طرف و منطقه به منظور ضربه زدن به قواي انگليس و تصرف اهواز، با تمام تجهيزات و توان رزمي، با يك نقشة عملياتي، تمام نيروهاي خود را در كنار كوه منيور آرايش دادند. با شليك توپخانه عثماني‌ها به مواضع انگليس كه در كوه‌هاي اطراف اهواز سنگر گرفته بودند، حمله آغاز شد. در اين عمليات عشاير منطقه با پرچم‌هاي خود در صفوف مقدم جبهه قرار گرفته بودند. آنها حمله خود را با شعار «يشهد لي المنيور ابيومي» يعني: «كوه منيور بر اين روز من شاهد و گواه است.» و «الطوب اسرع يومگواري» يعني: «توپ دشمن سريع‌تر است يا چوب‌دستي من»، شروع كردند. اين دليران خوزستان با طي مسافتي طولاني با خواندن يزله‌هاي حماسي و شعارهاي ديني، شجاعانه به سنگرهاي مستحكم و مسلح نيروهاي انگليس حمله بردند و با دادن شهداي زياد توانستند مواضع اول و دوم دشمن را پس از وارد كردن تلفات زياد به تصرف خود درآورده و يكي از توپ‌هاي آنها را تصاحب كنند. بعضي از عشاير با پوشيدن كفن و دادن شعار «كلما زاد من الخام عصابه الامي» يعني: «هرچه از كفن من باقي بماند دستاري براي مادرم مي‌باشد»، در ميدان نبرد حاضر شدند. اين عمليات دو روز طول كشيد، تمام شدن مهمات توپخانه و سلاح‌هاي انفرادي، نداشتن نيروهاي جايگزين، طولاني شدن جنگ، عدم پشتيباني به موقع نيروهاي مردمي از طرف قواي عثماني و گرماي زياد، مانع پيشروي مجاهدين و تصرف اهواز شد. به همين خاطر فرمانده قواي عثماني، محمدفاضل پاشا، دستور عقب‌نشيني داد.

5. تدارك لشكركشي نيروهاي انگليس به خفاجيه (سوسنگرد)
پيروزي انگليس در 16 آوريل در جبهه شعيبه و خودكشي فرمانده عثماني باعث شد قواي عثماني و عشاير عراق مستقر در غدير از اهواز به سمت العماره عقب‌نشيني كنند.
در تاريخ 23 آوريل برابر با 3 ارديبهشت مقرر شد كليه نيروهاي موجود در اهواز و نيروهاي كمكي بصره همگي در اختيار ژنرال گورينج فرمانده سپاه 12 قرار بگيرند، تا عمليات اخراج قواي عثماني از اهواز و تنبيه عشاير بني‌طرف به خاطر پيروي از فتواي علما و اتحاد با عثماني‌ها و حضور فعال در جبهه‌هاي نبرد عليه انگليس را انجام دهند. در تاريخ 13 مي برابر با 23 ارديبهشت تمامي قواي انگليس تحت فرماندهي ژنرال گورينج در دو ستون به فرماندهي ژنرال لين و مليس تعقيب قواي عثماني را تا شهر بستان شروع كردند ولي هيچ اثري از آنها در منطقه پيدا نكردند. در تاريخ 14 مي برابر با 24 ارديبهشت ژنرال گورينج به ژنرال مليس و لين كه در راه بودند دستور داد از دو طرف به خفاجيه (سوسنگرد) حمله شود. عشاير بني‌طرف با توجه به آرايش نيروهاي انگليس در مقابل دو ستون به دفاع پرداختند. در ساعت 8 صبح روز 15 مي برابر با 25 ارديبهشت ژنرال مليس عمليات حمله به سوسنگرد را تحت حمايت شديد توپخانه و عبور از رودخانه كرخه شروع كرد.  طبق اسناد انگليسي در حدود 1000 نفر از بني‌طرف در عمليات عبور از كرخه مقاومت مي‌كردند.‌ همچنين 1000 نفر ديگر در مقابل ستون لين به دفاع مي‌پرداختند. آتش شديد توپخانه و مسلسل‌هاي نيروي پياده و به آتش كشيدن خانه‌هاي گلي مردم، باعث شد عشاير بني‌طرف از اطراف رودخانه عقب‌نشيني كنند.

