روايت جديدى از انقلاب مشروطيت

نوشتن درباره انقلاب مشروطيت ايران با وجود صدها تحقيق و مجموعه اسناد و متون منتشر شده كار ساده‏اى نيست؛ به ويژه اگر كار براى پايان‏نامة دكترا باشد كه قرار است محقق در آن اثرى يگانه و بديع بيافريند و تحليل جديدى عرضه كند. كتاب خانم آفارى، با عنوان «انقلاب مشروطيت ايران 1906 ـ 1911، دمكراسى تودة مردم، سوسيال دمكراسى و ريشه‏هاى فمينيسم»، به لحاظ ارائه اطلاعات جديد اثر بسيار مهمى نيست و حجم آگاهى‏هاى نوينى كه نويسنده به خواننده عرضه مى‏كند زياد نمى‏باشد. با اين حال ارزش كار مؤلف، كه در واقع در بازنويسى و تكميل پايان‏نامة دكترايش در سال 1991 در دانشگاه ميشيگان است، بيشتر در تحليلهاى جديد و سبك نوينى از مطالعات پيرامون انقلاب مشروطيت ايران است.
     كتاب در پنج بخش و 13 فصل تدوين شده است. فهرست مندرجات كتاب به اجمال از اين قرار است:
     بخش اول: در آستانه انقلاب
          ـ از وابستگى تا مقاومت
          ـ شكل‏گيرى انقلاب
     بخش دوم: اولين دورة مشروطيت
          ـ مجلس‏اول. شوراهاى‏شهرى‏وسازمانهاى‏سوسيال‏دمكراسى‏ايرانى1906ـ 1911
          ـ روحانيت و مشروطيت، مواجهه پيرامون متمم قانون اساسى
          ـ روزنامه‏نگارى، طنز و انقلاب: افشاى روحانيان محافظه‏كار، محكوم كردن قدرتهاى غربى
     بخش سوم: اميال جديد و قدرتهاى جديد
          ـ رعايا، صنعتگران و ماهيگيران: از اصلاحات ارضى و مخالفت مجلس تا           شوراهاى شهرى و روستايى
          ـ شوراهاى زنان و ريشه‏هاى جنبش زنان در ايران
     بخش چهارم: استبداد صغير
          ـ جنگ داخلى در آذربايجان
          ـ يكپارچگى بين‏المللى و چند نژادى: نيروهاى انقلابى و فتح تهران
     بخش پنجم: دورة دوم مشروطيت
          ـ مجلس دوم و شكل‏گيرى احزاب سياسى: حزب دمكرات و آرمان آن «ايران نو»
          ـ ترور، تبعيد و قدرتهاى امپرياليست، رويارويى در پارك اتابك
          ـ مداخله امپرياليسم: اختناق ايران، اصلاحات شوستر و دمكراتها

كتاب خانم آفارى در مجموع روايت جديدى از انقلاب مشروطيت است و اگرچه غالب تحليلها و اطلاعات آن از منابع چاپ شده و در دسترس است با اين حال نحوة ارائه و طرح مطالب تا حدى بديع و قابل تأمل است. ضمن آنكه اكثر منابع چاپ شده سالهاى اخير در ايران از چشم مؤلف دور مانده است؛ به‏ويژه آثارى كه سه مركز مهم اسناد و متون تاريخى يعنى سازمان اسناد ملى ايران، مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران و دفتر مطالعات سياسى و بين‏المللى وزارت امور خارجه به صورت كتاب يا مقاله در نشريات ادوارى خود منتشر كرده‏اند.
     ايراد ديگر كتاب، عدم استفاده از اسناد منتشر نشدة داخل و خارج ايران است. صرف‏نظر از آرشيوهاى داخلى، كه مورد استفادة نويسنده قرار نگرفته، براى استفاده از آرشيوهاى خارجى نيز تلاش جديدى صورت نگرفته است. براى مثال اگر به فهرست مفصل منابع كتاب (صفحات 403 تا 416) مراجعه كنيم درمى‏يابيم كه از اسناد منتشر نشده، تنها به مجموعه مدارك چاپى ادارة عمومى اسناد بريتانيا ارجاع شده و اسناد فراوان چاپ نشده در آرشيو مذكور و ديگر آرشيوهاى انگليس و روسيه از چشم نويسنده دور مانده است؛ مثلاً اسناد اينديا آفيس هند و بانك شاهى در انگلستان.