انگليس و روسيه متحد مي‌شوند و بر سر سفره مشروطه مي‌نشينند!

انگليس و روسيه متحد مي‌شوند و بر سر سفره مشروطه مي‌نشينند!

بازخواني و تحليل اسنادي از نهضت مشروطيت


اين نزديكي و ادعاي دوستي و پيمان حمايت و سنگ آزادي ملت ايران را به سينه زدن، نه تنها به مذاق غرب زدگان خوش آمد و آنان را در اعصار مختلف به فعاليت‌هاي مشتاقانه براي قدرت‌هاي خارجي وادار كرد، بلكه در ميان مردم ايران و در افراد و اقشار و گروه‌هاي كثيري به ويژه جوانان و دانشجويان تأثير نهاد و آنان را به حمايت از كشورهاي غربي و شرقي در آورد. البته ترديدي وجود ندارد كه نفوذ تفكرات غربي به صورت ارائه مكتب‌هاي گوناگون فكري و سياسي همچون اومانيسم و سكولاريزم و ليبراليسم صورت گرفت و جريان‌هاي غربگراي داخلي عامل اصلي آن بودند كه پادوهاي گوش به فرمان و به تعبيري بهتر دلباختگان و از خود بيگانگاني بودند كه وطن فروشي و جاسوسي براي دشمنان را همچون آب گوارا مي‌نوشيدند و احساس لذت مي‌كردند! همچنين تفكرات شرقي به صورت گرايش‌هاي تند و افراطي گروهي از جوانان و دانشجويان ايراني با حمايت‌هاي آتشين از ماترياليسم و كمونيسم و تلاش براي مهياسازي زمينه‌هاي سلطه اردوگاه شرق بر ايران انجام گرفت. اين تلاش‌ها حتي در عصر قبل از سلطه كمونيسم - يعني در دوره حاكميت روسيه تزاري - در ميان روشنفكرنمايان شرقي وجود داشت.
در نهضت مشروطيت نيز اولاً مشاهده مي‌كنيم كه كشور استعماري انگليس در ايران با ادعاي دلسوزي و حمايت از مردم و به منظور تلاش براي نجات آنان از استبداد و اعطاي آزادي و تشكيل مجلس عدالت به ميدان مي‌آيد و عوامل و جريان‌هاي فكري و سياسي وابسته به خود را به فعاليت‌هاي مستمر و وقفه ناپذير براي ايجاد مشروطه وادار مي‌سازد.
ثانياً روسيه نيز طمع مي‌كند و به ايران ديده مي‌دوزد تا بتواند با ادعاهاي منافقانه و دروغين حمايت از استقلال و آزادي مردم، مشروطه را در اين سرزمين مستقر كند و آزادي و مجلس قانوني به ارمغان بياورد!
ثالثاً انگليس و روسيه كه همواره در نقطه مقابل هم بودند و هر بار كه منافع نامشروع و ضدانساني آنها ايجاب مي‌كرد در كنار يكديگر قرار مي‌گرفتند، در نهضت مشروطه نيز در نهايت بر سر يك سفره نشستند و هر دو به اين نتيجه رسيدند كه بايد كار ديانت را ساخت و روحانيت را از صحنه بيرون انداخت و كساني را بالا كشاند و بر اريكه قدرت نشاند كه در مسير تحقق منافع انگليس و روسيه حركت كنند.
رابعاً انگليس و روسيه اين گونه برنامه ريزي كردند كه راه ورود در اين ميدان و قبضه كردن حكومت و روي كار آوردن مهره‌هاي مطيع و وابسته، مخالفت ظاهري با رژيم استبدادي و طرفداري از مشروطيت است كه در نهايت و با اين روش عناصر مستبد و ضد دين و آزادي و استقلال روي كار آيند و چرخه منافع گوناگون ما را به گردش در آورند و به اين وسيله از تكرار نهضت پيروز تنباكو به رهبري روحانيت جلوگيري شود.
در نگاه فرهنگ رهايي بخش اسلامي، يكي از شيوه‌هاي مهم براي رهيافت‌ها و ايجاد حركت‌هاي صحيح و تلاش‌هاي سالم براي مردم به ويژه جوانان و دانشجويان، مطالعه و بررسي تاريخ و تعمق و تفكر در اسنادي است كه از عملكردهاي اهل حق و باطل اقوام و ملل گوناگون و صاحبان قدرت و حكومت‌ها باقي مانده است.
