راهكارهاي مقابله با وابستگي اقتصادي در انديشه و عمل حاجمحمدحسين كازروني
از مجموعه مقالات ارائه شده در همايش دوم ايران و استعمار انگليس
موسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي
مقدمه
حاج محمدحسين كازروني، از تجار سرشناس و معتبر اصفهان در عصر قاجاري بود. وي عقيده داشت در صورت ادامه روند استعمارگري دول بيگانه كه با انعقاد قراردادهايي چون قرارداد تالبوت، تأسيس بانك شاهي و... همراه است، سرمايه و هستي ايران به يغما برده شده و باعث ميشود تجار ايراني پس از چندي ورشكسته شده و يا مجبور شوند به عامل يا دلالي براي اجناس بيگانه تبديل شوند. از اين رهگذر مرحوم كازروني ابتدا به تأسيس شركت مسعوديه پرداخت و سپس با توجه به موفقيت در راهاندازي و اداره اين مؤسسه اقتصادي، فعاليت خويش را گسترش داده و با حمايت و همكاري حاج آقا نورالله نجفي و تني چند از تجار سرشناس اصفهان به تأسيس شركت اسلاميه پرداخت كه رياست هر دو شركت با مرحوم كازروني بود و به خوبي از عهده اداره آنها برآمد. اقدامات مرحوم كازروني گامي مهم در جهت استقلال اقتصادي اصفهان و در سطح وسيعتر، تجار ايران بود كه با اتحاد تجار و حمايت همه جانبه علما و روشنفكران اهل قلم صورت پذيرفت.
تأسيس شركت اقتصادي اسلاميه نقطه عطفي در قطع وابستگي به كالاهاي وارداتي بود. در نتيجه دول بيگانه كه منافعشان در معرض خطري جدي قرار گرفته بود، از همهگير شدن و برقراري اين شركت به وحشت افتاده و سعي در بياثر نمودن اين حركت اصيل نمودند. عليرغم تمام اين كارشكنيها، اين مؤسسه اقتصادي توانست نه تنها در اقتصاد اصفهان، بلكه در اقتصاد ايران از لحاظ قطع وابستگي به بيگانگان، اشتغالزايي، رشد صنعت، جلوگيري از خروج سرمايه و ارز از كشور و... مؤثر واقع شده و هر چند علل داخلي و خارجي در كندي پيشرفت و توقف آن تاثير زيادي داشت، ولي اين حركت تأثير بسزايي در آگاه نمودن ايرانيان داشته و باعث ايجاد حركتهاي مشابهي در اصفهان و ساير بلاد ايران گرديد. به جهت اقدامات زيادى كه وى در نهضت مشروطيت اصفهان در زمینه استقلال و رفع وابستگی اقتصادی انجام داده، در این مقاله تلاش بر آن است كه اقدامات وی در چهار محور اقتصادى، سياسى، فرهنگى و اجتماعى بررسى گردد تا از اين رهگذر بتوان با بخشى از فعاليتها و اقدامات اجتماعى، اقتصادى و... وى آشنا گردید.
الف) اقدامات اقتصادى
پس از واقعه تحريم تنباكو، طبقه تجار و بازرگانان در اصفهان دست به حركتهاى اقتصادى جديدى زدند. تلاش آنان در اين جهت بود كه موقعيت خود را از يك تاجر واسطه كه كالاى اروپايى را در شهرها توزيع مىكند، بالاتر برند و خودشان در مركز فعاليتهاي تجاري و بازرگانى قرار گيرند. لذا به منظور دست يافتن به اين هدف به ايجاد شركتها و مؤسسات اقتصادى پرداختند. مقارن نهضت مشروطه دو شركت اقتصادي مهم در شهر داير گرديد كه در هر دوى آنها نقش حاج محمّدحسين كازرونى برجسته و تأثيرگذار بود.
اول: شركت مسعوديه
به فاصله كوتاهى پس از لغو امتياز توتون و تنباكو، شركت مسعوديه توانست تجارت تنباكو در اصفهان را به خود اختصاص دهد. فعاليت اين شركت كه در سال 1309ه ق تأسيس شد، تا دوره مشروطه هم ادامه داشت.
اين شركت با سرمايه حاج محمدحسين كازرونى تأسيس شد و توانست معاملات تجارى وسيعى را با شهرهاى ايران و حتى خارج از كشور انجام دهد.
اين اقدام كازروني اولين گام جهت استقلال اقتصادى تجّار شهر و مقدمهاى براى برداشتن گامى بزرگتر يعنى تأسيس شركت اسلاميه در اصفهان بود.
دوم: تأسيس شركت اسلاميه
شركت اسلاميه شركتي تجاري بود كه توسط علما و تجار اصفهان، پايهگذاري گرديد تا نهضت و حركتي در جهت تحريم مصرف كالاهاي وارداتي و نشر فرهنگ خودكفايي ملي و استغنا از بيگانگان باشد.
از آغاز تأسيس اين شركت، بر اساس تصويب هيأت مديره، مديريت آن به حاج محمّدحسين كازروني سپرده شد. وي شركت مسعوديه را با موفقيت اداره ميكرد. تأسيس اين شركت با اين هدف كه علاوه بر عدم حضور كالاها و منسوجات خارجي در زندگي مردم، ميتوان امكانات داخلي را جهت توليد بسيج نموده و با ابتكار ايراني به توليد پرداخته و ملت را براي حمايت از آن تشويق كرد، ابعاد تحريم كالاهاي بيگانه را بعد اثباتي- عملي بخشيد. در نظامنامه شركت اسلاميه آمده: «بحمدالله از توجه حضرت امام عصر(عج) و همت و مردانگي جمعي از مسلمانان شاهدوست وطنپرست و ملتخواه در ذيالقعده 1316 (ه ق) در شهر اصفهان كه قبةالاسلام... شركت مسمي به شركت اسلاميه منعقد گشته».
مؤسسان اين شركت اهداف متعالي و بلندي در نظر داشتهاند كه از جمله ميتوان به موارد زير اشاره نمود:
- ايجاد يك شركت براي حمايت از مشاغل داخلي.
- نظام بخشيدن به رشته گسيخته تجارت داخله ايران.
- آبادي وطن و شكوفايي و رونق صنايع.
- رهايي از مصرفگرايي و استفاده از كالاهاي خارجي
- جلوگيري از خروج ثروت از ايران در مقابل ورود كالاهاي مصرفي.
- ايجاد راههاي شوسه و آهن براي سهولت در حمل و نقل.
- جلوگيري از احتكار و بازار سياه.
- ايجاد اشتغال براي جوانان ايراني
مؤسسان شركت به درستي دريافته بودند كه توجه بيش از حد به رفع نيازهاي مردم توسط كالاهاي خارجي و نگرش به واردات، نتيجهاي جز توقف و پس رفت اقتصادي از يك سو و نابودي تجار و تضعيف و نابودي توليدكنندگان داخلي از سوي ديگر در بر نخواهد داشت. بنابراين درصدد تأسيس شركتي توليدي كه سرمايهداران و توليدكنندگان آن از ميان خود ايرانيان بوده و نيازهاي داخلي را برطرف نمايند، برآمدند كه در نهايت به تأسيس شركت اسلاميه منجر شد.
شركت اسلاميه كار خود را از پنجشنبه 26 شوال 1316 ه ق آغاز نمود و پس از اندك مدتي با موفقيت روبرو گرديده، حمايت علما و روحانيون از جمله حاج آقا نورالله نجفي و آقا نجفي باعث تقويت روزافزون اين شركت گرديد. اصولاً حاجآقا نورالله به استقلال اقتصادي اهميت ميداد. وي در سال 1315، يك سال پيش از تأسيس اسلاميه، پارچه و كاغذ وارداتي را تحريم كرده بود. تأسيس اين شركت نمايندگيهاي دول بيگانه، كنسولها و تجار وابسته به بيگانگان را به وحشت انداخت. سفارت انگلیس طی یادداشتی به وزارت امور خارجه نوشت: «از قرار اطلاعاتی که از اصفهان میرسد، علمای آنجا برضد تجارت خارجه میباشند. علمای مزبور نه به ملاحظه تعصب مذهبی بلکه صرفه شخصی به معیت بعضی رؤسای تجار که در شرکت اسلامیه شریک میباشند، سعی بلیغ در فروش امتعه خود و رد مالالتجاره خارجه دارند. مخصوصاً میگویند که امتعه خارجه نجس است... بنا به این باشد تجار خارجه تجارتخانههای خود را از اصفهان برخواهند داشت. و در شهرهای دیگر ایران هم همینطور خواهد شد. این فقره اسباب خرابی مملکت است». در تکمیل این حرکت علما، اصناف و انجمنها به این امر مهم کمک کردند. در رساله سئوال و جواب کازرونی به خوبی از این حرکت ضداستعماری سخن گفته شده است.
اين شركت علاوه بر اصفهان در تهران و نوزده شهر مهم ديگر هم شعبههايي داشت و علاوه بر آن در كشورهاي انگلستان، هندوستان، عثماني و روسيه نيز نمايندگيهايي ايجاد كرد كه به وسيله تجار ايراني اداره ميشد. در ميان وكلاي خارج از كشور نام مؤيدالاسلام مدير روزنامه حبلالمتين و ميرزاعليخان كاشاني مدير روزنامه ثريا به چشم ميخورد. آنان در روزنامههاي ثريا، پرورش، حكمت و حبلالمتين كه در خارج از كشور منتشر ميشد، به تبليغ شركت اسلاميه ميپرداختند. در زمان مشروطيت نيز «روزنامه انجمن مقدس ملي اصفهان» در هر شماره، از شركت اسلاميه نام برده و به تبليغ و تعريف از آن ميپرداخت.
