نگرشی بر دو روزنامۀ انجمن تبریز و انجمن اصفهان

تشکیل انجمنهای ایالتی و ولایتی:
با صدور فرمان مشروطیت از سوی مظفرالدینشاه، سران آزادیخواه، وزرا و درباریان در تالار مدرسۀ نظام جمع شدند تا بر پایۀ فرمان مشروطیت نظامنامۀ انتخابات را آماده کنند.4 این مجلس که از آن بهعنوان «مجلس موقت» نام میبرند از چند گزینهای که از سوی کارگروه تنظیمکنندۀ این نظامنامه آماده شده بود، بهزعم خویش، بهترین را برگزید و مقرر شد که پنجشنبه، 14 شهریور، به توشیح مظفرالدینشاه برسد.5 نظامنامۀ انتخاباتی صنفی طبقاتی بود.6 این امر در سایر انتخابات نیز رعایت شد. بر طبق مادۀ نهم نظامنامۀ مزبور «در هر محلی که انتخابات به عمل میآید، انجمنی برای نظارت انتخابات از مصاریف طبقات ششگانۀ انتخابکنندگان آن محل و در تحت نظارت موقتی حاکم یا نایبالحکومۀ آن محل تشکیل خواهد شد. از این قرار دو انجمن میشود: انجمن ملی و انجمن ایالتی. انجمن ملی در شهرهای جزو ایالت و انجمن ایالتی در کرسی ایالت.»7
تشکیل انجمنِ نظار در واقع طلیعه و زمینهساز تشکیل انجمنهای ایالتی و ولایتی شد؛ چنانچه در مادۀ نهم تصریح شده بود، انجمن نظار صرفاً برای برگزاری انتخابات بودند و قانونگذار هیچ تصمیمی برای تشکیل انجمنهایی که بعداً به انجمن ایالتی معروف شدند، نداشته است. اما پافشاری مردم تبریز بر حفظ انجمن نظار باعث شد تا انجمنهایی با نام انجمن ملی، انجمن ایالتی، انجمن مقدس و انجمن ولایتی تشکیل شود که بعدها این اسامی به ترتیب خاصی درآمدند. به گفتۀ کسروی، نخستین جایی که در آن انجمن ایالتی شکل گرفت، شهر تبریز بود.8 او مینویسد: چون در تبریز نظامنامۀ انتخابات رسید، کسانی را برای بهکاربستن آن نظامنامه و برگزیدن نمایندگان مجلس انتخاب کردند. آنان خانهای را به نام «انجمن ملی»، مرکز تجمع خود قرار دادند و هر شب سران و رؤسای آزادیخواهان در آن به مذاکره و تصمیمگیری دربارۀ امور پرداختند.9 در جریان شکلگیری انجمن نظار یک هیئت مرکزی انقلاب و مرکز اتحاد جماعتی که پیش از آن در کنسولخانۀ انگلیس جمع بودند نیز تشکیل گردید.01 بنابراین از همان مراحلِ تشکیل، انجمن تبریز ناخودآگاه به دو شعبه تقسیم شد؛ شعبهای به نام انجمن نظارت به فعالیتهای انتخاباتی پرداخت و شعبهای دیگر به امور شهر و مردم میپرداخت.
محمدعلیمیرزا ولیعهد، که به گفتۀ نظامالسلطنه از این مجلس و مذاکرات مشروطه دلتنگ شده بود،11 با پایان کار انجمن نظار با این استدلال که انجمن بعد از انتخابات بنیادی از قانون ندارد،21 خواستار انحلال انجمن گردید، اما انجمن تبریز با پافشاری مردم توانست به فعالیت خود ادامه دهد. محمدعلیمیرزا نیز مجبور شد دستخطی در تأیید آن صادر نماید.31 با وجود مشروطهشدن ایران، اکثر حاکمان محلی به نظام گذشته وفادار بودند؛ مجلس نیز نوپا و ناتوان بود. سازمانهای اداری جدید هنوز ایجاد نشده بود،41 در چنین مرحلهای به قول لمبتون انجمنهای ایالتی و ولایتی انتقال قدرت را از نظام کهن به نظام جدید مشروطیت میسر ساختند.51 اقدام انجمن در گسترش شعبات خود در ولایات حاکی از قدرت و نفوذ آن بود. به گفتۀ تقیزاده حوزۀ خودرویی بدون قانون، خودبهخود در تبریز احداث شد.61 با رسمیتیافتن انجمن تبریز بهتدریج در سایر ایالات و ولایات نیز انجمن تشکیل گردید. همچنان که گفته شد، انجمن تبریز در واقع بنیادی از قانون نداشت، ازاینرو اصرار و پافشاری مردم در تداوم فعالیت انجمن نظار سبب تشکیل آن گردید. انجمن تبریز در راستای اطلاعرسانی و آگاهی بخشی به مردم روزنامهای به نام انجمن به چاپ رساند، که در شمارۀ اول آن، 1 رمضان 1324، چنین آمده بود: «نخستین روزنامۀ کاملاً آزاد و ملی است»71 که بر خلاف تمام روزنامههای قبل و بعد از انقلاب مشروطه بدون کسب اجازه از وزارت انطباعات پا به عرصۀ وجود می ¬گذارد. به دیگر سخن، امتیاز این روزنامه از سوی مردم تبریز صادر میگردد.81
در اصفهان نیز تشکیل انجمن ایالتی از نخستین خواستههای مشروطهخواهان به شمار میرفت. روزنامۀ الجناب شرح آن را چنین آورده: چندی بود جمعیتهای مختلف در شهر برای استدعای اقامه مجلس ملی و ارسال وکلا به پایتخت تشکیل میشد.91 ازاینرو در ششم ذیقعده، حدود پنج ماه بعد از اعطای مشروطیت، در محل امارت چهلستون با حمایت حاج آقا شیخ محمدتقی نجفی، معروف به حجتالاسلام، و برادرش حاج آقا نورالله نجفی، معروف به ثقهالاسلام، اولین جلسۀ انجمن تشکیل گردید. بنابراین در اقدامی مشابه انجمن تبریز، انجمن اصفهان نیز روزنامهای را به نام انجمن مقدس ملی اصفهان، در 21 ذیقعده 1324، درست پانزده روز پس از تشکیل انجمن، به چاپ رسانید.02
