حضور زنان پس از انقلاب مشروطه

حضور زنان پس از انقلاب مشروطه

در جریان انقلاب مشروطه زنان بسیار فعال بودند؛ در جریان بست‌نشینی علما در مسجدشاه، زنان حضوری گسترده در حمایت از آنان به عمل آوردند،همچنین در زمان تحصن مشروطه‌خواهان در سفارت انگلیس، به گفته ناظم‌الاسلام «طایفه زن‌ها هم گفت‌وگویی بین آن‌ها هست که بیایند در خیابان علاءالدوله که متصل به سفارتخانه است، چادر بزنند.»پس از پیروزی انقلاب مشروطه نیز زنان در تلاش بودند تا از دستاوردهای انقلاب پاسداری کنند. به همین جهت هنگام تأسیس بانک ملی ایران، برای جلوگیری از استقراض خارجی، پس‌اندازهای خود را در اختیار دولت قرار داده و در حمایت از صنایع داخلی، کالاهای وارداتی را تحریم کردند. زنان که دستاوردهای مشروطه را بسیار با ارزش می‌دانستند، حتی از نثار جان نیز دریغ نداشتند، به طوری که برخی از آنان با پوشیدن لباس مردانه در صحنه‌های جنگ حضور یافته و کشته می‌شدند.۴ اما با وجود حضور گسترده زنان در نهضت مشروطه، براساس ماده ۴ نظام نامه انتخابات، زنان از حق رای محروم شدند و طبق ماده ۷ حق انتخاب شدن نیز از آنان سلب شد.۵
انقلاب مشروطه اگر چه از نظر قانونی و رسمی، تغییر بنیادین و اساسی در وضعیت زنان به وجود نیاورد اما با ایجاد زمینه‌های مناسب اجتماعی، نقش فراوانی در تحول فکری و فرهنگی زنان داشت. حضور زنان در گردهمایی‌ها و محافل سیاسی و اجتماعی، نقش مهمی در بروز توانمندی‌های زنان آن روزگار داشت. به این ترتیب زنان که در ابتدا با دغدغه استقلال وطن وارد عرصه اجتماعی و سیاسی شدند، پس از انقلاب مشروطه و نادیده گرفته شدن در قانون مشروطه و مجلس اول، در پی بیان مشکلات و معضلات قشر خود برآمده و فعالیت‌های خود را در سه قالب انجمن‌ها، مدارس و روزنامه‌ها متمرکز ساختند و بتدریج زمینه حضور گسترده، آگاهانه و مسوولانه زنان ایران را فراهم آوردند.
انجمن‌ها: زنان ایرانی که در عرصه‌های مختلف انقلاب مشروطه شرکت داشتند، بتدریج با تغییر بینش، به فعالیت منسجم سیاسی روی آوردند. به همین منظور و برای کسب حمایت‌های دولتی، با نگارش چند نامه به مجلس شورای ملی، خواستار تشکیل مدرسه و انجمن سیاسی به صورت علنی شدند و با تظاهرات و عریضه‌نویسی خواستار توجه بیشتر مجلس به سوادآموزی اجباری و همگانی، حمایت از تحصیل دختران و زنان و نیز رعایت بهداشت آنان شدند. علاوه بر این، انجمن‌های زنان در امور مهم سیاسی در دفاع از مشروطیت حضور داشتند چنانچه در وادار کردن انگلیس و روسیه به ترک ایران نقشی موثر داشتند. مورگان شوستر که تحت تاثیر فعالیت‌های زنان قرار گرفته بود، در این مورد چنین می‌نویسد: «اگر در اروپا و آمریکا زن‌ها تشکیل انجمن می‌دهند، جای تعجب نیست ولی زنان روبسته ایرانی، در انجمن‌ها، فعالیت سری انجام می‌دهند.»۶ مهم‌ترین این انجمن‌ها عبارت بودند از: انجمن مخدرات وطن: سال ۱۳۲۹ قمری/‌ ۱۹۱۱ میلادی، در تهران تأسیس و ریاست آن بر عهده بانو آغا بیگم بود. مهم‌ترین اهداف انجمن، دفاع از استقلال کشور، مخالفت با استقراض خارجی و حمایت از کالاهای داخلی بود. از مهم‌ترین اعضای این انجمن می‌توان به صدیقه دولت‌آبادی، ماهرخ گوهر‌شناس، آغا شاهزاده امین اشاره کرد.
انجمن آزادی زنان: این انجمن سال ۱۹۰۶ میلادی‌/ ‌۱۳۲۵ هجری در تهران تاسیس و هدف اصلی آن بالا بردن سطح آگاهی و تلاش در جهت گسترش آموزش عمومی زنان و دختران بود. از مهم‌ترین اعضای این انجمن می‌توان به تاج‌السطنه و افتخارالسلطنه قاجار، دختران ناصرالدین شاه و شمس‌الملوک جواهر کلام اشاره کرد.