دو نكته قابل توجه درباره فلسفه وجودى و نحوه كاركرد اين شركت به چشم ميخورد. اول آنكه براى اول بار مىكوشيد با تشويق به استفاده از توليدات داخلى زمينهساز ايجاد حركت اقتصادى ملي و توليدي در اصفهان شود. نكتهاى كه در تاريخ معاصر اصفهان در نوع خود كمنظير بود. دوم آنكه تأسيس و ادامه كار شركت با حمايت و تشويق علماى برجسته و همچنين مردم اصفهان همراه بود. اشخاص نامدارى چون حاج آقا نورالله نجفى، مجدالاسلام كرمانى، ملكالمتكلمين و سيدجمال واعظ اصفهانى به حمايت از آن پرداختند. حتى سيّدجمال واعظ رسالهاى تحت عنوان لباس التقوى نوشت و در آن به قطع وابستگى به كالاهاى خارجي پرداخته و وظيفه مسلمانان دانست كه از شركت اسلاميه حمايت و استقبال كنند.
علاوه بر اين با تحريم كالاهاى خارجى و استعمال پارچه وطنى در قالب شركت اسلاميه، به تدريج يك جريان و حركت عمومى در سراسر كشور ايجاد شده و موج آن به نجف اشرف نيز رسيد و مراجع بزرگ شيعه به حمايت عملى از آن برخاستند. آيات عظام آخوند ملامحمدكاظم خراسانى، آقا ميرمحمّدكاظم حجتالاسلام يزدى، آقا ملامحمدحسن مامقانى و... ضمن ارسال نامههايى، به حمايت از تشكيل شركت اسلاميه پرداخته و کمک به آن را با مبارزه با کفر یکسان دانستند.
مبارزه عليه دولتهاى استعمارى با ايجاد اين شركت وارد مرحله جديدى شد. از همين زمان به بعد تجّار و علما به پشتوانه حمايت مردمى، با اعلاميهها و جلسات خود كمكم به تحريم همهجانبه سلطه بيگانگان پرداختند.
اين اقدامات در حالي انجام مىگرفت كه حاج محمّدحسين كازرونى رياست كل اين شركت را بر عهده داشت. در فصل دوم نظامنامه شركت اسلاميه آمده است: «بر حسب تجويز و تصويب امناي معظم و لياقت و شايستگي، رياست كلي اين شركت در عهده جناب مستطاب فخامت حاجيمحمدحسين تاجر كازراني است كه رياست اداره جليله كمپاني مسعوديه هم به عهده ايشان است.». درباره كاركرد اين شركت نيز در همان فصل 21 اساسنامه آمده است: «اين شركت به كلى از داد و ستد متاع خارجه ممنوع است. فقط همّ خود را صرف ترقّى متاع داخله و آوردن چرخ و اسباب و كارخانجات مفيده خواهد نمود».
شركت اسلاميه عليرغم موفقيتهايي كه كسب نمود، به دليل بيبرنامه بودن و عدم حمايت توليدكنندگان داخلي و همچنين كارشكنيهاي برخي عناصر سودجو و منفعتطلب راه سختي را پيمود، ولي با اين حال مدت زماني دوام آورد و به مبارزه با مصرفگرايي و نفوذ كالاهاي وارداتي پرداخت.
سوم: تشكيل انجمن تجار
در تاريخ 16 محرم 1325ق. در اصفهان و با حضور 12 نفر از تجار درجه اول شهر، «انجمن تجار» در محل باغ حاج محمّدحسين كازرونى شكل گرفت. اعضاى اوليه انجمن عبارت بودند از: حاج محمّدابراهيم ملكالتجار، حاج محمّدحسين كازرونى، سيّدمحمّدعلى جناب، ميرزا حبيبالله امينالتجار، حاجى سيّدعلى تاجر قزوينى، حاجى محمّدحسن بنكدار و بزرگان ديگر. در همان جلسة نخست، حاجمحمدحسين كازروني پيشنهاد كرد يك كارخانه كاغذسازي تأسيس شود.
روزنامه انجمن مقدس ملى در مورد هدف ايجاد اين انجمن مىنويسد: «به واسطه آن خيلي از مفاسد تجارتى و مملكتى ما اصلاح مىشود. چنانچه در اين روز مذاكرات مجلس همه از اقدام به امورات نافعه و كوشش به لوازم ترقى مثل آوردن كارخانجات لازمه بود.»
چهارم: برپايى بزرگترين مجمع اقتصادى
يك ماه بعد از آن تاريخ بزرگترين مجمع اقتصادى در اصفهان شكل گرفت. «قريب دو هزار نفر از علما و تجار و كسبه و تمام سلسله جليله صدريه ازدحام نموده بودند... در باب منسوجات و متاعهاى ايرانى عزم و جزم خود را به عرض يكديگر آوردند كه لباسهاى مسلمان غيرتمند بايد از اقمشه اسلاميه باشد و همچنين اثاثالبيت و آلات كسب و متاعهاى لازمه بايد از مصنوعات ايران باشد».
هدف از تشکیل این انجمن «رفع احتیاج از خارجه و توسعه امتعه داخله بود». نكته مهم درباره اين حركت اقتصادي، همراهى تجار با علما به رهبرى حاجآقا نورالله نجفى بود كه در نتيجه سخنان حاجآقا نورالله و آقا ميرزامحمود صدرالمحدّثين (از وعاظ برجسته مشروطهخواه اصفهان)، مردم تمايل و رغبت زيادى به تصميمات اين مجمع اقتصادي نمودند و حتي «قرآن مجيد را مهر كردند كه زنهار لباس خارجه نپوشند». در همين مجمع حاج محمّدحسين كازرونى كه لباس كرباس پوشيده بود، اعلام كرد «تا دو ماه ديگر كارخانه ريسمان را هم خواهيم آورد».
چندي بعد كازروني كه نماينده تجار در آن انجمن بود گزارش داد استفاده از پارچه وطني خيلي معمول شده و مردم با رغبت از آن استقبال نمودهاند؛ و شاگردان مدارس اصفهان نيز از همين نوع لباس ميپوشيدند.
پنجم: شركت شرافت
اولين بنگاه توليدي پس از مشروطه تحت عنوان «شركت شرافت» با مشاركت بازرگانان شهر تأسيس گرديد. شركتى كه مقصود آن «ترويج امتعه وطن و رفع احتياج از خارجه و توسعه دايره مكاسب و ساير مصالح عامه» بود. سهامداران شركت عبارت بودند از: حاجآقانورالله نجفى، ملكالتجار، كازرونى، امينالتجار، خاندان بنكدار و بزرگان ديگر.
دو ماه بعد محصول اين شركت كه لباس نظامى بود به انجمن ولايتى عرضه شد و مدتي بعد حاجآقانورالله نجفي پيشنهاد كرد هر هشت ماه، يك دست از اين لباسها به سربازان داده شود.
هدف از ایجاد این بنگاه، تبلیغ و ترویج منسوجات وطنی و قطع وابستگی به بیگانگان بود. روزنامه جهاد اكبر در ادامه میافزاید اولین کسی که منسوجات وطنی را پوشید و به تبلیغ آن پرداخت مرحوم کازرونی بود.
ششم: تلاش به تأسيس بانك ملى
تأسيس بانك ملي نيز از جمله طرحهايي بود كه اگر از طرف دولت وقت حمايت ميشد، ميتوانست عامل بزرگي در خودكفايي ملي باشد. پيشنهاد تأسيس بانك ملي در نامهاي با امضاء يكصد نفر از تجار و بزرگان ايران به مجلس شوراي ملي داده شد.
در ميان افراد امضاءكننده پيشنهاد، نام دو نفر از تجار اصفهان يعني حاجي محمدابراهيم ملكالتجار و مرحوم كازروني در كنار ساير تجار ايران و جمعي از درباريان و وزراء ديده ميشد. در تأسيس اين مؤسسه اقتصادي در اصفهان، حاجي كازروني مانند ساير اقدامات پيشقدم بود و اكثر جلسات تأسيس بانك ملي، در باغ وي تشكيل ميگرديد. در اين مورد آمده «... روز جمعه چهاردهم (صفر 1325 قمري) انجمن ترقي كه مجلس تجارت است بر سبيل معهود در باع جناب حاجي محمدحسين صاحب تاجر كازروني منعقد و مدعوين از سه ساعت به غروب مانده حاضر شده و شروع به مذاكرات (در خصوص) بانك ملي گرديد»
در اين جلسه قرار شد محلي جهت پذيرهنويسي سهام تعيين شود. «نمايندهاي نيز از طرف حاج آقا نورالله نامه تعليقهاي با عنوان جناب مستطاب عمده الاعز و الاعيان زبده الاعاظم و الاشراف افتخار الحاج حاجي محمدحسين صاحب كازروني زيد عزه و توفيقه را مزاحمت مينمايد، نوشته و در آن عنوان نموده بودند كه مبلغ پنج هزار تومان فرستاده تا در مقابل بليط [= سهام] بانك ملي تهيه نمايند».
تأسيس بانك با اين هدف پيشنهاد گرديد تا مانعى براى استقراض دولت از دول استعمارى روس و انگليس شود. حاجآقانورالله نجفى و برادرش آقا نجفى، از اين اقدام مجلس در تأسيس بانك ملي حمايت نمودند و به همراه حاجمحمدحسين كازروني سرمايه زيادي براي تأسيس و برپايي آن گذاشتند. ولي با تمام اين تلاشها اين اقدام بزرگ به نتيجه نرسيد و بانك ملّي ايجاد نشد. دلايلى همچون عدم استقبال كافى مردم، عدم همراهى دولت با اين طرح، انتظار زياد از بانك ملّى و... را از عوامل عدم شكلگيرى بانك ملّى برشمردهاند.
