ميرزاي نوري و شبهه تحريف قرآن

ميرزاي نوري و شبهه تحريف قرآن

 وی دارای تالیفات فراوانی است که بیشتر آنها به چاپ رسیده است و حتی چندین بار تجدید چاپ شده‌اند که برخی از آنها عبارتند از؛
-         مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل؛
-         النجم الثاقب فی احوال الامام الغائب؛
-         فصل الخطاب فی تحریف الکتاب؛
-         کشف الاستار عتن وجه الامام الغائب عن الابصار؛
-         الفیض القدسی فی احوال العلامه المجلسی.[1]
  همچنین ایشان شاگردان زیادی تربیت کردند از جمله آنها؛
-         شیخ آقا بزرگ تهرانی؛
-         حاج شیخ عباسی قمی؛
-         علامه شرف الدین؛
-         عارف واصل، میرزا جوادآقا ملکی تبریزی؛
-         شهید شیخ فضل الله نوری؛
-         آیت ا... کاشف الغطاء؛
-         آیت ا... بافقی.
 
مسأله تحریف قرآن:
  یکی از ضروریات تاریخ این است که تقریباً در چهارده قرن قبل پیغمبری به نام محمد (ص) مبعوث شد و معجزه‌ای به نام قرآن آورد و نیز از مسلمات تاریخ است که قرآن موجود در این عصر همان قرآن است که حضرت (ص) آوردند و تحریفی در آن رخ نداده است.
دلائل عدم تحریف قرآن:
   اولاً: صراحت خود قرآن کریم است که در سوره فصلت آیات 40 – 42 و سوره حجر آیه 9 می‌باشد؛
   ثانیاً: اخبار بسیاری از رسول اکرم (ص) از طریق شیعه و سنی نقل شده که فرموده: «در هنگام بروز فتنه‌ها و برای حل مشکلات به قرآن مراجعه کنید.»[2]
  ثالثا: حدیث ثقلین به حد تواتر از شیعه و سنی نقل شده است.[3]
  رابعاً: از نظر عقل، حکمت خداوند، اقتضا می‌کند که پیامبران را برای هدایت بشر بفرستد و کتابهای آسمانی نیز چنین وظیفه‌ای را بر عهده دارند؛ یعنی با ابلاغ او امر و نواهی الهی، حجت را بر مردم تمام می‌کنند. حال اگر کسی تحریف را بپذیرد، حجیت قرآن را مخدوش ساخته و حیثیت هدایتگری آن را زیر سؤال برده است؛ چون قرآن حجت کامل بر مردم است که همه‌اش به مردم رسیده باشد.[4]
  اما متاسفانه عده‌ای از محدثین شیعه و حشویه و جماعتی از محدثین اهل سنت عقیده دارند که قرآن کریم تحریف شده است، به این معنا که چیزی از آن افتاده و پاره‌ای الفاظ آن تغییر یافته و ترتیب آیات آن به هم خورده است؛ ولی تحریف به معنای زیاد شدن چیزی در آن فرضیه‌ای است که احدی از علمای اسلام بدان قائل نشده است. نخستین کسی که در این زمینه کتاب نوشت و مسأله تحریف قرآن را مطرح نمود، "سید نعمت‌ا... جزائری" بود که در کتاب «منبع الحیاة» با ذکر دلائلی درصدد اثبات تحریف قرآن برآمد، سپس (بعد از گذشت تقریباً 2 قرن) "حاجی‌ نوری" کتاب «فصل الخطاب» را نوشت و مجموعه روایاتی را در این زمینه عرضه داشت، که کتاب‌ها و رساله‌های فراوانی در ردّ آن نوشته شد که نخستین آن‌ها کتاب «کشف الارتیاب» نوشته معاصر وی "شیخ محمود" معروف به "معرب تهرانی" است.[5] 
 