جمعیت پیک سعادت نسوان: این انجمن سال ۱۳۳۸ قمری‌/‌ ۱۹۲۰ میلادی، تاسیس شد و ریاست آن بر عهده روشنک نوع‌دوست بود. مهم‌ترین اهداف انجمن، بالا بردن سطح سواد، تأسیس کلاس‌های درس و کتابخانه برای زنان بود. این انجمن همچنین مجله پیک سعادت نسوان را با مضمون ادبی و اجتماعی چاپ می‌کرد.
جمعیت نسوان وطنخواه: این انجمن سال ۱۳۴۰ هجری ـ قمری/‌ ۱۹۲۲ میلادی، تاسیس و ریاست آن به عهده محترم اسکندری بود. مهم‌ترین اهداف انجمن ترویج کالاهای داخلی، گسترش سواد بین زنان و تشکیل هیأت تعاونی بود. یکی از کارهای تاثیرگذار این انجمن برگزاری نمایش برای زنان بود که از طریق فروش بلیت آن توانستند هزینه ایجاد کلاس‌های اکابر بانوان را تامین کنند. از مهم‌ترین اعضای انجمن می‌توان به نورالهدی منگنه، فخرآقا پارسا، صفیه اسکندری و مستوره افشار اشاره کرد.
مدارس: اواخر دوره قاجار، عامه مردم نظری مناسب به تحصیل دختران در مدارس جدید نداشتند و تأسیس مدارس دخترانه با مخالفت‌های زیادی روبه‌رو شد و برخی آن را خلاف شرع می‌دانستند.۷ اگر چه این شرایط پس از انقلاب مشروطه تا حدی بهبود یافت و برخی چون ناظم‌الاسلام از تأسیس مدارس دخترانه حمایت کردند اما در عمل، دولت مشروطه اقدامی در جهت حمایت از مدارس دخترانه انجام نداد، اما زنان خود دست به کار شده و با حضور در اجتماعات گسترده همچون دی ۱۲۸۵ شمسی خواستار تاسیس مدارس دخترانه شدند و طی نامه‌ای از دولت تقاضا کردند که مدارس دختران نیز همچون مراکز آموزشی پسران مورد توجه قرار گیرد. در پاسخ مجلس شورای ملی اگر چه تصریح شد بین زن و مرد از نظر درک و شعور تفاوتی وجود ندارد اما با توجه به شرایط آن زمان، نوعی آموزش محدود برای زنان را کافی دانستند. در نتیجه زنان ایرانی که از حکومت مشروطه ناامید شده بودند، اقدام به تاسیس و اداره مدارس زنانه، مراکز بهداشتی و مراکزی برای نگهداری کودکان بی‌سرپرست کردند.۸ مهم‌ترین این مدارس عبارت بودند از:
مدرسه دوشیزگان: این مدرسه سال ۱۳۲۴ هجری. قمری توسط بی‌بی خانم وزیراف تاسیس شد و با مخالفت بسیاری روبه‌رو شد. به همین جهت بی‌بی‌خانم به وزارت معارف شکایت کرد و در جواب این وزارتخانه با توجه به شرایط موجود اعلام کرد که صلاح در تعطیلی مدرسه است. بدین شکل، مدرسه دوشیزگان، علیرغم پافشاری بی‌بی خانم تعطیل شد، اما وی از پای ننشست و پس از به توپ بستن مجلس شورای ملی و با موافقت صنیع‌الدوله (وزیر معارف وقت) و مشروط بر این‌که فقط دختران ۴ تا ۶ ساله در این مدرسه تحصیل کنند و کلمه دوشیزه از تابلوی مدرسه حذف شود، بی‌بی خانم وزیراف موفق به تاسیس مدرسه دخترانه شد.
مدرسه ناموس: این مدرسه سال ۱۳۲۶ هجری. قمری در تهران به‌وسیله طوبی آزموده تأسیس شد. در کنار سایر موارد درسی در این مدرسه قرآن، تعالیم مذهبی و علم‌الحدیث نیز تدریس می‌شد. مدرسه ناموس بعد‌ها یکی از مهم‌ترین مدارس متوسطه دخترانه در تهران شد. از مهم‌ترین فارغ‌التحصیلان این مدرسه می‌توان به توران آزموده، ‌ فخر عظیمی ارغون، گیلان خانم و مهرالنور سمیعی اشاره کرد.۹ با تلاش زنان فرهیخته ایرانی روند تاسیس مدارس دخترانه از روند مناسبی بر خوردار شد؛ به طوری که از سال ۱۳۲۷ قمری که تمامی دبستان‌های تهران، دولتی شدند تا سال ۱۳۳۳ قمری فقط در تهران ۶۳ مدرسه دخترانه با حدود ۲۵۰۰ محصل، ایجاد شد.
