ملانصرالدين و ايرانيان

ملانصرالدين» منبع الهام روزنامه صوراسرافيل و چندين روزنامه ديگر ايران بوده است، به گونه اى كه نشريات صوراسرافيل، نسيم شمال و آذربايجان از لحاظ مضامين، سبك و سياق و اسلوب از اين هفته نامه تاثيرهاى زيادى پذيرفته بودند.
ملانصرالدين هفته نامه اى هشت صفحه اى بود كه در تفليس به سردبيرى جليل محمدقلى زاده از ۱۷ فروردين ۱۲۸۵ شروع به كار كرد.
على اكبر طاهرزاده صابر (شاعر و طنزپرداز آذرى و نويسنده اصلى هفته نامه) با فرهنگ قفقاز و ايران آشنايى عميق داشت و شعرهايش در منطقه بر سر زبان ها مى افتاد. صابر كه با نام مستعار «هوپ هوپ» شعر مى سرود، در جوانى به ايران سفر كرده بود و از قدرت نامحدود استبداد سلطنتى، حاكميت جبارانه زمين داران، فساد عده اى از علما و تاثير سرمايه دارى اروپا در جامعه ايران مطلع شده بود.
عضو ديگر تحريريه ملانصرالدين محمدسعيد اردوبادى (نمايشنامه نويس سوسياليست) بود كه بعداً در جنگ داخلى تبريز هم شركت داشت، و رمانى درباره آن به نام «تبريز مه آلود» (۱۳۱۷) نوشت. سوسياليست هاى مسلمان ديگرى نيز از حزب همت از جمله نريمان نريمانوف گاهگاه در ملانصرالدين مطالبى مى نوشتند.
طبق راه و رسم حزب همت، ملانصرالدين وارد مبارزه مطبوعاتى عليه تعصب دينى و استبداد سياسى شد. اين نشريه خواهان برابرى مدنى و سياسى، اصلاحات ارضى راديكال و دموكراسى اجتماعى براساس مشاركت مردم بود.
چون ملانصرالدين تحت سانسور دولت روسيه قرار داشت مطالب مربوط به امور اجتماعى و سياسى كشورهاى مسلمان همسايه را افزايش داد و در نتيجه خوانندگان فراوانى در ايران، تركيه، مصر، هند و شمال آفريقا پيدا كرد. 
مشابهت هاى فراوان فرهنگى، دينى و حتى سياسى در اين جوامع مسلمان به ملانصرالدين امكان مى داد كه به استبداد، خرافه و نهادهاى قدرتمند دينى و خاورميانه و به خصوص ايران حمله كند و به طور ضمنى از اوضاع مشابه در قفقاز مسلمان نشين نيز انتقاد كند. ملانصرالدين كاريكاتورهاى رنگارنگ و هجوآميز از علما چاپ مى كرد و برخى از روحانيون را به همكارى با رژيم هاى استبدادى متهم مى نمود. وى مدعى بود كه بسيارى از روحانيون شيعه قادر نيستند در برابر استعمار مقاومت ايدئولوژيكى راستينى را سازمان دهند، از همين رو ملانصرالدين مخالفان بسيارى پيدا كرد. اين نشريه همچنين مدافع سرسخت حقوق زنان بود و كاريكاتورهايى در انتقاد از وضعيت اسارت بار زنان منطقه منتشر مى كرد. كاريكاتورهاى نشريه چنان روحانيون و ديگر سنت گرايان را به خشم آورد كه بارها جان سردبيرش در معرض خطر قرار گرفت. قلى زاده در خاطراتش مى نويسد: «در سال دوم انتشار در يكى از شماره ها مقاله اى درباره مسئله زنان بود، دوستانم نصيحت كردند كه در خيابان ها آفتابى نشوم، چون مردم «شيطان بازار» دكان هاى خود را بسته اند و دنبال من مى گردند.»چندين عامل ملانصرالدين را به تعقيب دقيق رويدادهاى انقلابى ايران ترغيب مى كرد، از جمله خاستگاه قومى قلى زاده و صابر، حضور اقليت بزرگى از آذريان و ايرانيان در قفقاز و وابستگى هاى ايدئولوژيكى محكم ملانصرالدين به حزب سوسيال دموكرات همت و فرقه اجتماعيون عاميون. ايرانيان ملانصرالدين را يك روزنامه ايرانى چاپ خارج از كشور مى دانستند كه مسائل انقلاب مشروطه را بدون ترس و واهمه از شاه يا علماى مستبد منعكس مى كند.وقتى مردم آذربايجان ميرزاحسن مجتهد مخالف مشروطه را در بهار ۱۲۸۶ اخراج كردند، ملانصرالدين به شدت تحت تاثير اقدام جسورانه آذربايجانى ها قرار گرفت و در هجو روحانيون حامى استبداد كه فرياد «واشريعتا» سر مى دادند شعرى به چاپ رساند.در ايران و نجف چندين نفر از علما ملانصرالدين را تحريم كردند و مطالب آن را كفرآميز خواندند و اين نشريه را بدتر از «شمشير شمر» دانستند.محمدعلى شاه سعى كرد مانع توزيع ملانصرالدين شود، اما اين نشريه چنان در ايران پرطرفدار بود كه مجلس مداخله كرد و شاه را از اين كار بازداشت. يحيى آريان پور مى نويسد كه در جريان محاصره تبريز، يكى از مسئوليت هاى كميته انقلابى جلفا، ارسال شعرهاى جديد ملانصرالدين به سنگرهاى مقاومت مليون بود.