هفتم: اقدام به ايجاد راه شوسه
حاجمحمدحسين كازروني درصدد برآمد راه اصفهان- شيراز را تسطيح كند. او پس از كسب امتياز و تعيين شركاء، مهندسي براي ملاحظه راه از «اول خيابان چهارباغ الي چاپارخانه مَرغ كه چهار فرسخي شهر است» اعزام داشت و «پس از تعيين حدود و تشخيص طريق... شروع به شوسه نمودن و ساختن فرمودند.» چند ماه بعد كازرونى جلسهاى در باغ باصفايش برپا كرد و در آنجا سهام شركتى را كه براى شوسه كردن راه مذكور ايجاد كرده بود به فروش رسانيد. در اين جلسه حاجآقا نورالله نجفى صد سهم و ملكالتجار نيز پنجاه سهم خريدند. درباره اقدام اين شركت، روزنامه انجمن مقدّس ملّى اصفهان گزارش مىدهد از ماه قبل اين كار شده و به «قدر چهار فرسخ راه صاف شده، تا حوالى اورچينى رسيده، هر روز 250 نفر عمله كار مىكنند و تا به حال به قدر سى پل از آهك و آجر براى رفاهيت عابرين ساختهاند».
تأثير اين اقدام كازرونى آن بود كه راه شيراز كه از طرف پل خواجو مىگذشت، پس از احداث مقدارى از اين راه، به سمت باغ هزار جريب و زمينهاى جنوبى اصفهان (كه عمده آن مُلْك او بود) تغيير جهت يافت و رونق گرفت. هرچند اين اقدام وى نيز به نتيجه نرسيد و ناتمام ماند.
هشتم: تأسيس كارخانجات صنعتى
سرانجام حاجمحمدحسين موفق شد به سال 1300ش. با تأسيس كارخانه وطن و زايندهرود، به ديدگاههاى اقتصادى خود در زمينه خودكفايى ملّى و توليد داخلى جامه عمل بپوشاند. يكى از نتايج بزرگ اقدامات اقتصادى كازرونى و ديگران در زمينه ايجاد كارخانجات صنعتي آن بود كه شهر اصفهان را پس از مشروطه تبديل به يك شهر صنعتي پررونق نمودند، به گونهاي كه چهره شهر اصفهان نسبت به دوره قبل از مشروطه از لحاظ اقتصادى دچار تحول و دگرگونى فراوانى شد. از اين حيث شخص كازروني از رجال اقتصادى مهم شهر اصفهان در دوره معاصر محسوب مىشود.
ب) اقدامات سياسى
عملكرد حاجمحمدحسين كازروني بيشتر در زمينه اقتصادى قابل بحث و بررسى است. چنانكه اقدامات وى در زمينه سياسى، فرهنگى و اجتماعى نيز از اين رهگذر ميبايست مورد توجه قرار گيرد. با اين حال به جهت آنكه تلاش بر آن است تا نقش وى در جهات مختلف بازشناخته شود، لزوم توجه به اقدامات ديگر وى نيز ضرورى به نظر مىرسد.
پس از انقلاب مشروطيت، حاجمحمدحسين كازروني به همراه جمعي از علما و بزرگان شهر همچون حاجآقانورالله نجفى، به هدايت اين جنبش مردمى پرداختند و در اولين دوره انجمن ولايتى اصفهان كه بايد دو نفر از صنف تجار به آن انجمن داخل ميشدند، وي به همراه حاجمحمدابراهيم ملكالتجار به عنوان نمايندگان صنف تجار رأي آوردند. وى در تمامى مراحل نهضت مشروطيّت، با كمكهاى مالى خود به حمايت از اين جنبش مردمى پرداخت.
از بعد سياسي، يكي از اهداف مهم كازرونى از شركت در انجمن ولايتى و سپس تأسيس انجمن تجار، آوردن كارخانجات جديد از خارج و دورى نمودن از مصرف كالاهاي خارجي و تشويق و ترغيب مردم به استفاده از كالاها و توليدات داخلى بود. به اين صورت ميتوان اقدامات اقتصادي وى را يك حركت سياسى به شمار آورد كه به همراهي علما و بزرگان شهر تلاش مينمودند به ترويج خودكفايي ملي، كسب استقلال اقتصادي و تحريم كالاهاي خارجي جهت ضربه زدن به منافع استعمارى بپردازند. چنان كه موفقيت در زمينه توليد كالاى داخلى توسط شركت اسلاميه به آن حد رسيد كه يكي از روزنامههاي انگليس (تايمز)، رونق آن كالاها را سكته به منافع انگليس در كليه منطقه خليج فارس اعلام كرد. همانگونه كه پيش از اين گفته شد كمك به حركتهاى مردمى در حوادث مشروطيت بيانگر نقش فعال سياسى كازرونى و حمايت وى از اين حركت بود. از جمله آنكه وقتى مردم اصفهان براى درخواست عزل ظلّالسلطان در كنسولگرى انگليس تحصن كرده بودند، وى با ارسال كمك مالى به آنها اين حركت را تقويت كرد.
ج) اقدامات فرهنگى
انديشه استقلال اقتصادي و خودكفايى ملّى در اصفهان عصر مشروطه هم توسط علما به رهبرى حاجآقانورالله نجفى و هم توسط ساير قشرهاى جامعه تبليغ و ترويج مىشد.
حاجمحمدحسين كازروني براي روشنگري و آگاه كردن مردم ايران از نظر اقتصادي، رسالهاي در قالب سئوال و جواب تنظيم كرد. سئوال و جواب لايحهاى بود كه حاج محمّدحسين كازرونى در ترويج كالاى وطنى براى روزنامه جهاد اكبر فرستاد كه آن روزنامه اين رساله را در 23 رجب 1325ه ق. درج نمود. نمونهاي از سئوال و جوابها كه در عين سادگي، نشاندهنده فكر بلند اوست، به شرح زير است:
سئوال: كرباس چه شرافتى بر اقمشه خارجه دارد؟
جواب: لباس كرباس شرافت مليت و قوام قوميت ما را حفظ مىكند و از ذلّت احتياج ما را مىرهاند كه محتاج به غير نباشيم و ثروت مملكت ما محفوظ بماند.
سئوال: لباس كرباس چگونه ثروت مملكتى را محفوظ مىدارد؟
جواب: چندين سال است كه رابطه اجانب به مملكت ما جارى است. ولى بىعلمى و جهالت ما را دانستهاند. هر روز يك نوع قماش خوشرنگ و اسباب قشنگ تازه براى فريب آورده ماحصل حيات ما را به بهاى آن مىربودند و هموطنان ما جاهلانه پول و ثروتى كه با زحمات شاقه تحصيل نموده به رايگان تقديم آنها مىنمودند...
د) اقدامات اجتماعى
از حاجمحمدحسين كازروني آثار و ابنيه خيريه فراوانى به يادگار مانده است. علاوه بر فعاليتهاى اقتصادى كه به آن اشاره شد، ساير اقدامات اجتماعى او عبارتند از:
1. بناى سه مسجد در محلات گوناگون شهر اصفهان.
2. تأسيس كارخانه وطن كه در اشتغالزايى و اقتصاد شهر اصفهان اقدامى ارزنده بود.
3. به علت عدم وجود آب آشاميدني در تخت فولاد، اقدام به بناى يك آبانبار بزرگ و زيبا در اين منطقه نموده است.
4. بناي بقعه و تكيهاي ارزشمند در تخت فولاد كه بزرگانى چون آيات عظام مرحوم گزى و درچهاى و بسيارى از ديگر بزرگان در آن دفن مىباشند.
5. كمك به تعمير و بازسازى بسيارى از مساجد شهر اصفهان.
6. چاپ قرآن و كتب ادعيه و اهداء آنها به اهل علم و ديگران.
7. ساختن دبستان، دبيرستان كازروني.
8. كمك به فقرا و مستمندان شهر؛ به طورى كه در تابستانها در كارخانه وطن مقدار زيادي لباس و پتو به منظور كمك به مستمندان تهيه مىشد كه در ايام زمستان ميان آنها تقسيم مىگرديد. همچنين مقدار زيادى خاكه زغال در هر زمستان بين فقرا در قسمتهاى مختلف شهر تقسيم مىكرد.
برخی موانع و معضلات موجود در مسیر تحقق حرکتهای اقتصادی
حقیقت آن است که عوامل بسیاری دست به دست یکدیگر داده بود تا موجب شود چنین اندیشههای والائی تا مدتها جامه عمل نپوشد.
مهمترین این معضلات، عدم همراهی و مشارکت مردم در پیمودن این مسیر بود. به عنوان نمونه در قضیه ناکامی در ایجاد بانک ملی خبرنگار روزنامه تایمز مینویسد: «سه سال قبل دولت ایران برای آنکه محتاج به قرض خارجه نباشد، اقدام به تأسیس بانک ملی کرده ولی عاقبت اقداماتش بینتیجه گردید. چنان که خیلی از اشخاص اسامی خود را در دفتر بانک ملی ثبت کردند ولی پول نقد خیلی کم دادند. یکی از دلتنگیهای مردم هم همین بود که صورت حساب پولی را که جمع شده بود ارائه ندادند که معلوم شود چگونه و به چه مصرف صرف شده است... ایرانیها حقیقتاً از هم مطمئن و خاطرجمع نیستند».
تغییر مکرر در اساسنامه بانک و انتظار زیاد از آن عامل دیگر در ناکامی این حرکت مهم اقتصادی بود. این نکته نیز قابل ذکر است که از همان آغاز این فعالیتها، برخی آگاهان معتقد بودند تحریم کالاهای خارجی بدون تقویت جانشین داخلی کار پرثمری نخواهد بود. مجدالاسلام کرمانی در همان زمان نوشت: «... اما ترک امتعه خارجه در این امر کمال دقت لازم است که مثل سابق بیمطالعه نشود. اول باید تهیه حوائج را در داخل نمود آن وقت بر ترک امتعه خارجه اقدام بشود».
