صداي مخالف در مطبوعات مشروطه

صداي مخالف در مطبوعات مشروطه

آقاي سيد مصطفي تقوي محقق و نويسنده تاريخ معاصر ايران، در مصاحبه‌اي به تشريح وضعيت مطبوعات در عصر مشروطه پرداخت. اين مصاحبه را با هم مي‌خوانيم.

● مطبوعات در كشور ما فراز و نشيب‌هاي زيادي را به خود ديده است. شما اين روند را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟ در واقع مطبوعات ـ به ويژه مطبوعات آزاد ـ از چه زمان و به چه ترتيبي در كشور ما شكل گرفته است؟
ـ چگونگي شكل‌گيري مطبوعات در كشور ما به آشنايي ما با دنياي جديد و تحولات اروپاي غربي مربوط است. وقتي دولتمردان كشور، بعد از جنگ‌هاي ايران و روس متوجه كاستي‌هاي نظامي، سياسي و اقتصادي مي‌شوند، به چاره‌انديشي رو مي‌آورند. اعزام دانشجو به خارج از كشور، اولين اقدام در اين زمينه است. افرادي كه به كشورهاي خارجي رفته بودند با دنياي خارج، نحوه تبادل اطلاعات و روزنامه‌ها آشنا شدند. به همين دليل برخي از اين افراد، هنگام برگشت از اروپا اقدام به انتشار روزنامه در كشور كردند. دولتمردان نيز نياز به انتشار روزنامه را احساس كرده بودند اما در حدودي كه لطمه‌اي به حكومت وارد نشود. در نتيجه براي نخستين بار در سال 1253 ش ميرزا صالح شيرازي روزنامه‌اي به نام «كاغذ اخبار» را كه ترجمه تحت‌اللفظي Newspaper بود منتشر كرد.
البته انتشار اين روزنامه با دشواري‌هايي روبه‌رو بود و به‌طور نامنظم انجام مي‌گرفت و انعكاس اخبار نيز در حد تصميمات دولت بود. بعدها اين روزنامه به وقايع اتفاقيه و پس از آن به روزنامه دولت عليه ايران تبديل شد.
ناصرالدين شاه دستور انتشار چهار روزنامه در چهار قالب را صادر كرد كه روزنامه‌هاي «دولتي»، «مصور»، «علميه» و «ملي» از آن دسته هستند. پس از مدتي در سال 1277 ق به دستور ناصرالدين شاه، روزنامه‌هاي مذكور متوقف شده و روزنامه‌اي به نام «ايران» منتشر شد. البته انتشار اين روزنامه با فراز و نشيب‌ها و گسست‌هايي مواجه شد كه تا پس از نهضت مشروطه نيز ادامه يافت.
● غير از روزنامه‌هايي كه در داخل كشور منتشر مي‌شد، روزنامه‌هايي نيز به زبان فارسي در خارج از كشور انتشار مي‌يافت؟
ـ بله! در همين زمان يعني دوره ناصري، روزنامه‌هايي در هندوستان، تركيه و مصر با نام‌هايي چون «كلكته»، «ثريا»، «پرورش»، «تربيت» و «چهره‌نما» منتشر شد. روزنامه‌هاي مذكور با آزادي بيشتري به ارائه مطالب پرداختند و در ارتقاي آگاهي مردم در دنياي جديد نقش بسزايي ايفا كردند.اما بعد از قتل ناصرالدين شاه و در دوره مظفري، با توجه به سير تحولات سياسي و اجتماعي جامعه، مطبوعات نيز دستخوش تحول و تكوين شد.
● مطبوعات در فضاي حاكم بر دوران مظفرالدين شاه و در قبال تحولات سياسي و اجتماعي آن دوره، به ويژه انقلاب مشروطه، چه رويكردي اتخاذ مي‌كردند؟
ـ در دوره مظفري ما شاهد رشد نهادهاي آموزشي، پژوهشي و به ويژه مطبوعات هستيم. در سال 1316 روزنامه‌اي به نام «خلاصه الحوادث» شكل مي‌گيرد كه در چارچوب يك روزنامه آزاد فعاليت مي‌كند. اين روزنامه به لحاظ كيفيت و بيان مطالب با روزنامه‌هاي دوران ناصري تفاوت عمده داشت. همچنين در اين دوره روزنامه آزاد «تربيت» توسط ميرزا ابوالحسن خان فروغي منتشر شد.