روزنامۀ انجمن تبریز:
با تشکیل انجمن ایالتی تبریز، بهعنوان نخستین انجمن، این نهاد روزنامۀ انجمن را سخنگو و ناشر افکار خود قرار داد. به گفتۀ کسروی: روزنامۀ انجمن نخستین روزنامۀ زمان آزادی بود.12 مجوز این روزنامه را مردم، یا بهعبارتی انجمن ایالتی صادر کرد.22 این نخستین بار بود که روزنامهای بدون اجازۀ حکومت خودکامه در ایران منتشر میشد.32 قبل از تشکیل انجمن ملی تبریز، گروهی از آزادیخواهان تحت تأثیر سوسیال دموکرات¬ های مهاجر ایرانی قرار گرفتند و با استفاده از تجربیات نشریات وابسته و گروههای سیاسی در قفقاز، جریدۀ ملی یا روزنامۀ انجمن را، که ناشر افکار مجلس ملی تبریز بود، تأسیس کردند.42 مهمترین این گروه¬ ها، انجمن غیبی به سرپرستی علی موسیو بود که به گفتۀ کسروی: از ابتدای جنبش تبریز رشتۀ کارها و از جمله انجمن ایالتی را به دست گرفت.52 مرکز غیبی در حکم کمیتۀ مرکزی فرقۀ اجتماعیون عامیون تبریز بود که گروهی از بازرگانان و روشنفکران آذربایجانی در آخرین سالهای استبداد آن را بنیان گذاشته بودند.62 بههرحال شمارۀ اول روزنامۀ انجمن شنبه 27 مهر1285/ 1 رمضان 1324 بیرون آمد.72 این روزنامه، که تقریباً دو هفته بعد از تأسیس انجمن انتشار یافت، یکی از باارزشترین اسناد بازمانده از نخستین ماههای انقلاب مشروطیت بهشمار میآمد که در واقع روزشمار انقلاب در روند تکوین آن بود و رویدادها را از نخستین روزهای مجلس تا اعتصابهای عمومی تبریز در 1286ق دربرمیگرفت.82 روزنامۀ انجمن تبریز با اسلحة قلم به پیکار با خودکامگی و ارتجاع رفت و هوشیارانه به دفاع از آزادی و مشروطه پرداخت. ادارۀ مرکزی روزنامۀ انجمن در سرای میرزامهدی قرار داشت، و سپس به خیابان مجدیه نقل مکان کرد.92 این روزنامه در ابتدای انتشار تا شمارۀ نه با نام روزنامۀ ملی و سپس تا شمارۀ 37 تحت عنوان جریدۀ ملی، هفتهای دوبار و گاهی سه یا چهار¬ بار با تیراژ پنجهزار نسخه، همزمان با چاپ سربی طبع و توزیع میگردید. نام روزنامۀ ملی برگرفته از نام انجمن ملی تبریز بود که بعداً بدگمانیهای مجلس تهران نسبت به انجمن ملی تبریز سبب تغییر نام آن به انجمن ایالتی آذربایجان گردید و به تبع آن نیز نام روزنامه به انجمن تغییر یافت.
سردبیری انجمن ابتدا برعهده میرزاعلیاکبرخان، فرزند سیدهاشم چرنداب، بود که سپس میرزامحمود غنی این مهم را برعهده گرفت. غنیزاده در اوایل با نام مستعار «سروش غیبی» در آن قلم می¬ ¬زد؛ ولی بعدها نام حقیقی خود را زیر نوشته¬ هایش نگاشت.03 غنیزاده ژورنالیستی باتجربه و شاعر بود. وی از پیشتازان جنبش مشروطیت ایران است. در سلماس زاده شد و شغل اصلیاش تجارت بود. در اوایل جوانی با سید جمالالدین کاشانی، مدیر روزنامۀ حبلالمتین کلکته، مکاتبه داشته و گاهی مقالاتی برای این روزنامه مینوشتهاست. وی در مسافرتی که به قفقاز داشت با میرزا عبدالرحیم طالبوف طرح دوستی ریخت و پس از بازگشت به ایران در محرم 1325 روزنامۀ فریاد را در شهر ارومیه بنیاد نهاد. غنیزاده در اوایل سال 1326ق به تبریز آمد و در روزنامۀ شورای ایران، چاپ تبریز، مقالاتی نوشت. او سپس به نمایندگی انجمن انتخاب شد و در سال 1327ق روزنامۀ هفتگی محاکمات را منتشر کرد. مدتی نیز با روزنامۀ اختر، چاپ استانبول، و مجلۀ کاوه، چاپ برلین همکاری داشت. در آخر، روزنامۀ سهند را در سال 1305 در شهر تبریز انتشار داد.13
آبونۀ سالیانۀ روزنامه (صد نسخه) در تبریز ده قران، ایالات داخله پانزده قران، ولایات روسیه سه منات و نیم، ولایات عثمانی چهل غروش، ایالات اروپا ده فرانک و قیمت یک نسخهاش در تبریز دو شاهی و ولایات داخله سه شاهی بود. آرم روزنامه عبارت از شیری بود که شمشیری به دست گرفته و تاجی به پشت داشت و خورشید از میان تاج و پشتسر شیر طلوع میکرد. گاهی هم دو شیر که تاجی را در میان داشتند، و خورشید از میان آن دو میتابد، آرم روزنامه را تشکیل میداد؛ و بعضاً نیز بدون آرم به چاپ میرسید.23 شاید علت انتخاب آرم شیر و خورشید، که علامت رسمی دولت ایران آن زمان بود، این باشد که انجمن خود را نمایندۀ دولت و مجلس شورای ملی در آذربایجان میدانست.
