متحد جانهای شیران خداست

زمانی که ریشهها یکی باشد
حاج آقا نورالله مشروطیت را با فرنگیمآبی و قبول تجددخواهی اروپایی یکی نمیدانست، بلکه آن را قالبی میدانست برای اجرای احکام الهی و جلوگیری از نفوذ استمار در جنبههای گوناگون سیاسی، فرهنگی، اقتصادی کشور.
افزون بر این، او نظارت عدهای از خبرگان علما بر مصوبات مجلس به منظور جلوگیری از هر گونه مصوبات قانونی خلاف شریعت را امری ضروری تلقی میکرد. امام خمینی نیز حدود هفتاد سال بعد همین دیدگاهها را البته به شکلی کاملتر مطرح کرد و با طرح نظام جمهوری اسلامی کوشید قالب جمهوری را همچون ظرفی برای اجرای احکام اسلام به خدمت گیرد.
اگر از دریچۀ انقلاب اسلامی به مشروطه و رویدادهای آن نظر افکنده شود، مسیری که ملت اسلامی ایران طی تاریخ پیمود تا به خواستۀ خود دست یابد آشکارا مشاهده میشود. آنچه باعث شد ملت ایران، با وجود کجرویها و سنگاندازیهای عدهای، دچار سردرگمی نشود و راه خود را ادامه دهد حضور علما در جایگاه رهبری بود که بهرغم تغییرات زمانه، همگی در یک مسیر حرکت کردند تا حکومت الهی ولایت فقیه را مستقر سازند.
این وحدت یا قرابت کلّی که در عرصۀ نظر در بین عالمان دین دیده میشد از یکی بودن سرچشمۀ معرفت آنها ناشی میگردید. نگاهی به رسالههای علمای عصر مشروطه و انقلاب اسلامی این نظر را تأیید میکند. شباهتهای آرای حاج آقا نورالله و امام خمینی دربارۀ حکومت و وظایف آن نمونهای است که از وحدت مبانی این دو عالم اسلامی با وجود تفاوت زمانۀ آنها حکایت میکند: جان گرگان و سگان از هم جداست/ متحد جانهای شیران خداست.
رسالۀ «مکالمات مقیم و مسافر»، اثر حاج آقا نورالله اصفهانی، در ماه محرم سال ۱۳۲۷ق به نگارش درآمد و در همین ماه نیز به چاپ رسید و در اختیار مردم قرار گرفت. زبان این رساله فارسی سلیس و ساده و عامه فهم است.
نویسندۀ رسالۀ مکالمات مقیم و مسافر، شخصیتی است که سالها در کوران مبارزات سیاسی ایران حضور فعالی داشته و به صورت مستقیم با افکار و اندیشههای متناقض و مجادلات فقهی، کلامی، سیاسی از یکسو و تنشهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی موجود در ایران آن دوره از سوی دیگر آشنا بوده است. بنابراین ما در رسالۀ حاجآقا نورالله با مباحث عینی سروکار داریم؛ یعنی نظام قدر مقدور حاجآقا نورالله یک نظام عینی و حقیقی است.
این رساله براساس مفاد آن، گفتوگویی است میان نمایندگان دو جریان سیاسی در عصر مشروطیت. در این گفتمان حاجی مقیم تاجرکاشی از جنبۀ عقیدتی نسبت به نظام مشروطه، مردد و متزلزل بوده و به دنبال حل درگیریهای ذهنی خود بین مشروطه و شریعت اسلام است، و میرزا مهدی (مهدی اسم اصلی حاجآقا نورالله است)، مسافر مدافع حکومت مشروطه بود او در این رساله تلاش کرده است با نوعی نگاه فلسفی و جامعهشناختی، ماهیت نظام مشروطه و نسبت آن با شریعت اسلام را تبیین کند. ماحصل این گفتمان، نظریۀ «دولت قدر مقدور» در دوران غیبت امام عصر است که حاجآقا نورالله آن را تبیین و ارائه کرده است.
