حادثه قتل کسروي*

حادثه قتل کسروي*

مرحوم احمد کسروي را با منشي او حدادپور در حالي که براي تحقيقات از طرف مستنطق احضار شده بود در کاخ دادگستري به وضعي مدهش به قتل رسانيدند و قاتلان او که در اثر زد و خورد مجروح شده بودند آزادانه و با فراغ خاطر از کاخ بيرون آمده فرار کردند و فقط وقتي که براي بستن زخم خود به بيمارستان رجوع کرده بودند دو تن از اينان دستگير شدند و يکي ديگر نيز بعد توقيف شد.
اما مرحوم سيد احمد کسروي که به اين طرز وحشيانه در کاخ دادگستري يعني مؤسسه اي که جز ايجاد ايمني غرضي از تأسيس آن نيست کشته شده است، يکي از دانشمندان اين کشور بود که نظير او بدبختانه بسيار نيست. اين مرد کوشا و عميق در تاريخ ايران و لغت فارسي صاحب تتبعات و تأليفاتي است که او را نه تنها در نظر ايرانيان دانش دوست بلکه نزد خاورشناسان جهان قدر و مقامي بخشيده است.
کسروي نخستين کسي بود که در باره زبان باستان آذربايجان به تحقيق پرداخت و نتايج بزرگ به دست آورد و در رساله آذري يا زبان باستان آذربايگان اسناد و مدارکي را که از زبان قديم آذربايجان به دست آورده بود منتشر کرد و زبان آذري را به عنوان يکي از لهجه هاي فارسي معرفي نمود. سه جلد کتاب شهرياران گمنام او شامل تحقيقات عميقي است که در باره بعضي از سلسله هاي گمنام حکمرانان ايران کرده است و تاريخ خاندان هاي جستانيان و کنگريان و سالاريان و شداديان و رواديان و جز اينها زنده کرده اوست. مرحوم کسروي چون براي تحقيقات تاريخي خود مراجعه به تواريخ و آثار ارمني را لازم ديد به تحصيل اين زبان همت گماشت و به اين طريق اسناد و مدارک تازه اي در باره زواياي تاريک تاريخ ايران به دست آورد که تا آن روز مجهول مانده بود.
رسالات نام هاي شهرها و ديهاي ايران نخستين تحقيق دقيق و مبتني بر موازين علمي زبانشناسي بود که توسط يکي از ايرانيان در باره تاريخ و جغرافيا و لغت اين سرزمين انجام گرفته است. تاريخچه شير و خورشيد نيز يکي ديگر از تأليفات گرانبهاي اين مرد محقق دانش پژوه است. اما ذکر همه آثار و مؤلفات او فرصتي بيشتر مي خواهد و در حوصله اين يادداشت کوتاه نمي کنجد. فقط چند عنوان از آثار فراوان او مي توان در اينجا ذکر کرد که از آن جمله است: تاريخ مشروطيت ايران، يادداشت هايي در باره تاريخ طبرستان، تاريخ آمريکا و غيره.

در سال هاي اخير مرحوم کسروي به انتقادات اجتماعي پرداخته بود و در کتاب هاي آئين و مجله پيمان و روزنامه پرچم و کتب و رسالات متعدد ديگر به بحث درباره عقايد مذهبي و خصوصاً خرافات و موهومات و تصوف و غيره مي پرداخت و با جرأت و جسارت آنچه را که خلاف نظر خود مي يافت انتقاد مي کرد. اين انتقادات جسورانه البته همچنان که گروهي را به پيروي و قبول عقايد او واداشت جمعي را نيز با وي دشمن ساخت و بارها او را تهديد کردند و حتي سال گذشته به قصد جانش کوشيدند و آن مرد دلير از بيان عقايد خود دست برنداشت تا عاقبت جان خود را در سر اين کار گذاشت.
مابا بسياري از عقايد اخير او موافق نبوديم و در صفحات مجله سخن گاهي از رد و ابطال عقايد او در باره شعر و شاعري و قواعد لغت فارسي و اختراع قواعد جديد صرف و نحوي که بر قياس مبتني بود و در نظر ما نادرست مي نمود خودداري نکرديم. در قسمت انتقاداتي که به مذاهب مي کرد نيز با نحوه استدلال او که گاهي مبتني براصول علمي نبود موافقت نداشتيم. اما در هرحال هر ايراني دانش دوست ناگزير بود که به آثار دقيق و محققانه تاريخي کسروي به نظر احترام بنگرد و قدر خدمات آن دانشمند را بشناسد.
قتل کسروي به آن وضع فجيع يکي از لکه هاي ننگي است که به دامان اجتماع ما افتاده است و ايرانيان را در نظر جهانيان بدنام مي کند زيرا مردي چنين دانشمند و پاکدامن را به جرم اظهار عقيده اي که مخالف رأي عموم است به اين طريق کشتن نشانه توحش است.
_____________
*برگرفته از: ناصرپاکدامن، قتل کسروي، چاپ دوّم، آلمان، انتشارات فروغ، 1380، ص ص236-235.