6. مقاومت دليرانه بني‌طرف در قلعة شيخ‌علي‌ بن عباس
تعدادي از نيروهاي بني‌طرف در تاريخ 15 مي، در قلعة معروف به شيخ‌علي بن عباس كه به وسيلة ديوارهاي ضخيم و محكم مارپيچي حصار شده بود، در برابر نيروهاي مسلح انگليس مقاومت دليرانه‌اي كردند. وقتي قواي انگليس نتوانستند آنها را وادار به تسليم كنند، قلعه را به آتش كشيدند و پس از آن به قلعه هجوم برده و تمامي افراد داخل آن را كشته و 11 نفر را به اسارت گرفتند.

7. يورش وحشيانه به خفاجيه (سوسنگرد) و قتل‌عام بني‌طرف
در ساعت 8 صبح روز 16 مي مطابق با 26 ارديبهشت، با پيوستن نيروهاي دو ستون به يكديگر، ژنرال گورينج فرمان قتل‌عام عشاير بني‌طرف را صادر كرد. مردان و زنان و كودكان و پيران از خانه‌هاي خود به سوي نيزارها فرار كرده و شهر خفاجيه و روستاهاي اطراف آن خالي از سكنه شد. بازار شهر تعطيل و كسي در خيابان‌هاي آن تردد نمي‌كرد. نيروهاي انگليسي به كليه خانه‌هاي مردم سوسنگرد و روستاهاي اطراف يورش برده و بعضي از آنها را آتش زده و بعضي ديگر را با توپ‌هاي خود تخريب كردند. تعداد زيادي از افراد بي‌گناه در زير آوارها جان باختند و عده‌اي نيز در لهيب شعله‌هاي آتش سوختند. آنها حتي به مزارع و كشتزارها و حيوانات اهلي رحم نكردند و هر چه مي‌ديدند طمعه حريق مي‌كردند. ويلسون كه خود يكي از دست‌اندركاران و حاضران اين صحنه فجيع بود، در كتاب خود در بيان اين حادثه چنين مي‌نويسد:
... ما در سه روز نخست يعني 14 و 15 و 16 مي سخت‌ترين مجازات را بر قبيله بني‌طرف كه در خفاجيه اقامت داشت، وارد كرديم، ولي هيچ‌گونه نتيجه‌اي دربر نداشت... توپخانه همراه ما در جبهه راست بود و آتش گلوله‌هاي خود را در جاهاي مخصوص خود مي‌آورد، و آنها را به آتش مي‌كشيد. بسياري از اسب‌ها و گاوميش‌هاي بدبخت كه در بيابان‌ها رها بودند، زنده زنده سوختند... ما از يك پتك سنگين براي خرد كردن يك دانه گردو استفاده كرديم، يك عمليات غيرضروري و ناخوشايند... بدون شك خفاجيه با خاك يكسان گرديد، و اين درسي بود كه به راحتي از ذهن‌ها خارج نمي‌شود.
همچنين ويلسون در بخش ديگري از سخنان خود شجاعت و دلاوري بني‌طرف را مي‌ستايد و به نابرابر بودن اين جنگ اذعان مي‌كند. او مي‌گويد:
... علي‌رغم همه كشتارهاي خشونت‌آميز، بني‌طرف در برابر يك قدرتي كه از نظر داشتن امكانات وسيع توپخانه و مسلسل و نيروي انساني بر آنان برتري داشت، با چنگ و دندان دلاورانه رزميدند.
هانس لُرز آلماني كه در جنگ جهاني اول در منطقه حضور داشت، مي‌نويسد:
انگليسي‌ها با اطمينان از دور بودن چشم ترك‌ها، جهنم را در برابر ديدگان مردم بيچارة عرب مستقر در آن منطقه برپا نمودند و وحشيانه‌ترين عمليات تاريخ را در منطقه فوق پياده كردند. اين عمليات بعدها توسط خود سياستمداران انگليس محكوم شد و همگي اعتراف نمودند كه انجام اين چنين عمل بي‌شرمانه و غيرانساني لزومي نداشت و ارتش انگليس در اين زمينه بيش از اندازه زياده‌روي نموده است و در اين يورش وحشيانه صدها نفر انسان بي‌گناه در زير لگدهاي سربازان و سم اسبان آنها له و يا در زير خاكستر آتش مدفون گرديد.
پس از ويراني خفاجيه (سوسنگرد) و قتل‌عام مردم، شيوخ بني‌طرف توسط شيخ‌خزعل به عماره تبعيد شدند.

