حاشیه سردار حیدر کابلی بر مفتاح الحساب غیاث الدین جمشید کاشانی

سید حیدر کابلی در هجدهم محرم ۱۲۹۳ ق. در محله شیعه‌نشین قزلباش‌های چنداول کابل، متولد شد. چهار ساله بود که استعمار انگلیس سایه خود را بر اکثر کشورهای شرقی و غربی گسترده بود و یکی از مهره‌های خود را در افغانستان به قدرت رساند. با روی کار آمدن امیر عبدالرحمان خان، دست‌نشانده انگلیس که از هیچ اقدامی علیه شیعیان از کشتار دسته جمعی آنها گرفته تا تبعید و به سیاهچال انداختن جمعی از رجال شیعی ابائی نداشت.

نور محمد خان (پدر سید حیدر) که از سرداران عالی‌رتبه ارتش محسوب می‌شد همراه با خانواده‌اش به یکی از ایالات مستعمره هند انگلیس، شهر لاهور تبعید شد. خانواده سردار مدت هفت سال (۱۲۹۷ – ۱۳۰۴ ق) در لاهور ساکن بودند. در این ایام حیدرقلی فرزند ارشد سردار راهی مکتب‌خانه و مدارس دولتی گردید. وی در مدت هفت سال تمام پایه‌های علوم جدید و علوم دینی و قرآن ، علوم مقدماتی وریاضیات، زبان انگلیسی، اردو واندکی هندی وسانسکریت را در لاهور آموخت. در حالی که هنوز دوازده بهار از سنش سپری نشده بود از جمله دانشمندان جوان و ریاضیدانان هوشمند لاهور به حساب می‌آمد.

او در عنفوان جوانی در بیشتر علوم و فنون روز صاحب نظر و رای بود و در میان دانش آموزان شهر لاهور رتبه اول را از آن خود نموده بود، به طوری که معلمان و اساتید کلاس حیدرقلی از فضل و دانش وی بهره می‌بردند و نسبت به وی احترام خاصی به جا می‌آوردند. چندی نگذشت که آوازه علمی حیدرقلی شهره شهر گشت. دولت مستعمره هند هر از چند گاهی اسباب اذیت و آزار خانواده سردار را فراهم می ساخت و با بهانه گیریهای واهی روزگار را بر آنان تنگ می‌ساخت و توسط عوامل دولت دست‌نشانده کابل چنگ و دندانی علیه سردار مهاجر نشان داده می‌شد. به همین علت نور محمد خان مجبور شد به همراه خانواده خویش، شهر لاهور را به قصد عراق ترک نماید و از مسیر اقیانوس هند در سال ۱۳۰۴ ق. وارد بندر ساحلی بصره شود.

حیدرقلی پس از زیارت مزار پیشوایان اسلام و آشنایی با اختران حوزه نجف اشرف نزد اساتید زبده و وارسته نجف چون شیخ علی اصغر تبریزی، تحصیل علوم حوزوی را آغاز کرد. وی پس از شش سال تلاش بی وقفه توانست بر قله رفیع اجتهاد و استنباط علوم اسلامی قرار گیرد. وی در میان طلاب معاصر خود در فضل و دانش نمونه بود و همه او را به حکیم، دانشمند و مجتهد بزرگ می‌شناختند.

سردار کابلی در این مدت علاوه بر آموزش علوم جدیده به تحصیل علوم قدیمه نیز پرداخت ؛ فقه و اصول را در محضر علامه میرزا محمدعلی رشتی چهاردهی و شیخ علی‏اصغر تبریزی و دیگران فراگرفت و فلسفه را نزد استادان بزرگ آن روزگار آموخت. در ۱۳۱۰ ق در خدمت پدر عازم ایران شد و در کرمانشاه با شیخ عبدالرحمان شافعی مکی ملاقات کرد و مجذوب کمالات وی گشت و در همان جا ماندگار شد. او از شیخ خود، چهاردهی، و سید حسن صدر و سید عباس لاری و محدث قمی و سید آقا یحیی تهرانی و سید محسین امین و شیخ آقا بزرگ تهرانی دارای اجازه بود. شیخ مرتضی گیلانی نجفی از شاگردان وی می‏باشد. سردار کابلی استاد ریاضی و هندسه آیت‏اللَّه حجت بود. پدرش قبل از مرگ سرپرستی خانواده‏ی خود را به وی سپرد و او را ملقب به سردار کرد. سردار کابلی در کرمانشاه به نشر احکام و تالیف و تصنیف مشغول شد. او به شهرهای بسیاری سفر کرد و با علمای هر شهر مصاحبت نمود.