پیروزی لباس وطن که شکست کالاهای خارجی را به دنبال داشت، بدون واکنش تجار خارجه نمیتوانست باشد. تجاری که سالها با خیال آسوده بازارهای ایران را در قبضه داشتند. کنسول انگلیس در اصفهان بارها به وزيرمختار این کشور در تهران از اوضاع وخیم پیش آمده شکایت کرده است. آنان با انحاء مختلف همانگونه که به انحراف مشروطه مبادرت نمودند، توانستند مسئله تحریم کالاهای خارجی را به ناکامی سوق دهند. کاهش شدید قیمت کالاهای خارجی؛ نسیه دادن کالاها و اجناس به تجار داخلی و مردم؛ تبلیغات زیاد اجناس خارجی و... و روشهای متعدد دیگر از جمله اقداماتی بود که آنان را در نیل به اغراضشان موفق گردانید. روزنامه جهاد اکبر با ابراز تأسف نوشت: «آنچه خیرخواهان قدغن کردند که تا میتوانید ترک امتعه فرنگی نمائید نتیجه این شد که حالا زیادتر خریداری میشود» و با عصبانیت درباره زنان آلامد كه شوهران را وادار به خريد پارچه و ساير كالاهاي فرنگي ميكنند، نوشت: «مگر این زنان صاحب ندارند؟ یا مردان آنها این قدر اسیر شهوتند که نمیتوانند [ضرر خريد كالاهاي خارجي را] حالی زوجاتشان کنند».
در ماههای پایانی سال 1325 وزيرمختار انگليس در تهران به وزیر خارجه متبوع خویش گزارش داد: «مخالفت و ضدیت جدی آقایان در خصوص تجارت با خارجه ظاهراً موقوف گردید و دیگر تجار بومی مورد تهدید واقع نشدهاند».
بدین ترتیب آرمانهای اقتصادی مشروطیت نیز چون باقی جنبههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دچار انحراف و ناکامی گردید.
نتیجهگيري
با عنايت به مطالب فوق بايد گفت انديشههاي اقتصادي حاج محمدحسين كازروني كه در جهت قطع دست اجانب از ثروت ايران، رواج كالاهاي داخلي، ايجاد زمينه اشتغالزايي براي افراد بيكار، ايجاد انديشه خوداتكايي ميان ايرانيان، نجات تجارت و كارخانههاي توليدي داخلي از ورشكستگي و ركود و… بود تا حدودي به ثمر نشست. اگرچه دست بيگانگان به كلي از مواهب و ثروت ايراني قطع نشد ولي اين نتيجه را به دنبال داشت كه تجار ايراني یک بار دیگر در مشروطه ایران نقش مؤثری ایفا نمودند.
در این مقاله به بررسي و بيان انديشه و كنشهاي اقتصادي حاج محمدحسين كازروني پرداخته شد. چنان كه ديديم در حوزه نظر همه چيز درست به نظر ميرسيد، اما عوامل متعدد و پيچيدهاي موجب شد كارها در مقام عمل به پيش نرود. آشفتگيهاي پس از مشروطه و ضعف و تزلزل مديريت را ميتوان از عواملي دانست كه تصميمگيري بلندمدت را از بازيگران اقتصادي سلب ميكرد. چند سالي بعد نيز وقوع جنگ جهاني اول و پيامدهاي آن كشور را دستخوش آشوب و سقوط كرد به طوری که چهار سال بعد از مشروطه روزنامه انجمن اصفهان با نااميدي تمام نوشت «چرا بايد هنوز كمپانيهاي شركتي ايجاد نشده باشد؟ چه علت دارد كه هنوز بانك ملي تشكيل نشده» ؛ نيز مدتي بعد روزنامه زاينده رود با اشاره به آرمانهاي اقتصادي مشروطه چون بانك ملي، راهآهن، شكوفايي اقتصادي و... گزارش داد: «در هر يك از اين موضوعات صرف فكرتها شد و تشويقات به عمل آمد. نگارشات مفصله گرديد... و زحمات و مشقات كشيده شد و بدبختانه ملت در هيچ يكي از اين موضوعات مقصد خود را نيافته و به مطلوب خود نرسيده و بعد از چهار سال... به هر مطلبي كه دست زده و شروع كرده، به جز يأس و حرمان نتيجه نبرده است».
سرانجام اين مرد نيكنام پس از عمرى خدمت در عرصه استقلال و خودكفايى ملّى و دستگيرى از اقشار ضعيف جامعه، به سال 1351ه ق. در اصفهان وفات يافت و در داخل بقعه تكيهاي كه خود در تختفولاد بنا نهاده بود دفن گرديد. سپس در سال 1363ق استخوانهايش به نجف اشرف منتقل و در يكي از حجرات صحن شريف مدفون گرديد.
فهرست منابع و مآخذ
- جابرى انصارى، ميرزاحسن (1328ش). تاريخ اصفهان و ري و همه جهان، اصفهان، عمادزاده.
- جابري انصاري، ميرزاحسن (1378ش). تاريخ اصفهان، با تصحيح جمشيد مظاهرى، اصفهان، مشعل، چاپ اول.
- جمالزاده، سیدمحمدعلی (1362). گنج شایگان یا اوضاع اقتصادی ایران، تهران، کتاب تهران، چاپ اول.
- حائری، عبدالهادی (1364). تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، تهران، امیرکبیر، چاپ اول.
- دانشنامه تخت فولاد (1389). گروه مؤلفین، ج اول، اصفهان، مجموعه فرهنگی مذهبی تخت فولاد، چاپ اول.
- رضازاده ملک، رحیم (1377). تاریخ مشروطه ایران به روایت اسناد وزارت امور خارجه انگلیس (کتابهای آبی)، تهران، مازیار.
- ریاحی، محمدحسین (1385). روضه رضوان، اصفهان، کانون پژوهش، چاپ اول.
- عابدی، حسن (1334). اصفهان از لحاظ اجتماعی و اقتصادی، اصفهان، چاپ اول.
- عسگرانى، محمدرضا (1384ش). نقش مردم اصفهان در انقلاب مشروطيت ايران، اصفهان، نوشته، چاپ اول
- عقیلی، سیداحمد (1385). نگرشی بر مشروطیت اصفهان، اصفهان، فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، چاپ اول.
- مجدالاسلام کرمانی، احمد (1350). تاریخ انحطاط مجلس، اصفهان، دانشگاه اصفهان، چاپ اول.
- محبوبی اردکانی، حسین (1367). تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران، به کوشش کریم اصفهانی، تهران، دانشگاه تهران، چاپ دوم.
- مهدوى، سيدمصلحالدين (1367). تاريخ علمى و اجتماعى اصفهان در دو قرن اخير، سه جلد، قم، نشر الهديه، چاپ دوم.
- مهدوي، سيدمصلحالدين (1370). سيرى در تخت فولاد اصفهان، انجمن كتابخانههاى عمومى اصفهان.
- نجفي، موسي (1385). انديشه سياسي و تاريخ نهضت بيدارگرانه حاجآقا نورالله نجفي، تهران، مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، چاپ دوم.
- واعظ اصفهانى، سيدجمالالدين (1363). لباسالتقوى، به كوشش هما رضوانى، تهران، نشر تاريخ.
- همايى، جلالالدين (1382). تاريخ اصفهان (مجلد ابنيه و عمارات)، تهران، نشر هما، چاپ اول.
مقالات
- تركمان، محمد (1364). اسناد تاريخى در رفع وابستگى اقتصادى، روزنامه كيهان، 15 فروردین.
- پهلوانزاده، لیلا (1384). کارخانه وطن، ماهنامه فنی دانش نما، اصفهان، خردادماه.
- رجايي، عبدالمهدي (1384). انديشه و عمل اقتصادي در اصفهان عصر مشروطيت و...، مجموعه مقالات همايش حاج آقا نورالله نجفى، اصفهان.
روزنامهها
- روزنامه انجمن مقدس ملی اصفهان، اصفهان، مدیر سیدسراجالدین صدرعاملی، سال اول تا سوم.
- روزنامه جهاد اکبر، اصفهان، مدیر سیدعلی خراسانی، سال اول و دوم.
- روزنامه زاینده رود، اصفهان، مدیر معینالاسلام، سال اول تا چهارم.
- روزنامه مجلس، تهران، مدیر سیدصادق طباطبائی، سال اول تا پنجم.
- روزنامه ندای وطن، مدیر مجدالاسلام کرمانی، سال اول و دوم.
پانوشتها
راهكارهاي مقابله با وابستگي اقتصادي در انديشه و عمل حاجمحمدحسين كازروني
سيداحمد عقيلي*
از مجموعه مقالات ارائه شده در همايش دوم ايران و استعمار انگليس
موسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي
مقدمه
حاج محمدحسين كازروني، از تجار سرشناس و معتبر اصفهان در عصر قاجاري بود. وي عقيده داشت در صورت ادامه روند استعمارگري دول بيگانه كه با انعقاد قراردادهايي چون قرارداد تالبوت، تأسيس بانك شاهي و... همراه است، سرمايه و هستي ايران به يغما برده شده و باعث ميشود تجار ايراني پس از چندي ورشكسته شده و يا مجبور شوند به عامل يا دلالي براي اجناس بيگانه تبديل شوند. از اين رهگذر مرحوم كازروني ابتدا به تأسيس شركت مسعوديه پرداخت و سپس با توجه به موفقيت در راهاندازي و اداره اين مؤسسه اقتصادي، فعاليت خويش را گسترش داده و با حمايت و همكاري حاج آقا نورالله نجفي و تني چند از تجار سرشناس اصفهان به تأسيس شركت اسلاميه پرداخت كه رياست هر دو شركت با مرحوم كازروني بود و به خوبي از عهده اداره آنها برآمد. اقدامات مرحوم كازروني گامي مهم در جهت استقلال اقتصادي اصفهان و در سطح وسيعتر، تجار ايران بود كه با اتحاد تجار و حمايت همه جانبه علما و روشنفكران اهل قلم صورت پذيرفت.