در قرآن كريم كه منبع اصلي و اوليه فرهنگ جامع اسلامي است، همواره به سير و سفر در زمين و مطالعه در تاريخ ملت‌ها و درس و پندگيري از آنها دعوت مي‌شود (1) و از جمله اموري كه بايد به دقت در آن نگريست و با بررسي تاريخ زندگي اقوام و ملل به آن رسيد پايان كار مجرمان و گناهكاران (2) و فرجام نهايي تكذيب كنندگان راه حق مي‌باشد.(3)
در متون روايي ما كه منبع دوم فرهنگ حياتبخش اسلام مي‌باشد و معارف آن با اصول و مباني تعاليم قرآن انطباق يافته است، در موضوع مطالعه تاريخ و بررسي جريان‌ها و سران حكومت‌ها و شرايط ملل و جوامع توصيه فراوان مي‌گردد كه از جمله است اين دستورالعمل‌ها كه: براي امر واقع نشده به آنچه در تاريخ گذشتگان تحقق يافته است استدلال كردن و راه از بيراهه تشخيص دادن (4) و مجموعه مطالعات تاريخي را غربال كردن و از امور مفيد و راهگشاي آن بهره بردن (5) و از ميان مسائل تاريخي به حيله گري‌هاي دشمنان و توجه به اين واقعيت كه فريبكارترين آنها همواره ترفندها و نيرنگ‌هايش را مخفي و پوشيده‌تر پيش مي‌برد (6) و در هر عصري از خصم برحذر بودن و غافلگير نشدن(7) و توجه به اين اصل كه اگر از آنچه "گذشته" است عبرت و درس گرفته شود، آنچه از صلاح و عزت‌ها كه "باقي" مانده است حفاظت و نگهداري مي‌شود.(8)
اكنون لازم است كتاب تاريخ را ورق زنيم و در نهضت مشروطيت دقيق شويم و اسناد و مدارك تاريخي را به بوته نقد و بررسي گذاريم و واقعيت‌ها را دريابيم. براي نسل امروز كه علت اصلي جريان‌هاي مخالف اسلام و انقلاب و روحانيت را نمي‌داند و بايد در اين باره بيشتر و عميق‌تر بداند تا به مشي و رفتار صحيح درآيد، اين روش يعني ارائه اسناد و تحليل و بررسي آنها بسيار ضروري مي‌باشد.
وقتي در مرحله اول نهضت مشروطه، طرفداران اين حركت تقاضاهاي خود را دست نيافته مي‌ديدند، به مخالفت‌هاي مكرر پرداختند. در اين ميان سفيران روس و انگليس كه استقرار مشروطه را به نفع خود مي‌دانستند در تاريخ شنبه 17 ذي العقده 1326 هجري بازگشت مشروطه را از شاه خواستار شدند.
در اين ميان يكي از اسنادي كه نشان مي‌دهد روس و انگليس مشروطيت ايران را به نفع خود مي‌دانستند، اظهارات پادشاه انگلستان است كه روزنامه "تايمز لندن" آن را اين گونه منعكس مي‌كند:
"ايران دچار انقلاب بزرگي است كه بسي داراي اهميت و جالب دقت است... امر تجارت و فوايد عمومي دولتين، در ايران مختل و قرين مخاطره است، به حدي كه اگر چندي ديگر، حال به اين منوال گذرد، دولتين انگليس و روس حقاً، اقدامات مجدانه كه در برقراري امنيت و رواج تجارت در ايران را مجبور به دادن مشروطيت كه دواء برءالساعه ايران است خواهند كرد."(9)
اين سند به وضوح "اتحاد روس و انگليس" در نفوذ و ايجاد انحراف و مصادره مجاهدت روحانيت در نهضت مشروطه و مقابله با خواسته‌هاي مشروع آنان را نشان مي‌دهد، به گونه‌اي كه پادشاه انگليس ادامه شرايط ايران را در اثر مبارزات مشروطه‌اي كه با سياست‌هاي آنان انطباق ندارد خطرناك و بر ضد منافع انگليس و روس مي‌داند و به همين دليل به صورت آمرانه و تحكم آميز اعلام مي‌كند كه برقراري امنيت و رواج تجارت در ايران، ما را مجبور به دادن مشروطيت مي‌كند.
