اصفهاني‌ها براي دفاع از مشروطه، سرباز تربيت مي‌کردند

اصفهاني‌ها براي دفاع از مشروطه، سرباز تربيت مي‌کردند

نقش برخي شهرستان‌ها بويژه اصفهان در انقلاب مشروطه كمتر شناخته شده است.محمدرضا عسكراني كارشناس ارشد تاريخ و عضو گروه آموزش متوسطه تاريخ ايران در وزارت آموزش و پرورش استان اصفهان در گفت و گو با ميراث خبر در پاسخ به اين پرسش كه چرا نقش اصفهان كمتر از تهران و تبريز در انقلاب مشروطه مورد توجه قرار گرفته است،‌گفت: ‌اين سوال خود من هم هست. از سال‌ها قبل كه كار بر روي نقش مردم اصفهان در انقلاب مشروطه را آغاز كردم، با همين پرسش مواجه بوده‌ام.
شايد دليل اصلي اين امر آن است كه تهران پايتخت است و طبيعتا حوادث آن بازتاب گسترده‌تري در منابع تاريخي دارد.
وي در پاسخ به اين پرسش كه آيا در ناديده گرفته شدن نقش اصفهان در كتاب‌هاي تاريخي عمدي در كار بوده است،‌ گفت: من دليلي جز پايتخت بودن تهران براي اين مساله قائل نيستم. اگر چنين ديدگاهي هم مطرح مي‌شود، به نظر من يك جانبه به موضوع مي‌نگرد. با توجه به اسناد و مداركي كه بررسي كرده‌ام،‌ بازتاب انقلاب مشروطه در اصفهان از آنچه در منابع تاريخي وجود دارد، گسترده‌تر نيست. ديدگاههاي اهل تاريخ با سياستمداران و ژورناليست‌ها متفاوت است. اين دو قشر ممكن است حوادث تاريخي را بزرگ يا كوچك جلوه دهند؛ اما اهل تاريخ، اهل اين شوخي‌ها نيستند. مشروطيت ما در مجموع درست شناخته نشده و ناشناخته ماندن نقش اصفهان در انقلاب مشروطه نيز جزئي از اين جريان است.
وي افزود: در تحقيقات خود ردپاي انجمن‌هاي مخفي و ملي را در اصفهان پيدا كرده‌ام كه در دوران استبداد صغير به صورت پنهان و آشكار سربازان ملي را تربيت كرده‌اند تا براي دفاع از مشروطه آماده شوند. اين تشكل‌ها پيش از شروع استبداد صغير و بعد از آن وجود دارند و قطعا در لشكركشي به تهران نيز سهم داشته‌اند.
وي درباره مقايسه نقش تبريز با اصفهان در انقلاب مشروطه نيز گفت:‌ اين مقايسه بسيار دشوار است. آزادمردان تبريز سهم بسيار والايي در مشروطيت ما دارند و هر چند كه در فتح تهران به دليل محاصره تبريز توسط نيروهاي دولتي،‌ حضور نداشتند، اما سهم سترگي در پيروزي مشروطه‌خواهان دارند. بسياري از  شهرستان‌هاي ايران درگير مشروطه‌خواهي بوده‌اند اما در تبريز دهها قلمزن و پزوهشگر و اهل تاريخ وجود داشتند تا درباره نقش آن خطه در انقلاب مشروطه حق مطلب را ادا كنند. متاسفانه در اصفهان اين كار صورت نگرفته است. تبريز كسي مانند كسروي را داشت كه تاريخ مشروطه را بنويسد اما در اصفهان چنين كسي وجود نداشت.
وي درباره تاثيرگذارترين روحاني اصفهاني در جريان انقلاب مشروطه گفت:‌ گمان مي‌كنم حاج آقا نورالله نجفي اصفهاني تاثيرگذارترين روحاني اصفهان در اين دوره بوده است. اين مساله را با ترديد عنوان مي‌كنم، چون علماي بسياري در اصفهان آن روزگار هستند كه شهرت كمتري دارند؛ ليكن براي ايجاد تحول بسيار كوشيده‌اند. در جريان مشروطيت اصفهان با طيف‌هاي متفاوت افراد مواجه هستيم و بيوت روحاني متفاوتي در اصفهان وجود دارند كه در ميان آنها آقايان مسجدشاهي‌كه همان خاندان نجفي هستند، بيشتر مشهورند.
وي افزود: در دوره دوم مشروطيت كه كمتر هم به آن پرداخته شده است،‌ از نفوذ روحانيت كاسته مي‌شود و حاج آقا نورالله هم به تدريج از چرخه انجمن ولايت كنار مي‌رود.
بنابراين سهم روحانيون اصفهان فراز و نشيب دارد.