حاجآقا نورالله هدف اصلی حکومت را حفظ اساس اسلام و رساندن مسلمانان به بالاترین مراتب رشد مادی و معنوی میداند. بنابراین در بحث از علت اقدام عملی برای تحقق مشروطه در آن زمان و انجام نشدن چنین اقدامی در زمانهای قبل نوشته است: «علت آن بود که هرچند ظلم از سلاطین اعصار در دربار بسیار بود، لکن اصل و اساس اسلام محفوظ و به واسطۀ قدرتی که سلاطین اسلام داشتند، هجوم اجانب و تسلط خارجه و اضمحلال محکمۀ اسلام بالکلیه نمیشد، اما این اوقات که سلاطین، بیتالمال مسلمین را خرج شهوترانی و مصارف مضره به اسلام و تضعیف مسلمین نمودند … ناچار به جهت حفظ اسلام در مقام احیای قانون مشروطه و … برآمد که به این وسیله اسلام را محفوظ و مسلمین را قوی و به فواید دینیه و دنیویه محفوظ دارد».
امام خمینی(ره) هدف غایی سیاست را در اسلام هدایت جامعه به سوی صراط مستقیم دانسته است. به سخن دیگر هدف حکومت اسلامی از منظر ایشان تأمین سعادت بشر و رسیدن به قرب الهی است.
با همین تفکر است که این دو عالم روحانی بر حاکمیت قانون اسلام بر جامعه تأکید میکردند؛ برای نمونه امام(ره) همواره میفرمود که اولاً باید در حکومت، قانون حاکم باشد و همه چیز بر اساس قانون اجرا شود، بین حاکم و مردم در اجرای قانون هیچ فرقی نباشد و قانون بدون هیچ کموکاستی و بیتوجه به مصلحتاندیشیهای ظاهری در مورد همه اعمال شود؛ ثانیاً این قانون حاکم باید قانون اسلام باشد یا حداقل منافاتی با اسلام نداشته باشد. حاج آقا نورالله نیز همواره بر حاکمیت قانون اسلامی و اجرای آن در مورد همۀ افراد از شاه تا گدا تأکید مینمود.
این دو نظریهپرداز اسلامی در دوران غیبت امام زمان(عج)، ولی فقیه را دارای مشروعیتی الهی در حق حاکمیت میدانند، با وجود این، بر سهم مردم در ادارۀ امور جامعه نیز تأکید میکنند. این موضوع در نظر امام خمینی به قدری اهمیت دارد که آن را ضامن امنیت جامعه میداند. حاجآقا نورالله نیز بر لزوم مشورت با مردم و جلب دیدگاههای آنها در مسائل حکومتی تأکید فراوان میکرد.
ایشان معتقد بود که تمام امور دولتی باید بدون استثنا توسط وکلای مجلس و در مجلس شورا بررسی گردد و در آنجا دربارۀ آن تصمیمگیری شود و در نهایت به امضای فقهای ناظر بر مصوبات مجلس برسد.
افزونبراین، یکی از اموری که امام(ره) از جمله وظایف و اهداف حکومت اسلامی دانسته تعلیم و تربیت، تزکیۀ جامعه و فراهم کردن زمینۀ رشد و تعالی معنوی افراد آن است.
حاجآقا نورالله نیز یکی از اهداف میانی حکومت را ترویج علم و معارف و تعلیم و تربیت دانسته و معتقد است: «باید در مملکت ترویج علم و معارف کرد، باید در تمام شهرها مدارس علمیه دایر کرد و مدارس ابتداییه و متوسطه و عالیه که تمام اطفال مردم را به تعلیم و تعلم گذارد که همه صاحب علم و ثروت شوند. اولاً خواندن و نوشتن را همه کس بداند و بتواند و آداب دین و اسلام را به قاعده به آنها یاد بدهند».
آزادی موضوع دیگری است که مدنظر امام خمینی(ره) و حاج آقا نورالله قرار گرفته، اما در نگرش آنها، این موضوع با آنچه روشنفکران مطرح میکردند تفاوت داشت. امام(ره) در این باره فرموده است: «هدف ما برقراری جمهوری اسلامی است، و برنامۀ ما تحصیل آزادی و استقلال است». «ما اسلام را میخواهیم که اسلام، آزادی به ما بدهد نه آزادی منهای اسلام». «آزادی معنایش این نیست که بنشینید برخلاف اسلام صحبت کنید، آزادی در حدود قانون است، دین کشور ما اسلام است، آزادی در حدود این است که به اسلام ضرر نخورد، قانون اساسی ما دین را اسلام میداند».