البته امنيتي كه پادشاه انگليس از آن ياد مي‌كند، نه براي ايران، كه براي دولت‌هاي روس و انگليس است كه به سهولت بتوانند اهداف خود را محقق گردانند.
همچنين تجارتي كه پادشاه انگليس براي ضرورت آن دل مي‌سوزاند و تحقق فوري آن را مي‌طلبد، نه شكوفايي اقتصادي ايران و بهبود اوضاع مملكت و وضعيت اسفناك مردم، كه غارت ثروت‌هاي ملي و گرفتن امتيازهاي مختلف اقتصادي است، همان گونه كه "امتياز تنباكوي ايران" كه توسط شركت انگليسي رژي با ناصرالدين شاه قاجار منعقد شد، همين هدف را دنبال مي‌كرد و به همين دليل مخالفت مراجع و علماي اسلام را برانگيخت و فتواي تاريخي ميرزاي شيرازي و گسترش نهضت اسلامي در سراسر كشور را به دنبال داشت و سرانجام استعمار خارجي و استبداد داخلي را به شكست و ذلت كشاند.
واقعيت تلخ و آزار دهنده‌اي كه در اولين مرحله امتياز تنباكو براي اسارت ملت ايران مشاهده شد و پيروزي نهضت مانع گسترش آن گرديد و متأسفانه در مشروطيت به دليل انزواي روحانيت، به مرحله عمل درآمد، ترويج فساد و بي‌بندوباري‌هاي جنسي و رونق آزادي‌هاي ضدانساني و لجام گسيخته غربي در ايران بود. زيرا همزمان با ورود عوامل شركت رژي به ايران براي بهره‌برداري از امتياز تنباكو، دختران اروپايي براي تاراج عقل و دين جوانان وارد شهرها شدند و زنان بدكاره خارجي به فاحشگي و كسب درآمد پرداختند و كافه‌هاي قمار و شرابخواري و رقص برقرار گرديد. همين وضعيت با انحراف مشروطه از مسير اوليه‌اي كه با رهبري علماي اسلام و اتحاد روحانيت و مردم همراه بود و سپس دشمنان همه چيز را به نفع خود پايان بردند، حاكم گرديد و همان گونه كه در لوايح شيخ فضل‌الله آمده است هرزگي و فساد به اوج مي‌رسد و آزادي‌هاي بي‌حدو حصر غربي تباهي دين و عقل مردم را به همراه مي‌آورد.(10)
فقيه آگاه و بصير آيت‌الله شيخ فضل‌الله نوري بسياري از تحركات مرموز استعماري را دريافت و از جمله متوجه شد كه انگليس و روسيه با هم به توافق رسيده‌اند كه در نهضت مشروطه نيز بر سر يك سفره بنشينند و دست در يك كاسه كنند تا مانع تحقق "مشروطه مشروعه" كه مشروطه مستقل و مبتني بر تعاليم و قوانين شرع مقدس اسلام است، گردند.
در نگاه شيخ شهيد، تحركات و رفت و آمدها و قول و قرارهاي مأموران و عوامل روس و انگليس، نشان از توطئه‌اي داشت كه در قرارداد تقسيم ايران به مناطق نفوذ و سيطره اين دو كشور گنجانده شده بود و اين يكي از اسناد تاريخي مهم است كه اوج خباثت و خيانت انگليس و روسيه را نسبت به ايران مي‌رساند و جوانان اين مرز و بوم بايد در آن تفكر كنند.
