حوادثي چند از نوژ و كرمان تا نصيحت به مجلسيان

سلسله قاجاريه در دوراني بر كشور حكومت مي كردند كه دنيا در ايام طلايي رشد صنعتي به سر مي برد. پادشاهان قاجار در انديشه عيش و نوش و خوشگذراني خود بودند. فقر و بيداد كارگزاران حكومت ، سراسر كشور را در بر گرفته و بخش گسترده اي از كشور به بيگانگان سپرده شده بود. امتيازهاي فراوان به ناچيزترين مبالغ به دولتهاي روسيه و انگليس واگذار شد. ارتشهاي بيگانه گاه و بيگاه ، به بهانه هاي مختلف كشور را اشغال مي كردند و گاه ماهها و بلكه سالها در نقاطي از كشور اقامت مي كردند. حكومتهاي بسياري از شهرها به دست كنسولگري روسيه و انگليس اداره مي شد. بسياري از دست اندركاران دولت مركزي ، به دستور سفارتهاي بيگانه نصب و عزل مي شدند. ايران آتش زير خرمن بود. مردم منتظر جرقه اي بودند تا عليه حكومت مركزي قيام كنند. آيه الله سيد عبدالله بهبهاني و آيه الله سيد محمد طباطبايي با تشكيل انجمنهايي ، به صورت پنهاني زمينه قيام را آماده مي ساختند. علما و طلاب تهران در سالهاي 1322 و 1323 ق . نشستهاي زيادي براي آگاه ساختن مردم داشتند و آيه الله بهبهاني و آيه الله طباطبايي اين جلسات را رهبري مي كردند . 


بسياري از نويسندگان تاريخ مشروطه در ارزيابي انگيزه هاي مردم براي جانفشاني در راه انقلاب مشروطه به اشتباه رفته اند . برخي از نويسندگان نوشته اند كه اسلام با مشروطه سازگاري ندارد. گروهي مي نويسند كه نهضت مشروطه دنباله روي كوركورانه از انقلابها و تحولات سياسي كشورهاي اروپايي و برخي از كشورهاي آسيايي مانند ژاپن است .


شماري از قلم به دستان تاريخ مشروطه بر اين باورند كه رهبران مشروطه - چه رسد به مردمي كه سالها رنج شكنجه تبعيد، زندان و اعدام را به جان خريدند و در برابر استبداد پايداري كردند - نيز معناي مشروطه را نمي فهميدند. برخي از نويسندگان به موجب دشمني با روحانيت ، با دست بردن در سندها، تحريف وقايع ، دامن زدن به شايعات و بزرگ نمايي نقش ‍ فئودالها، خانها، ثروتمندان و روشنفكران غربزده در صدد بر آمدند تا از نقش آخوند خراساني ، شيخ عبدالله مازندراني و ميرزا حسين تهراني كه بحق رهبران اصلي مشروطه بودند، بكاهند؛ كه متاسفانه در اين نيرنگ موفق بوده اند. تا آنجا كه در كتابهاي درسي ، سخني از اين سه مرجع بزرگ به چشم نمي خورد. در بسياري از كتابها نيز فقط از آيه الله سيد محمد طباطبايي و آيه الله سيد عبدالله بهبهاني و شماري اندك از علما سخن به ميان آمده است . حال اينكه رهبران مشروطه در تهران و شهرستانها را مراجع تقليد، مجتهدان و روحانيون مبارز تشكيل مي دادند .


بيشتر نويسندگان ، مردم را در ماجراي مشروطه به دو گروه مشروطه خواه و مستبد تقسيم كرده اند. آنان صدها مجتهد، مرجع تقليد و روحاني آگاه ، دوراندش و پارساي پايتخت و شهرستانها را خواهان مشروطه مشروعه و حكومت اسلامي بودند، در صف مخالفان مشروطه و هواداران استبداد قاجاريه قلمداد كرده اند. برخي از نويسندگان هوادار مشروطه مشروعه نيز به بهانه دفاع از شيخ فضل الله نوري ، آخوند ملا قربانعلي زنجاني ، سيد محمد كاظم طباطبايي يزدي و  ، با استناد به سندهاي جعلي يا مشكوك و شايعه ها نيش قلم را متوجه آخوند و دو يار وفادارش كردند .