فصل الخطاب و دفع شبهه تحریف:
  کتاب «فصل الخطاب فی تحریف کتاب ربّ الارباب» تألیف "محدث نوری" (که در تاریخ 28 جمادی‌الثانی 1292 ق نوشته شده و در 12 شوال 1298ق به چاپ رسید) دارای سه مقدمه و دوازده فصل و یک خاتمه است.
  در مقدمه نخست روایات جمع و تألیف قرآن را که از نظر متن مختلفند، یادآور می‌شود. در مقدمه دوم انواع تحریف متصور در قرآن را بیان می‌دارد. در مقدمه سوم گفتار بزرگان علمای شیعه را نقل می‌کند. در فصول دوازده‌گانه، دلائل را بیان می‌کند و در خاتمه کتاب، ادله منکرین تحریف را آورده و مناقشه نموده است.
  از آنجائی که مهمترین عنوان کتاب، همان فصول دوازده‌گانه می‌باشد که در واقع دلائل اثباتی او را تشکیل می‌دهد به مقتضای مقاله، چند دلیل او را بررسی و نقد می‌کنیم:
دلیل نخست: یکی از شبهات تحریف، تشابه حوادث امم توحیدی است. طبق برخی روایات، حوادث امت اسلامی کاملاً منطبق با پیش‌ آمدهای امتهای گذشته است؛ به ویژه حوادث امت یهود و نصاری. از‌ آنجا که آنان کتاب مقدس خود را تحریف کرده‌اند. تحریف قرآن نیز به دست شماری از مسلمانان تحقق یافته است.
امام صادق (ع) از پیامبر اکرم (ص) چنین روایت کرده است:
«کل ما کان فی الامم السالفة، فانه یکون فی هذه الامة مثله؛ خذ والنعل بالنعل والقذة بالقذة»[6]
نظیر تمام آنچه در امتهای پیشین اتفاق افتاده، کامل و بدون کم و زیاد در این امت نیز اتفاق خواهدافتاد.
 
  "محدث نوری" به استناد این قسم از روایات گفته است: دلیل نخست آنکه تحریف در کتابهای عهدین واقع شده است و ضرورت تشابه حوادث حال با گذشته، مستلزم تحقق تحریف در قرآن است. [7]
 
نقد:
  استدلال به روایات مشابهت حوادث امت اسلامی با رخدادهای امتهای پیشین، از جهات متعددی نقد پذیر است زیرا؛
اولاً: برخی معتقدند که این روایات اخبار آحادند، اگر این مدعا صحیح باشد، خبر واحد در مسائل اعتقادی نه علم آور است و نه عمل آور، و این به جهت اهمیت و حساسیت مسائل اعتقادی و کلامی می‌باشد.
ثانیاً: این روایات ناظر به حوادثی است که سالها پس از ارتحال پیامبر (ص) تحقق می‌یابد و در حقیقت، بیان کننده ملاحم و فتنه‌های آینده است.
ثالثاً: مراد از تشابه امم، در اصل کلی رفتارهای ناهنجار و مقاومت‌های ناروای آنان در مقابله با پیامبران است نه در جزئیات و خصوصیات مربوط به شرائط ویژه هر زمان.
رابعاً: تحریفی که در کتب عهدین صورت گرفته، در رابطه با ترجمه‌ها و تفسیرهای نابجا است و اساساً مفهوم تحریف – در لغت و در استعمال قرآنی – انحراف در تفسیر و کجی معنا است نه به معنای تحریف لفظی که تغییر در نصّ عبارت اصل باشد.
 
دلیل دوم: "محدث نوری" در فصل دوم می‌گوید: یکی از دلائل تحریف قرآن کریم، عدم استناد جمع قرآن به معصوم (ع) است و از آنجا که نحوه جمع و تألیف قرآن که پس از پیامبر انجام گرفت، طبعاً مستلزم افتادگی برخی آیات کلمات یا جابه‌جایی آن‌ها می‌گردد. [8]
  براساس روایات و تحلیل تاریخی درباره جمع‌آوری قرآن درمی‌یابیم که جمع قرآن با درخواست خلفاء و به دست افرادی غیر معصوم، همچون "زیدبن ثابت" جمع‌آوری و تدوین شده است و احتمال تحریف در قرآن أمری عقلائی به نظر می‌رسد.[9]
 
نقد:
اولاً؛ جریان تاریخی مورد ادعای شما درباره جمع قرآن در زمان "ابوبکر" و به دست "زیدبن ثابت" نه خبر واحدی است که محفوظ به قرینه قطعی باشد و نه خبر متواتر است.
ثانیاً؛ مفسران نظم آیات هر سوره را توقیفی می‌دانند؛ یعنی تنظیم  آیه‌ها در هر سوره و تکمیل هر یک از سوره‌ها در حیات پیامبر اکرم (ص) و با دستور و نظارت وی انجام گرفته است، آن چه پس از وفات پیامبر (ص) انجام گرفته، جمع سوره‌ها و ترتیب آن‌ها به صورت «محصف»، بوده است لاغیر، از این رو ترتیب سوره‌ها را توقیفی نمی‌دانند.[10]
 