روزنامه‌ها: حضور در عرصه مطبوعات از مراحل شکل‌گیری حضور زنان در فعالیت‌های اجتماعی پس از انقلاب مشروطه بود. در این دوره زنان با جریان‌های فکری متفاوت پس از تشکیل جمعیت یا انجمن برای ارائه نظریات خود اقدام به تاسیس روزنامه یا نشریه خاص خود می‌کردند و در آن‌ها به انعکاس خواست‌ها و نیازهای زنان در جهت مشارکت در صحنه سیاسی و اجتماعی کشور می‌پرداختند. در روزنامه‌های زنان در تهران، مساله لزوم آموزش و تحصیل دختران و حمایت از بازگشایی و ایجاد مدارس دخترانه از مهم‌ترین مطالبی بود که انتشار می‌یافت و تاثیرگذار بود. از نخستین روزنامه‌های زنان می‌توان به روزنامه شکوفه و نشریه دانش اشاره کرد:
نشریه دانش: این روزنامه از اولین روزنامه‌هایی بود که توسط زنان در سال ۱۳۲۸ هجری تاسیس و مدیریت آن بر عهده کحال، دختر یعقوب همدانی بود. انتشار دانش به صورت هفتگی و در ۶ صفحه تا سال ۱۳۲۹ هجری تداوم داشت. این نشریه به طور عمده به اخلاق و تربیت و مسائل مفید برای زنان می‌پرداخت و کمتر به مسائل سیاسی توجه می‌کرد. در اولین شماره دانش این چنین بر اهمیت علم‌آموزی زنان تاکید شده است: ‌ «بر ارباب دانش و بینش مخفی نیست که خالق عقل و دانش و رازق کل آفرینش تربیت نوع بشر را از پسر و دختر به عنده کفایت و قوده درایت امهات نهاده و این موهبت را به طایفه نسوان داده.... هر‌گاه مادر‌ها صاحب اخلاق رذیله باشند ناچار اولاد صاحب اخلاق حسنه نخواهد شد، پس چه باید کرد که مادر‌ها بتوانند از عهده این خدمت برآیند؟ باید عالم شوند که فرموده‌اند طلب‌العلم فریضه علی کل مومن و مومنه، یعنی تحصیل علم و دانش بر هر مرد و زنی واجب است...»۱۰
روزنامه شکوفه: این روزنامه سال ۱۳۳۰ قمری در تهران منتشر و صاحب امتیاز آن مریم عمید (مزین‌السلطنه) بود. انتشار این نشریه ماهی دوبار در ۴ صفحه تا ذیقعده ۱۳۳۴ هجری تداوم یافت. مهم‌ترین مطالب آن تعلیم و تربیت کودکان، تاسیس مدارس و تصحیح روابط خانوادگی و اجتماعی بود، همچنین زنان را به مقابله با خرافه‌پرستی و علم‌آموزی فرامی‌خواند. روزنامه شکوفه در اولین شماره در اولین صفحه، ذیل عنوان، اینچنین خود را معرفی کرده است: «روزنامه‌ای است اخلاقی، ادبی، حفظ الصحه اطفال، خانه‌داری، بچه‌داری، مسلک مستقیمش تربیت دوشیزگان و تصفیه اخلاق زنان، راجع به مدارس نسوان، مقالاتی با مسلک جریده موافقت داشته باشد، پذیرفته می‌شود.» ۱۱
پا‌نوشت‌ها:
۱ـ تیموری. ابراهیم، قرارداد ۱۸۹۰ رژی یا تحریم تنباکو، اولین مقاومت منفی در ایران. تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۶۱. ص ۱۰۸.
۲ـ کسروی، احمد. تاریخ مشروطه ایران. تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۹. ص۹۷.
۳ـ کرمانی، ناظم الاسلام، تاریخ بیداری ایرانیان، به اهتمام علی‌اکبر سعیدی سیرجانی. تهران، نشر آگاه نوین، ۱۳۶۲، جلد ۳، صص۴۵۷ـ ۴۵۴.
۴- پاولویچ، م. پ، سه مقاله درباره انقلاب مشروطیت ایران. ترجمه م. هوشیار. تهران، بی‌تا، ص ۵۵.
۵ ـ کرمانی، همان، صص ۹۳ـ۹۲.
۶ ـ شوستر، مورگان، اختناق ایران، ترجمه ابوالحسن موسوی شوشتری، تهران، بی‌نا، ۱۳۵۱، ص۲۳۸.
۷ـ ملک‌زاده، مهدی، انقلاب مشروطیت ایران، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۶۳، ج ۴، ص ۲۱۸.
۸ـ آفاری، ژانت، انجمن‌های نیمه‌سری زنان در نهضت مشروطه، ترجمه جواد یوسفی، تهران، بیستون، ۱۳۷۹، صص ۱۷ـ۱۰.
۹- بامداد، بدرالملوک، زنان ایرانی از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید، ج۱، تهران، بی‌نا، صص۴۳ـ۴۱
۱۰ـ نشریه دانش، تهران، سال اول، شماره اول، ۱۰ رمضان ۱۳۲۸ هـ، ص۱.
۱۱ـ روزنامه شکوفه، تهران، سال اول، شماره اول،، ذیحجه ۱۳۳۰، ص۱.