نقش روحانیت در تحولات سیاسی معاصر ایران

نقش روحانیت در تحولات سیاسی معاصر ایران

باورهای سیاسی در جامعه از طریق جامعه پذیری توسط عوامل جامعه پذیری شکل می گیرد که عمدتا به صورت های حفظ و نگهداری فرهنگ سیاسی، تغییر و تحول در فرهنگ سیاسی و خلق فرهنگ سیاسی انجام می پذیرد.
نهاد روحانیت در ایران معاصرهمواره به عنوان یک نهادجامعه پذیر عمل نموده است. لذا باورهای حاصل از جامعه پذیری این نهاد به علت تفکیک ساختاری روحانیت از نهاد سیاست با باورهای سیاسی هیئت حاکمه تعارض پیدا کرده و هر گاه مسئله ای خاص حادث می شد، این تعارض روی می نمود. این تعارض در شکل گیری دو انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی قابلیت بررسی دارد، چه آن که نتیجه آن، بحران مشروعیت سیاسی و بروز انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی بود. بنابراین، این تعارض از منظر جامعه پذیری سیاسی توسط نهاد روحانیت در دو انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی بررسی شده است.
پیرامون مباحث انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی کتاب ها، پایان نامه ها و مقاله های زیادی نوشته شده است، که هریک از آن ها جهت خاصی را در نظر گرفته و در آن مسیر به کاوش پرداخته اند. اما مباحث جامعه پذیری سیاسی در این دو تحول بزرگ انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. حال آن که از دیدگاه جامعه پذیری سیاسی خصوصا عوامل جامعه پذیر، بعضی از نهادهای موجود جامعه در ثبات و تغییر جامعه و نظام های سیاسی نقش های مهمی دارند.
بنابراین با توجه به اهمیتی که مباحث جامعه پذیری سیاسی در این دو تحول بزرگ در ایران داشته و نقشی که روحانیت به عنوان یک نهاد جامعه پذیر مهم ایفا کرده است، پرداختن به این موضوع از جایگاه ویژه ای برخوردار است.
تلاش عمده این تحقیق پایان نامه نیز در این جهت است که بتواند ضمن ارائه یک چارچوب نظری از طریق جامعه پذیری سیاسی که منتهی به بحران مشروعیت در نظام سیاسی گردیده را بیان کند ونقش نهادهای جامعه پذیر، خصوصا نهاد روحانیت را در این دو تحول بنیانی در ایران بررسی نماید. در نتیجه فایده ای که برای آن متصور است جایگاه روحانیت را در عرصه تغییرات و تحولات اجتماعی جامعه ایران، بیان می کند و ابزارهای جامعه پذیری در اختیار آنان را توضیح می دهد و این که می توان از آن ابزار برای جامعه امروز ایران نیز با تغییراتی که حاصل گشته، استفاده کرد.
با توجه به سؤال اصلی «نقش روحانیت در فرآیند تحولات سیاسی ایران معاصر (انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی) چه بوده است؟ » و هم چنین فرضیه تحقیق «روحانیت به عنوان یکی از عوامل جامعه پذیری سیاسی موجب بحران مشروعیت نظام سیاسی در دو مقطع پیش از انقلاب مشروطه وانقلاب اسلامی بوده است.» موضوع فوق در سه بخش بررسی می شود:
در بخش نخست که چارچوب نظری تحقیق مطرح می شود در سه فصل و نتیجه گیری ارائه شده است. در این بخش آن چه که در پی آن هستیم تبیین نقش نهادها از طریق جامعه پذیری سیاسی در جامعه می باشد و آن چه که در این میان مهم به نظر می آید، بیان این مطلب است که در جامعه پذیری سیاسی، فرهنگ سیاسی از یک نقش محوری برخوردار است، یعنی این که از این طریق، فرهنگ سیاسی جامعه شکل می گیرد و از طریق فرهنگ سیاسی که همان باورها، اعتقادات، ارزش ها وهنجارهای جامعه پیرامون مباحث سیاسی و نظام حکومتی است، تداوم و بقا را در پی خواهد داشت، چه آن که فرهنگ سیاسی که از طریق جامعه پذیری به وسیله ابزارهای مختلف به جامعه و خصوصا نسل آینده منتقل می گردد، همخوانی با نظام حکومتی و سیستم سیاسی داشته باشد، همگامی و همراهی بین مردم و نظام سیاسی ایجاد می گردد که نتیجه آن نیز افزایش مشروعیت نظام سیاسی می باشد که موجب بقا و تداوم آن نظام سیاسی خواهد گردید و اگر فرهنگ سیاسی منتقل شده به جامعه با آن چه که در قدرت و نظام حاکم سیاسی ترویج و ترغیب می شود، مختلف باشد، زمینه درگیر شدن، اختلاف و در نهایت بحران را در پی خواهد داشت که در نهایت به بحران مشروعیت منتهی خواهد گردید، بنابراین در این بخش با طرح مباحث جامعه پذیری سیاسی، فرهنگ سیاسی و مشروعیت و بیان رابطه بین آن ها در قالب مکتب کارکرد گرایی ساختاری پارسونز که محور را بر نظام فرهنگی قرار می دهد، قابل تحلیل نسبت به پدیده های مختلف می باشد که در بخش دوم پژوهش، این نقش و کارکرد را در مورد نهاد روحانیت در دوران انقلاب مشروطه در قالب محتوای فکری آن ها، و در بخش سوم در انقلاب اسلامی این نقش بررسی شده است.
