فرهيختگان زن آذربايجان

فرهيختگان زن آذربايجان

شايد اطلاق شهر اولين ها به تبريز به همين فعاليت ها و تحركات فرهنگي و علمي مستمر از گذشته تا كنون و ابداع مكاتب خاص در شاخه هاي مختلف هنري و فرهنگي مربوط باشد.
بانوان آذربايجان كه در عرصه هاي گوناگون، استعداد و نقش موثر خود را نمايانده اند، در كاروان انديشه و در سير تكويني علم و هنر، عليرغم دشواريها و محدوديت ها، منشأ حركت و آثار ماندگار بوده اند و امروز هر چند خاموش و بي سر و صدا و دور از تبليغ و حضور در رسانه ها، بر استعداد ديرينه و تاريخي و نقش موثر خود در عرصه هاي فكر و انديشه پاي مي فشارند.
از چند وقت پيش درصدد برآمدم در اين باره غور نموده بانواني كه در حوزه علم، هنر و فرهنگ تلاش مي كنند بشناسم. خداوند را شكر گزارم كه توفيق حاصل آمد و با همكاري تعدادي از دانشجويان تلاشگر و با انگيزه، ابتدا فهرستي از بانواني كه در رشته هاي گوناگون هنر، علم، ورزش، صنايع دستي و فرهنگ تلاش كرده و موفقيت هايي كسب كرده بودند تهيه شد. اين فهرست به صدها بانوي عالم و هنرمند شامل گشت.

 

■ بدل زاده - نير

نير بدل زاده، فرزند حميد، در سال 1345 در شهر تبريز چشم به جهان گشود. شجره خانوادگي وي از طرف مادر به علامه طباطبايي و قاضي طباطبايي منسوب است.
وي در خردسالي با هنرهاي دستي مختلف از قبيل: گلدوزي، خياطي و بافتني آشنا شد. از همان دوران هر يك از اطرافيان خود را به هنري مشغول مي ديد، از جمله دايي اش همزمان با تحصيل، آثاري را با چوب خلق مي كرد. برادرانش به نقاشي و عكاسي مي پرداختند. مادرش نيز در گلدوزي و خياطي چيره دست بود و بدون اين كه آموزش در اين زمينه ببيند، صاحب خلاقيت ها و نو آوري هايي بود.

بدل زاده در دوران ابتدايي ، راهنمايي و دبيرستان، ضمن تحصيل به كارهاي دستي پرداخت. در سال 60 پدر و مهربان خويش را از دست داد. از آن زمان آموخت كه چگونه بايد با مشكلات مبارزه كرد و به جاي فرار از سختي ها به رويارويي با آنها پرداخت. پس از فوت پدر، مادرش با اراده و روحيه اي والا و به تنهايي مسئوليت خطير خانواده را بر عهده گرفت و الگوي صبر و استقامت براي فرزندان خود گرديد.
بدل زاده در سال 1376 با معرق كاري آشنا شد. و در سال 77 با ورود به مجتمع آموزش صنايع دستي، اين هنر را عملاً فرا گرفت و در اين زمينه به سرعت پيشرفت كرد و به موفقيت هاي خوبي دست يافت.
وي بعد از گذراندن يك دوره آموزش كوتاه مدت در معرق كاري، به مربيگري خانم اهري، به همراه خواهر خود، نسرين بدل زاده به فعاليت مستقل پرداخت، در اين راه آقاي كريمي نژاد، مدير صنايع دستي، با مساعدتهاي آموزشي و نيز ترتيب دادن نمايشگاه ها با ايشان همراهي كرد و استادانش نيز در اين زمينه آنها را ياري دادند.

در سال 79، اولين نمايشگاه معرق كاري چوب را به همت سازمان صنايع دستي، در تبريز برگزار كردند و در سال 80، در نمايشگاه ههاي متعدد صنايع دستي و دستاوردهاي انقلاب شركت نمودند. در همين سال به همراه عده اي از بانوان، شركت تعاوني معرق كاري را تاسيس كردند.

در سال 81 نيز با همكاري عده اي از بانوان معرق كار، سن تالار خاقاني خانه فرهنگ را طراحي و اجرا كردند. اين هنرمندان با تلاش هاي بسياري كه در راستاي ايجاد تحول در زمينه هنر خود داشتند، توانستند كيفيت آثار خود را روز به روز بالاتر ببرند.