روزنامۀ انجمن تبریز سه سال با همۀ مشکلات و سختیهای موجود دوام آورد. هدف از انتشار این روزنامه در شمارة اول آن چنین ذکر شده است: «اولین روزنامۀ آزاد ملی منسوب به انجمن مقدس از وقایع و اتفاقات یومیه شهر دارالسلطنۀ تبریز و بعضی از ولایات جزو آذربایجان و ممالک ایران و مطالبی که راجع به منافع عامه باشد با زبانی ساده مینویسد و مذاکرات انجمن ملی را بهطور خلاصه به مشترکین محترم میرساند و تلگرافات لازمه را برای اطلاع عموم درج مینماید. لوایح و مقالات مفید، بهشرط امضاء، قبول میشود و بعد از طبع آن حق استرداد ندارد. وجه اشتراک بعد از ده نسخه دریافت می¬- شود و بنا به خواهش اهالی مندرجات با الفاظ سهل و ساده نوشته خواهد شد، که موجب انتفاع عموم گردد.»33
در اولین برخورد مسلحانهای که بین انجمن ارتجاعی اسلامیّه و مشروطهطلبان تبریز درگرفت، مغازههای مجیدالملک، که در پشت ادارۀ شهربانی حالیۀ تبریز قرار داشت، به دست سواران قرهداغی و شجاعنظام مرندی غارت گردید و چاپخانۀ سربی تبریز در این درگیری منهدم شد، درنتیجه روزنامههای تبریز، از جمله روزنامۀ انجمن نتوانست انتشار یابد و تعطیل گردید. در شمارۀ دوم روزنامه که پس از این حوادث منتشر شد و آن را شمارۀ دوم سال سوم روزنامه ضبط کردهاند، در مورد اینکه چرا روزنامه با چاپ سنگی منتشر شده است مینویسد: چون مطبعۀ سربی مخصوص که میباید روزنامه در آن چاپ شود در جزو عمدۀ شهر تبریز به دست اشرار و سواران رحیمخان و شجاعنظام مرندی غارت شده، لذا تا وقتی که مطبعه دایر شود این روزنامه در مطبعۀ سنگی چاپ خواهد شد.43
روزنامۀ انجمن تبریز در شمارۀ چهل خود به بررسی انجمنها پرداخته و لزوم تشکیل انجمنهای ایالتی و ولایتی را بدینگونه شرح میدهد: «معلوم و مشخص است از آن روزی که اهالی از کنسولخانۀ انگلیس بیرون آمدند هرگاه هرکس راه خود را میگرفت و در یکجا جمع نمیشدند، یقیناً مثل اهالی خراسان در دست یک نفر آصفالدوله دیگری اسیر و دستگیر بوده تا حال نمیتوانستند وکلای خود را روانۀ تهران نمایند... این اجتماع مایۀ امیدواری بیچارۀ اهالی است.»53 روزنامۀ انجمن در جواب بدگمانیهای مجلس به انجمن ملی تبریز در مقام دفاع از انجمن برآمده و طی مقالهای به پاسخگویی به بدگمانیهای مجلس شورای ملی راجع به انجمن تبریز و رفع ابهام پرداخته است. حاصل ایراد بر انجمن تبریز چند چیز است: اول و عمده و اهم آنها این است که تصور شده که انجمن دعوای دارالشورا بودن دارد... جواب اجمالی همان است که در روزنامۀ مجلس درج شده که انجمن ایالتی است نه دارالشورای مرکزی... این تصور وقتی قابل تصدیق است که اهل تبریز وکلا انتخاب نکرده.... با احترام و توقیر ایشان را روانه تهران ننمایند.63 و نیز موضع خود را در برابر دسیسههای مخالفان انجمن تبریز که آن را به مرکزی برای اغتشاشات تصور کرده بودند، بهطور قاطع بیان میدارد. خدا گواه است هرگاه انجمن ملی موقوف میشد و چند نفری آنجا جمع نمیگشتند؛ چهها و چهها واقع میگشت که علاج آنها در قوۀ امکان هیچکس نبود... با وجود تشکیل انجمن باز مستبدین از ظلم خود دست نکشیده و اعمال زشت و قبیح سابق خودشان را ترک نمی¬¬ کنند و هر روز شکایت است که از اطراف و ولایت از دست حکام میرسد و در خود تبریز چهها و چهها میشود... اگر عدم امنیت طرق و شوارع و غارت و دزدی اطراف را به انجمن نسبت میدهند و از تشکیل آن میدانند ابداً اینطور نیست. همه میدانند که اغتشاش و عدم امنیت طرق و شوارع از کجا بوده و چرا مملکت به این درجه بینظم و غیر امن است.73
