جنگ روس و ژاپن از منظر منافع انگلیس در هند در دوران مشروطه
در سال 1902 لرد لنسدوان پیمان اتحادی با ژاپن بست كه هدفش تقویت مواضع ژاپنیها در خاور دور علیه روسیه بود. ژاپنیها در این ایام با رخنه روزافزون روسیه در منچوری مواجه بودند.
نفوذ روسیه در اعماق آسیا منحصر به خاور دور نبود. سه سرزمين مهم دیگر كه در آنها منافع حیاتی انگلیسیها نهفته بود در معرض تهدید قرار داشت، این سرزمينها عبارت بودند از ایران، افغانستان و تبت. در ایران همیشه این ترس وجود داشت كه روسها به خلیج فارس برسند. لرد لنسدوان وزیر خارجه انگلیس تحتتأثیر سخنان كرزن نایبالسلطنه جوان هند، اعلامیه شدیداللحنی علیه روسیه منتشر كرد و اعلام داشت خلیج فارس منطقهای مهم و حیاتی برای اقتصاد انگلیس است و تحت هیچ شرایطی به روسیه اجازه نخواهد داد در آنجا برای خود پایگاه تجاری یا نظامی دایر كند.
در سالهای 1905-1904 ژاپن كه پشتگرم به حمایتهای بیدریغ انگلستان بود، روسیه را شكست داد. این عامل همراه با شورشهای گسترده داخلی منجر به تأسیس دومای دولتی روسیه شد و این كشور در زمره نظامهاي مشروطه قرار گرفت. محافظهكاران که در پیوند با سرمایهسالاران هند قرار داشتند معتقد بودند باید فشار بر روسیه تا عقبنشینی كامل از نیات تهاجمی ادامه یابد، اما درست در چنین ایامی بود كه لیبرالها اكثریت را به دست آوردند و سر ادوارد گری كه به جای لرد لنسدوان وزیر خارجه شده بود، سیاست تفاهم با روسیه را در پیش گرفت؛ امری كه منجر به قرارداد 1907 شد.
برخی انگلیسیها معتقد بودند آسیا سرزمینی وسیع است كه دولتهای اروپایی منافع زیادی در آن دارند، بنابراین بهتر است با روسها كنار آیند. از نظر عدهای از دولتمردان بریتانیا و البته قبل از مسئله كشف نفت، ایران به خودی خود ارزش آن را نداشت تا بخاطر آن با روسیه رو در رو شد. پس قدرتها باید بر بالین این بیمار رو به مرگ بنشینند و پس از مرگ او ميراث او را به طور مساوي تقسیم نمایند؛ زیرا از دید آنها ایران زودتر از دیگر ممالك آسیایی از بین خواهد رفت. بهترین راه كنار آمدن با روسها تعیین منطقه نفوذ بود، این دیدگاه از دوره ولف وجود داشت و استدلال میشد كه در برابر آلمان كه تلاش میكند در خلیج فارس نفوذ تجاری پیدا كند، باید راه مصالحه با روسها را پیمود.
به هر نحوی كه بود باید جلوي نفوذ روسیه به جنوب و شرق ایران گرفته میشد، كلید تسلط بر غرب ایران، اصفهان بود و هر دولتی اصفهان را در دست داشت، نفوذی غیرقابل انكار بر بخش اعظم كشور به دست میآورد. اگر امنیت مرزهای جنوبی و شرقی حفظ نمیشد، خطر بزرگی امنیت هند را تهدید میكرد. سیاست تعیین منطقه نفوذ در ایران با مرگ لرد سالیسبوری و آغاز وزارت امور خارجه لرد لنسدوان آغاز گردید. در سال 1903 او اعلامیهای منتشر كرد كه طبق آن دول دیگر را از تأسیس استحكامات دریایی و بندری در خلیج فارس منع مینمود، زیرا آن را تهدیدی علیه منافع بریتانیا میدانست. در همین سال لرد كرزن با یك ناوگان جنگی وارد خلیج فارس شد، و باز هم در همین سال گمركهای جنوب بار دیگر بعد از استقراض از بانك شاهی در جریان جنبش ضد رژی به ودیعه انگلیسیها رفت. همچنین در این سال سر هنری مك ماهون مأمور تحدید حدود سیستان شد. اساساً در این زمان بین ایران و افغانستان اختلافی وجود نداشت، لیكن مكماهون طبق ماده شش عهدنامه 1857 كه برای تعیین خطوط مرزی مأموريت يافته بود، وارد سیستان شد.
در همین هنگام بین ژاپن با روسیه آتش اختلاف شعلهور شد. روسیه از رفتار خشن ژاپن در شگفت بود و تعجب میكرد از اینكه چرا ژاپن رابطه خود را ناگهان با آن كشور قطع كرده است. وزیرخارجه روسیه به دلكاسه وزیر خارجه فرانسه روی آورد تا اختلافات آنها را حل كند، لیكن تلاشهایش بینتیجه ماند. پس با لرد لنسدوان وارد مذاكره شد؛ اما لنسدوان هم حاضر نشد بین روس و ژاپن وساطت كند. علت امر چه بود؟ در حقیقت به سال1902 بین ژاپن و انگلیس پیمانی بسته شده بود كه طبق آن انگلیس كمكهای نظامی و اقتصادی در اختیار ژاپن قرار میداد. اگرچه چرچیل معتقد است هدف این بود كه هم دولت بلندپرواز ژاپن ضعیف گردد و هم روسیه دشمن دیرین از پای درآید. اما واقعیت این است كه انگلیس، ژاپن را مهار روسیه قرار داده بود. در هشتم فوریه 1904 جنگ روس و ژاپن آغاز گردید. یك سال بعد در ژانویه 1905، روسیه در كمال ناباوری از ژاپن شكست خورد و در همین سال آشوبهای سراسری در برخی نقاط روسیه بالاخص قفقاز، كه عمدهترین مركز سرمایهگذاری سرمایهداران جهان وطني و نیز انگلیس در روسیه بود، آغاز گردید كه منجر به مشروطه روسیه و تأسیس دومای دولتی شد.
از گذشتههای دور عدهای از مقامات انگليسی از جمله مانسفیلد فرمانده كل قوای بریتانیا در هند اعتقاد داشتند نگرانی و وحشت از روسها دربارة تأثیر آنان بر مصالح انگلیس در هند بیش از حد غیرمنطقی است. او میگفت انگلیس به عنوان یك قدرت نظامی و سیاسی ترسی از روسیه ندارد، خواه این كشور در مرزهای كنونی متوقف شود یا اینكه دامنه نفوذ خود را حتی تا مرزهای هند بگستراند؛ «صدمه بزرگ را كسانی به ما میزنند كه به هر علتی كه باشد به تبلیغ عقیده غلط ضعیف بودن ما در هندوستان میپردازند».