جرايد صدر مشروطه تندرو و زيانبار

جرايد صدر مشروطه تندرو و زيانبار

اين همه ، اما، منوط به آن است که ارباب جرايد، به «رسالت انساني و اجتماعي» خويش کاملا واقف و ملتزم بوده و آزادي را براي انسان و در خدمت رشد و کمال وي بخواهند، نه محملي براي عقده گشايي ها، قدرت پرستي ها و تصفيه حسابهاي شخصي و گروهي آزمون سخت و دشواري که متاسفانه مطبوعات عصر مشروطه ، غالبا از آن سربلند بيرون نيامدند: مجدالاسلام کرماني ، روزنامه نگار بنام مشروطه ، در تحليلي که از علل و موجبات انحطاط مجلس شوراي صدر مشروطه به دست مي دهد، يکي از عوامل سقوط و انحلال مجلس را «هتاکي روزنامه ها» مي شمارد: «افسوس که بعضي از آنها، مسلک خودشان را هتاکي قرار دادند و چيزها نوشتند که در هيچ روزنامه از روزنامه هاي آزاد، چنين مطلب ديده و خوانده نشده. نه بر علما ابقا کردند، نه بر وزرا... مخفي نماند که غرض رفقاي من تهذيب اخلاق نوع ملت نبوده ، بلکه ابدا متوجه به وطن و اهل وطن نبودند. فقط چون به واسطه نگارش اين گونه مطالب ، مشتري روزنامه آنها زيادتر مي شد...آقايان هم بي ملاحظه مسئوليت ، هر چه مي خواستند يا مي توانستند مي نوشتند...روزنامه مساوات...وقتي که قانون انطباعات از مجلس شوراي ملي... گذشت يک نمره روزنامه خود را سرتاپا وقف و صرف استهزاي آن قانون نمود. مسلم است که مشروطه خواه هرگز به قانون.
.. استهزا نمي کند. ولکن چون ديد اين قانون از هتاکي و هرزه درايي آن جلوگير است ، اين بود که بي اختيار مرتکب آن اقدام جسورانه گرديد و يکي از جهات ثلاثه انحطاط مجلس همين مطلب شد». (تاريخ انحطاط مجلس ، صص 42و 44). به گفته مخبرالسلطنه ، وزير علوم مشروطه «يکي از قوانين که بسيار دردسر داشت و حق آن ادا نشد، قانون روزنامه و مطبوعات بود که متنفذين مجلس ، زبان را آزاد مي خواستند ولو ياوه گويي و هرزه درايي...(گزارش ايران ، ص 189). روزنامه جات ، به اغراض گوناگون ، آبرو براي کسي باقي نگذاردند. اگر احيانا حقيقتي يا دردي را موضوع مقاله قرار مي دادند، لهجه زشت و ظهور دمهاي خروس ، اصل منظور را از بين مي برد. معلوم نبود از زبان کي سخن مي گويند»؟! (خاطرات و خطرات ، ص 151).