8 . آثار و نتايج واقعه جهاد و قيام عشاير عرب خوزستان
8-1. بعد سياسي
از مهمترين آثار سياسي واقعه جهاد، ايجاد روحية مبارزه‌جويي در عشاير خوزستان عليه شيخ‌خزعل و تضعيف قدرت او و همچنين قيام عليه رضاخان قلدر بود.

الف. تضعيف قدرت شيخ‌خزعل
قيام مردم عرب خوزستان ابهت شيخ‌خزعل را نزد انگليسي‌ها كاهش داد و به آنان نشان داد برخلاف تصور آنان، خزعل، شيخ تمامي عشاير عرب خوزستان نيست و به تنهايي نمي‌تواند امنيت سياسي استان و منافع اقتصادي آنان را تأمين نمايد. بنابراين بريتانيا در سياست خود در قبال خزعل تجديدنظر كرد و براي محافظت از خطوط لوله‌هاي نفت كه از مناطق عشاير باوي مي‌گذشت، معاهده و قرارداد جديدي با آنان منعقد ساخت. شيخ‌خزعل با اصرار زياد موافقت كرد كه پول از طريق شيخ‌حنظل به آنها پرداخت شود تا سلطه او بر آنها باقي بماند.

ب. سرپيچي و عصيان بني‌طرف عليه خزعل
عشاير بني‌طرف پس از جهاد دست از مبارزه عليه ظلم و ستم نكشيدند و تا سال 1304 شمسي همواره با حكام شيخ‌خزعل در منطقه درگير بودند. آنها در تاريخ 19 آبان 1304 شمسي عليه شيخ‌خزعل عصيان كرده و قصر شيخ‌خزعل را در حميديه به آتش كشيدند.

ج. قيام بني‌طرف عليه رضاشاه و تبعيد شيوخ
در زمان رضاشاه به علت اعمال سياست ظالمانه توسط فرماندار نظامي و خلع‌سلاح و گرفتن ماليات زياد، عشاير بني‌طرف عليه رضاشاه قيام كردند، و پس از درگيري‌هاي متعدد عاقبت با تبعيد شيوخ بني‌طرف و خانواده‌هاي آنان به تهران و شمال ايران، اين قيام فروكش كرد.

8-2. بعد فرهنگي
الف. رشد و حفظ اعتقادات مذهبي – فرهنگي عشاير
ارتباط معنوي و پيوند عميق اين مردم با مجاهدان و شهيدان اين واقعه باعث شد هميشه اهداف آنان در بين اين مردم باقي بماند. آنها در تمامي محافل و مجالس خود ايمان، دليري و از خودگذشتگي شهيدان خود را با صورت قصه و داستان براي همديگر بازگو مي‌كردند، در نتيجه تمامي اين اعمال در رشد و تعميق اعتقادات مذهبي- فرهنگي مردم و در حفظ شعائر ديني تأثير بسزايي داشت.

ب. ايستادگي و مقاومت عشاير در برابر واقعه كشف حجاب
عمال رضاشاه براي اجراي برنامه كشف حجاب در منطقه ابتدا مي‌خواستند از طريق تطميع و تشويق آن را اجرا نمايند، اما چون در اين راه موفق نشدند، با اعمال سياست‌هاي زور و استفاده از شيوه رعب و وحشت و خشونت تصميم گرفتند آن را به اجرا درآورند. مأموران در خيابان‌ها دشداشه كه لباس سنتي و محلي مردان بود را از تنه با قيچي مي‌بريدند و چفيه را از سر آنان مي‌كشيدند.  همچنين پوشش زنان را كه شامل عباي محلي و شيله (روسري) بود با زور از سر زنان برمي‌داشتند و آن را پاره مي‌كردند و گاهي زنان را كتك مي‌زدند. اين امر منجر به درگيري‌هاي متعدد و مسلحانه بين مردم و رژيم ستم‌شاهي شد.
 