روزنامه در مورد نگرش انجمن در باب اقتصاد جامعه و مسئلة بانک ملی و نیز رویکرد اقتصادی مملکت مینویسد: «بیایید همت کرده سه متاع را که در مملکت خودمان هست و به عموم کفایت میکند پوشیده و رواج بدهیم و از خارجه نیاوریم. اول جوراب که پنبه و پشم آن حاصل وطن است و زنان بیوه و پیرزنان به ریسیدن و بافتن آنها مشغول[اند] و گذران میکنند. دوم کفش که با چرم ایران دوخته شده و متاع مملکت است و چقدر عمله از ساختن آن معاش خود را میگذرانند خریده و متاع خارجه را رواج ندهیم و دباغها وقتی که دیدند چرم ایران رواج یافت آنها هم سعی کرده چرم خوب و لطیف درست خواهند کرد. سوم ظروف بدل چینی است که هرگاه تمام اهالی ایران ظرف بدل چینی خودشان را مصرف نموده و از خارجه نیاورند کرورها تفاوت کرده، پول که روح مملکت است به هدر نرود و برای چقدر بیکار کار پیدا شود. پس تکلیف است که همت کرده این سه متاع مملکت را رواج بدهیم.»83 موضعگیری انجمن در مورد تأسیس بانک ملی موضعی صریح است و مینویسد: بر هوشمندان بصیر واضح است که تأسیس بانک ملی از واجبات عینی و اتحاد ثانوی است. چنانچه اتحاد اولی اجتماع نفوس است. [اتحاد ما] کامل نخواهد شد مگر با اتحاد ثروت ما که در واقع بهمنزلۀ روح است. درصورتیکه روح و جسم توام گشت هرگونه منافع را از محصولات و معادن و طرق خواهیم داشت.93
روزنامه قتل اتابک را توسط عباسآقا صراف تبریزی میستاید و در این خصوص مینویسد که از صبح روز جمعه مجلس ختمی برای عباسآقا صراف، که منسوب به قتل امینالسلطان بود، در مسجد میدان مقصودیه برپا نموده و بساط عزاداری، چنانکه شایسته افراد جلیلالقدر است، از هر جهت چیده بودند. و نیز در جریان تشکیل انجمن رشت، سپهدار تنکابنی را تهدید به اقدام علیه او و مخالفان مشروطه و انجمن رشت نمود، که قسمی نشود که انجمن محترم تبریز در آسودگی اهالی رشت، که ودیعۀ تعالی و رعایای محترم اعلیحضرت همایونی میباشند، اقدامات لازم را بهعمل آورد.04
روزنامه انجمن اصفهان:
روزنامۀ انجمن اصفهان، که با هدف انعکاس مشروح مذاکرات انجمن اصفهان چاپ میشد، در نخستین شمارۀ خود مینویسد: «این جریده مطلق و آزاد است و از تمامی فواید و مصالح ملت و نتایج مذاکرات انجمن مقدس ملی اصفهان و مهمة آن و هرگونه مطلبی که راجع به موارد سیاسی و پلتیکی و تجارتی و اجتماع ملی بوده باشد درج میشود و از هر قسم بحث و تنقیه در توسعۀ دایرۀ اسلامیّت و نوامیس شریعت و قواعد تمدن و افکار و آرا ملت عموماً درج میشود، بدون هیچ ملاحظه. و مقالات و لوایح مفیده و امور راجعه به خیر و صلاح عامه و مطالب علمیه به موقع نیز مندرج خواهد شد.»14 بنابراین می¬¬ توان در خلال شماره¬ ¬های مختلف این روزنامه به عملکرد انجمن و حتی دیدگاه اعضای آن واقف گشت.
اولین شمارۀ این روزنامه در تاریخ یکشنبه،21 ذیعقده 1324 مصادف با ژانویۀ 1906، به چاپ رسید. نام روزنامه تا شمارۀ 21، انجمن مقدس ملی اصفهان بود. با تصویب قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی، اصفهان نیز جزء ولایات محسوب شد و ازآنجاییکه اعتراض آنها منجر به ارتقاء جایگاه آنها از ولایت به ایالت نشد، از 26 ربیعالثانی 1326 سجع مهر خود را از انجمن ملی به انجمن ایالتی تغییر داد.24 بنابراین روزنامۀ انجمن نیز از شمارۀ 22 سال دوم، تا زمان بهتوپبستن مجلس توسط محمدعلیشاه و تعطیلی مجلس اول، به نام انجمن مقدس ولایتی اصفهان34 تغییر نام پیدا کرد. این نام بعد از استبداد صغیر به انجمن اصفهان44 موسوم شد. آخرین شمارۀ این روزنامه در تاریخ پنجشنبه، 8 ذیحجه 1329 برابر با 30 نوامبر 1911، به چاپ رسید.