تأسيس شركت اقتصادي اسلاميه نقطه عطفي در قطع وابستگي به كالاهاي وارداتي بود. در نتيجه دول بيگانه كه منافعشان در معرض خطري جدي قرار گرفته بود، از همهگير شدن و برقراري اين شركت به وحشت افتاده و سعي در بياثر نمودن اين حركت اصيل نمودند. عليرغم تمام اين كارشكنيها، اين مؤسسه اقتصادي توانست نه تنها در اقتصاد اصفهان، بلكه در اقتصاد ايران از لحاظ قطع وابستگي به بيگانگان، اشتغالزايي، رشد صنعت، جلوگيري از خروج سرمايه و ارز از كشور و... مؤثر واقع شده و هر چند علل داخلي و خارجي در كندي پيشرفت و توقف آن تاثير زيادي داشت، ولي اين حركت تأثير بسزايي در آگاه نمودن ايرانيان داشته و باعث ايجاد حركتهاي مشابهي در اصفهان و ساير بلاد ايران گرديد. به جهت اقدامات زيادى كه وى در نهضت مشروطيت اصفهان در زمینه استقلال و رفع وابستگی اقتصادی انجام داده، در این مقاله تلاش بر آن است كه اقدامات وی در چهار محور اقتصادى، سياسى، فرهنگى و اجتماعى بررسى گردد تا از اين رهگذر بتوان با بخشى از فعاليتها و اقدامات اجتماعى، اقتصادى و... وى آشنا گردید.
الف) اقدامات اقتصادى
پس از واقعه تحريم تنباكو، طبقه تجار و بازرگانان در اصفهان دست به حركتهاى اقتصادى جديدى زدند. تلاش آنان در اين جهت بود كه موقعيت خود را از يك تاجر واسطه كه كالاى اروپايى را در شهرها توزيع مىكند، بالاتر برند و خودشان در مركز فعاليتهاي تجاري و بازرگانى قرار گيرند. لذا به منظور دست يافتن به اين هدف به ايجاد شركتها و مؤسسات اقتصادى پرداختند. مقارن نهضت مشروطه دو شركت اقتصادي مهم در شهر داير گرديد كه در هر دوى آنها نقش حاج محمّدحسين كازرونى برجسته و تأثيرگذار بود.
اول: شركت مسعوديه
به فاصله كوتاهى پس از لغو امتياز توتون و تنباكو، شركت مسعوديه توانست تجارت تنباكو در اصفهان را به خود اختصاص دهد. فعاليت اين شركت كه در سال 1309ه ق تأسيس شد، تا دوره مشروطه هم ادامه داشت.
اين شركت با سرمايه حاج محمدحسين كازرونى تأسيس شد و توانست معاملات تجارى وسيعى را با شهرهاى ايران و حتى خارج از كشور انجام دهد.
اين اقدام كازروني اولين گام جهت استقلال اقتصادى تجّار شهر و مقدمهاى براى برداشتن گامى بزرگتر يعنى تأسيس شركت اسلاميه در اصفهان بود.
دوم: تأسيس شركت اسلاميه
شركت اسلاميه شركتي تجاري بود كه توسط علما و تجار اصفهان، پايهگذاري گرديد تا نهضت و حركتي در جهت تحريم مصرف كالاهاي وارداتي و نشر فرهنگ خودكفايي ملي و استغنا از بيگانگان باشد.
از آغاز تأسيس اين شركت، بر اساس تصويب هيأت مديره، مديريت آن به حاج محمّدحسين كازروني سپرده شد. وي شركت مسعوديه را با موفقيت اداره ميكرد. تأسيس اين شركت با اين هدف كه علاوه بر عدم حضور كالاها و منسوجات خارجي در زندگي مردم، ميتوان امكانات داخلي را جهت توليد بسيج نموده و با ابتكار ايراني به توليد پرداخته و ملت را براي حمايت از آن تشويق كرد، ابعاد تحريم كالاهاي بيگانه را بعد اثباتي- عملي بخشيد. در نظامنامه شركت اسلاميه آمده: «بحمدالله از توجه حضرت امام عصر(عج) و همت و مردانگي جمعي از مسلمانان شاهدوست وطنپرست و ملتخواه در ذيالقعده 1316 (ه ق) در شهر اصفهان كه قبةالاسلام... شركت مسمي به شركت اسلاميه منعقد گشته».
مؤسسان اين شركت اهداف متعالي و بلندي در نظر داشتهاند كه از جمله ميتوان به موارد زير اشاره نمود:
- ايجاد يك شركت براي حمايت از مشاغل داخلي.
- نظام بخشيدن به رشته گسيخته تجارت داخله ايران.
- آبادي وطن و شكوفايي و رونق صنايع.
- رهايي از مصرفگرايي و استفاده از كالاهاي خارجي
- جلوگيري از خروج ثروت از ايران در مقابل ورود كالاهاي مصرفي.
- ايجاد راههاي شوسه و آهن براي سهولت در حمل و نقل.
- جلوگيري از احتكار و بازار سياه.
- ايجاد اشتغال براي جوانان ايراني
مؤسسان شركت به درستي دريافته بودند كه توجه بيش از حد به رفع نيازهاي مردم توسط كالاهاي خارجي و نگرش به واردات، نتيجهاي جز توقف و پس رفت اقتصادي از يك سو و نابودي تجار و تضعيف و نابودي توليدكنندگان داخلي از سوي ديگر در بر نخواهد داشت. بنابراين درصدد تأسيس شركتي توليدي كه سرمايهداران و توليدكنندگان آن از ميان خود ايرانيان بوده و نيازهاي داخلي را برطرف نمايند، برآمدند كه در نهايت به تأسيس شركت اسلاميه منجر شد.
شركت اسلاميه كار خود را از پنجشنبه 26 شوال 1316 ه ق آغاز نمود و پس از اندك مدتي با موفقيت روبرو گرديده، حمايت علما و روحانيون از جمله حاج آقا نورالله نجفي و آقا نجفي باعث تقويت روزافزون اين شركت گرديد. اصولاً حاجآقا نورالله به استقلال اقتصادي اهميت ميداد. وي در سال 1315، يك سال پيش از تأسيس اسلاميه، پارچه و كاغذ وارداتي را تحريم كرده بود. تأسيس اين شركت نمايندگيهاي دول بيگانه، كنسولها و تجار وابسته به بيگانگان را به وحشت انداخت. سفارت انگلیس طی یادداشتی به وزارت امور خارجه نوشت: «از قرار اطلاعاتی که از اصفهان میرسد، علمای آنجا برضد تجارت خارجه میباشند. علمای مزبور نه به ملاحظه تعصب مذهبی بلکه صرفه شخصی به معیت بعضی رؤسای تجار که در شرکت اسلامیه شریک میباشند، سعی بلیغ در فروش امتعه خود و رد مالالتجاره خارجه دارند. مخصوصاً میگویند که امتعه خارجه نجس است... بنا به این باشد تجار خارجه تجارتخانههای خود را از اصفهان برخواهند داشت. و در شهرهای دیگر ایران هم همینطور خواهد شد. این فقره اسباب خرابی مملکت است». در تکمیل این حرکت علما، اصناف و انجمنها به این امر مهم کمک کردند. در رساله سئوال و جواب کازرونی به خوبی از این حرکت ضداستعماری سخن گفته شده است.
اين شركت علاوه بر اصفهان در تهران و نوزده شهر مهم ديگر هم شعبههايي داشت و علاوه بر آن در كشورهاي انگلستان، هندوستان، عثماني و روسيه نيز نمايندگيهايي ايجاد كرد كه به وسيله تجار ايراني اداره ميشد. در ميان وكلاي خارج از كشور نام مؤيدالاسلام مدير روزنامه حبلالمتين و ميرزاعليخان كاشاني مدير روزنامه ثريا به چشم ميخورد. آنان در روزنامههاي ثريا، پرورش، حكمت و حبلالمتين كه در خارج از كشور منتشر ميشد، به تبليغ شركت اسلاميه ميپرداختند. در زمان مشروطيت نيز «روزنامه انجمن مقدس ملي اصفهان» در هر شماره، از شركت اسلاميه نام برده و به تبليغ و تعريف از آن ميپرداخت.
دو نكته قابل توجه درباره فلسفه وجودى و نحوه كاركرد اين شركت به چشم ميخورد. اول آنكه براى اول بار مىكوشيد با تشويق به استفاده از توليدات داخلى زمينهساز ايجاد حركت اقتصادى ملي و توليدي در اصفهان شود. نكتهاى كه در تاريخ معاصر اصفهان در نوع خود كمنظير بود. دوم آنكه تأسيس و ادامه كار شركت با حمايت و تشويق علماى برجسته و همچنين مردم اصفهان همراه بود. اشخاص نامدارى چون حاج آقا نورالله نجفى، مجدالاسلام كرمانى، ملكالمتكلمين و سيدجمال واعظ اصفهانى به حمايت از آن پرداختند. حتى سيّدجمال واعظ رسالهاى تحت عنوان لباس التقوى نوشت و در آن به قطع وابستگى به كالاهاى خارجي پرداخته و وظيفه مسلمانان دانست كه از شركت اسلاميه حمايت و استقبال كنند.
علاوه بر اين با تحريم كالاهاى خارجى و استعمال پارچه وطنى در قالب شركت اسلاميه، به تدريج يك جريان و حركت عمومى در سراسر كشور ايجاد شده و موج آن به نجف اشرف نيز رسيد و مراجع بزرگ شيعه به حمايت عملى از آن برخاستند. آيات عظام آخوند ملامحمدكاظم خراسانى، آقا ميرمحمّدكاظم حجتالاسلام يزدى، آقا ملامحمدحسن مامقانى و... ضمن ارسال نامههايى، به حمايت از تشكيل شركت اسلاميه پرداخته و کمک به آن را با مبارزه با کفر یکسان دانستند.
مبارزه عليه دولتهاى استعمارى با ايجاد اين شركت وارد مرحله جديدى شد. از همين زمان به بعد تجّار و علما به پشتوانه حمايت مردمى، با اعلاميهها و جلسات خود كمكم به تحريم همهجانبه سلطه بيگانگان پرداختند.
