افکار آیت الله نائینی به روايت اشکوری

افکار آیت الله نائینی به روايت اشکوری

وی با اشاره به حجم اندک کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله که موضوع اصلی بحث او بود، آن را ابتکاری و نوآورانه خواند و یاد آور شد که این کتاب در سال 1327 ه. ق. دو سال پس از صدور فرمان مشروطیت و در دوره استبداد صغیر و در دفاع از مشروطیت نوشته شد.

آیت الله نائینی اهل نائین بود اما به نجف رفت و شاگرد ملا محمد کاظم خراسانی از علمای سه گانه نجف شد ( 1 )، تا آخر عمر در آنجا ماند و در سال 1315 شمسی در همانجا درگذشت. او در دوره رضاشاه برای مدت کوتاهی به ایران آمد اما دوباره به نجف بازگشت.

بنا به گزارش اشکوری، آیت الله نائینی کتابش را در رد کتاب  تذکرة الغافل و ارشاد الجاهل  نوشت که بر ضد مشروطیت نوشته شده بود و دارلشورا را دارلکفر می خواند و به همین جهت از محمد علیشاه صد تومان جایزه گرفت. مولف این کتاب معلوم نیست و پیش از این گفته می شد از آثار شیخ فضل الله نوری است اما پس از انتشار خاطرات احتشام السلطنه معلوم شد که متعلق به یکی از شاگردان اوست ولی تمام محتویات آن مورد تأیید شیخ نوری بوده و به درخواست شیخ فضل الله صد تومان جایزه بدان تعلق گرفته است.

اشکوری در مورد انتشار کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله گفت پس از سالهای مشروطه این کتاب فراموش شده بود اما در سال 1334 آیت الله [ سید محمود ] طالقانی آن را با حواشی منتشر کرد و متن مغلق آن را به نثری قابل فهم در آورد. از آن زمان تا سال 57 این کتاب بطور مرتب انتشار یافته و مورد استناد انقلابیون و مبارزان مذهبی از جمله سازمان مجاهدین خلق قرار گرفته است. برای مثال مهندس لطف الله میثمی در خاطرات خود می نویسد که این کتاب در کمیته های فرهنگی سازمان مورد بحث بوده و او به اتفاق محمد حنیف نژاد هفده بار آن را خوانده اند و درباره آن بحث و اظهار نظر کرده اند.

اشکوری دفاع نائینی را از مشروطیت در این کتاب دقیق ترین، جامع ترین، مستدل ترین، منطقی ترین و قابل قبول ترین  دفاع از مشروطیت خواند و افزود از آنجا که عقیده دارد تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگ در کشورهای اسلامی از بستر مذهب خواهد گذشت، کار نائینی یگانه و بی مانند است.

روحانی خلع لباس شده ایرانی که با کت و شلوار اما ته ریش آخوندی پشت تریبون قرار داشت، آنگاه نکات برجسته کتاب نائینی را برشمرد و هر نکته را با توضیحات مختصری همراه کرد.

درباره نخستین نکته مهم کتاب، اشکوری از  طرح یک نظریه سیاسی روشن و منسجم در چارچوب تفکر سنتی شیعه  سخن به میان آورد و یادآور شد که نائینی را نه با روشنفکران و فلاسفه غرب که با همتایان همزمان او در ایران و نجف باید مقایسه کرد.

اشکوری چارچوب تفکر سیاسی شیعه را بدین گونه ترسیم کرد که از صدر اسلام تا زمان مشروطیت اساسا چیزی به نام مردم و رأی مردم و حاکمیت ملی، در تفکر شیعه وجود نداشت. اینها همه مفاهیم مدرنی است که بعدها وارد شد. آنچه شیعه در چار چوب سنتی خود در باب حکومت می گوید این است که حکومت از آن خداست. بعد به پیامبر و سپس به امامان منتقل شده است. در دوران غیبت امام زمان مورد بحث است که آیا حکومت به فقها منتقل شده است یا نه. اکثر علمای شیعه تا دوره مشروطه، حتی تا زمان آیت الله خمینی، بنيانگذار جمهوری اسلامی ايران، اساساً به حکومت مذهبی و روحانی عقیده نداشتند. نخستین کسی که مسأله ولایت فقیه را به این عنوان مطرح کرد که در عصر غیبت بر فقیه واجب است که حکومت تشکیل دهد و حکومت او شرعی و مثل حکومت پیغمبر و امام است آیت الله خمینی بود.