وي درباره نقش مطبوعات در مشروطيت اصفهان گفت: سهم مطبوعات در اين ميانه خيلي زياد است. تا جايي كه به خاطر دارم در سال‌هاي 1324 و 1325 قمري لااقل 8  روزنامه جديدالانتشار در اصفهان چاپ مي‌شده است. در جريان مشروطيت روزنامه انجمن مقدس ملي اصفهان با نظارت حاج آقا نورالله نجفي و مديريت سراج الدين جبل عاملي منتشر مي‌شود. علاوه بر اين، روزنامه‌هاي الجناب،‌ جهاد اكبر، اصفهان، انجمن بلديه و ... نيز منتشر مي‌شده كه با مقالات و اخبار خود مسلما سهم بسزايي در جنبش مردم اصفهان داشته‌اند.
وي افزود: البته در آن زمان توده روزنامه‌خوان نداريم و مردم كوچه و بازار اغلب خودشان روزنامه نمي‌خوانند اما پس از مشروطه با تاسيس قرائت‌خانه‌ها در اصفهان، افراد باسواد،‌ فعالان سياسي و قشر روشنفكر مردم را در جريان اخبار روزنامه‌ها قرار مي‌دهند و روزنامه‌ها از اين طريق بر مردم اثر مي‌گذارند.
نقش ايلات و عشاير در مشروطيت اصفهان
عسگراني در بخش ديگري از اين گفت و گو درباره درگير شدن عشاير بختياري در انقلاب مشروطه گفت:‌ مشروطيت يك مفهوم كاملا شهري است و ايلات داراي آن تفكر تمدني نبودند كه بخواهند مشروطيت را ايجاد كنند. مي توان با اطمينان گفت كه حركت اصلي مشروطيت در شهر اصفهان و توسط انديشمندان و روحانيون آغاز شده است. اما در عين حال ايلات و عشاير در تمام طول تاريخ داراي نيروي نظامي بسيار قدرتمندي بوده‌اند و شهري‌ها براي رسيدن به مقاصد سياسي خود از نيروي نظامي آنها كمك گرفته‌اند. عشاير بختياري نيز روابط نزديكي با روحانيت اصفهان داشته‌اند و تحت تاثير آنان بوده‌اند.
وي افزود:‌ در نهضت مشروطه نقش روشنفكران بسيار محوري است و شايد فكر استفاده از نيروي نظامي ايل بختياري يك تفكر روشنفكرانه باشد.
عسگراني در پاسخ به اين پرسش كه چرا در انقلاب مشروطه ايل بختياري در برابر ايل قاجار قرار مي‌گيرد،‌ گفت:‌ به قول جلال آل احمد ايلات تاريخ ايران را در نورديده‌اند. به جز حكومت پهلوي كه ريشه ايلي ندارد، تقريبا همه حكومت‌هاي طول تاريخ ايران ايلياتي هستند. قاجاريه از ايلات شمال كشور هستند و در زمان قاجار ايلات شمال كشور در وضعيت كلي بهتري قرار دارند و قاجاريه در كشاكش قدرت پس از صفويه اين شانس را داشتند كه خلاءهاي سياسي را پر كنند و قدرت را به دست بگيرند. 
وي در پاسخ به اين احتمال كه بختياري‌ها براي احقاق حقوق از دست رفته خود در برابر قاجاريه قرار مي‌گيرند، گفت:‌ كشاكش قدرت سياسي در ميان ايلات همواره وجود داشته و حكومتي كه روي كار مي‌آمده تا زماني كه اقتدار داشته است دست به سركوب مي‌‌زده. ليكن آنقدر كه سهم تحريكات خارجي را در اين ميان پررنگ مي‌بينم،‌ اين احتمال را پررنگ نمي‌دانم كه بختياري‌ها براي حق از دست رفته خود قيام كرده باشند.
وي درباره پايان‌نامه‌هاي مرتبط با انقلاب مشروطه نيز گفت:‌ دانشگاههاي ما كه بايد دانشجويان را به ارائه پايان‌نامه‌هايي درباره تاريخ‌هاي محلي تشويق كنند، متاسفانه اين كار را انجام نمي‌دهند بنابراين دانشجويان موضوعات كلي را براي پايان‌نامه‌هاي خود برمي گزينندكه كار بر روي آنها با توجه به وجود منابع متعدد،‌ آسان‌تر از رفتن به سراغ نقش شهرهايي است كه منابع كمي درباره آنها وجود دارد و بايد اطلاعات مربوط به آنها را به زحمت به دست آورد.
عسكراني كه پايان‌نامه دوره كارشناسي ارشد خود را با عنوان نقش مردم اصفهان در نهضت مشروطيت ايران نوشته است، در اين‌باره گفت: درباره نقش اصفهان در انقلاب مشروطه بيشتر به جنبش وطن‌پرستانه بختياري‌ها اشاره شده است ولي كمتر منبعي به مردم اصفهان اشاره دارد. از زماني كه به فكر تعيين اين نقش در انقلاب مشروطه افتاده‌ام، تا كنون 10  سال مي‌گذرد. اما همچنان معتقدم كه سهم مردم اصفهان در نهضت آزادي‌خواهانه و قانونگرايانه مشروطيت بسيار كم مورد توجه قرار گرفته است.