بدل زاده اولين اثر خود را كه طرح «ليلي و مجنون» (مينياتور مربوط به دوران گذشته ) بود، پديد آورد كه اين اثر مورد توجه استادانش قرار گرفت. از آثار ديگري كه تا كنون در زمينه معرق خلق كرده است به مواردي اشاره مي كنيم:

تابلوي «شكار»‌ استاد فرشچيان، سال 79 ، تابلوي «يونس در دهان ماهي» استاد فرشچيان ، تابلوي «خزان» فرشچيان، با قالب منبت كاري، تابلوي «آخرين پيام» فرشچيان ، تابلوي «سمبل زندگي»‌ (طرح مربوط به دوران ساساني)، تابلوي «پناه» فرشچيان ، تابلوي «عشق، منبت و معرق» در سال 80 ، ميز با پايه منبت كاري، با طرح هستي (استاد فرشچيان)، تابلوي «گل عشق» استاد فرشچيان ، تابلوي «عقاب» با زمينه چوب، تابلوي « بنفشه زار»، تابلوي «سيمرغ و آشيانه» در سال 79 ، تابلوي «جغد و صخره »، تمثال حضرت موسي و حضرت مريم كه اين دو اثر به كشور آلمان فرستاده شد. در سال 81 ، ميز با طرح اسليمي و پايه هاي منبت كاري ، تابلوي «پناه» با قاب منبت كاري ذوالفقار، سال 82 ، ميز منبت و معرق ، اجراي 8 تابلو از آثار باستاني آذربايجان براي نصب بر روي درب هاي شهرداري.
در مهر ماه سال 80، از طرف صنايع دستي، در نمايشگاه گفتگوي تمدن ها، كه در اصفهان برگزار مي شد حضور يافت و در اين نمايشگاه ضمن گفتگو با استادان شهرهاي مختلف از جمله اصفهان، شيراز و تهران، اطلاعات ارزنده اي كسب كرد. همچنين در سال 81 در نمايشگاه «نگاره هاي چوبي»‌ تهران و نمايشگاه اصفهان شركت كرد.
با توجه به اين كه انجمن منسجمي براي معرق كاران در تبريز وجود ندارد، وي درصدد ايجاد چنين انجمني براي هنرمندان معرق كار مي باشد. و نيز ارتباط و همكاري نزديكي با كميسيون بانوان استانداري داشته و در همايش  هاي گوناگون آن شركت مي كند.
به همراه خواهرش عضو مجمع زنان كارآفرين استان مي باشد كه با همت كميسيون تاسيس گرديده است.
وي در سال 80 به مناسبت روز جهاني صنايع دستي، لوح تقدير هنرمند معرق كار را از سوي سازمان صنايع دستي دريافت كرد.

بدل زاده در خصوص ويژگي هاي هنر معرق كاري چنين مي گويد:

«معرق كاري جزء هنرهاي چوبي سنتي است كه مركز آن شهرهاي اصفهان، تبريز و كاشان مي باشد. اما متاسفانه اين هنر در شهر تبريز مدت ها مورد بي مهري قرار گرفت و فعاليت در اين زمينه بسيار كمرنگ شد، كه بعدها به همت سازمان صنايع دستي، كم كم رونق از دست رفته خود را باز يافت.»
بدل زاده قبل از ورود به دانشگاه، مشغول تدريس در مقطع پيش دبستاني بود، پس از ورود به دانشگاه و همزمان با تحصيل در رشته زبان و ادبيات انگليسي، به آموزش در زمينه معرق و تدريس زبان انگليسي پرداخت.
اين هنرمند، وجود فراز و نشيب هاي زندگي را لازمه رسيدن به كمال انساني مي داند. و معتقد است كه انسان در مواجهه با مصائب و مشكلات است كه به پختگي عقلي و كمال روحي     مي رسد. با اين كه از دست دادن پدر داغ بزرگي بر دل او نهاد اما كاميابي هاي پي در پي زندگي از جمله ورود به دانشگاه و پا نهادن به دنياي هنر، مرهمي بر اين درد بزرگ بود. غرق شدن در اقيانوس بيكران هنر و ارتباط روحي با دنياي فرا مادي به منزله بالي نامرئي براي پرواز به سوي ابديتي نوراني است. آموختن هنر به ديگران، لذت و شعف وصف ناپديري در وجود هنرمند پديد مي آورد. بدل زاده مي گويد:

«همه موفقيت ها و ناكامي ها بايد چنان باشند كه انسان را به خدا برسانند. من تا كنون، هرگز به خود اجازه نداده ام كه خداوند را با چيزي معامله كنم. خوف از خدا زيباست. اما نه براي بهشت و جهنم، بلكه به خاطر عشق ورزيدن به او»

در حال حاضر، بدل زاده علاوه بر معرق كاري، در زمينه منبت كاري، پيكر تراشي و نيز ترجمه و تدريس زبان انگليسي به فعاليت مي پردازد.
در تيرماه سال 82 مجتمع صنايع دستي اميريه با همت صنايع دستي و ارگانهاي مختلف افتتاح گرديد. بدل زاده به همراه خواهر خود واحدي را خريداري كرده و تا كنون نيز به فعاليت خود در اين محل ادامه مي دهند.