نکته مهم بعدی در کتاب نائینی بنا بر گفته آقای اشکوری،  طرح استبداد به مثابه کفر و شرک عملی  است. وی گفت مطهری در  نهضت های صد ساله ، آنجا که به نائینی اشاره می کند می گوید در میان علمای شیعه و علمای اسلام از آغاز تا زمان نائینی، این اولین بار است که یک فقیه و عالم دینی، استبداد را شرک می نامد.

نکته سومی که آقای اشکوری درباره کتاب نائینی بر شمرد  انتقال عصمت و علم امام به یک مجموعه عرفی  بود. وی گفت در تفکر سنتی شیعه، تشکیل و تأسیس هر نوع حکومتی در زمان غیبت امام زمان، غیر شرعی محسوب می شود. هوشمندی نائینی در این است که می گوید حکومت شرعی، امروزه در اختیار ما نیست، و می پرسد آیا در زمان غیبت ما احتیاج به حکومت نداریم؟

پاسخ می دهد و استدلال می کند که داریم. سپس می گوید اگر حکومت مورد احتیاج باشد دو نوع بیشتر نیست. یکی سلطنت مطلقه و دیگر سلطنت مشروطه. ( حکومت جمهوری هنوز در ایران مطرح نشده بود و آیت الله نائینی آن را نمی شناخت). پیداست که حکومت مشروطه از حکومت مطلقه بهتر است. بنابراین ما ويژگی های حکومت معصوم را باید به حکومت مشروطه منتقل کنیم. در واقع نائینی با چنین مبنایی راه را برای دمکراسی باز می کند. می گوید ما علم امام را به پارلمان و نهادهایی مانند آن منتقل می کنیم و عصمت امام را هم که به کار بازدارندگی از استبداد می آید به مطبوعات و احزاب و مانند آنها.

نکته چهارم  توجه به استبداد گروهی است که از استبداد فردی خطرناک تر است .

به گزارش آقای اشکوری، نائینی تأکید دارد که استبداد فردی تنها نوع استبداد نیست. استبداد گروهی خطرناک تر از آن است.  این در زمانی بود که مشروطه خواهان با یک حکومت فردی و با استبداد شخص محمد علیشاه رو به رو بودند. یعنی عده ای به ذهنشان رسیده بود که همه بدبختی ها از حکومت فردی ناشی می شود و اگر محمد علیشاه را از میان بردارند مشکل حل خواهد شد. اما آیت الله نائینی در همان زمان توجه می دهد که تنها نوع فردی استبداد مطرح نیست.

توجه به  اصلاحات اقتصادی و تأکید بر اینکه سرمایه داری نگهبان استبداد است ؛  توجه به این نکته که کنترل دولت بر ثروت ملی و ارتش و پلیس از عوامل استبداد به حساب می آید ؛ توجه به این نکته که  دمکراسی غربی نسبت به خود "شورویه" ( 2 ) است و نسبت به غیر، مستبد ؛ و  توجه به اینکه استبداد در جایی استقرار می یابد که مردم آگاه نیستند  از دیگر نکاتی بود که آقای اشکوری درباره کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله بر شمرد.

سخنران در پایان سخنان خود قصد داشت به انتقادات خود از کتاب نائینی بپردازد که فرصت کافی برای این کار نمانده بود. تنها به این نکته بسنده کرد که آیت الله نائینی تکلیف مشروعیت حکومت را به درستی روشن نکرده است.

 
پانوشتها

1 - آیت الله محمد کاظم خراسانی، شیخ عبدالله مازندرانی و شیخ محمد حسین تهرانی سه مجتهدی بودند که همواره در دفاع از مشروطیت و به طرفدارای از آزادیخواهان اعلامیه صادر می کردند و از آنجا که به اتفاق زیر اعلامیه ها امضا می گذاشتند به علمای ثلاث معروف شدند.

2 - شورویه همان لغت است که پس از تشکیل حکومت کمونیستی در روسیه و کشورهای دیگر همجوار آن در عنوان - اتحاد جماهیر شوروی - به کار رفت اما آیت الله نائینی آن را در زمانی به کار برده بود که اتحاد جماهیر شوروی به وجود نیامده بود. مقصود آیت الله نیز ظاهرا از شورویه باید دمکراسی باشد برای آنکه آن را در مقابل استبداد می گذارد.
 
    History Site of Mirhadi hoseini

      Teacher Training University

              Tehran  -IRAN