ایشان مهمترین قیود آزادی را قانون اسلام و رعایت مصالح عمومی ملّت و وابسته نبودن به بیگانگان ذکر کرده است. حاجآقا نورالله نیز یکی از مسائل مهمی را که حکومت باید به دنبال تأمین آن باشد، آزادی دانسته و بر لزوم آن تأکید کرده است. از نظر ایشان یکی از مشکلات مهم حکومت استبدادی این است که میخواهد این آزادی را از مردم سلب کند، به گونهای که همه بنده و چاکِر دست به سینۀ سلطان باشند. نکتۀ مهم این است که آزادی مد نظر ایشان نیز آزادی در چهارچوب شرع مقدس و دین مبین اسلام است: «تمام خلق در غیر آنچه قانون کتاب و سنّت آنها را مقید نموده، باید آزاد باشند؛ نه آزادی به این معنی که بعضی از جهال خیال کرده و میگویند که مرادشان آزادی در مذهب باشد، بلکه همان حریت و آزادی مقصود است که خداوند در کتاب و سنّت فرموده و آنها را آزاد فرموده در مقابل بندگی».
برقراری امنیت و رفاه در جامعه یکی از نکات بسیار مهمی بود که این دو روحانی نظریهپرداز آن را از لوازم یک حکومت کارآمد خواندهاند. دراینباره امام خمینی معتقد بود: باید عدالت اسلامی اجرا شود تا همه به استقلال و رفاه برسند. حاجآقا نورالله نیز یکی از چشماندازهای دولت کارآمد را تأمین رفاه مردم میدانست و در این زمینه بهویژه بر فراهم کردن زمینۀ اشتغال و رونق کسب و کار مردم تأکید میکرد.
یکی دیگر از تأکیدات شدید ایشان در بحث امکانات رفاهی، مسائل بهداشتی و پزشکی و تأسیس مریضخانه بود.
از نظر امام(ره) یکی از اهداف مهم حکومت کارآمد اسلامی، رسیدن به استقلال و خودکفایی در ابعاد گوناگون است. امام(ره) مهمترین مشکل حکومت پهلوی را وابستگی به کشورهای بیگانه، بهویژه امریکا، میدانست.
حاجآقا نورالله نیز به ضرورت کوتاه کردن دست اجانب از مملکت و رسیدن به استقلال سیاسی و اقتصادی تأکید فراوان کرده است. این موضوع به قدری برای ایشان اهمیت داشت که پس از قیام عظیم مردمی و مذهبی ملت ایران علیه قرارداد امتیاز انحصاری توتون و تنباکو و تحریم تنباکو توسط میرزای شیرازی، به فکر توسعۀ این تحریم به سایر کالاهای خارجی افتاد و برای رسیدن به این هدف، تلاشهایی در جهت سازندگی و خودکفایی داخلی نمود. یکی از اقدامات مهم ایشان تأسیس «شرکت اسلامیه» و «شرکت شرافت» بود که مردم را به خرید کالاهای ساخت داخل تشویق میکرد.
جلب اعتماد مردم مسئلهای است که امام(ره) آن را، بهویژه در بعد اقتصادی، یکی از راههای رسیدن به خودکفایی دانسته است. ایشان دراینباره خطاب به مسئولان دولتی فرموده است: «به مالکیت و سرمایههای مشروع با حدود اسلامی احترام گذارید و به ملّت اطمینان دهید تا سرمایهها و فعالیتهای سازنده به کار افتد و دولت و کشور را به خودکفایی و صنایع سبک و سنگین برساند».
حاجآقا نورالله نیز دقیقاَ به همین مطلب اشاره کرده و معتقد است باید به رعایا اطمینان داد که پولهای خودشان را به کار بیندازند و اشخاصی که به خارج رفتهاند، و تجارت و صناعت مینمایند به میهمانی و امنیت تامه به مملکت آورد و آنها را تشویق کرد تا فواید تجارت و صناعت آنها عاید مملکت شود. باید طوری اطمینان داد که رعایا به دولت قرض بدهند.