آیت الله بهبهانی

آیت الله بهبهانی

از این رو "معتمد الاسلام رشتی" را نزد علمای مشهور از جمله آیت الله طباطبائی می فرستد تا نظر آنها را به همكاری و اتحاد جلب نماید، سید محمد طباطبایی كه عالمی برجسته و صادق بود در پاسخ فرستاده بهبهانی می گوید : اگر غرض شخصی در كار نباشد من همراه خواهم بود. معتمد الاسلام از آنجا به منزل "شیخ فضل اله نوری" میرود ولی از او بكلی مایوس باز میگردد، شیخ فضل اله به او میگوید تورا چه به این كارها، بر فرض هم اگر عین الدوله معترض آقای بهبهانی نشود ولی تو را معدوم خواهد كرد. معتمد الاسلام رشتی در دنباله ماموریتش به منزل "میرزا ابوطالب زنجانی" میرود و او قول بیطرفی میدهد و "حاج سید عبدالنبی" هم می گوید من خودم با آقای سید عبداله بهبهانی ملاقات می كنم كه هرگز این ملاقات هم انجام نگرفت

بهررو همدستی میان آیت الله طباطبائی و بهبهانی در روزهای نخستین سال 1284 آغاز شد که میتوان این را جزء اولین اقدامات مشروطه طلبان دانست، هدف آنان رهایی ایران از دست ستمگران و مستبدان را دردل داشت، برداشتن عین الدوله هدف اصلی او و خواسته نهایی او نبود بلكه هدف او كوتاه كردن دست ستمگران و بیگانگان از مال و ناموس مردم بود. این دو نفر از ابتدا در اندیشه مشروطه، قانون و دارالشورا می بوده اند ولی روش آنها دوری جستن از خشونت و پیروی كردن از نوعی مبارزات منفی بود.

در جریان حوادث پس از به فلک بسته شدن بازرگانان وی در جلسه سخنرانی سید جمال ادین اسدآبادی بنفع بازرگانان حضور داشت، که از آنجا که مخالفینشان پس از تاریکی هوا قصد برهم زدن جلسه و کتک زدن بهبانی را داشتند، به کمک مردم از معرکه خارج و به خانه آیت الله طباطبائی پناه برد. بتبع این حوادث بعنوان اعتراض به بی احترامی به مسجد و علما آیت الله طباطبایی و عده ای از علما تصمیم به خروج از تهران به قصد پناهنده شدن به حضرت عبدالعظیم را می گیرند و از این رو ایشان با خانواده اش در 22 آذر 1284 بهمراه روحانیون دیگر و خانواده هایشان در حرم حضرت عبدالعظیم متحصن میشوند

روزبروز برشمار متحصنین اضافه میشد. عین الدوله که بفكر انداختن اختلاف میان علمای متحصن افتاد و برای سید محمد طباطبایی پیام فرستاد اگر از بهبهانی جدا شود و به شهر بازگردد، بیست هزار تومان به او خواهد پرداخت ولی شادروان طباطبایی توجهی نكرد و خواسته خود را اعلام كرد كه می خواهند با شاه مستقیم گفتگو كنند، وی در كنار دیگر خواسته هایش‏ برداشتن عین الدوله را نیز قرار داده بود. عین الدوله البته مانع اینگونه ملاقاتها میشد. بهمین خاطر سید محمد طباطبایی در نامه ای كه به وسیله سفیر عثمانی بدست شاه رساند درخواستهای اولیه آنان را كه به مرور بیشتر میشد بشرح زیر نوشت
نبودن عسكر گاریچی در راه قم - این مرد امتیاز درشكه رانی در راه تهران ـ قم را از دولت گرفته بود و با مسافران بدرفتاری میكرد
بازگردانیدن حاج میرزا محمدرضا از رفسنجان به كرمان
ازگردانیدن تولیت مدرسه خان مروی به حاج شیخ مرتضی
بنیاد عدالتخانه در همه جای ایران
برداشتن مسیو نوز از گمرك و مالیه
روان گردانیدن قانون اسلام
برداشتن علاءالدوله از حكمرانی تهران
كم نكردن تومانی دهشاهی از مواجب و مستمری ها

شاه در پاسخ به سفیر عثمانی موافقت خود را اعلام داشت که کلیه خواستهای آقایان پذیرفته شده است، به تهران بازگردند. این حرکت مهاجرت صغری نام گرفت. مردم نیز شادی خود را از پیروزی با دادن شعارهای زنده باد اسلام و زنده باد ملت ایران نشان دادند

عین الدوله که هرگزحاضر نبود تن به خواسته مردم بدهد با گذراندن وقت و امروز و فردا کردن ازپذیرش درخواست متحصنین طفره می رفت و سعی داشت با ایجاد اختلاف درصفوف مخالفین وهمچنین زندانی کردن وبه تبعید فرستادن فعالان غائله راختم کند. با ادامه این روند وطی مراحلی، روحانیون خواستار خروج از تهران وعزیمت به قم شدند. بدین ترتیب آقایان طباطبایی وبهبهانی به همراه عده ای ازمردم به قصد قم شهر تهران را ترک گفتند، این اقدام مهاجرت کبری نام گرفت

ایشان در پیگیری امر مشروطه و مقابله با مشروعه خواهان امثال شیخ فضل الله نوری نقش برجسته ای را ایفا کرد. پس از تشکیل مجلس و تشكیل دو فراكسیون دمكرات و اعتدالیون آیت الله طباطبائى رهبرى فكرى اعتدالیون را به عهده داشت. لازم به تذكر است كه جناح رادیكال مشروطیت در فراكسیون دمكرات جمع شده بودند و فراكسیون اعتدالیون جناح محافظه كار و اكثریت نمایندگان را شامل میشد

آیت الله بهبهانی مجموعه ای در25 باب درباره مسائل فقهی به رشته تحریر درآوردند. بتاریخ 24 تیر ماه 1289 خورشیدی برابر با 15 ژوئیه 1911 میلادی چهار مرد مسلح وارد خانه ایشان شده و او را كشتند. در اعتراض به این عمل، مجلس شورای ملی و بازار تعطیل شد و عزای عمومی اعلام گردید. گفته شد كه قاتلان خود را مجاهد مشروطیت معرفی کرده بودند. درپی این امر دولت دستور خلع سلاح عمومی را صادر كرد.پنج روز بعد سپهدار تنكابنی نخست وزیر وقت كناره گیری كرد و میرزا حسن خان (مستوفی الممالك) 37 ساله جای او را گرفت