پيوست شماره 1: متن اعلاميه جهاد مفتي عثماني
(5 صفحه)
 
 
 
 
 
پيوست شماره 2: استفتاء از علما و جوابيه مجتهدين
 
پيوست شماره 3: متن عربي فتواي جهاد مجتهدين كاظمين

 
پيوست شماره 4: متن فتاوي جهاد مجتهدين عظام

 
پيوست شماره 5: متن اوامر شريفه مجتهدين عظام
 
پيوست شماره 6: منشور حجج اسلام
(1 صفحه)
 
پيوست شماره 7: نامه‌هاي عربي آيت‌الله طباطبايي
به فرزند خود سيدمحمد يزدي و آقاي علي قزويني

 
فهرست منابع و مآخذ
منابع فارسي
- انصاري، مصطفي،‌ تاريخ خوزستان 1925-1878، ترجمه محمد جواهر، چاپ دوم، ص 40، 139، نشر شادگان.
- رجبي، محمدحسن، رسايل و فتاوي جهادي.
- الجبير، الصباح السالم، امارات، خليج‌فارس و مسئله نفت، ترجمه علي‌ بيگدلي، مؤسسه مطالعات و انتشارات تاريخي ميراث ملل، شهريور 1368.
- سلمان الجبوري، كامل، السيدمحمدكاظم‌اليزدي سيرته و اضواء علي مرجعيته.
- خالصي‌زاده، محمد، سردار اسلام، مترجم امير سلماني رحيمي، مركز اسناد انقلاب اسلامي.
- سترانگ، ويليام تئودور، حكومت شيخ‌خزعل بن جابر و سركوب شيخ‌نشين خوزستان، ترجمه صفاءالدين تبرائيان، مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر.
- شيخ‌الاسلامي، جواد، علل افزايش نفوذ سياسي روس و انگليس در ايران عصر قاجار.
- صادقي طهراني، نگاهي به تاريخ انقلاب اسلامي 1920 عراق و نقش علما و مجاهدين اسلام، انتشارات دارالفكر قم.
- كرزن، لرد، ايران و قضيه ايران، ترجمه غلامعلي وحيد مازندراني، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، جلد دوم، 1350-1349.
- كسروي، احمد،‌ تاريخ پانصدساله خوزستان، انتشارات تهران، گام 1356.
- مابرلي، جيمز، عمليات در ايران (جنگ جهاني اول 1914)، ترجمه كاوه بيات، مؤسسه خدمات فرهنگي رسا، 1369.
- نفيسي، عبدالله فهد، نهضت شيعيان در انقلاب اسلامي عراق، انتشارات اميركبير.
- نظام مافي، رضاقلي، كتاب سبز، وزارت خارجه، مجموعه متون و اسناد تاريخي، چاپ اول، نشر تاريخ ايران، پاييز 1363.
- ويلسون، آرنولد، سفرنامه ويلسون، ترجمه حسين سعادت نوري، تهران، وحيد، 1363.
- علي‌مرداني، علي‌اكبر، رويكرد بريتانيا به شيخ‌خزعل و رضاخان، دانشگاه شهيد بهشتي.
روزنامه‌ها
- روزنامه چهره‌نما، شماره 30، 6 جمادي‌الاول 1333.
- روزنامه خاور، شماره 13، سال نخستين، 21 محرم 1333، حكم جهاد آيت‌الله سيدكاظم يزدي.
- روزنامه خاور، شماره 14، سال نخستين، ربيع‌الاول 1333، فتاوي علما.
- روزنامه خاور، شماره 16، سال نخستين، 4 ربيع‌الاول 1333، فتاوي شريفه جميع مجتهدين عظام.
- روزنامه خاور، شماره 24، سال نخستين، 4 ربيع‌الآخر 1333، منشور حجج اسلام.

مجلات، نشريات
- مجله آفاق، شماره 18، سال سوم، 1978، تصوير فتاوي علماي شيعه در سال 1914.