مدیرکل آن آقا سراجالدین صدر جبلعاملی الموسوی از سادات و روحانیون سرشناس اصفهان بود و دبیر ادارۀ این روزنامه میرزامحمدعلی علم بود. روزنامه هفتهای یک نمره (شماره) در روز یکشنبه به طبع میرسید و در روز دوشنبه بین مردم توزیع میشد. دفتر روزنامه در بازارچۀ حضرت امامزاده احمد در مطبعۀ سعادت بود. مراحل چاپ این روزنامه با مراجعه به شمارگان آن مشخص میشود. در سال اول و دوم تنها در روز یکشنبه طبع و در روز دوشنبه توزیع میگردید، اما از سال سوم بهصورت هفتهای دوبار در روزهای جمعه و دوشنبه طبع و روزهای شنبه و سهشنبه توزیع میگردید. در اواخر سال پنجم به دلیل کاهش فعالیت انجمن، روزنامه نیز تنها یکبار در هفته و آنهم در روز پنجشنبه چاپ میشد. شیوۀ رسمالخط چاپ نشریه در سال اول بهصورت نستعلیق، در سال دوم ترکیبی از نسخ و نستعلیق، در سال سوم خط ثلث و در سال چهارم نسخ بود، و در سال پنجم نیز از حروف سربی برای چاپ آن استفاده میشد.
روزنامه در مطبعۀ سعادت، در بازارچه حضرت امامزاده احمد در اصفهان طبع میشد که گویا قدیمیترین چاپخانۀ اصفهان بوده و اولین روزنامۀ اصفهان به نام فرهنگ اصفهان54 در آن به چاپ میرسیده، که بعدها بهصورت کتابخانه و قرائتخانه درآمده است.64 در اواخر سال 1329ق محل طبع این روزنامه به مطبعۀ ترقی تغییر مکان داد.74
روزنامۀ انجمن اصفهان که خود را ارگان رسمی انجمن میدانست در وهلۀ اول وظیفۀ خود را انعکاس مشروح مذاکرات انجمن میدانست. علاوه¬ بر درج مشروح مذاکرات، این انجمن هرجا لازم میشد به بیان آرا خود میپرداخت. به¬ عنوان مثال، برخی از اقدامات انجامشده در انجمن را از زبان رئیس انجمن ولایتی چنین عنوان کرده است: انتخاب وکلای مجلس شورای ملی، برگزاری انتخابات انجمن ولایتی، مقابله با استبداد، همراهنمودن صدها¬ هزارنفر با مشروطه در اصفهان، برقراری امنیت، جلوگیری از ظلم، اهتمام به فراوانی اجناس و ارزاق در اصفهان، تقسیم عادلانۀ آب زایندهرود، تأسیس بلدیه، تشکیل انجمنهای متعدد در اصفهان، تشویق مردم به مصرف تولید داخلی، نظارت و رسیدگی به امور نظامیان، موضعگیری در مورد تجاوزات عثمانی، توسعۀ معارف و تأسیس بیمارستان جدید، تشکیل سربازان ملی، جمعآوری مالیات، نظارت بر همۀ امور و کمک به دولت، تلاش در جهت تأسیس بانک ملی در اصفهان.84 با این اوضاع روزنامه از بیان انتقادات نسبت به انجمن نیز غافل نبود و به ذکر انتقاداتی که از سوی مردم و طبقات مختلف جامعه از روزنامه و انجمن می¬¬ شد در شمارگان مختلف میپرداخت. روزنامه در بسیاری از شمارهها مکرر وظیفۀ انجمن را پرداختن به امور کلی و اساسی میدانست: «چیزی که قابلمذاکرۀ مجلسیان است همانا مطالب کلیه است که دارای مصالح و منافع... باشد، که باید یکبهیک در مجلس عنوان شود.»94 با وجود این انتقادها که روزنامۀ انجمن بر انجمن اصفهان وارد میدانست، انجمن در بسیاری از امور اجرایی دخالت میکرد؛ از جمله مسئلۀ مالیاتگیری بود که در شمارۀ هفت به آن پرداخته شده بود، که آن را حتی با تنبیه متخلفین مجاز میدانست،05 و نیز برقرای امنیت، که انجمن خود را موظف به انجام آن میدانست، میتوانست به قیمت تغییر حاکم به دست آید.15 انجمن حتی به مداخله در امور نظامیان میپرداخت و رئیس نظامیان را مورد بازخواست قرار میداد.25 بنا به نوشتۀ روزنامۀ انجمن، انجمن اصفهان در مقام قضاوت راجع به تخلفات افراد و اتباع خارجی نیز بر¬ میآید35 و گاه در جزئیترین امور نیز مداخله مینمود. چنانچه در یکی از شمارههای روزنامه نحوۀ قپانداری ذغال را مشخص نمود،45 و یک بدهکار فراری را به اصفهان بازگرداند تا بدهیهایش را تصویه نمایید،55 حتی مقدمات تعمیر اصطبل میرآخور را فراهم ساخت.65
ازاینرو روزنامۀ انجمن به استفاده از این رویکرد کلی انجمن اصفهان میپرداخت و برای انجمن فقط حق نظارت قائل بود، و دیگر امور را به کارگزاران دولت ارجاع میداد و حاکم را مقام اجرایی و انجمن را ناظر بر امور میدانست.75
