اسفند1287 ، ماه نبردهاي خياباني مجاهدان مشروطه و نيروهاي استبداد

زد و خورد عوامل مشروطه خواه كه نام مجاهد بر خود نهاده بودند با نيروهاي دولتي كه آنان را عمله استبداد مي خواندند در اسفندماه 1287 خورشيدي به اوج خود نزديك مي شد. اين زد و خورد ها تقريبا در همه نقاط كشور مشاهده مي شد. در گيري ها از آغاز اين سال به صورت مشاجره لفظي شروع شده و از خرداد ماه كه محمدعلي شاه تني چند از نمايندگان مجلس را توقيف كرد رو به شدت گذارد و داوطلباني كه براي محافظت از مجلس جمع شده بودند نام مجاهدان مشروطه بر خود نهادند كه اين عنوان درسراسر كشور مصطلح شد.

    از اواخر همين ماه بود كه گروههاي متعدد در تبريز، اصفهان ، كرمان و شيراز به مخالفت با سلطنت محمد عليشاه كه مورد حمايت روسيه بود برخاستند كه به همه آنان مجاهد اطلاق مي شد.

    از آغاز تير ماه محمد علي شاه مخالفت خود را با مجلس علني ساخت و از دوم تير ماه قزاقها و قواي دولتي به فرماندهي افسران روس به محاصره مجلس و حمله به منازل مخالفان شاه دست زدند و چون مجاهدان مسلح از مجلس دفاع كردند در همين روز به فرمان سرهنگ لياخوف افسر روس ساختمان مجلس به توپ بسته شد و جمع تلفات دوم تيرماه از سيصد كشته تجاوز كرد و عده اي از نمايندگان مجلس ، ناشران روزنامه ها و مخالفان شاه به سفارت انگلستان پناه بردند و فرهنگ تحصن در سفارتخانه ها را بيش از پيش گسترش دادند كه رواج يافت و نقطه ضعفي در تاريخ ما ايرانيان شد.

    با اخطار سرهنگ لياخوف كه سفارت انگلستان را هم به توپ خواهد بست ، پاي اين دو دولت بيش از پيش به اين ماجراي ظاهرا داخلي كشيده شد و نماينده دولت انگلستان در تهران شديدا اعتراض كرد .

     شاه در تهران حكومت نظامي اعلام داشت و سرهنگ لياخوف را كه مورد تنفر انگليسي ها بود فرماندار نظامي كرد و روز بعد به دستور محمدعلي شاه كه به باغ شاه نقل مكان كرده بود در همين محل چهار ناشر روزنامه از جمله ملك المتكلمين و ميرزا جهانگير خان را اعدام كردند و مجلس براي سه ماه تعطيل شد. 

    محمدعلي شاه كه مورد اعتراض سفيران انگلستان و فرانسه !!! قرار گرفته بود از اين پس تا مدتي سياست به نعل و به ميخ زدن را درپيش گرفت . از يك طرف واليان و فرمانداران موافق مشروطه را يكي پس از ديگري بر كنار و هواداران خود را به جاي آنان مي گمارد و از سوي ديگر پنهان شدگان و متحصن شدگان را مورد عفو قرار مي داد و دستور محافظت از اموالشان را صادر مي كرد. 

    اين سياست كار ساز نشد و شهرها همچنان صحنه زد و خورد مسلحانه مخالفان او( به نام مجاهد مشروطيت ) و موافقان او ( موسوم به عمله استبداد ) بود . كار زدو خورد كه مردم عادي از آن آسيب بيشتري مي ديدند رو به گسترش بود و امور از كنترل خارج مي گشت كه محمدعلي شاه پس از به دست آوردن تاييد پاره اي از روحانيون از جمله شيخ فضل الله نوري اواخر آبان ماه 1288 مشروطيت را ابطال كرد.

    اين اقدام محمد علي شاه بر دامنه زد و خورد ها افزود كه در اسفند به اوج خود نزديك شد و مجاهدين گيلان كنترل شهر رشت را به دست گرفتند و محمد ولي خان تنكابني (بعدا سپهسالار) را به رهبري خود برگزيدند . 

    در حالي كه در آذربايجان ميان مجاهدين و قواي روسيه و در شهرهاي شرقي فارس و ساير نقاط بين مجاهدان و قواي دولتي جنگ بود سردار اسعد با سواران بختياري از اصفهان و مجاهدان گيلان از رشت به سوي تهران به حركت در آمدند و در تيرماه 1288 وارد تهران شدند و محمدعلي شاه را كه به محل تابستاني سفارت روسيه در قلهك پناه برده بود بر كنار كردند . در تمام اين مدت و بعد از آن اتگشت دو رقيب اروپايي ــ انگلستان و روسيه ــ در كار بود. مجاهدان معمولي كه با شكست محمد علي شاه اعتباري كسب كرده بودند بعدا در بعضي نقاط درد ساز شدند كه دولت مجبور شد در كشور اعلام خلع سلاح كند و ....



 

عليقلي سردار اسعد بختياري و محمدولي خان تنكابني (سپهدار اعظم) به همراه جمعي از مشروطه‌خواهان