منابع عربي
- بيل، المس، فصول من تاريخ العراق القريب، ترجمه: جعفر الخياط، بغداد.
- بيل، المس، مذاكرات اطلس بين الجاسوس‍ة البريطانيه، ابان الثورة‌العشرين تقريب و تعليق، ترجمه: جعفر الخياط، بغداد.
- الحسيني، عبدالرزاق، العراق في دور الاحتلال و الانتداب، جلد اول.
- الحسيني، تاريخ العراق السياسي الحديث، لبنان صيدا، مطبع‍ة العرفان، 1367 ه‍ ق.
- الحلو، علي نعمه، الاحواز، النجف مطبع‍ة الغري، 1971.
- خزعل، حسين خلف، تاريخ الكويت السياسي، جلدالاول الي الخامس، دار مكتب‍ة الهلال.
- الرهيمي، عبدالحليم، تاريخ الحرك‍ة الاسلامي‍ة في‌العراق، بيروت 1985.
- العزاوي، عباس، تاريخ العراق بين‌التحلالين، جلد 8، شركت التارة و الطباع‍ة المحدوده، 1375 ه‍ ق.
- العسكري، تحسين، مذاكراتي عن الثورة العربي‍ة الكبري، جلد الاول، مطبع‍ة العهد، بغداد، 1345 ه‍ ق.
- عمر نظمي، و ميض جمال، ثوره 1920، الجذور السياسي‍ة و الفكري‍ة والاجتماعي‍ة الحرك‍ة الاستقلالي‍ة في‌العراق، طبع بغداد.
- كمال‌الدين، سيدمحمدعلي، الثورة العربي‍ة الكبري، منشورات دارالبيان، سنه 1971.
- المزهر آل فرعون، فريق، الحقايق الناصعه في ‌الثورة العراقيه، سنه 1920 و نتائجها، بغداد.
- الوردي، علي حسين، لمحات اجتماعيه من تاريخ ‌العراق الحديث.
- النجار، مصطفي عبدالقادر، التاريخ السياسي لامارة عربستان، 1925-1897.
- ويلسون، آرنولد، ولاء بلاد ما بين‌النهرين 1917-1914، ترجمه فؤاد جميل، بغداد، 1969 ميلادي.
- الياسري، عبدالشهيد، البطول‍ة في ثورة‌العشرين العراق 1920، النجف 1967.
- نفيسي، عبدالله فهد، دورالشيعه في تطور العراق الحديث، دارالنهار للنشر 1986.
- مؤسسه الدراس‍ة الاسلامي‍ة، العراق في‌الماضي والحاضر والمستقبل، اعداد مؤسسه الدراس‍ة الاسلامي‍ه، بيروت- لبنان، مؤسس‍ة الفكرالاسلامي.

منابع انگليسي
- Ansari. M. The History of Khuzistan 1848-1925 In Provincial. Autonomy And Change. Unpublished ph. D. Dissertation. University August. 1974.
- Moberly, F. J. History of The Great War Based on Oficial Documents: The Campaign In Mesopotamia Belfast: H, M. Stationery Office 1927 Vois. 1.
- Strunk. W. T. The Reign of The Sheykh Khazsi Ibn Jabir And The Supression of The Principality of arabistan: A study In British Imperialism In Southwestern Iran 1894-1925 Unpublished ph. D. Dissertation, Indiana University August 1977.
- Wilson A. T. Loyalties. Mesopotamia 1914-1917: Apersonal and Historical Record London: Oxford University Press, 1930.
- Wilson A. T. Southwest Persia: A Political Officer, S. Dary, 1907-1914 London: Oxford University Press, 1914.

فهرست اسناد
- فتواي شيعه شيخ‌الاسلام خيري افندي.
- متن اعلاميه جهاد، شيخ‌الاسلام خيري و 9 قاضي عسكر.
- متن استفتاء از علماي شيعه.
- فتواي جهاد به وسيله مجتهدين شيعه مقيم كاظمين.
- فتواي جهاد مرجع تقليد آيت‌الله محمدكاظم طباطبايي.
- فتواي جهاد آيت‌الله محمدتقي شيرازي.
- فتواي جهاد آيت‌الله شيخ‌الشريعه اصفهاني.
- فتواي جهاد آيت‌الله سيدمصطفي كاشاني.
- فتواي جهاد جميع مجتهدين عظام.
- منشور حجج‌الاسلام، كاشاني؛ اصفهاني؛ علي تبريزي.
- فتاوي آيت‌الله سيدكاظم يزدي به عشاير عفك.
- فتاوي آيت‌الله سيدكاظم يزدي به نماينده‌اش در كوفه.
- استفتاء از علماي اسلام.
- اجوبه شريفة مجتهدين كرام.
- متن تلگراف وزارت خارجه ايران به سفارت انگليس، ذي‌الحجه 1333.
- متن تلگراف مرجع بزرگ شيعه سيدكاظم طباطبايي به شيخ‌خزعل.
- متن تلگراف تعدادي از مجتهدين در نجف به شيخ‌خزعل.
- مراسله سفارت كبراي عثماني به وزارت خارجه، ربيع‌الثاني 1333.