سردار کابلی همراه با فراگیری علوم معقول (فلسفه، حکمت و هیئت) و منقول (فقه و اصول) به زبانهای زنده جهانی (عربی، انگلیسی، عبری و اردو) آشنایی کامل پیدا کرد و با لهجه مخصوص هر زبان قادر به تکلم و محاوره بود و برخی از تالیفات خود را به نگارش درآورد و بعضی از کتب خارجی را ترجمه نمود. وی تحقیقاتی درباره زبان عبری به عمل آورد و برخی از نظرات دانشمند مسیحی عراق (اب انستاس…) درباره «فقه اللغة» را رد کرد. و نیز کتاب «انجیل برنابا» را از عربی به فارسی درآورده و با نسخه انگلیسی آن تطبیق داد. وی سروده هایی نیز به زبان اردو و انگلیسی دارد.

وی تا آخرین دقایق عمرش از کتاب، قلم و دوات فاصله نگرفت. همیشه می نوشت و تفکر می کرد. هم اکنون آثار ارزشمندی در زمینه های مختلف از وی به یادگار مانده است که بیشتر آنها به صورت پراکنده در کتابخانه های عمومی و شخصی در ایران وجود دارد . علامه حیدرقلی سردار کابلی، در سحرگاه جمادی الاول ۱۳۷۲ ق در ۷۹ سالگی درگذشت. پس از مراسم تشییع و عزاداری درکرمانشاه تابوت سردار را طبق وصیت خودش به نجف اشرف انتقال دادند. پیکر مطهر او در چهارم جمادی الاول ۱۳۷۲ در قبرستان وادی السلام در جوار مرقد مطهر امام علی علیه السلام به خاک سپرده شد.

آثار:

به سردار کابلی در اثر کثرت دانشهای مختلف از او تعبیر به علامه ثانی شیخ بهائی می شد. «الاربعون حدیثا»، در فضایل امیرالمومنین (ع) از طرق اهل سنت؛ «تبصره الحر فی تحقیق الکر»، در بیان انطباق تحقیقی بین وزن و مساحت و حجم؛ «تحفه الاحباب»، در بیان آیات قرآن؛ «تحفه الاجله»، در شناخت قبله، که برای فهم کتاب به دانش جبر و مثلثات و هیئت و جغرافی نیاز است؛ «العلم الشاخص فی اسرار ظل الشاخص»، در اعمال فلکی؛ کتابی در «المساحه»، ترجمه از انگلیسی؛ ترجمه «انجیل برنابا»، از انگلیسی به فارسی؛ «غایه التعدیل فی معرفه حقیقه الاوزان و المکاییل»؛ «کشف القناع فی تحقیق المیل و الذراع»؛ «مناهج الوفاق»، در اعداد؛ شرح حدیث امیرالمومنین (ع) در بیان قطر و محیط خورشید و ماه و اختلاف افق خورشید؛ «دیوان ابوطالب (ع)» و شرح «لامیه‏ی» آن؛ شرح «تهذیب المنطق»؛ شرح «خطبه‏ی حضرت زینب (ع)»؛ «مصباح القواعد»، در قواعد علوم ریاضی؛ «مثنوی» در نظم «الباب الحادی عشر»؛ «الدرر النثیره»، شبیه به «کشکول»، در سه مجلد.

حواشی سید حیدر بر کتاب مفتاح الحساب

کتاب مورد نظر شرح و حاشیه نگاری ست بر کتاب «مفتاح الحساب» غیاث الدین جمشید کاشانی . چاپ کتاب سنگی ست و پیش از این نیز شرحی بر آن از قلمی ناشناس نگاشته شده و پس از آن چاپ سنگی از آن تهیه شده است. مفتاح الحساب کتابی است از غیاث‌الدین جمشید کاشانی که در حدود سال ۸۲۴ه.ق/۸۰۶ ه.ش / ۱۴۲۱ م. تالیف شده است.این کتاب به زبان عربی نوشته شده است و با آن که برای تدریس نوشته شده اما شامل ابداعات بکر زیادی است و همین ویژگی موجب شد که صدها سال به عنوان کتاب آموزشی و مرجع ریاضیات مورد استفاده قرار گیرد. مفتاح الحساب از مهترین تالیفات کاشانی محسوب می‌شود و احتمالاً این کتاب در گسترش کسرهای ده‌دهی در اروپا موثر بوده است. سید حیدر از این کتاب بعنوان کتاب آموزشی برای طلاب و شاگردان خویش استفاده می کرده و از تاریخ متوفیاتی که در جای جای آن درج شده می توان گمان برد که وی لااقل این کتاب را بین سالهای ۱۳۱۴ و ۱۳۴۲ در اختیار داشته است. اما با توجه به تاریخ وفات او در سال ۱۳۷۲ و نیز تاریخ نگارش یکی از حواشی مهم کتاب در سال ۱۳۴۲(بنگرید به پس از این)، می توان مدت این بازه زمانی را بنا بر حدس و گمان، فراتر از پنجاه سال دانست.