به همين ترتيب رشد روزنامه‌ها در دوره مظفرالدين شاه افزايش يافت و حدود 20 روزنامه در شهرهاي تهران، تبريز، مشهد، اصفهان و... منتشر شد؛ روزنامه‌هايي كه هر كدام در حوزه جغرافيايي خود تأثيرگذار بودند. همچنين روزنامه‌هايي مثل «ادب» كه در تهران منتشر شد و روزنامه «مظفري» در بوشهر از روزنامه‌هاي موثر به شمار مي‌رفتند. در روزنامه ادب افرادي مانند رشديه و مجدالاسلام كرماني فعاليت مي‌كردند كه در آغاز مشروطه به دستور عين‌الدوله تبعيد شدند و تا پيروزي مشروطه در تبعيد ماندند. همانگونه كه ملاحظه مي‌كنيد، تا دوره مظفرالدين شاه تحولات ايران سير صعودي دارد. به دليل انتشار روزنامه‌هايي كه در داخل و خارج از كشور منتشر مي‌شد، زمينه براي مطالبات ملي مردم فراهم شد و سرانجام، عنوان نهضت مشروطيت به خود گرفت.
● آيا تحولاتي كه در آغاز مشروطيت و در روند اين نهضت ايجاد شده بود، شكل ديگري به كيفيت و محتواي روزنامه‌ها بخشيد؟ اين روزنامه‌ها حاوي چه پيام‌ها و مطالبي بودند؟
ـ اصولاً نهضت مشروطيت پيام‌هاي گوناگوني براي جامعه ايران داشت. يكي از آثار اين نهضت، معنا يافتن مفهوم مردم، ملت و جامعه است. در دوران مشروطه، مردم در پيروي از رهبران خود، داراي مطالبات ملي بودند و خواسته‌هاي مردم بر دولت و نظام سلطنتي دربار تحميل شد بنابراين رشد و تكوين مطبوعات متأثر از چنين شرايطي بود. در حقيقت مطبوعات بستر و فضايي را براي طرح مطالبات و نيازهاي مردم ايجاد كرد و فقط سخنگوي دولت و دربار نبود بلكه نظم سياسي را نيز به چالش مي‌كشيد. در دوره قبل از مشروطه حدود 80 روزنامه در سطح كشور منتشر مي‌شد اما بعد از پيروزي نهضت مشروطه، به لحاظ كيفي و كمي با رشد مطبوعات مواجه هستيم.
● همانگونه كه فرموديد بعد از انقلاب مشروطيت، مطبوعات شكلي آزاد و مردمي به خود مي‌گيرند، اما همان‌طور كه مي‌دانيد دوران مشروطه، دوراني مملو از اختلافات و درگيري سياسي است كه ميان جريان‌هاي مختلف فكري و اجتماعي وجود دارد. آيا در اين فضا، مطبوعات از آزادي‌هاي ايجاد شده سوء استفاده كردند يا در دامن زدن به اختلافات موجود نقش داشتند؟
ـ بله! شرايطي كه جامعه يكباره از قيد استبداد رهايي يافته و جريان‌هاي سياسي براي طرح مطالبات خود و مردم با يكديگر در تضاد هستند و نمي‌توانند به نوعي همگرايي و انسجام دست يابند، در مطبوعات هم متجلي مي‌شود. عملكرد مطبوعات در اين دوره بسيار قابل بحث و تأمل‌برانگيز است. در آن دوره يك رسانه به جاي آنكه در چارچوب شغل حرفه‌اي خود، براي آگاهي‌سازي، تفسير و بالا بردن سطح مطالبات مردم فعاليت كند، به تشويش اذهان عمومي،‌ واگرايي‌ها و لجام‌گسيختگي اوضاع دامن مي‌زد كه چنين اقدامي در سرنوشت نهضت مشروطيت تأثير جدي بر جاي گذاشت. در شرايطي كه مجلس، مشروطه‌خواهان، دربار، نخبگان سياسي و... نيازمند هماهنگي و اتفاق نظر بودند تا گامي در جهت توسعه كشور بردارند، خواسته و سخن گروهك‌هاي افراطي در مطبوعات متجلي شده و به واگرايي‌ها كمك مي‌كرد. برخي از مطبوعات، سخنگوي جريان‌هاي راديكال بودند كه به دلايلي چون اغراض سياسي، درك ناقص از تمدن غرب، عدم توجه به ساختار جامعه و نداشتن توان علمي براي تدوين طرحي براي تئوريزه كردن نيازهاي كشور، به اختلافات موجود مي‌افزودند.
برخي از مطبوعات به فحاشي، هتاكي و اهانت به رجال و نخبگان و علماي ديني و فرهنگي اقدام كردند و در نتيجه بسياري از دولتمردان مشروطه اعلام كردند كه مطبوعات به ابزار براندازي تبديل شده‌اند. اين مطبوعات در ازاي مبلغي كه از برخي رجال دريافت مي‌كردند، به تخريب افراد و گروه‌هاي ديگر دست مي‌زدند و به تشويش اذهان عمومي مي‌پرداختند.
