دفاع از استقلال و تماميت ايران

قرارداد بيشرمانه 1907 كه بين روس و انگليس براى تقسيم ايران منعقد شد واقعه‏اى شوم بود كه در حساس‏ترين برهه از تاريخ ايران صورت پذيرفت. در شرايطى كه ايرانيان درگير استقرار و اعادة مشروطيت بودند و نزاع و جنگ داخلى كشور را فرا گرفته بود، دو ابر قدرت بر سر ميز مذاكره ايران را بين خود تقسيم نمودند. هواداران داخلى دو دولت بيگانه نيز با ايجاد اغتشاش و ناآرامى، افكار عمومى را از اين اتفاق شوم، معطوف به نزاع و درگيرى‏هاى داخلى نموده بود. اما اين موضوع نكته‏اى نبود كه از چشم ديده‏بانان و نگاهبانان استقلال ايران دور بماند. مذاكرات و مكتوبات انجمن مقدس اصفهان شاهدى است بر اين مدعا كه با هم ملاحظه مى‏كنيم: 

سؤوال و جواب از انجمن مقدس ملى اصفهان از طرف جناب مستطاب آسيد حسن خواجويى

«حضور مبارك امناى انجمن مقدس محترم ايالتى دامت بركاتهم؛ عرضه مى‏داريم عموم اهالى اصفهان آنكه درخصوص معاهدة دولتين روس و انگليس آيا سكوت ما ملت بيش از اين سزاوار است. واللّه قسم در مخاطرة عظيمى هستيم جان و مال مطلبى نيست بايد حفظ بيضة اسلام را نموده، دستخوش اجانب خواهيم شد. به چه جهت خانه ماها را قسمت مى‏نمايند. مملكت ايران در كدام تاريخ دست‏نشاندة اينها بوده كه حال بايد حفظ استقلال آن را بنماييد. واللّه قسم اين مطالب ملك گيرى بدون خونريزى است. در كمال جرأت مى‏گوييم و صريحا بدانيد كه ما ايرانيان امروز بيدار و زير بار اينگونه تكلفات و تغلبات نخواهيم رفت. چرا چاره نمى‏نماييد؟ ماها ابدا رضايت به اين معاهده نداريم و بايد عموما حركت به سمت تلگرافخانه و عموم ولايات و انجمنها را مطلع نماييم بقوّة سيم . و يك مرتبه فشار دهيم دارالشورا را تا تكليف معلوم شود امروز دست از اصول نبايد كشيد و به فروعات پرداخت. البته در اين موضوع بذل جان ادنى درجة خدمت ماها است به اسلام. البته عاجلانه در مقام بايد برآيد. پاينده و دوام و قوام باد مجلس شوراى ملّى.»

جواب از انجمن 

«عموم مسلمين غيور زادهم اللّه تاييداتكم، اقدام انجمن ملى اصفهان تنها مكفى و مغنى نيست و اهميت مسأله زياد است. بايد تمام انجمنهاى اصفهان به تمام انجمنهاى دارالخلافه و ساير بلدان و ايالات ايران اظهار نمايند، مكتوبا كه روز معينى را در تلگرافخانه جمع باشند. و از عموم بلدان مجلس مقدّس دارالشورا عرض نمايند و تلگرافا علاج اين مسأله دشمن را بخواهند كه عاقلانه وارد و خارج شده باشند.»

انجمن مقدس ملى اصفهان شوال سنه 1325

خنثى سازى نيرنگهاى خارجى 

اخبار انجمن مقدس ملى اصفهان به تاريخ سه‏شنبه 4 ذى‏القعده 1325 قمرى

«آقاى ثقهًْ‌الاسلام فرمودند: سه مطلب مهم دارم مى‏خواهم بيان كنم. اول:البته شنيده‏ايد كه در تبريز سفارت روس چه حركت بى‏قاعده نموده و گفته قزاقهاى روسى تمام با حربه حركت مى‏كنند. معلوم است پى دست‏آويز مى‏گردند تا با ايرانيها طرف شوند و نزاع كرده شود.

جناب حاجى سيد حسن بنكدار به من چنين اظهار كردند كه چند روز قبل فرستادم پيش تاجر روسى از براى مطالب تجارتى، جواب داده بود كه چند وقتى شما پيش دولت مستقل نداريد عماقريب زيربار رياست خود ماها خواهيد رفت. نمى‏خواهد به اين نحو سلوك نماييد. يكى ديگر آنكه جناب آمير سيدحسن قمشه خدمت بزرگى به ملت كرده است و آن اين است كه چند نفرى اموال آنها را دزد برده و از جانب قونسول روس به آنها خبر داده شده كه بياييد همه به سفارت پناه ببريد تا اموال شما گرفته شود. آمير سيدحسن قمشه مانع شده و نگذاشته‏اند كه آنها به قونسولگرى بروند. غرض آن است كه اينها پى‏بهانه مى‏گردند. در چند روز قبل قونسول روس به جايى مى‏رفته، قريب به بازار يك شلاقى به يك مسلمى زده است در صورتى كه نه راه تنگ بوده و نه آن شخص خلافى كرده بوده است. بعد نوكر قونسول مى‏رسد و يك شلاقى ديگر هم او مى‏زند. آن شخص به نوكر قونسول مى‏گويد، اگر ده شلاق ديگر هم بزنى، من هيچ نخواهم گفت؛ زيرا كه مى‏دانم از براى چه اين حركت را مى‏كنى.

آقاى ميرزا محمدعلى كلباسى گفتند: بايد بسيار از اين مطلب ممنون شد كه حركت عاقلانه كرده است.

آسيد محمدحسن مدرس چنين بيان كردند: اگر اين شخص را حاضر كنند من عباى دوش خود را خلعت به او خواهم داد. تمام تحسين چنين شخصى را كردند. »

قسمتى از مذاكرات انجمن مقدس ملى اصفهان به تاريخ 8 ذى‏قعده سنه 1325 قمرى 

«ثقهًْ‌الاسلام : قبلاً گفتم كه خارجه پى دست‏آويز مى‏گردنده در چند وقت قبل كه من بالاى منبر مردم را به استعمال متاع داخله و پوشيدن كرباس ترغيب و تشويق كردم ، روسها تلگرافى به مركز خود كرده بودند كه فلانى استعمال متاع خارجه را حرام كرده و ما مطالباتمان بواسطة اين مطلب در اصفهان سوخت خواهد شد. ديدند اين مطلب هم سودى نبخشيد. فعلاً دست گذاشته‏اند به مردم بى‏اعتبار نسيه مى‏دهند كه فردا از بابت مطالبات اسباب حرف شود. خوب است فعلاً اعلانى به آنها كرده شود، جنس خود را يا نقد بفروشند يا به اشخاص معتبر معامله كنند يا يك ضامن معتبر از خريدار گرفته شود كه فردا اسباب گفتگو فراهم نشود. بعضى گفتند كه اين مطلب را به حكومت اطلاع بدهيم قرار برهمين شد .»