روزنامۀ انجمن حتی عملکرد سیاسی را در مقابله با سیاست خارجی به باد انتقاد می¬¬ گرفت و در یکی از مقالات خود چنین نوشت: «خارجه دزد با پلتیک هستند، چو دزدی با چراغ آید گزیدهتر برد کالا»85 و توسعۀ ایران و روحیۀ تلاش مردم را با ژاپن مقایسه میکند که ژاپنیها تا کرباس و گونی وطن خود را نپوشیدند و چند سال پای برهنه راه نرفتند این قسم ترقی نکردند و به مکنت نرسیدند که امروز هیچ احتیاجی به خارج از وطن خود ندارند.95 از نظر مدیر روزنامه حتی پیروزی ژاپن بر روس¬ ¬ها در سال 1905م در جنگ پرت آرتور نبود، بلکه امروز فتح و غلبه و شرافت بسته به کار و تدبیر و مشق نظامی و علم به مواقع است.06
روزنامه خود را در قبال تجاوزات عثمانی مسئول میدانست و سعی در تحریک مردم و زمینهسازی جهت جنگ با عثمانی میکند و مینویسد: «ارومیه را گرفتند و دارند میکشند مسلمانان را، برادران ما را، و پیش میآیند همینطور که داریم هی نگاه به یکدیگر میکنیم، نه نظامی، نه قشونی ترتیب میدهیم تا وقتی بر سر خودمان بریزند؛ نظیر شاهسلطانحسین صفوی بشود.»16
نخستین درگیری مجلس و مطبوعات با معارضین مشروطیت بر سر اجرای قرارداد 1907 بود. متن قرارداد، که ایران را از لحاظ سیاسی و اقتصادی بین روسیه و انگلیس تقسیم میکرد، منتشر شد و برقراری تماسهای خارج از مجرای صحیح دیپلماسی بین محمدعلیشاه و روس برملا گردید. جراید تهران در مقالات خود بی¬ مهابا به محمدعلیشاه حمله کردند.26 روزنامۀ انجمن خود را در قبال بسیاری از مسائل مسئول میدانست و این نیز بیانگر دیدگاه انجمن اصفهان نسبت به مسائل مشروطه است. چنانچه در جریان قرارداد 1907م به جدیت به مخالفت با انگلیس و روسیه برخاست و آنها را ناقض استقلال ایران میدانست. گویا روزنامه در این مورد با فشار دربار و عوامل دولت مجبور به سکوت میگردد، اما در مقالهای نسبتاً طولانی و تند مینویسد: «جریدهنگار باید معایب دولت و ملت را بنگارد» و در همین مقاله به مقولۀ قرارداد میپردازد و عنوان میکند: «خانه از دیگری، صاحبش زنده، دارند خانه را قسمت میکنند. این درد را چه کنم که در معاهده مینویسند اگر امیر قندهار امضا نمود در ملک او این معاهده جاری است، ولی در ایرانِ ویران این قید را نمیکنند. آیا یکی نیست این نکته را درک کند که یعنی ایران جزء مملکت خودمان است و کسی را صاحب نمیدانیم.»36 سپس وکلا را به چارهجویی میخواند که دشمنان در شمال و جنوب چون گرگان پنجهها را تیز کردهاند و در کمین هستند، تجارت را بردند، صناعت را بردند، طلا و نقرۀ مملکت را بردند، شرف و ناموسها را بردند.... به همان ترتیبی که بر ما مسلط گشتند شما هم چاره کنید.46
مسئلۀ دیگری که از خلال روزنامۀ انجمن اصفهان میتوان به بررسی آن پرداخت مالیات و مالیاتگیری بود که شاید چالشبرانگیزترین مسئله میان حاکم و رعیت بود.56 انجمن اصفهان، که جز تشویق به دادن مالیات نمیتوانست اقدامی کند، پیامی را از طرف حاج آقا نورالله نجفی، رئیس انجمن، در روزنامه به چاپ رساند که اهالی چنان توهم کردند که انجمن ملی مخالفت دارد با دولت. نوکر دولت هرجا میرود اطاعت نمیکنند... و حال آنکه انجمن با حکومت باید متحد باشند. سپس به حاکم اصفهان نوشت انجمن ملی به چه نوع باید اقدام بنماید که این عوامل شر و اشرار بدانند مجازاتی هست.66 نیرالدوله، حاکم اصفهان، به انجمن ولایتی اصفهان پیام فرستاد، درصورتیکه کرون شرارت را به جایی رسانند که سرداری حاکم را کند و او را بیرون کرده و از دادن مالیات امتناع داشته باشد، باز هم تسامح رواست و این سرکشی بدون توپ و تفنگ فیصله مییابد.76 در این راستا دولت، انجمن اصفهان را تهدید به انحلال کرد و تکلیف انجمن را مساعدت در وصول مالیات دانست. و تذکر داد که اگر بخواهند بر خلاف آن رفتار نمایند خارج از ترتیب مشروطیت است؛ آنوقت مستحق است که حکومت جلیله مجبور خواهند شد موافق فصول 85 قانون انجمن¬ ¬های ایالتی ولایتی86 رفتار نماید.96