در اين ميان علماي تهران با مراجع تقليد نجف در ارتباط بودند. آخوند خراساني ، شيخ عبدالله مازندراني و ميرزا حسين تهراني در تاريخ هشتم ربيع الاول 1323 ق . نامه اي به آيه الله سيد عبدالله بهبهاني مي فرستند و از علماي تهران مي خواهند كه  مسيو نوژ    بلژيكي ، رئيس گمرك كشور را كه مشغول فعاليت عليه استقلال فرهنگي و اقتصادي ايران است و به روحانيت توهين نموده از كشور بيرون كنند . 


علما، طلاب و بازاريان تهران از خلافهاي كارگزاران حكومت و نامه هاي مراجع تقليد نجف باخبر مي شوند. روحانيون اوضاع نابسامان كشور را به اطلاع مردم مي رسانند و اندك اندك دامنه افشاگريها گسترش مي يابد. آيه الله بهبهاني پيوسته گزارش عملكرد علما و مردم را به نجف مي فرستاد و مراجع نجف نيز رهنمودهاي لازم را به تهران مي فرستادند . 


در پي اين امور، حكومت مركزي با شدت هر چه تمام تر به خاموش كردن فرياد انقلاب بر آمد. علما و بازاريان كه دو ركن شاخص انقلاب بودند، در نوك پيكان حمله دولت قرار گرفتند. دولت به بهانه تاديب گرانفروشي بازاريان كه قند را بيش از نرخ مصوب مي فروختند، به وضع فجيعي به آزار تني چند از آنها پرداخت . مردم به رهبري علما به حمايت از بازاريان بر آمدند. سيد جمال واعظ - خطيب شهير انقلاب - و دو نفر ديگر از رهبران انقلاب به دنبال افشاگريهايشان تبعيد شدند. انقلاب از پايتخت فراتر رفت و شيراز و مشهد نيز به پايتخت پيوستند . 


شيخ محمد واعظ، از سخنرانان مشهور انقلاب در نوزدهم جمادي الاول 1324 ق . دستگير شد . طلبه هاي مدرسه حاج ابوالحسن معمار باشي تهران وي را در يك درگيري نجات دادند. اما طلبه در اين حادثه به شهادت رسيد. بازار بسته شد و مردم در مسجد متحصن شدند و علما از جمله آيات عظام بهبهاني ، طباطبايي و شيخ فضل الله نوري به متحصنان پيوستند. صدر اعظم ، عين الدوله به علما پيغام داد كه به خانه هاي خود برويد، ما امور را اصلاح مي كنيم . علما پاسخ دادند: ما عدالت مي خواهيم و چون عين الدوله مانع تاسيس عدالتخانه است ، بايد از صدارت بر كنار شود . 


طولي نكشيد كه سربازان ، وحشيانه به سوي مسجد آتش گشودند و بيش از يكصد نفر را كشتند. علماي تهران به نشانه اعتراض در روز 23 جمادي الاول 1324 ق . به قم مهاجرت كردند و بيش از سه هزار نفر از مردم به جمع متحصنان در قم پيوستند. آيه الله شيخ فضل الله نوري ، آيه الله آقا نجفي اصفهاني و آيه الله آخوند ملا قربانعلي زنجاني و بسياري از علماي سرشناس كشور، از شهرستانهاي دور و نزديك به قم آمدند. سرانجام مظفر الدين شاه كه مقاومت در برابر علما و مردم را بي فايده دانست ، در تاريخ 6/5/1284 ش . فرمان بر كناري عين الدوله و در چهاردهم جمادي الثاني دستور مشروطيت را صادر كرد .



نخستين انتخابات مجلس شوراي ملي و اولين جلسه مجلس در 14/7/1285 ش . در كشور برگزار شد. قانون اساسي 51 اصل با الهام از قوانين كشورهاي اروپايي از سوي برخي از روشنفكران غربزده نوشته شد و به امضاي شاه رسيد. اندكي بعد شاه مرد و فرزندش محمد علي شاه به سلطنت رسيد. متمم قانون اساسي در 107 اصل نيز نوشته شد. اصل دوم آن عبارت بود از: نظارت مجتهدان بر قوانين مصوب مجلس كه به پيشنهاد شيخ فضل الله نوري در متمم قانون گنجانده شد . 