دلیل سوم: شماری از صاحب نظران اهل سنت، یکی از اقسام نسخ در قرآن را «نسخ تلاوت» می‌دانند[11] و محدث نوری با اشاره به وجود آیات منسوخ التلاوة در قرآن بدون تحلیل آن روایات حکم به تحریف قرآن داده است. [12]
 
نقد:
اولاً؛ نسخ ناظر به تکوینیات است نه تشریعیات، زیرا نسخ در تشریعیات، مانند بداء در تکوینیات در مورد خداوند محال است.
ثانیاً؛ وجود آیات ناسخ و منسوخ در قرآن، سیر تدریجی و مراحل تشریع احکام را نشان می‌دهد. این خود یک ارزش تاریخی – دینی است که مراحل تکامل شریعت را می‌رساند.
 
دلیل چهارم: وی معتقد است وجود مصحف حضرت علی (ع) از دلایل محکم تحریف قرآن است[13] زیرا اگر مصحف امام (ع) منطبق با مصحف شناخته شده مردم آن عصر بود، دلیلی نداشت امام (ع) جداگانه به گردآوری آن اقدام نماید و وجهی نداشت که برخی از صحابه به ویژه خلفا از پذیرش آن امتناع کنند و حضرت علی (ع) بفرماید که این مصحف را تا ظهور مهدی (عج) نخواهید دید.[14]
 
نقد:
اختلاف میان دو مصحف به معنای وقوع تحریف در قرآن نیست، زیرا چنان‌که بسیاری از عالمان هر دو فرقه شیعه و سنی گفته‌اند مصحف حضرت علی (ع) از چند جهت با قرآن کریم تفاوت داشته است:
1- از نظر نظم و چینش آیات و سوره‌ها؛ به گونه‌ای که امام (ع) آیات و سوره‌ها را در مصحف خود براساس نزول قرآن تنظیم کرد در حالی که این امر در قرآن لحاظ نشده است.
2- مصحف امام (ع) حاوی تفسیر و تأویل آیات و تبیین شأن و سبب نزول و مشخص کردن آیات ناسخ از منسوخ، عام از خاص، مطلق از مقید و... بوده است در حالی که این امر، ناظر به تفسیر و علوم قرآن است؛ نه خود قرآن؛ از این رو در مصحف کنونی (قرآن کریم) دیده نمی‌شود.


________________________________________
[1] . مدرس، محمدعلی، ریحانه الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه واللقب، تبریز، چاپخانه شفق، 1349ش، دوم، ج 3، صص 389 – 391.
[2] .طباطبائی، محمدحسین، تفسیر المیزان، محمدباقر موسوی، قم، انتشارات اسلامی، ج 5، ص 155؛ (به نقل از عین الحیوه علامه مجلسی، ص 478).
[3] .همان، (به نقل ازز معانی الاخبار، ص 90، مسند احمد بن حنبل، ج 3، ص 14، کنزالعمال، ج 1، صص 185 – 189).
[4] .جوادی آملی، عبدالله، نزاهت قرآن از تحریف، قم، مرکز نشر اسراء، آذرماه 1384هـ.ش، دوم، ص 43.
[5] .معرفت، محمدهادی، علوم قرآنی، قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، بهار 1378 هـ.ش، اول، ص 465.
[6] .مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، 1403ق، دوم، ج 28، ص 10.
[7] .معرفت، محمدهادی، صیانة القرآن من التحریف، قم، موسسه النشر الاسلامی، 1428ق، سوم، ص 210 (به نقل از فصل الخطاب، ص 95)
[8] .همان، (به نقل از فصل الخطاب، صص 96- 104)
[9] .ر.ک: البیان فی تفسیر القرآن، صص 247 – 255.
[10] .همان (علوم قرآنی)، ص 477.
[11] .کاظمی قزوینی، سید أمیر محمد، القائلون بتحریف القرآن السنه ام الشیعه، بیروت، الرؤیا، 1425ق، اول، ص 215.
[12] . همان (صیانه القرآن من التحریف)، ص 211؛ (به نقل از فصل الخطاب، صص 105 – 120)
[13] همان (صیانه القرآن من التحریف)، ص 211، (به نقل از فصل الخطاب، صص 120 – 134).
[14] .همان (نزاهت قرآن از تحریف)، صص 165- 166.