اين پيمان - هنگامي بسته شد كه كشاكش سخت سياسي دو قدرت استعمارگر روس و انگليس و تضادهاي بين آنها در منطقه آسيا، با توجه به قدرت نيرومند و تازه نفس آلمان و پيشرفتهايي كه در صحنه بين‌المللي به دست آورده بود، به سازش تبديل گرديد و با ميانجيگري فرانسه، قرارداد مزبور در تاريخ 21 رجب 1325 قمري بين اين دو دولت به امضاء رسيد،‌كه در نهايت به سود انگليس بود و اتحاد مثلث روس و انگليس و فرانسه را در مقابل آلمان و متحدانش پايه‌ريزي كرد. قسمتي از اين قرارداد محرمانه كه به ايران ارتباط مي‌يافت تقسيم ايران به دو منطقه نفوذ روس و انگليس و يك منطقه به اصطلاح بي‌طرف بود. پس از عقد قرارداد، روس و انگليس در مناطق نفوذ خود به كلي مطلق‌العنان گرديدند. انگليسي‌ها بنابر تجارب سابقه طولاني استعمارگرانه خود از پشت بر پيكر ايران خنجر زده و سياست مزورانه خود را در نقاب دوستي و همراهي اعمال مي‌كردند. و روسها به طور آشكار به دخالت در امور ايران مي‌پرداختند و اين دو براي كسب امتيازات گوناگون از هيئت حاكمه به رقابت پرداختند. بويژه كه در اين رقابت شديد ويرانگر در مقابل خود مقاومتي نمي‌ديدند و قشر منفعت طلب حاكم نيز در اين ميان هموار كننده راه آنان بود. موضوع قرارنامه روس و انگليس فقط تقسيم ايران بوده است.(11)
روس و انگليس بيم داشتند فقيه هوشياري چون شيخ فضل‌الله نوري پرده از اسرار دخالت در ايران و انعقاد قرارداد تقسيم ايران بردارد و مشروطه غربي را تداوم و تحقق آن پيمان معرفي كند.
"جورج باركلي" ضمن پيامي به "ادواردگري" وزير خارجه انگليس چنين مي‌نويسد: "بايد توصيه كنيم شيخ فضل‌الله را از تهران خارج نمايند، زيرا اگرچه او مقام رسمي ندارد، ولي نفوذ زهرآگيني دارد. اميد است انجام اين پيشنهاد موجب تأخير كار به علت لزوم مذاكرات ديگري با دولت روسيه نشود." (12)
با توجه به اين كه امكان داشت تبعيد شيخ فضل الله، اوضاع را در جهت متضاد با اهداف و برنامه‌هاي دولت‌هاي روس و انگليس تغيير دهد، دولت روسيه به اين نظر مي‌رسد كه بايد مقابله سخت با شيخ فضل‌الله به زمان و شرايط مساعدتري موكول گردد. به همين دليل "سرآرتور نيكولسون" سفير دولت روسيه ضمن تلگرافي به "سرادواردگري" وزير خارجه انگيس چنين مي‌نويسد:
"... دولت روسيه تصور مي‌نمايد كه اگر اخراج شيخ فضل‌الله را از تهران درخواست نكنند، عاقلانه‌تر مي‌باشد..."(13)
همچنين در "18 مارس 1909" در رونوشت يادداشتي كه از طرف دولت روسيه درباره پيشنهاد و اقدام مشترك در تهران به "آرتور نيكولسون" سفير دولت روسيه رسيده و به "سرادواردگري" وزير خارجه بريتانيا ارسال داشته چنين آمده است:
"با مطالعه دقيق يادداشت سفارت بريتانيا در مورد طرح اقدام مشترك روسيه و انگلستان در ايران دولت امپراطوري نكات زير را پيشنهاد مي‌نمايد: نسبت به ماده 1. (...) دولت انگليس مايل است اعليحضرت، شيخ فضل‌الله را از تهران تبعيد كند... در مورد شيخ فضل‌الله بايد به اين نكته توجه داشت كه اين مجتهد نه تنها در محافل محافظه كار بلكه در ميان عناصر ميانه رو نيز نفوذ زيادي دارد و جلب همكاري او براي موفقيت اصلاحات طرح ريزي شده اجتناب ناپذير است. هر نوع اقدامي كه دو دولت عليه شيخ به عمل آورند ممكن است نارضايتي توده‌هاي مردم را مخصوصاً در تهران كه شيخ داراي پيروان زيادي در ميان طلاب يا محصلين مدارس مذهبي است برانگيزد. بنابر اين دولت امپراتوري عقيده دارد با توجه به اين حقيقت كه شيخ هيچگونه مقام رسمي ندارد كه بتوان او را از داشتن آن مقام محروم كرد عاقلانه‌تر خواهد بود كه به شخص شيخ فضل‌الله كاري نداشته باشد". (14)