 

■ غلامحسني- رقيه

رقيه غلامحسني فرزند غلام، در سال 1351 ه.ش در شهر تبريز در خانواده اي با ذوق و هنر دوست بدنيا آمد. او از دوران طفوليتش خاطره خاصي در ذهن ندارد، فقط همين مقدار بس كه از همان دوران كودكي ذوق نقاشي داشت و در وهله اول مجسمه ها و اشياي پيرامونش او را به نقاشي جذب كرد. به طور كلي استعداد نقاشي وي در هفت سالگي بروز كرد. آن هنگام كه با نقاشي صحنه اي از منزلشان، مورد تشويق معلم خود قرار گرفت و اين نقاشي او جهت تشويق وي به برنامه كودك صدا و سيما ارسال شد.

غلامحسني عليرغم علاقمنديش به رشته هنر، دوره دبيرستان را در رشته علوم تجربي به پايان رساند و بعد از دوره ديپلم به طور جدي فعاليت خود را در زمينه هنر نقاشي ادامه داد و در سال 1380 موفق به اخذ مدرك كارشناسي ارشد از دانشگاه هنر شاهد تهران شد. استادانش در اين زمينه دكتر آيت اللهي – دكتر نادعليان – خانم دكتر مظاهري- استاد مهدي حسيني – مرحوم دكتر حميدي – خانم ها: تابان- اسعدي( بخصوص استاد كوهپايه ) الگوي وي در شيوه برخورد و تكنيك بودند. او علاوه بر نقاشي، در حوزه خوشنويسي و تذهيب نيز فعاليت دارد و كتابت خوشنويسي را در رتبه ممتاز به اتمام رسانده است و از محضر استاداني چون آقاي  احمد پور، آقاي قربانپور، آقاي فرزبود و در زمينه نگارگري از آقاي كوهپايه و خانم صالحي پور بهره جسته است.

اولين اثر خوشنويسي اش را كه شعري به مناسبت ورود امام بود در سال 69 به مسابقه ارسال كرد كه رتبه اول را در بين مراكز تربيت معلم كسب نمود و اولين اثر تذهيب را در سال 71 به همت استاد كوهپايه خلق نمود. در سال 1372 به اصرار استاد كوهپايه يكي از تابلوهاي تذهيب را جهت ارسال به اولين نمايشگاه و بينال دو سالانه نگارگري فرستاد. اگر چه در ابتداي امر راضي نبود و اميد به پذيرش اثرش نداشت اما به لطف و عنايت خدا اثرش پذيرفته شد و مورد تشويق استادش قرار گرفت. همين امر به خاطره اي دل انگيز و به ياد ماندني در زندگي شخصي اش مبدل گشت. وي در رابطه با فعاليتهاي هنري اش چه در حوزه نقاشي و نگارگري و چه در حوزه خوشنويسي و تذهيب نمايشگاههاي متعددي برپا كرده است از جمله:

- سال 79 برپايي نمايشگاه انفرادي با ارائه 73 اثر كه معروفترين آنها 18 تابلو از مجموعه سفر سفيد (‍حج) كه اينك در موزه حج مي باشد و تابلو عروج مولانا در نوجواني
- سال 82-81 بر پايي نمايشگاه اختصاصي نگارگري به اتفاق هنر جويانش
- 2 سال شركت در نمايشگاه دو سالانه نگارگري در موزه هنرهاي معاصر تهران
- جشنواره عمره بصورت سراسري كه رتبه دوم را كسب نمود.

- شركت در نمايشگاه بين المللي دانشجويان و كسب رتبه سوم
غلامحسني در سايه اين فعاليتها نشان و لوحهاي تقدير متعددي دريافت كرده كه عبارتند از:

1- 12 لوح تقدير در هر ترم دانشگاه جهت آثار ويژه كه از خود ارائه مي داد.

2- لوح تقدير از شهردار تبريز در سال 71
3- لوح تقدير و جوايز نقدي از اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي جهت انتخاب پايان نامه برتر سال
4- لوح تقدير و مدال نقره و سفر حج در جشنواره عمره كشوري
5- لوح تقدير و مدال برنز و سكه در نمايشگاه بين المللي و دانشجويي و جوايز نقدي و لوح هاي متعدد ديگر در ساير نمايشگاهها.