پا‌نوشت‌ها
 

1. كارشناس ارشد تاريخ، دانشگاه شهيد بهشتي.
2. . الحسيني، عبدالرزاق، تاريخ العراق السياسي الحديث، ص 46، لبنان صيدا، 1367.
3. . بيگدلي، دكتر علي، تاريخ سياسي – اقتصادي عراق، ص 15، مؤسسه مطالعات و انتشارات تاريخي ميراث ملل، چاپ اول، 1368.
4. . الحسيني، عبدالرزاق، تاريخ العراق السياسي الحديث، ص 48.
5. . همان منبع، صص 63-46.
6. . الحسيني، عبدالرزاق، تاريخ العراق السياسي الحديث، صص 63-46.
7. . مؤسسه الدراس‍ة الاسلاميه، العراق في‌الماضي و الحاضر و المستقبل، ص 23.
8. . همان منبع، ص 24.
9. . Strunk- The Reign of the Sheykh Ibn Jabir. P. 281.
10. ويلسون، ولاء بلاد ما بين‌النهرين، ص 32.
11. . همان منبع، ص 34، سند نمره 68، مراسله سفارت انگليس به وزارت خارجه ايران، مورخ 20 ذي‌الحجه 1332 والتر تانلي.
12. . Strunk- The Reign of the Sheykh Ibn Jabir.p 282.
13. Cox to Government of India. Tel. October. 24. 1914 F. O. 371/2142.
14. ويلسون، ولاء بلاد ما بين‌النهرين، ص 32.
15. . العزاوي، عباس، تاريخ العراق بين الاحتلالين، جلد 8، ص 260-1.
16. . ويلسون، ولاء بلاد ما بين‌النهرين، ص 37، نعمه حلو، علي – الاهواز، ص 148.
17. . لطفي، نقي، مقاله «اعلان جهاد امپراطوري عثماني در سال ميلادي 1914» مجلة دانشكده ادبيات و علوم انساني مشهد، صص 90-89، شماره اول، سال 16، اين مقاله با ويژگي‌هاي زير به چاپ رسيد:
18. Geoffrey Lewis "The Ottoman Proclamation of Jihad in 1914" The Islamic Quarterly: AR: Euiew of Islamic Culture: XIX: No 3+4.
19. . لطفي، نقي، مقاله «اعلان جهاد امپراطوري عثماني در سال ميلادي 1914» صص 90-89.
20. . سوره توبه، آيه 41.
21. . لطفي، نقي، مقاله «اعلان جهاد امپراطوري عثماني در سال ميلادي 1914» صص 95-94.
22. . پيوست شماره 1، متن فتواي مفتي شيخ‌الاسلام خيري.
23. . لطفي، نقي، مقاله «اعلان جهاد امپراطوري عثماني» صص 107-97. 
24. . الرهيمي، عبدالحليم، تاريخ‌الحرك‍ة الاسلاميه في‌العراق، ص 163، بيروت 1985.
25. . نفيسي، عبدالله فهد، نهضت شيعيان در انقلاب اسلامي، صص 69-68.
26. . الرهيمي، عبدالحليم، تاريخ‌الحرك‍ة الاسلاميه في‌العراق، ص 164.
27. . صادقي طهراني، محمد، نگاهي به تاريخ انقلاب اسلامي، 1920، عراق و نقش علما و مجاهدين اسلام، ص 9، انتشارات دارالفكر، قم.
28. . روزنامه خاور، سال نخستين، شماره 16، ص 2، پيوست شماره 2، متن استفتاء از علما و جوابيه مجتهدين.
29. . روزنامه خاور، سال نخستين، شماره 13، 21 محرم 1333 هجري قمري.
30. . روزنامه خاور، سال نخستين، شماره 16، 4 ربيع‌الاول 1333 قمري، ص 4، پيوست شماره 4، متن اوامر شريفه مجتهدين عظام.
31. . حسيني، احمد، الامام الثائر السيدمهدي الحيدري، ص 30، طبع نجف 1967 ميلادي، روزنامه خاور، سال نخستين، شماره 19، 4 ربيع‌الاول، 1333 هجري قمري، ص 2.
32. . الرهيمي، عبدالحليم، تاريخ‌الحرك‍ة‌الاسلاميه في‌العراق، ص 167.
33. . الوردي، علي، لمحات اجتماعيه من تاريخ‌العراق و الحديث، الجزء الرابع، ص 130.