در پایان ذکر این نکته لازم است که اگرچه روزنامه بهطورکلی آزاد بود، اما از تیغ سانسور در امان نبود. متن ذیل که در شمارۀ 28 سال اول این روزنامه به چاپ رسیده است گویای این مسئله میباشد. اگر روزنامهنگار بیچاره آزاد بود مینوشت آنچه را میدانست. اما چه کنم که محض تقلید نوشته میشود ــ بالای صفحهــ که این روزنامه آزاد است. تا حال در کمال سادگی مطالب را نوشتهام ایرادی بگیرند و از اطراف ولایات مینویسند و ایراد میکنند که چرا آزاد نمینویسی؟ اما خبر از وضع اصفهان ندارند که چند نفر را محرک شدند در مسجد و بالای منبر رفته میگویند روزنامهنگار هوادار فلان میباشد. چون مطلب دیگر پیدا نکرده که بگویند والا میگفتند. باز جای شکرش باقی است که تا حال بابی نشده¬¬ ام.07
نتیجهگیری:
با تشکیل انجمن¬¬ های ایالتی و ولایتی، با توجه به اهمیت آنها، در ایالات و ولایات روزنامههایی را برای انعکاس مذاکرات انجمن به چاپ رساندند. مهمترین این روزنامهها روزنامۀ انجمن تبریز و روزنامۀ انجمن اصفهان بود. این دو روزنامه که درحقیقت برای نشر دیدگاههای انجمنهای مزبور طبع میشدند در گسترش مشروطیت در لایههای میانی و پایین جامعه نقش مؤثری را ایفا کردند. به بیان دیگر، علاوه¬ بر درج مشروح مذاکرات انجمن به مسائل مختلف و کمبودها و کاستیها نیز میپرداختند و مقالات چاپ¬ شده در آنها در رشد سیاسی جامعه ثمربخش بود. مردم که خود را بانی شکلگیری انجمنها میدانستند شمارههای مختلف روزنامههای مزبور را دنبال میکردند و از جریان رویدادها و مسائل آگاه میشدند. این روزنامهها حتی تلگرافات مجلس به انجمنهای مزبور را درج میکردند. آنها به نقد وظایف انجمنها نیز میپرداختند. بنابراین میتوان گفت که این روزنامهها بیشترین تأثیر را در آگاهی مردم در بیرون از پایتخت داشتند، مردم نیز حامی این روزنامهها بودند، ازاینرو روزنامههای مزبور خود را مقید به اجازۀ انتشار از سوی حکومت نمیدانستند. روزنامهها در مورد بسیاری از مسائل علاوه¬ بر درج کمبودها به چارهجویی نیز میپرداختند. آنها حتی مسائل مجلس شورای ملی را انعکاس میدادند، از سیاست خارجی انتقاد میکردند و با بیان بسیاری از مطالب، زدوبندهای سیاسی را برملا می¬ ¬کردند.
منبع:
مطبوعات بهارستان 1. سال اول، شماره اول، پاییز 1390، صص 312-334.
پینوشت:
1. آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب، ترجمۀ احمد گلمحمدی و محمدابراهیم فتاحی، تهران: نی، چاپ 16، 1389، ص 111
2. باقری دهآبادی، علیرضا، مطبوعات ارگان در ایران از مشروطه تا انحلال مجلس سوم، تهران: همشهری، 1382، ص135
3. همان، ص136
4. طباطبایی، محیط، تاریخ تحلیلی مطبوعات در ایران، تهران: بعثت، 1366، ص 132
5. طالع، هوشنگ، تاریخ تجزیۀ ایران، تلاش برای تجزیه ایران؛ ج 6، لنگرود: سمرقند، 1388، ص 7
6. همان، 9
.7 کرمانی، ناظمالاسلام، تاریخ بیداری، ج 3، تهران: امیرکبیر، 1378، ص514؛ و نیز کسروی، احمد، تاریخ مشروطه ایران، تبریز: اختر، چاپ 2، 1385، ص190
8. نظامنامۀ انتخابات، مصوب 20 رجب 1324ق
9. کسروی، همان، ص86
10. همان، ص87
11. تقیزاده سیدحسن، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تهران: فردوس، 1379، ص 166
12. مافی، معصومه و دیگران، خاطرات و اسناد حسینقلیخان نظامالسلطنه مافی، ج 2، تهران: نشر تاریخ ایران، چ2، 1362، ص 727
13. کاتوزیان، محمدعلی، تاریخ مشروطیت ایران، با مقدمۀ ناصر کاتوزیان، تهران: انتشار، 1379، صص261 و 262
14. کسروی، همان، صص197 و 198
15. یزدانی، سهراب، کسروی و تاریخ مشروطه، تهران: نی، 1372، ص68
16. A.K.S Lambton, The Persian constitutional Revolution of 1905-1906, in p.j.vatikiotis, revolutionin The Middle Ese, - George Allene and unwin Ltd, 1972, p18
.17افشار، ایرج (به کوشش)، اوراق تازهیاب مشروطیت و نقش تقیزاده، تهران: جاویدان، 1359، ص341.