اين اقدامات در حالي انجام مىگرفت كه حاج محمّدحسين كازرونى رياست كل اين شركت را بر عهده داشت. در فصل دوم نظامنامه شركت اسلاميه آمده است: «بر حسب تجويز و تصويب امناي معظم و لياقت و شايستگي، رياست كلي اين شركت در عهده جناب مستطاب فخامت حاجيمحمدحسين تاجر كازراني است كه رياست اداره جليله كمپاني مسعوديه هم به عهده ايشان است.». درباره كاركرد اين شركت نيز در همان فصل 21 اساسنامه آمده است: «اين شركت به كلى از داد و ستد متاع خارجه ممنوع است. فقط همّ خود را صرف ترقّى متاع داخله و آوردن چرخ و اسباب و كارخانجات مفيده خواهد نمود».
شركت اسلاميه عليرغم موفقيتهايي كه كسب نمود، به دليل بيبرنامه بودن و عدم حمايت توليدكنندگان داخلي و همچنين كارشكنيهاي برخي عناصر سودجو و منفعتطلب راه سختي را پيمود، ولي با اين حال مدت زماني دوام آورد و به مبارزه با مصرفگرايي و نفوذ كالاهاي وارداتي پرداخت.
سوم: تشكيل انجمن تجار
در تاريخ 16 محرم 1325ق. در اصفهان و با حضور 12 نفر از تجار درجه اول شهر، «انجمن تجار» در محل باغ حاج محمّدحسين كازرونى شكل گرفت. اعضاى اوليه انجمن عبارت بودند از: حاج محمّدابراهيم ملكالتجار، حاج محمّدحسين كازرونى، سيّدمحمّدعلى جناب، ميرزا حبيبالله امينالتجار، حاجى سيّدعلى تاجر قزوينى، حاجى محمّدحسن بنكدار و بزرگان ديگر. در همان جلسة نخست، حاجمحمدحسين كازروني پيشنهاد كرد يك كارخانه كاغذسازي تأسيس شود.
روزنامه انجمن مقدس ملى در مورد هدف ايجاد اين انجمن مىنويسد: «به واسطه آن خيلي از مفاسد تجارتى و مملكتى ما اصلاح مىشود. چنانچه در اين روز مذاكرات مجلس همه از اقدام به امورات نافعه و كوشش به لوازم ترقى مثل آوردن كارخانجات لازمه بود.»
چهارم: برپايى بزرگترين مجمع اقتصادى
يك ماه بعد از آن تاريخ بزرگترين مجمع اقتصادى در اصفهان شكل گرفت. «قريب دو هزار نفر از علما و تجار و كسبه و تمام سلسله جليله صدريه ازدحام نموده بودند... در باب منسوجات و متاعهاى ايرانى عزم و جزم خود را به عرض يكديگر آوردند كه لباسهاى مسلمان غيرتمند بايد از اقمشه اسلاميه باشد و همچنين اثاثالبيت و آلات كسب و متاعهاى لازمه بايد از مصنوعات ايران باشد».
هدف از تشکیل این انجمن «رفع احتیاج از خارجه و توسعه امتعه داخله بود». نكته مهم درباره اين حركت اقتصادي، همراهى تجار با علما به رهبرى حاجآقا نورالله نجفى بود كه در نتيجه سخنان حاجآقا نورالله و آقا ميرزامحمود صدرالمحدّثين (از وعاظ برجسته مشروطهخواه اصفهان)، مردم تمايل و رغبت زيادى به تصميمات اين مجمع اقتصادي نمودند و حتي «قرآن مجيد را مهر كردند كه زنهار لباس خارجه نپوشند». در همين مجمع حاج محمّدحسين كازرونى كه لباس كرباس پوشيده بود، اعلام كرد «تا دو ماه ديگر كارخانه ريسمان را هم خواهيم آورد».
چندي بعد كازروني كه نماينده تجار در آن انجمن بود گزارش داد استفاده از پارچه وطني خيلي معمول شده و مردم با رغبت از آن استقبال نمودهاند؛ و شاگردان مدارس اصفهان نيز از همين نوع لباس ميپوشيدند.
پنجم: شركت شرافت
اولين بنگاه توليدي پس از مشروطه تحت عنوان «شركت شرافت» با مشاركت بازرگانان شهر تأسيس گرديد. شركتى كه مقصود آن «ترويج امتعه وطن و رفع احتياج از خارجه و توسعه دايره مكاسب و ساير مصالح عامه» بود. سهامداران شركت عبارت بودند از: حاجآقانورالله نجفى، ملكالتجار، كازرونى، امينالتجار، خاندان بنكدار و بزرگان ديگر.
دو ماه بعد محصول اين شركت كه لباس نظامى بود به انجمن ولايتى عرضه شد و مدتي بعد حاجآقانورالله نجفي پيشنهاد كرد هر هشت ماه، يك دست از اين لباسها به سربازان داده شود.
هدف از ایجاد این بنگاه، تبلیغ و ترویج منسوجات وطنی و قطع وابستگی به بیگانگان بود. روزنامه جهاد اكبر در ادامه میافزاید اولین کسی که منسوجات وطنی را پوشید و به تبلیغ آن پرداخت مرحوم کازرونی بود.
ششم: تلاش به تأسيس بانك ملى
تأسيس بانك ملي نيز از جمله طرحهايي بود كه اگر از طرف دولت وقت حمايت ميشد، ميتوانست عامل بزرگي در خودكفايي ملي باشد. پيشنهاد تأسيس بانك ملي در نامهاي با امضاء يكصد نفر از تجار و بزرگان ايران به مجلس شوراي ملي داده شد.
در ميان افراد امضاءكننده پيشنهاد، نام دو نفر از تجار اصفهان يعني حاجي محمدابراهيم ملكالتجار و مرحوم كازروني در كنار ساير تجار ايران و جمعي از درباريان و وزراء ديده ميشد. در تأسيس اين مؤسسه اقتصادي در اصفهان، حاجي كازروني مانند ساير اقدامات پيشقدم بود و اكثر جلسات تأسيس بانك ملي، در باغ وي تشكيل ميگرديد. در اين مورد آمده «... روز جمعه چهاردهم (صفر 1325 قمري) انجمن ترقي كه مجلس تجارت است بر سبيل معهود در باع جناب حاجي محمدحسين صاحب تاجر كازروني منعقد و مدعوين از سه ساعت به غروب مانده حاضر شده و شروع به مذاكرات (در خصوص) بانك ملي گرديد»
در اين جلسه قرار شد محلي جهت پذيرهنويسي سهام تعيين شود. «نمايندهاي نيز از طرف حاج آقا نورالله نامه تعليقهاي با عنوان جناب مستطاب عمده الاعز و الاعيان زبده الاعاظم و الاشراف افتخار الحاج حاجي محمدحسين صاحب كازروني زيد عزه و توفيقه را مزاحمت مينمايد، نوشته و در آن عنوان نموده بودند كه مبلغ پنج هزار تومان فرستاده تا در مقابل بليط [= سهام] بانك ملي تهيه نمايند».
تأسيس بانك با اين هدف پيشنهاد گرديد تا مانعى براى استقراض دولت از دول استعمارى روس و انگليس شود. حاجآقانورالله نجفى و برادرش آقا نجفى، از اين اقدام مجلس در تأسيس بانك ملي حمايت نمودند و به همراه حاجمحمدحسين كازروني سرمايه زيادي براي تأسيس و برپايي آن گذاشتند. ولي با تمام اين تلاشها اين اقدام بزرگ به نتيجه نرسيد و بانك ملّي ايجاد نشد. دلايلى همچون عدم استقبال كافى مردم، عدم همراهى دولت با اين طرح، انتظار زياد از بانك ملّى و... را از عوامل عدم شكلگيرى بانك ملّى برشمردهاند.
هفتم: اقدام به ايجاد راه شوسه
حاجمحمدحسين كازروني درصدد برآمد راه اصفهان- شيراز را تسطيح كند. او پس از كسب امتياز و تعيين شركاء، مهندسي براي ملاحظه راه از «اول خيابان چهارباغ الي چاپارخانه مَرغ كه چهار فرسخي شهر است» اعزام داشت و «پس از تعيين حدود و تشخيص طريق... شروع به شوسه نمودن و ساختن فرمودند.» چند ماه بعد كازرونى جلسهاى در باغ باصفايش برپا كرد و در آنجا سهام شركتى را كه براى شوسه كردن راه مذكور ايجاد كرده بود به فروش رسانيد. در اين جلسه حاجآقا نورالله نجفى صد سهم و ملكالتجار نيز پنجاه سهم خريدند. درباره اقدام اين شركت، روزنامه انجمن مقدّس ملّى اصفهان گزارش مىدهد از ماه قبل اين كار شده و به «قدر چهار فرسخ راه صاف شده، تا حوالى اورچينى رسيده، هر روز 250 نفر عمله كار مىكنند و تا به حال به قدر سى پل از آهك و آجر براى رفاهيت عابرين ساختهاند».
تأثير اين اقدام كازرونى آن بود كه راه شيراز كه از طرف پل خواجو مىگذشت، پس از احداث مقدارى از اين راه، به سمت باغ هزار جريب و زمينهاى جنوبى اصفهان (كه عمده آن مُلْك او بود) تغيير جهت يافت و رونق گرفت. هرچند اين اقدام وى نيز به نتيجه نرسيد و ناتمام ماند.
هشتم: تأسيس كارخانجات صنعتى
سرانجام حاجمحمدحسين موفق شد به سال 1300ش. با تأسيس كارخانه وطن و زايندهرود، به ديدگاههاى اقتصادى خود در زمينه خودكفايى ملّى و توليد داخلى جامه عمل بپوشاند. يكى از نتايج بزرگ اقدامات اقتصادى كازرونى و ديگران در زمينه ايجاد كارخانجات صنعتي آن بود كه شهر اصفهان را پس از مشروطه تبديل به يك شهر صنعتي پررونق نمودند، به گونهاي كه چهره شهر اصفهان نسبت به دوره قبل از مشروطه از لحاظ اقتصادى دچار تحول و دگرگونى فراوانى شد. از اين حيث شخص كازروني از رجال اقتصادى مهم شهر اصفهان در دوره معاصر محسوب مىشود.