بعد از پيروزي نهضت مشروطيت، وزير انطباعات به طور رسمي اعلام كرد: «وضعي كه در مطبوعات ماست، در ممالك جمهوري هم وجود ندارد كه همه مسائل را زير سوال ببرند». تاريخ‌نگاراني چون كسروي، يحيي دولت‌آبادي و كرماني بر اقدامات تند مطبوعات و عدم توجه آنها به نيازهاي واقعي جامعه و نهضت تأكيد كرده‌اند. بنابراين مطبوعات از آزادي به دست آمده بهره‌برداري مناسب نكردند و برخي از مطبوعات هم تأثير منفي گذاشتند.
● آيا فعاليت تمامي مطبوعات در دوران مشروطه با اهداف نهضت مشروطه همسو است يا ما با مطبوعات و روزنامه‌هاي ضد مشروطيت نيز مواجه هستيم؟
ـ پس از پيروزي نهضت مشروطه، فضاي غالب با مطبوعات هوادار مشروطه بود. مشروطه يك ارزش محسوب مي‌شود و در آن فضا، نشريه موضع ضد مشروطيت به خود نمي‌گيرد. بنابراين روزنامه‌هاي دوره مشروطه اعم از اينكه اداره‌كنندگان آن واقعاً مشروطه‌خواه بودند يا نبودند، با رويكرد مشروطه‌خواهي سخن مي‌گفتند و اگر ديدگاهي داشتند در قالب نقد مشروطيت مطرح مي‌كردند. البته بعد از اعتراضاتي كه در نهضت به وجود آمد و اعتراضاتي كه شيخ فضل‌الله داشت، نشرياتي مشروطه آن دوره را از نظر تئوريك اعتقادي به چالش كشيدند و در مقابل آن موضع گرفتند. اغلب اين نشريات رسمي نبودند. در آن زمان بساط روزنامه «صبح صادق» به دليل مطلبي كه از شيخ فضل‌الله چاپ شد، به وسيله مشروطه‌خواهان برچيده شد. بنابراين در آن دوره امكان طرح ديدگاه‌هاي مخالف مشروطيت وجود نداشت و افرادي مثل شيخ فضل‌الله نوري نيز ديدگاه‌هاي خود را در قالب بيانيه و جزوه منتشر مي‌كردند. اما در دوره استبداد صغير كه محمدعلي شاه مجلس اول را تعطيل كرد، روزنامه‌هايي به طور غيرمستقيم از جريان‌هاي مخالف مشروطه حمايت مي‌كردند.
● رشد و آزادي مطبوعات، در شيوه نگارش و ساده‌نويسي به ويژه در ادبيات آن دوره نقش زيادي دارد. چگونه چنين شيوه‌اي در مطبوعات حاكم مي‌شود؟
ـ نهضت مشروطه باعث تحول بنيادين در عرصه‌هاي گوناگون زندگي اجتماع ملت ايران شد. به همان ميزان كه باعث تغيير در فرهنگ سياسي جامعه شد و رابطه ميان مردم و دولت را تغيير داد، در عرصه مطبوعات نيز تغيير و تحول به وجود آورد. تا قبل از نهضت مشروطه ما حتي در تاريخ‌نگاري نيز شاهد متون و منابعي هستيم كه بسيار پيچيده، ثقيل و نامأنوس نوشته شده‌اند كه مخاطبان آن را نخبگان فرهنگي و سياسي جامعه تشكيل مي‌دادند. اما چون نهضت مشروطه مبتني بر حضور توده مردم بود عملاً زبان مردمي نيز رايج شد و مطبوعات، عرصه تجلي زبان و ادبيات توده مردم است. به هر حال مخاطبان، عامه مردم هستند و روزنامه‌ها خواسته‌ها و نيازهاي مردم را با زبان عامه‌پسند ارائه مي‌كردند و با مخاطبان ارتباط داشتند و مهم‌ترين نتيجه اين بود كه زبان مطبوعات، عمومي شد. نه تنها روزنامه‌هايي مثل «نداي وطن» و «مساوات» از اينگونه مطالب مي‌نوشتند، حتي روزنامه‌هايي كه ضد اخلاقي بودند نيز چنين رويكردي داشتند. اين زبان مردمي در ادبيات ما نيز وارد شد. روزنامه «نسيم شمال» كه در قالب نظم، مهم‌ترين نيازهاي جامعه را مطرح مي‌كرد مورد استقبال طبقات و اقشار مختلف جامعه قرار گرفته. چنين ادبياتي به تدريج در طنز، فكاهي و كاريكاتور نيز وارد شد و حتي در هنرهايي مثل تئاتر هم تجلي يافت. در حقيقت بعد از پيروزي مشروطه، شاهد تحول بنيادين در زبان، ادبيات و نگارش مطبوعات هستيم.