بر صفحات آغازین و پایانی کتاب، توسط صحاف چندین برگ از جنس صفحات کتاب افزوده شده و سید حیدر بر آنها علاوه بر یادداشت های گوناگون از قبیل متوفیات و دستورات گوناگون طبی که بعدا بدانها خواهیم پرداخت، مجموعه ای از فرمول های ریاضی جدید را با موضوعات و قواعد درون کتاب تطبیق داده است. فی المثل در بیان مساحت پنج ضلعی متساوی الاضلاع پس از نگارش بیش از دو برگ متراکم و سرشار از معادلات مطول ریاضی بر مبنای علوم جدیده حساب و ریاضیات، به عددی دست یافته و در مقابل آن این عبارت را نگاشته است: « و هذا هو المطابق لما ذکر المولی غیاث الدین فی مساحة الاشکال المتساویات الاضلاع، ص ۱۰۳»

آنچه باید درباب صفحات و حواشی آغازین این کتاب بدان اشاره داشت، فهرست نگاری موضوعی آن در صفحات آغازین است. فی المثل درباب استخراج اعداد قاعده خمسون ص۱۹۳محاسبه وزن مخصوص که در پس اختصار فرمول ها و قواعد ریاضی آن، به صفحات ۸۸ تا ۹۵ کتاب ارجاع داده است. سید حیدر برخی مطالب را از کتب ریاضی جدید نقل کرده و آنرا با کتاب مفتاح الحساب مطابقت داده است. برای نمونه پس از احتساب و درج فرمول هایی که از کتاب تادنتر(ص۱۸۸-۲۵۲) در باب مقادیر زوایای مثلث نقل کرده، آنرا با بخشی از کتاب غیاث الدین مطابق دانسته و بدان ارجاع داده که متاسفانه ناخواناست. و یا نگارش حواشی که تقریبا به بهترین وجه و صورت انجام شده تا حتی الامکان خوانا و قابل تمییز واقع شود، در دیگر صفحات کتاب نیز به وفور دیده می شود.( ص۹۰،۹۳)

ظاهرا میزان استفاده سید حیدر از این کتاب بسیار زیاد بوده است، چه علاوه بر فرسودگی ظاهری جلد و شیرازه کلی کتاب، در برخی صفحات که اتفاقا حواشی مفصلی نیز بر آنها نگاشته شده است، تاثیرات واضح و مشخص بهره برداری و تورق بسیار هویداست. این در حالی ست که در برخی فصول و صفحات کتاب هیچ نشانی از تورق و حاشیه نگاری دیده نمی شود و می توان بدین گمان بود که آن صفحات و فصول مورد استفاده و آموزش سید حیدر قرار نمی گرفته است.

اجتهادات و نظرات علمی شخص سید حیدر نیز کم و بیش از در حواشی برخی از صفحات دیده می شود. معمولا در این موارد او به با خطی خوش و خوانا استدلالات خود را بیان کرده و در پایان با خضوع فراوان تعریضاتی به نظر صاحب کتاب وارد آورده و در نهایت آنرا از منشأت « العبد حیدر قلی» دانسته است.(ص۱۰۷)این تعریضات منحصر به نظرات غیاث الدین نیست و سید حیدر به قواعدی که آنها را «افرنجی» خوانده است نیز حواشی نگاشته است(ص۱۱۰) حواشی و توضیحات سید حیدر در برخی موارد آنقدر مطول و مبسوط است که وی را به اضافه کردن چند برگ در میان صفحات اصلی کتاب وادار نموده است. فی المثل درمیان صفحات ۱۳۶ و ۱۳۷ کتاب، چند برگ ضمیمه گشته است که جداول وزن مخصوص اجسام و مواد در آن درج شده است. وی در توضیح این جدول، آنرا مجموعه ای از کم اختلاف ترین شواهد اقوال متاخرین و متقدمین دانسته که خود شخصا آنرا گردآوری و در صحت و سقم آنها تحقیق نموده است. در خاتمه هم تاریخ نگارش آن جدول را در ۲۸ ربیع الاول سال ۱۳۴۰ درج کرده است.درباب همین اوزان مخصوص نیز ابیاتی بر مبنای ماده تاریخ سروده و اعداد مورد نظر خویش را با رنگی متمایز در ذیل ابیات درج کرده است: (ص۱۲۶)