6- سفر زيارتي به مشهد بمناسبت احراز رتبه اول در تربيت معلم
غلامحسني درباره ويژگي هاي كار خود مي گويد:
چون رشته تخصصي ام نقاشي است و در زمينه هنرهاي سنتي نيز فعاليت داشته ام لذا با تلاقي اين هنرها هميشه سعي كرده ام در آثارم ردپايي از سنت وجود داشته باشد. حتي از نگارگري و زيرساخت آن در نقاشي هايم بهره گرفته ام. اعتقاد دارد كه هر اثر بايد فكر و اصالت شخصي را هويدا سازد. به نظر او نگارگري هنري است تجريدي كه با پوشش تصوير خود را نشان مي دهد و با آشنا شدن با رمز و راز آن مي توان آثار بديع را خلق كرد. مشكلاتي كه وي در زمينه كارش مطرح مي كند، كمبود امكانات و فضاي آموزشي است. او در زمان حاضر عضو انجمن هنرهاي تجسمي مي باشد و در مركز تربيت معلم «فاطمه زهرا» در مقطع كارشناسي هنرهاي تجسمي، دانشگاه هنر اسلامي در رشته معماري و صنايع دستي، دانشگاه آزاد اسلامي رشته نقاشي تدريس مي كند.

 

■ آخوندزاده - اعظم
اعظم آخوند زاده به سال 1340درشهر اهر به دنيا آمد .پدرش علي اكبر آخوند زاده كارمند دارايي بود. موفقيت شغلي پدر موجب گشت  آخوند زاده دوره كودكي و نوجواني را به همراه خانواده در تهران سپري كند. تا اينكه پدر بازنشسته شد و به موطن اصلي خود، يعني اهر باز گشت.
علي اكبر آخوندزاده مردي سخنور و اديب بود. طبع شاعري نيز داشت. هر چند به چاپ و نشر آثار خود اقدام نكرد. اعظم تحت تاثير پدر از اوان كودكي به مطالعه و نويسندگي ابراز علاقه مي كرد. تا آنجا كه برخي نوشته هاي خود را براي چاپ به مجلات آن روز از جمله اطلاعات هفتگي، جوانان، دختران و پسران مي سپرد. در اين مرحله نوشته هاي ايشان با نام مستعار «سپيده» يا «فرزانه مهدوي» به چاپ مي رسيد. آخوندزاده در اين خصوص، خود  مي گويد:

در عرصه هاي هنري؛ مثل موسيقي، شعر و نويسندگي كار مي كردم. گاه بر روي آهنگي شعر مي گذاشتم و يا شعر آهنگي را تغيير مي دادم. با راديو ارتباط برقرار مي كردم. به برنامه هاي مختلف زنگ مي زدم و مطلبي يا شعري با صداي من پخش مي شد» . آخوندزاده عليرغم علاقه شديد به تحصيل به دلايلي كه خود شرح داده از ادامه تحصيل بازمانده است. «با اينكه پدرم مردي شناخته شده و كاردان بود ولي بعد از مراجعت به اهر از تهران به علت برخي از مسائل از جمله: تفكر ديني و فضاي محدود آن زمان در شهري كوچك چون اهر من و خواهرانم را از ادامه تحصيل بازداشت. متاسفانه پدر تحت تاثير سخنان برخي اطرافيان و آشنايان نيز بود. سال ها بعد از انقلاب اسلامي به اشتباه خود پي برد. به همين دليل من و خواهرانم استعدادهاي بالقوه خود را به موقع نتوانستيم بالفعل كنيم. خوشبختانه در سال هاي اخير موفق شديم به نحو موثري توانايي هاي خودمان را بروز دهيم و ثمرات مثبت آن را ببينيم».
آخوندزاده نويسندگي را نزد كسي و در مكتب بخصوصي ياد نگرفته است. ايشان با مطالعه كتب مختلف به صورت مداوم توانايي هاي دروني خود را باز يافته است. با انتشار اولين رمان خود با نام «زندگي را از نو آغاز كن» و برخورد مثبت مدير انتشاراتي پيكان تحولي مثبت در عرصه فعاليت هاي ادبي ايشان به وجود آمد. خانم آخوندزاده در اين خصوص مي گويد:

«اولين بار تحت تاثير سخنان آقاي علمي از نشر پيكان قرار گرفتم. ايشان از تهران زنگ زد و از كتابم تعريف كرد و گفت: جذابيت عشقي رمان زياد است. و ما كه صدها كتاب رمان چاپ      كرده ايم چنين نبوده اند. تحت تاثير سخنان مدير انتشارات پيكان با انگيزه اي خوب شروع به نوشتن كردم و از آن تاريخ تا امروز 8 كتاب رمان به نگارش درآمد».