ب) اقدامات سياسى
عملكرد حاجمحمدحسين كازروني بيشتر در زمينه اقتصادى قابل بحث و بررسى است. چنانكه اقدامات وى در زمينه سياسى، فرهنگى و اجتماعى نيز از اين رهگذر ميبايست مورد توجه قرار گيرد. با اين حال به جهت آنكه تلاش بر آن است تا نقش وى در جهات مختلف بازشناخته شود، لزوم توجه به اقدامات ديگر وى نيز ضرورى به نظر مىرسد.
پس از انقلاب مشروطيت، حاجمحمدحسين كازروني به همراه جمعي از علما و بزرگان شهر همچون حاجآقانورالله نجفى، به هدايت اين جنبش مردمى پرداختند و در اولين دوره انجمن ولايتى اصفهان كه بايد دو نفر از صنف تجار به آن انجمن داخل ميشدند، وي به همراه حاجمحمدابراهيم ملكالتجار به عنوان نمايندگان صنف تجار رأي آوردند. وى در تمامى مراحل نهضت مشروطيّت، با كمكهاى مالى خود به حمايت از اين جنبش مردمى پرداخت.
از بعد سياسي، يكي از اهداف مهم كازرونى از شركت در انجمن ولايتى و سپس تأسيس انجمن تجار، آوردن كارخانجات جديد از خارج و دورى نمودن از مصرف كالاهاي خارجي و تشويق و ترغيب مردم به استفاده از كالاها و توليدات داخلى بود. به اين صورت ميتوان اقدامات اقتصادي وى را يك حركت سياسى به شمار آورد كه به همراهي علما و بزرگان شهر تلاش مينمودند به ترويج خودكفايي ملي، كسب استقلال اقتصادي و تحريم كالاهاي خارجي جهت ضربه زدن به منافع استعمارى بپردازند. چنان كه موفقيت در زمينه توليد كالاى داخلى توسط شركت اسلاميه به آن حد رسيد كه يكي از روزنامههاي انگليس (تايمز)، رونق آن كالاها را سكته به منافع انگليس در كليه منطقه خليج فارس اعلام كرد. همانگونه كه پيش از اين گفته شد كمك به حركتهاى مردمى در حوادث مشروطيت بيانگر نقش فعال سياسى كازرونى و حمايت وى از اين حركت بود. از جمله آنكه وقتى مردم اصفهان براى درخواست عزل ظلّالسلطان در كنسولگرى انگليس تحصن كرده بودند، وى با ارسال كمك مالى به آنها اين حركت را تقويت كرد.
ج) اقدامات فرهنگى
انديشه استقلال اقتصادي و خودكفايى ملّى در اصفهان عصر مشروطه هم توسط علما به رهبرى حاجآقانورالله نجفى و هم توسط ساير قشرهاى جامعه تبليغ و ترويج مىشد.
حاجمحمدحسين كازروني براي روشنگري و آگاه كردن مردم ايران از نظر اقتصادي، رسالهاي در قالب سئوال و جواب تنظيم كرد. سئوال و جواب لايحهاى بود كه حاج محمّدحسين كازرونى در ترويج كالاى وطنى براى روزنامه جهاد اكبر فرستاد كه آن روزنامه اين رساله را در 23 رجب 1325ه ق. درج نمود. نمونهاي از سئوال و جوابها كه در عين سادگي، نشاندهنده فكر بلند اوست، به شرح زير است:
سئوال: كرباس چه شرافتى بر اقمشه خارجه دارد؟
جواب: لباس كرباس شرافت مليت و قوام قوميت ما را حفظ مىكند و از ذلّت احتياج ما را مىرهاند كه محتاج به غير نباشيم و ثروت مملكت ما محفوظ بماند.
سئوال: لباس كرباس چگونه ثروت مملكتى را محفوظ مىدارد؟
جواب: چندين سال است كه رابطه اجانب به مملكت ما جارى است. ولى بىعلمى و جهالت ما را دانستهاند. هر روز يك نوع قماش خوشرنگ و اسباب قشنگ تازه براى فريب آورده ماحصل حيات ما را به بهاى آن مىربودند و هموطنان ما جاهلانه پول و ثروتى كه با زحمات شاقه تحصيل نموده به رايگان تقديم آنها مىنمودند...
د) اقدامات اجتماعى
از حاجمحمدحسين كازروني آثار و ابنيه خيريه فراوانى به يادگار مانده است. علاوه بر فعاليتهاى اقتصادى كه به آن اشاره شد، ساير اقدامات اجتماعى او عبارتند از:
1. بناى سه مسجد در محلات گوناگون شهر اصفهان.
2. تأسيس كارخانه وطن كه در اشتغالزايى و اقتصاد شهر اصفهان اقدامى ارزنده بود.
3. به علت عدم وجود آب آشاميدني در تخت فولاد، اقدام به بناى يك آبانبار بزرگ و زيبا در اين منطقه نموده است.
4. بناي بقعه و تكيهاي ارزشمند در تخت فولاد كه بزرگانى چون آيات عظام مرحوم گزى و درچهاى و بسيارى از ديگر بزرگان در آن دفن مىباشند.
5. كمك به تعمير و بازسازى بسيارى از مساجد شهر اصفهان.
6. چاپ قرآن و كتب ادعيه و اهداء آنها به اهل علم و ديگران.
7. ساختن دبستان، دبيرستان كازروني.
8. كمك به فقرا و مستمندان شهر؛ به طورى كه در تابستانها در كارخانه وطن مقدار زيادي لباس و پتو به منظور كمك به مستمندان تهيه مىشد كه در ايام زمستان ميان آنها تقسيم مىگرديد. همچنين مقدار زيادى خاكه زغال در هر زمستان بين فقرا در قسمتهاى مختلف شهر تقسيم مىكرد.
برخی موانع و معضلات موجود در مسیر تحقق حرکتهای اقتصادی
حقیقت آن است که عوامل بسیاری دست به دست یکدیگر داده بود تا موجب شود چنین اندیشههای والائی تا مدتها جامه عمل نپوشد.
مهمترین این معضلات، عدم همراهی و مشارکت مردم در پیمودن این مسیر بود. به عنوان نمونه در قضیه ناکامی در ایجاد بانک ملی خبرنگار روزنامه تایمز مینویسد: «سه سال قبل دولت ایران برای آنکه محتاج به قرض خارجه نباشد، اقدام به تأسیس بانک ملی کرده ولی عاقبت اقداماتش بینتیجه گردید. چنان که خیلی از اشخاص اسامی خود را در دفتر بانک ملی ثبت کردند ولی پول نقد خیلی کم دادند. یکی از دلتنگیهای مردم هم همین بود که صورت حساب پولی را که جمع شده بود ارائه ندادند که معلوم شود چگونه و به چه مصرف صرف شده است... ایرانیها حقیقتاً از هم مطمئن و خاطرجمع نیستند».
تغییر مکرر در اساسنامه بانک و انتظار زیاد از آن عامل دیگر در ناکامی این حرکت مهم اقتصادی بود. این نکته نیز قابل ذکر است که از همان آغاز این فعالیتها، برخی آگاهان معتقد بودند تحریم کالاهای خارجی بدون تقویت جانشین داخلی کار پرثمری نخواهد بود. مجدالاسلام کرمانی در همان زمان نوشت: «... اما ترک امتعه خارجه در این امر کمال دقت لازم است که مثل سابق بیمطالعه نشود. اول باید تهیه حوائج را در داخل نمود آن وقت بر ترک امتعه خارجه اقدام بشود».
پیروزی لباس وطن که شکست کالاهای خارجی را به دنبال داشت، بدون واکنش تجار خارجه نمیتوانست باشد. تجاری که سالها با خیال آسوده بازارهای ایران را در قبضه داشتند. کنسول انگلیس در اصفهان بارها به وزيرمختار این کشور در تهران از اوضاع وخیم پیش آمده شکایت کرده است. آنان با انحاء مختلف همانگونه که به انحراف مشروطه مبادرت نمودند، توانستند مسئله تحریم کالاهای خارجی را به ناکامی سوق دهند. کاهش شدید قیمت کالاهای خارجی؛ نسیه دادن کالاها و اجناس به تجار داخلی و مردم؛ تبلیغات زیاد اجناس خارجی و... و روشهای متعدد دیگر از جمله اقداماتی بود که آنان را در نیل به اغراضشان موفق گردانید. روزنامه جهاد اکبر با ابراز تأسف نوشت: «آنچه خیرخواهان قدغن کردند که تا میتوانید ترک امتعه فرنگی نمائید نتیجه این شد که حالا زیادتر خریداری میشود» و با عصبانیت درباره زنان آلامد كه شوهران را وادار به خريد پارچه و ساير كالاهاي فرنگي ميكنند، نوشت: «مگر این زنان صاحب ندارند؟ یا مردان آنها این قدر اسیر شهوتند که نمیتوانند [ضرر خريد كالاهاي خارجي را] حالی زوجاتشان کنند».
در ماههای پایانی سال 1325 وزيرمختار انگليس در تهران به وزیر خارجه متبوع خویش گزارش داد: «مخالفت و ضدیت جدی آقایان در خصوص تجارت با خارجه ظاهراً موقوف گردید و دیگر تجار بومی مورد تهدید واقع نشدهاند».
بدین ترتیب آرمانهای اقتصادی مشروطیت نیز چون باقی جنبههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دچار انحراف و ناکامی گردید.
نتیجهگيري
با عنايت به مطالب فوق بايد گفت انديشههاي اقتصادي حاج محمدحسين كازروني كه در جهت قطع دست اجانب از ثروت ايران، رواج كالاهاي داخلي، ايجاد زمينه اشتغالزايي براي افراد بيكار، ايجاد انديشه خوداتكايي ميان ايرانيان، نجات تجارت و كارخانههاي توليدي داخلي از ورشكستگي و ركود و… بود تا حدودي به ثمر نشست. اگرچه دست بيگانگان به كلي از مواهب و ثروت ايراني قطع نشد ولي اين نتيجه را به دنبال داشت كه تجار ايراني یک بار دیگر در مشروطه ایران نقش مؤثری ایفا نمودند.