روسيه در شرايطي اين نظريه را درباره شيخ فضل‌الله نوري به انگليس اعلام مي‌كند و معتقد است كه تبعيد او از تهران موجب نارضايتي در مردم ايران به ويژه در تهران مي‌شود كه هنوز جنگ رواني و ترور شخصيت شيخ فضل‌الله نوري اوج نگرفته و بين روحانيت و مردم شكاف و تفرقه و جدايي حاكم نشده بود، زيرا در چنين وضعيتي كه هنوز جامه عمل نپوشيده بود، نه تنها تبعيد شيخ فضل‌الله امكان پذير بود، كه شهادت او نيز مشكلي ايجاد نمي‌كرد،همان‌طور كه چنين شد و يكي از تلخ‌ترين حوادث تاريخ معاصر ايران به وقوع پيوست. به راستي اين واقعه - از ابتدا كه همه چيز با اعتلاي دين و عزت سرزمين و وحدت روحانيت و ملت آغاز شد و سپس به دست جريان‌هاي مرموز و با ترفندهاي گوناگون و فعاليت‌هاي خزنده و مخرب آنان هم دين تحقير شد و هم شيرازه وحدت روحانيت و ملت از هم گسيخت و با زمينه‌هاي مساعدي كه جنگ رواني و ترور فكري ايجاد كرد عوامل انگليس و روسيه فقيه وارسته و مبارز آيت‌الله شيخ فضل‌الله نوري به چوبه‌دار سپردند - سرشار از درس و پند و پيام براي جامعه امروز ما مي‌باشد. به ويژه آن كه اين جريان‌هاي مرموز عليه اتحاد روحانيت و مردم امروز به شدت فعال شده‌اند.
آْيا از اين درس و پيام‌ها، بيدار مي‌شويم و به خود مي‌آئيم و در مسير وحدت و عزت حركت مي‌كنيم تا پاسدار دستاوردهاي عظيم انقلابي باشيم كه با اتحاد و مبارزه روحانيت و مردم به پيروزي رسيد و ايران را از سيطره شوم استعمار خارجي و استبداد داخلي نجات داد و آزادي و استقلال را ارمغان آورد؟
* پاورقي:
1 - قرآن كريم، سوره روم (30)، آيه 9
2 - سوره نمل (27)، آيه 69
3 - سوره آل عمران (3)، آيه 137
4 - نهج البلاغه، ترجمه فيض، ص 926
5 - همان منبع، ص 904
6 - الحياه، ج 1، ص 259
7 - نهج البلاغه، ترجمه فيض، ص 1027
8 - همان منبع، ص 981
9 - تاريخ بيداري ايرانيان، ج 5، ص 347، نقل از شيخ فضل‌الله نوري و مشروطيت، مهدي انصاري، انتشارات اميركبير، ص 220
10 - در لوايح شيخ فضل‌الله نوري، از اوضاع ناهنجار اجتماعي ناشي از ترويج فساد در مشروطه، با عباراتي چون اباحه مسكرات، اشاعه فاحشه خانه‌ها، بالا رفتن هرزگي‌ها براي رهزني عقايد مسلمانان، ياد مي‌شود.
11 - همان منبع، ص 221
12 - همان منبع، ص 221
13- تاريخ استقرار مشروطيت، ص 54، شيخ فضل‌الله نوري و مشروطه، رويارويي دوانديشه، ص 222
14 - همان منبع
* در نهضت مشروطه انگليس و روسيه به اين نتيجه رسيدند كه بايد كار ديانت را ساخت و روحانيت را از صحنه بيرون انداخت و كساني را بالا كشاند و براريكه قدرت نشاند كه در مسير تحقق منافع آنها حركت كنند تا به اين وسيله تجربه پيروزي روحانيت در نهضت تحريم تنباكو تكرار نشود
* روسيه و انگليس با مذاكره و انعقاد معاهده، مخالفت ظاهري با رژيم استبدادي و طرفداري از مشروطه را به صورت يك ترفند و براي روي كار آوردن عناصر مستبد و ضد دين و آزادي و استقلال و به منظور چرخه منافع گوناگون خود را به گردش در آوردن، انتخاب كردند و موفق شدند
* براي نسل امروز كه علت اصلي جريان‌هاي مخالف اسلام و انقلاب و روحانيت را نمي‌داند، ارائه و تحليل اسناد تاريخي نهضت مشروطه و نماياندن توطئه‌هاي خزنده عليه اتحاد ملت و روحانيت - كه امروز نيز به شدت امتداد دارد - بسيار ضروري است