18. روزنامۀ انجمن تبریز، سال 1، شمارة 1، رمضان 1324ق
19. کهن، گوئل، تاریخ سانسور در مطبوعات ایران، ج2، تهران: آگاه، 1360، ص 42
20. روزنامۀ الجناب، سال اول، شمارۀ 3 ، 12 ذیقعده 1324ق
21. روزنامۀ انجمن اصفهان، سال 1، شمارۀ 1، 21 ذیقعده 1324ق
22. کسروی، همان، ص194
23. کهن، همان، ص42
24. یزدانی، سهراب، صوراسرافیل نامۀ آزادی، تهران: نی، 1386، ص57
25. باقری دهآبادی، همان، ص 137
26. کسروی، همان، ص 198
27. یزدانی، سهراب، کسروی و تاریخ مشروطه، تهران: نی، 1372، ص 67
28. روزنامۀ انجمن تبریز، سال 1، شمارۀ 1 ، 1 رمضان 1324ق
29. ژانت، آفاری، انقلاب مشروطۀ ایران 1906-1911م، ترجمۀ رضا رضایی، تهران: بیستون، 1379، صص 125 و 126
30. ناهیدآذر، عبدالحسین، تاریخچۀ روزنامههای تبریز در صدر مشروطیت به انضمام مجموعۀ روزنامۀ ناله ملت، تبریز: تلاش، بیتا، ص 41
31. همانجا
32. ناهیدآذر ، همان، 42
33. همانجا
34. روزنامۀ انجمن تبریز، سال 1، شمارۀ 1 ، 1 رمضان 1324ق
35. ناهیدآذر، همان، ص 42
36. روزنامۀ انجمن تبریز، سال 1، شمارۀ 40، 23 ذیحجهالحرام 1324ق
37. روزنامۀ انجمن تبریز، سال 1، شمارۀ 41، 25 ذیحجهالحرام 1324ق
38. روزنامۀ انجمن تبریز، سال 1، شمارۀ 40، 23 ذیحجهالحرام 1324 ق
39. روزنامۀ انجمن تبریز، سال 1، شمارۀ 3، 7 رمضان 1324ق
40. روزنامۀ انجمن تبریز، سال 1، شمارۀ 59، 8 صفر 1325ق
41. روزنامۀ انجمن تبریز، سال 1، شمارۀ 64، 26 صفر 1325ق
42. روزنامۀ انجمن اصفهان، سال 1، شمارۀ 1، 21 ذیعقدۀ 1324ق
43. روزنامۀ انجمن اصفهان، سال 1، شمارۀ 27، 6 جمادیالاول 1326ق
44. روزنامۀ انجمن اصفهان، سال 2، شمارۀ 22، 15 ربیعالثانی 1326ق
45. روزنامۀ انجمن اصفهان، سال 3، شمارۀ 8، 2 رمضان 1327ق
46. قاسمی، سید فرید، اولینهای مطبوعات ایران، تهران: آبی، 1383، ص 423
47. روزنامۀ جهاد اکبر، سال 1، شمارۀ 2، 25 ربیعالثانی 1326ق
48. چلونگر، محمدعلی، روزنامۀ انجمن مقدس ملی اصفهان دورۀ اول از سال 1324ق الی 1326ق، با مقدمۀ لقمان دهقان نیری، اصفهان: سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، 1385، ص28
49. همان، ص35
50. روزنامۀ انجمن اصفهان، سال 2، شمارۀ 7، 27 ذیحجهالحرام 1325ق
51. روزنامۀ انجمن اصفهان، سال 2، شمارۀ 1، 15 ذیحجهالحرام 1325ق و نیز سال 2، شمارۀ 7، 27 ذیحجۀ 1325 ق
52. روزنامۀ انجمن اصفهان، سال 1، شمارۀ 41، 5 رمضان 1325ق
53. روزنامۀ انجمن اصفهان، سال 1، شمارۀ 14، 23 صفر 1325ق
54. روزنامۀ انجمن اصفهان، سال 8، رجب 1325ق
55. روزنامۀ انجمن اصفهان، سال 1، شمارۀ 13،16 صفر 1325ق
56. روزنامۀ انجمن اصفهان، سال 1، شمارۀ 7، 4 محرم 1325ق
57. روزنامۀ انجمن اصفهان، سال 1، شمارۀ 45، 3 شوال 1325ق
58. روزنامۀ انجمن اصفهان، سال 2، شمارۀ 24، 29 ربیعالثانی 1326ق
59. روزنامۀ انجمن اصفهان ، سال 1، شمارۀ 2، 28 ذیقعدۀ 1324ق
60. روزنامۀ انجمن اصفهان، سال 1، شمارۀ 22، 22 ربیعالثانی 1325ق
61. روزنامۀ انجمن اصفهان، سال 1، شمارۀ 1، 15ذیقعدۀ 1324ق
62. روزنامۀ انجمن اصفهان، سال 1، شمارۀ 45، 3 شوال 1325ق
63. ذاکر حسین، عبدالرحیم، مطبوعات سیاسی ایران در عصر مشروطیت، تهران: دانشگاه تهران، چاپ 3، 1375، ص 69
64. روزنامۀ انجمن اصفهان، سال 1، شمارۀ 45، 3 شوال 1325ق
65. همانجا
66. بر طبق مادۀ 91 قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی «انجمن ایالتی حق نظر در وصول مالیات به هر عنوان که موافق قانون مقررشده باشد دارد تصفیه شکایات راجع به مالیات و همچنین تحقیق در باب استدعای تخفیفات و تشخیص امر آفات بر عهدۀ انجمنهاست.»
67. روزنامۀ انجمن اصفهان، سال 1، شمارۀ 49، 2 ذیقعدۀ 1325ق
68. روزنامۀ انجمن اصفهان، سال 2، شمارۀ 1، 15 ذیقعدۀ 1325ق
69. مادۀ 85 قانون انجمنهای ایالتی ولایتی: اعلیحضرت همایونی به تصویب وزیر داخله نظر به دلایل موجه میتواند انجمنی را به موجب فرمان مرخص و در همان فرمان امر به تجدید انتخاب فرمایند که در ظرف یک ماه انتخابات جدید انجام یابد.
70. روزنامۀ انجمن اصفهان، سال 2، شمارۀ 24، 29 ربیعالاول 1326ق
.71روزنامۀ انجمن اصفهان، سال 1، شمارۀ 28، 3 جمادیالثانی 1325ق .