34. . خالصي‌زاده، محمد، سردار اسلام، مترجم امير سلماني رحيمي، صص 174-119، براي شناخت حضور دلاورانه و خالصانه آيت‌الله خالصي در واقعه جهاد به اين كتاب مراجعه نماييد.
35. . روزنامه خاور، سال نخستين، شماره 12، 14 محرم 1333 قمري، ص 1، پيوست شماره 3، متن عربي فتواي مجتهدين كاظمين.
36. . همان منبع.
37. . الرهيمي، عبدالحليم، تاريخ‌الحرك‍ة الاسلاميه في‌العراق، ص 165، نفيسي، عبدالله فهد، نهضت شيعيان در انقلاب اسلامي، ص 73.
38. . روزنامه خاور، سال نخستين، شماره 24، 10 ربيع‌الآخر 1333 هجري قمري، پيوست شماره 5.
39. . روزنامه خاور، شماره 19، ص 2، علاوه بر فتواي فوق فتواي ديگري صادر كرد.
40. . صادقي طهراني، محمد، نگاهي به تاريخ انقلاب اسلامي 1920 عراق، ص 12.
41. . حيدري، محسن، حماسه جاويد، به نقل از مقاله علي ابوالحسني «آيت‌الله طباطبايي مرد جهاد و اجتهاد»، صص 184-172. اصل سند در اختيار نوه آيت‌الله طباطبايي به نام عبدالعزيز طباطبايي است.
42. . سلمان الجبوري، كامل، السيدمحمدكاظم اليزدي سيرته و اضواء علي مرجعيته، صص 639-543، براي اطلاع از محتواي اين فتاوي به كتاب فوق‌الذكر مراجعه فرماييد.
43. . همان منبع، ص 549.
44. . الرهيمي، عبدالحليم، تاريخ‌الحرك‍ة الاسلاميه في‌العراق، صص 166-165.
45. . نامه‌هاي عربي آيت‌الله طباطبايي به فرزند خود سيدمحمد يزدي و آقاي علي قزويني به پيوست مي‌باشد. (پيوست شماره 6)
46. . مجله آفاق عربيه، شماره 18، سال سوم، 1978.
47. . همان منبع.
48. . همان منبع، صص 74-73.
49. . الوردي، علي، لمحات اجتماعيه، ص 137/ (op.cit) Moberly vo11.p162
50. . سلمان الجبوري، كامل، السيدمحمدكاظم اليزدي سيرته و اضواء علي مرجعيته، صص 245-239، حسيني، احمد، الامام‌الثائر، صص 44-43/ الوردي، علي، لمحات اجتماعيه، ص 139.
51. . نفيسي، عبدالله فهد، نهضت شيعيان در انقلاب اسلامي، ص 73.
52. . نفيسي، نهضت شيعيان در انقلاب اسلامي، ص 74، ويلسون، آرنولد، ولاء بلاد ما بين‌النهرين، صص 77-76.
53. . نفيسي، نهضت شيعيان در انقلاب اسلامي، صص 76-75.
54. . جمال عمر نظمي، وميض، ثوره 1920، ص 126.
55. . عبدالرشيد، عبدالعزيز، تاريخ‌الكويت، صص 203-202، دار مكتبه الخياط، بيروت 1978.
56. . نفيسي، نهضت شيعيان در انقلاب اسلامي، ص 75.
57. . نفيسي، نهضت شيعيان در انقلاب اسلامي، صص 82-80.
58. . نفيسي، عبدالله فهد، دورالشيعه في‌تطور العراق السياسي الحديث، ص 70. ويلسون، ولاء بلاد ما بين‌النهرين، ص 34.
59. . سلمان الجبوري، كامل، السيدمحمدكاظم اليزدي سيرته و اضواء علي مرجعيته، ص 545.
60. . معزالسلطنه، لقب خزعل بود كه دولت مركزي ايران به او داده بود؛ رجال ايران، مطابق رسوم دولتي و درباري ايران، هر يك داراي لقبي بودند.
61. . يكي ديگر از القابي كه از سوي دولت ايران به خزعل داده شده بود.
62. . سلمان الجبوري، كامل، السيدمحمدكاظم اليزدي سيرته و اضواء علي مرجعيته، ص 252/ رجبي، محمدحسن، رسائل و فتاوي جهادي، ص 311.
63. . براي اطلاع بيشتر از اين آمادگي‌ها به كتاب زير مراجعه نماييد.