شاه از امضاي متمم قانون اساسي خودداري كرد و در پي آن مردم تبريز، اصفهان ، شيراز، رشت و كرمان قيام كردند. از آن سو آخوند و علماي نجف از شاه خواستند كه در برابر اراده ملت مقاومت نكند. سرانجام شاه در 29 شعبان 1325 ق . متمم قانون اساسي را امضا كرد .


از آخوند خراساني سوال كردند كه نظرش درباره نظام ملي (قانون نظام وظيفه ) چيست . 


ايشان پاسخ داد :  حفظ كيان اسلام بر همه مسلمانان واجب است . بنابراين ، بر همه مردم ، بويژه جوانان واجب است كه با فنون نظامي آشنا شوند   مجلس شوراي ملي در اين كار تاخير را روا ندارد .    پاسخ آخوند در تاريخ هفتم ربيع الاول 1325 در مجلس شوراي ملي خوانده شد .


آخوند خراساني به همراهي دو يار وفادارش رهنمودهاي لازم را به مجلس ‍ شوراي ملي فرستادند و بحقيقت مراجع تقليد از نجف كار هدايت انقلاب مشروطه را در دست داشتند. مردم ايران نيز به فرامين مراجع اهميت زيادي مي دادند. در يكي از پيامهاي مراجع طرفدار مشروطه نجف آمده است : 


 بر تمام مردم ، بويژه عشاير، ايلات و مرز بانان واجب است كه تفرقه را كنار بگذارند و دست در دست يكديگر با آموختن روشهاي نويت نظامي به پاسداري از آب و خاك ايران بپردازند   احكام مصوب مجلس شوراي ملي را همانند احكام شرعي واجب الاطاعه بدانيد . ))


آخوند در 28 ذيحجه 1325 ق . نامه اي براي نمايندگان مجلس مي فرستد و آنها را به اجراي قوانين اسلامي پرداخت بدهي هاي دولت و فقر زدايي سفارش مي كند . اما در زماني كوتاه ، روشنفكران غربزده و فراماسونها اندك اندك ، قدرت را به دست مي گيرند و روحانيت را از صحنه كنار مي گذارند . 


آيه الله شيخ فضل الله نوري كه از پيشقراولان نهضت مشروطه بود، به دليل نفوذ غربزدگان در پستهاي كليدي حكومت و مجلس و به انحراف كشيده شدن مشروطه ، در حرم حضرت عبدالعظيم عليه السلام متحصن مي شود. وي بنا به دلايلي از جمله دو مورد ذيل بدين امر دست زد : 


1 - توهين روزنامه ها به چهارده معصوم عليهم السلام ، ارزشهاي اسلامي و روحانيت 


2 - دستگيري ، ستم و كشتار برخي از مشروطه طلبان در شهرستانها 


وي پيشنهاد مي كند كه نامه آخوند درباره مبارزه با كفر كه به مجلس شوراي ملي فرستاده شده ، در نظامنامه قانون اساسي درج گردد . 


محمد علي شاه نيز گاه و بيگاه به مخالفت با مشروطه مي پردازد و آخوند خراساني چندين بار او را نصيحت مي كند كه از كارشكني در كار مجلس و مشروطه بپرهيزد. در يكي از اندرزهاي آخوند به شاه آمده است : 


1 - به دين اهميت بيشتري بدهيد . 


2 - اجناس ساخت ايران را تبلغ كنيد. چنانكه  ميكارو    پادشاه ژاپن را از بحران اقتصادي نجات داد . 


3 - در نشر علوم و صنايع جديد همت كنيد . 


4 - مواظب دخالت بيگانگان در كشور باشيد . 


                                                    ..


منبع: ديدار با ابرار، آخوند خراساني آفتاب نيمه شب، محمد رضا سماك اماني



حضرت امام خميني - رضوان الله تعالي عليه - درباره مشروطه فرمود :


 علماي اسلام در صدر مشروطيت در مقابل استبداد سياه ايستادند و براي ملت آزادي گرفتند. قوانين جعل كردند. قوانيني كه به نفع ملت است ، به نفع استقلال كشور است . به نفع اسلام است . قوانين اسلام است . اين آزادي را با خونهاي خودشان ، با زجرهايي كه ديدند و كشيدند   گرفتند. در جنبش ‍ مشروطيت همين علما در راس بودند و اصل مشروطيت اساسش از نجف به دست علما و در ايران به دست علما شروع شد و پيش رفت   »