ز روی جثه هفتاد و یک درم سیماب/ صفر چل و شش و ارزیز سی و پنج شمار

ذهب صد است و سرب پنجه و نه و آهن چل/ برنج و مس چهل و پنج و نقره پنجه و چار

نکته دیگری که شایان ذکر می نماید و در همین حواشی مابین صص۱۳۶ و ۱۳۷ درج شده، ذکر موارد استفاده اوزان مخصوص است که سید حیدر بحث کامل و مبسوطی را در این باب آورده است. او با بیان فائده اخذ مثقال شرعی از وزن مخصوص در بیع و شراع طلا، نقره و یا اجسام گرانقیمت ، به سراغ دیگر موازین و معاییر شرعی همچون ذراع نیز رفته است. با توجه به دایره گسترده علوم سید حیدر، و بهره گیری از مبانی فقه شیعه، در این بخش تاریخچه ای از ذراع شرعی از عهد خلافت عباسی تا زمان خویش و اختلافات جزئی آن با ذراع انگلیسی که با اینچ اندازه گیری می شود، ارائه کرده و سپس نظرات فقهی خود را با پشتوانه بهره گیری از علم حساب تبیین و تشریح نموده است.

در حواشی پایانی کتاب نیز که مشتمل بر ۳ برگ و ۶ صفحه می باشد، سید حیدر سوالاتی را که بدان وسیله طلاب خویش را مورد امتحان قرار می داده، به همراه جواب صحیح، درج کرده است. لیکن تعداد آنها فراتر از ۵ یا ۶ عدد نمی رود.

دو صفحه آغازین عنوان و پایان کتاب نیز منحصر به متوفیات خاندان سید حیدر است.بازه زمانی این تواریخ بین ۱۳۱۴ و ۱۳۴۲ بوده و تعداد آنها بالغ بر ۱۰ مورد است.

اضافات دیگری که در میان صفحات کتاب نهاده شده نیز جالب توجه خواهد بود. یکی از مهمترین شواهد تاریخی که در میان اوراق این کتاب باقی مانده، نامه ایست که یکی از اقوام که تنها نام «زهرا خانم» در آن میان خواناست، به سید حیدر فرستاده و در جواب نامه ایست که سید حیدر فرستاده است.

دیگر جنبه مهم شخصیت سید حیدر که شواهدی از آن در این کتاب و اضافات آن دیده می شود، بهره گیری و علم او در زمینه علوم طبی ست. نامه ای که از سوی شیخ جابری (میرزا حسن خان شیخ جابری انصاری ملقب به «صدر الادباء») به او فرستاده شده حاوی دستوری دارویی ست که از ترکیب نمک طعام، اب لیمو، بلغور سم و … مهیا شده و برای امراض عصبی مانند رعشه و لقوه و فلج بسیار نافع دانسته شده است. شیخ جابری در این نامه تاکید فراوانی بر قلت مصرف این دارو- به میزان یک قطره الی یک قطره و نیم- داشته است. سید حیدر نیز در پشت نامه اهم مطالب و دستورات دارویی نامه شیخ را برای خود بازنویسی کرده است. شیخ جابری یکی از معاریف علم و ادب اصفهان بوده و ما بین سنوات ۱۲۹۳ و ۱۳۷۲ در قید حیات بوده و مرحوم جمال زاده در شماره ۱۶، سال۱۳۴۲ مجله یغما از دیدار مختصر اما مفید خود با این ادیب شهیر گزارش مفصلی ارائه کرده است.(یغما، ۱۶٫۱۷)

از دیگر جوانب طبی این مجموعه باید به یادداشت کوتاهی که در صفحه عنوان کتاب درج شده اشاره کرد؛ سید حیدر اسامی داروها و مسکن هایی را که برای درد دندان، سر و غیره می توان استفاده کرد چنین آورده است: «پیرامدَن(۴۰ سانتیگرام)، فناستین(۳۰ سانتیکرام) و کافئین(۱۰ سانتیکرام) که همه را در یک کپسول بخورند»

در پایان باید به درخواست نامه سید حیدر خطاب به اداره غله کرمانشاه نیز اشاره کرد:

« اینجانب سید حیدر دارای شناسنامه شماره(۲۲۴۴۶) ساکن بخش فلان(۶) منزل پلاک شماره(۴۴۱) مقدار ششصد کیلو آرد برای مصرف شخصی خود تهیه نموده ام. خواهشمندم مقرر فرمایید پروانه آنرا صادر نمایند» بخش های درون پرانتز به خط دیکری و با مداد بعدا در متن اصلی درج شده اند. در جواب این نامه نیز، نامه ای دیگر از حسینعلی نامی فرستاده شده که به شرح ذیل است:

« مقدار صد و شش من گندم و سی و یک من آرد واصل گردید. آرد منزل جناب سردار تحویل شد. رمضان المبارک ۱۳۲۹»