64. Strunk- William Theodor-The Reign of the Sheykh Ibn Jabir and the Supperssion of the Principality a Study in British Imperialism in South Western Iran 1897-1925 p. 268 India university. P.h.d 1972.
65. . سلمان الجبوري، كامل، السيدمحمدكاظم اليزدي سيرته و اضواء علي مرجعيته، صص 509-506.
66. . محمد خالصي‌زاده، سردار اسلام، مترجم امير سلماني رحيمي، ص 140.
67. . The Persian Gulf Administration Reports 1873-1947. vol, vii 1912-1920p. 35
68. . Administration Reports for Year 1915-p. 35.
69. . الحلو، علي نعمه، الاحواز، ص 152، نقل از كتاب المس بيل، ص 10.
70. . براي شناخت دقيق و مشروح قيام عشاير باوي به كتاب قيام عشاير عرب خوزستان عليه انگليس، تأليف نگارنده كه آماده چاپ است مراجعه فرماييد. فصل چهارم، قيام عشاير باوي.
71. . مشروح قيام عشاير زرگان در كتاب قيام عشاير عرب خوزستان عليه انگليس تأليف نگارنده به تفصيل آمده است.
72. . براي آگاهي از تاريخ كعب به اين منابع مراجعه فرماييد: الشويكي، علوان بن عبدالله، كتاب خطي تاريخ كعب/ سداوي، عليرضا، تاريخ بني‌كعب/ كسروي، احمد، تاريخ پانصدساله خوزستان، قيم، عبدالنبي، نقدي بر تاريخ پانصد ساله خوزستان، سيادت، موسي، تاريخ جغرافياي عرب خوزستان، انصاري، مصطفي، تاريخ خوزستان.
73. . شرح مفصل قيام عشاير كعب و رويارويي آنها با قواي خزعل در كتاب قيام عشاير عرب خوزستان عليه انگليس تأليف نگارنده به تفصيل آمده است.
74. . نقل از مصاحبه مرحوم شيخ شبيب سبهاني يكي از بانفوذترين شيوخ بني‌طرف.
75. . نقل از مصاحبه مرحوم شيخ‌شبيب و شيخ‌عيسي منشداوي.
76. . Moberly- The Campaign In Mesopotamia- p 184-185.
77. Strunk- The Reign of The Sheykh Ibn Jabir-p 294.
78. ويلسون، ولاء بلاد ما بين‌النهرين، صص 69-65.
79. . محمد خالصي‌زاده، سردار اسلام، مترجم امير سلماني رحيمي، صص 8 و 144.
80. Luhrs, Hans- Gegenfpieler Des Oberften Laurence Vorhut S. 87-95.
81. . نقل از مصاحبه مرحوم شيخ شبيب سبهاني و سيدعباس موسوي، Lurs, hans-s.95-104  براي شناخت نحوه عمليات عشاير منطقه با تكيه بر اسناد معتبر داخلي و خارجي و نقشه‌هاي جنگي به كتاب قيام عشاير عرب خوزستان تأليف نگارنده مراجعه فرماييد.
82. . Candler. The Long Road to Baghdad. Volum. 1 P. 243.
83. . Moberly-The Campaign In Mesopotamia-p. 230.
84. . Moberly-The Campaign In Mesopotamia-p. 223-31.
85. . ويلسون، ولاء بلد ما بين‌النهرين، صص 95-93.
86. . Moberly-The Campaign In Mesopotamia-p. 223-31.
87. . سترانگ، ويليان تئودور، حكومت شيخ‌خزعل بن جابر، صص 258-256.
88. . حسين خلف الشيخ خزعل، تاريخ السياسي الكويت، تمرد قبيله بني‌طر، نوبخت، تاريخ سرداري پهلوي، تهران، انتشارات مجلس شوراي ملي، 1342، ص 60.
89. . تحقيقات محلي، نقل از مرحوم شيخ‌كشكول طرفي كه خود جزو تبعيدشدگان بود.
90. . تحقيقات محلي، مصاحبه با حاج‌محمد فرزند وني عبدالخاني (اسدي)، مصاحبه‌كننده نگارنده مي‌باشد.