در بخش دوم در مقدمه آن به بیان جایگاه و نقش روحانیت از زبان اندیشمندان و نویسندگان و مورخان پرداخته شد. در فصل اول مروری بر حیات و اندیشه چند تن از رهبران روحانی که در انقلاب مشروطه حضور داشتند، صورت گرفت که علاوه بر بیان سیر مبارزات آنان به اندیشه ها و نوع نگاهشان به تحولات سیاسی اجتماعی اشاره گردید که در این بین به زندگانی و اندیشه و مبارزات حضرات آیات سید عبدالله بهبهانی، سید محمد طباطبایی، شیخ فضل الله نوری، محمد کاظم خراسانی (صاحب کفایه) ومیرزا حسین نائینی اشاراتی صورت می گیرد.
در فصل دوم، به راه های جامعه پذیری سیاست روحانیت در انقلاب مشروطه پرداخته شد که به مهم ترین ابزاری که در این دوره روحانیت در اختیار داشته و از آن طرق به جامعه پذیری سیاسی توجه داشت، اشاراتی می شود که مهم ترین آن مرجعیت دینی، رهبری سیاسی (مشروعیت و مسئله اذن)، سیستم قضایی (مسئله حکام شرع)، سیستم آموزشی (نظام تعلیم و تربیت)، تبلیغ و موعظه (مجالس وعظ و خطابه) و اوقاف بوده است که روحانیت نیز با استفاده بهینه از این ابزار ضمن ارتباط با عموم مردم و طبقات مختلف در جامعه، اندیشه ها و نگاه ها و... خود را به مردم منتقل می نموده است.
در فصل سوم، به گوشه هایی از ویژگی های نظام سیاسی قاجار با تاکید بر مسائل فرهنگی پرداخته شده است که برای نتیجه گیری بحث نقش روحانیت ضروری به نظر می رسید.
در خاتمه و نتیجه گیری از مباحث بخش دوم به بحران مشروعیت در سیستم سیاسی قاجاریه در اثربرخورد فرهنگ مذهبی با فرهنگ سیاسی حاکم می پردازد که می توان بدین سخن رسید که در نتیجه عملکرد روحانیت در سال های قبل از مشروطه در کنار سایر نیروها فرهنگ سیاسی جدیدی در حال شکل گیری بوده که در تعارض با فرهنگ سیاسی نظام قاجار بوده است.در ادامه این تعارض با توجه به فضای جامعه و سابقه طولانی استبداد در ایران مردم ایران به یک پیروزی بزرگ دست می یابند که تشکیل مجلس شورای ملی دوره اول و تصویب قانون اساسی و متمم آن بوده است. یعنی انقلاب مشروطه .
بخش سوم تحقیق به نقش روحانیت از طریق جامعه پذیری سیاسی در انقلاب اسلامی پرداخته است. از آن جایی که یکی از راه های آگاهی از نقش و اهداف گروه ها و نهادها در تحولات جامعه، اطلاع از زندگی و اندیشه بزرگان و رهبران فکری آن ها می باشند چه آن که رهبران در جامعه پذیری سیاسی با ابزارها و کارگزارانی که به خدمت می گیرند، سعی در تحکیم فرهنگ سیاسی حاکم، تغییر و تحول در فرهنگ سیاسی در صورت تضاد با آن ویا خلق فرهنگ سیاسی جدید در شرایط زمانی خاص، می نمایند و در این راستا تلاش هایشان ثمربخش است.
بنابراین در فصل اول گذری هر چند کوتاه بر زندگانی، اندیشه و مبارزات سیاسی حضرت امام خمینی (ره) و آیة الله طالقانی صورت گرفته است که علاوه بر بیان زندگی واندیشه های آنان، استفاده از ابزارهای گوناگون جامعه پذیری در سمت گیری مبارزاتشان بیان می شود. در فصل دوم به تفصیل به ابزارهای مورد استفاده روحانیت در این دوره که برای تنویر افکار عمومی به کار گرفته شده، اشاره شده است که علاوه بر اشتراکاتی نسبت به دوره پیشین انقلاب مشروطه شاهد دگرگونی وهم چنین محدودیت در این ابزار هستیم که در نتیجه سیاست های نظام سیاسی حاکم بوده است که مهم ترین آن ها عبارت بودند از: مرجعیت دینی، رهبری سیاسی، مساجد، منابر، مجالس وعظ، خطابه و....
در فصل سوم به ویژگی های نظام سیاسی در عصر پهلوی پرداخته شده است که می توان به دوگانگی در خط و مشی های فرهنگی آن پی برد که زمینه های ورود فرهنگ جدیدی را در ایران به ارمغان می آورد. در ادامه به بعضی از اقدامات رژیم پهلوی با تاسیس مراکز مختلف فرهنگی برای ترویج فرهنگ جدیدالورود و در عین حال برخورد با فرهنگ بومی ملی و مذهبی اشاره شده است.
در خاتمه و نتیجه گیری بحث، به بحران مشروعیت در حکومت پهلوی در اثر برخورد فرهنگ ها پرداخته است، که ثمره این تعارض و برخوردها، کاهش مشروعیت نظام سیاسی حاکم و در نهایت بحران مشروعیت را مشاهده می کنیم که به انقلاب اسلامی ختم می گردد.
در یک جمع بندی می توان گفت که این تحقیق در پی بیان نقش های مهم فرهنگی از طرف نهاد روحانیت بوده است که در دو تحول بنیادین انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی حضور فعال داشته است و نقطه محوری آن، بیان ابزارهای ارتباطی با مردم، که از آن به ابزار جامعه پذیری سیاسی تعبیر شده، بوده است.هر چند تفاوت ها و محدودیت هایی را در این ابزارها در ادوار مختلف مشاهده می کنیم، ولی تاثیر روحانیت کاملا مشاهده می شود که بدان پرداخته شده است.