در این مقاله به بررسي و بيان انديشه و كنشهاي اقتصادي حاج محمدحسين كازروني پرداخته شد. چنان كه ديديم در حوزه نظر همه چيز درست به نظر ميرسيد، اما عوامل متعدد و پيچيدهاي موجب شد كارها در مقام عمل به پيش نرود. آشفتگيهاي پس از مشروطه و ضعف و تزلزل مديريت را ميتوان از عواملي دانست كه تصميمگيري بلندمدت را از بازيگران اقتصادي سلب ميكرد. چند سالي بعد نيز وقوع جنگ جهاني اول و پيامدهاي آن كشور را دستخوش آشوب و سقوط كرد به طوری که چهار سال بعد از مشروطه روزنامه انجمن اصفهان با نااميدي تمام نوشت «چرا بايد هنوز كمپانيهاي شركتي ايجاد نشده باشد؟ چه علت دارد كه هنوز بانك ملي تشكيل نشده» ؛ نيز مدتي بعد روزنامه زاينده رود با اشاره به آرمانهاي اقتصادي مشروطه چون بانك ملي، راهآهن، شكوفايي اقتصادي و... گزارش داد: «در هر يك از اين موضوعات صرف فكرتها شد و تشويقات به عمل آمد. نگارشات مفصله گرديد... و زحمات و مشقات كشيده شد و بدبختانه ملت در هيچ يكي از اين موضوعات مقصد خود را نيافته و به مطلوب خود نرسيده و بعد از چهار سال... به هر مطلبي كه دست زده و شروع كرده، به جز يأس و حرمان نتيجه نبرده است».
سرانجام اين مرد نيكنام پس از عمرى خدمت در عرصه استقلال و خودكفايى ملّى و دستگيرى از اقشار ضعيف جامعه، به سال 1351ه ق. در اصفهان وفات يافت و در داخل بقعه تكيهاي كه خود در تختفولاد بنا نهاده بود دفن گرديد. سپس در سال 1363ق استخوانهايش به نجف اشرف منتقل و در يكي از حجرات صحن شريف مدفون گرديد.
فهرست منابع و مآخذ
- جابرى انصارى، ميرزاحسن (1328ش). تاريخ اصفهان و ري و همه جهان، اصفهان، عمادزاده.
- جابري انصاري، ميرزاحسن (1378ش). تاريخ اصفهان، با تصحيح جمشيد مظاهرى، اصفهان، مشعل، چاپ اول.
- جمالزاده، سیدمحمدعلی (1362). گنج شایگان یا اوضاع اقتصادی ایران، تهران، کتاب تهران، چاپ اول.
- حائری، عبدالهادی (1364). تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، تهران، امیرکبیر، چاپ اول.
- دانشنامه تخت فولاد (1389). گروه مؤلفین، ج اول، اصفهان، مجموعه فرهنگی مذهبی تخت فولاد، چاپ اول.
- رضازاده ملک، رحیم (1377). تاریخ مشروطه ایران به روایت اسناد وزارت امور خارجه انگلیس (کتابهای آبی)، تهران، مازیار.
- ریاحی، محمدحسین (1385). روضه رضوان، اصفهان، کانون پژوهش، چاپ اول.
- عابدی، حسن (1334). اصفهان از لحاظ اجتماعی و اقتصادی، اصفهان، چاپ اول.
- عسگرانى، محمدرضا (1384ش). نقش مردم اصفهان در انقلاب مشروطيت ايران، اصفهان، نوشته، چاپ اول
- عقیلی، سیداحمد (1385). نگرشی بر مشروطیت اصفهان، اصفهان، فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، چاپ اول.
- مجدالاسلام کرمانی، احمد (1350). تاریخ انحطاط مجلس، اصفهان، دانشگاه اصفهان، چاپ اول.
- محبوبی اردکانی، حسین (1367). تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران، به کوشش کریم اصفهانی، تهران، دانشگاه تهران، چاپ دوم.
- مهدوى، سيدمصلحالدين (1367). تاريخ علمى و اجتماعى اصفهان در دو قرن اخير، سه جلد، قم، نشر الهديه، چاپ دوم.
- مهدوي، سيدمصلحالدين (1370). سيرى در تخت فولاد اصفهان، انجمن كتابخانههاى عمومى اصفهان.
- نجفي، موسي (1385). انديشه سياسي و تاريخ نهضت بيدارگرانه حاجآقا نورالله نجفي، تهران، مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، چاپ دوم.
- واعظ اصفهانى، سيدجمالالدين (1363). لباسالتقوى، به كوشش هما رضوانى، تهران، نشر تاريخ.
- همايى، جلالالدين (1382). تاريخ اصفهان (مجلد ابنيه و عمارات)، تهران، نشر هما، چاپ اول.
مقالات
- تركمان، محمد (1364). اسناد تاريخى در رفع وابستگى اقتصادى، روزنامه كيهان، 15 فروردین.
- پهلوانزاده، لیلا (1384). کارخانه وطن، ماهنامه فنی دانش نما، اصفهان، خردادماه.
- رجايي، عبدالمهدي (1384). انديشه و عمل اقتصادي در اصفهان عصر مشروطيت و...، مجموعه مقالات همايش حاج آقا نورالله نجفى، اصفهان.
روزنامهها
- روزنامه انجمن مقدس ملی اصفهان، اصفهان، مدیر سیدسراجالدین صدرعاملی، سال اول تا سوم.
- روزنامه جهاد اکبر، اصفهان، مدیر سیدعلی خراسانی، سال اول و دوم.
- روزنامه زاینده رود، اصفهان، مدیر معینالاسلام، سال اول تا چهارم.
- روزنامه مجلس، تهران، مدیر سیدصادق طباطبائی، سال اول تا پنجم.
- روزنامه ندای وطن، مدیر مجدالاسلام کرمانی، سال اول و دوم.
پانوشتها
۱ . جمالزاده، 1362، ص 98.
۲ . محبوبی اردکانی، 1376، ج 3، ص 94.
۳ . نجفی، 1385، صص 47 و 86.
۴ . مهدوی، 1367، ج 2، ص 28.
۵ . ترکمان، 1364، صص 8-7.
۶ . این رساله در روزنامه جهاد اکبر در سال 1325ق به چاپ رسیده است. رک: جهاد اکبر، 1325، 23 رجب.
۷. مجدالاسلام کرمانی،1350، ج 1، ص 314.
۸. عسگرانی، 1384، صص 37-35.
۹. واعظ اصفهانی، 1363، صص 20-17.
۱۰. حائری، 1364، ص 131؛ سواد دستخط آیات عظام در روزنامه ثریا، س دوم، 1317ق.
۱۱. مذاکرات انجمن مقدس ملی، 26 جمادیالثانی 1325ق.
۱۲. نجفی، 1385، صص 37-36.
۱۳. همان، ص 38.
۱۴. رجائی، 1384، صص 183-180.
۱۵. انجمن مقدس ملی، س اول، ش 10، 25 محرم 1325ق.
۱۶. همان.
۱۷. انجمن مقدس ملی، س اول، ش 10، 25 محرم 1325ق.
۱۸. روزنامه جهاد اکبر، 14 ربیعالثانی 1325.
۱۹. انجمن مقدس ملی، س اول، ش 10، 25 محرم 1325ق.
۲۰. روزنامه جهاد اکبر، 4 رجب 1325.
۲۱. جهاد اکبر، س اول، پانزده شعبان 1325ق.
۲۲. انجمن مقدس ملی، س اول، ش 11، شوال 1325ق.
۲۳. روزنامه جهاد اکبر، 15 شعبان 1325ق.
۲۴. همان.
۲۵. همان.
۲۶. نجفی، 1385، ص 78.
۲۷. روزنامه انجمن مقدس ملی، س اول، 2 صفر 1325ق.
۲۸. ر. ك: دورههاى مختلف روزنامه مجلس از سال اول تا سال سوم به نقل از رجايى، همان مأخذ، صص 181-180.
۲۹. روزنامه انجمن مقدس ملی، س اول، 4 جمادیالاول 1325ق.
۳۰. همان، 20 شعبان 1325ق.
۳۱. همان.
۳۲. ماهنامه دانش نما، 1384، ص 52؛ عابدی، 1334، صص 109-107.
۳۳. نجفی، 1385، ص 234.
۳۴. روزنامه ثریا، ش 46، 1316ق به نقل از نجفی، ص 47.
۳۵. جابری انصاری، 1328، ص 351.
۳۶. متن این رساله در کتاب نجفی، 1385، صص 189-186 به چاپ رسیده است.
۳۷. همائی، 1384، صص 224 و 236.
۳۸. جابری انصاری، 1328، ص 365.
۳۹. دانشنامه تخت فولاد، 1389، صص 11-10.
۴۰. مهدوی،1370، ص 170.
۴۱. ریاحی، 1385، ص 26.
۴۲. مهدوی، همان.
۴۳. عقیلی، 1385، ص 103.
۴۴. روزنامه مجلس، س سوم، ش 66، 14 محرم 1328ق.
۴۵. رجائی، 1384، صص 183-180.
۴۶. روزنامه ندای وطن، س اول، ش40، 2 جمادیالاول 1325ق.
۴۷. رضازاده ملک، 1377، ص 75.
۴۸. روزنامه جهاد اکبر، س اول، ش 27، 7 شعبان 1325ق.
۴۹. رضازاده ملک، ص 92.
۵۰. روزنامه انجمن اصفهان، سال سوم، ش 52، 15 صفر 1328.
۵۱. روزنامه زايندهرود، سال سوم، ش 20، 24 جماديالاخر 1329.
۵۲. مهدوی، همان.