كتاب «زندگي را از نو آغاز كن» در سال 1372 شروع شد و نوشتن آن يك سال طول كشيد. كتابي است در مورد كشور مجارستان بعد از سال 1940 و جنگ دوم جهاني و اتفاقاتي كه بعد از جنگ در اين كشور رخ داد. نگارش 8 رمان در طول دو سال كار طاقت فرسا و فعاليت پر حجم     مي طلبد و  آخوندزاده از عهده آن بخوبي بر آمده است. خوشبختانه تا كنون پنج رمان به زيور طبع آراسته و بقيه نيز به مرور چاپ خواهند شد. كتاب هايي كه چاپ شده عبارتند از:

1- زندگي را از نو آغاز كن
2- گريز نا فرجام
3- هديه شاهزاده

4- صورت پنهان
5- گمشده در غبار زندگي
كتاب هاي در دست انتشار عبارتند از:
1- سپيده در نيمه شب
2- سايه هاي عشق
3- فرشته و شيطان
كتاب هاي در دست نگارش عبارتند از:

1- مجرمان بي جرم
2- شرارت و يك معجزه
3- ادامه هديه شاهزاده
آخوندزاده پس از مهاجرت به تبريز به همراه خانواده ، به سال 1359 با فرج فرخزاد كارمند سازمان آب منطقه اي تبريز ازدواج كرد . حاصل اين ازدواج يك دختر و دو پسر است . آخوند زاده هم اينك در محيط آرام خانواده ، با انگيزه فراوان فعاليتهاي هنري خود را پي مي گيرد.     
 

■ ثقفي فر – سهيلا
سهيلا ثقفي فر فرزند ودود، در سال 1345 در تبريز به دنيا آمد. در سال 1375 با مدرك ليسانس در رشته دبيري انگليسي از دانشگاه آزاد تبريز، فارغ التحصيل گرديد. او از كودكي به هنر و كارهاي هنري علاقمند بود و معتقد است از آنجائي كه فطرت انسان دوستدار زيباييهاست و گرايش به هنر در وجود آدمي نهفته است، پس روي آوردن به هنر، مقطع خاص سني نمي طلبد. در همين اساس از سال 77 در كلاسهاي ميراث فرهنگي تبريز حضور يافت. و فعاليت هنري خود را بطور جدي آغاز كرد. او نگارگري ايراني و نقش آفريني بر روي سفال را نزد خانم فريده تطهيري مقدم و سفالگري را از سال 82 نزد برادران قابچي (احمد و عباس) ياد گرفت. اولين اثرش در زمينه نگارگري كاري بود برگرفته از شاهنامه، روي سفال بشقابي بود با طرح مسجد كبود تبريز كه هر دو را در سال 78 پديد آورد. علاوه بر اين موارد، به بند كشيده شدن قباد در سال 78، بيژن و منيژه (79) كه هر دو برگرفته از داستانهاي شاهنامه مي باشند، فردوسي در ميان شاعران دربار غزنه (81) صحنه شكار سلطنتي (82)، صحنه كشته شدن خسرو بدست شيرويه (82) جواني در ميان شاخه هاي گل (82) برگرفته از آثار كمال الدين بهزاد، مشق بر روي برخي آثار استاد معاصر حسين بهزاد، طراحي روي سفال با الهام از طرحهاي پيشينه سفالهاي نيشابور، سلطان آباد، مسجد كبود و طراحي نقاشي آزاد روي سفال از ديگر آثار ثقفي فر مي باشند.

او حضور فعال در انجمنها، همايشها و نمايشگاهها داشته است كه عبارتند از:
انجمن ها:

1- انجمن دوستداران سفال آذربايجان شرقي
2- انجمن نگارگري

3- عضو افتخاري موسسه توسعه هنرهاي تجسمي
همايش ها:

1- همايش سفال خاكستري در ايران - سال 80 تبريز
2- همايش بين المللي بزرگداشت كمال الدين بهزاد- آذرماه 82 تهران و تبريز
نمايشگاهها:
1- نمايشگاه گفتگوي تمدنها - سال 78 كيش
2- نمايشگاه خانه فرهنگ تبريز - سال 78

3- نمايشگاه جوانان، نمايشگاه بين المللي تبريز - شهريور 81

4- نمايشگاه خاكيهاي آسماني 1- سال 79 - گالري سعد آباد تهران
5- نمايشگاه خاكيهاي آسماني 2 - سال 80 - گالري سعد آباد تهران
6- نمايشگاه خاكيهاي آسماني 3- سال 81 - گالري سعد آباد تهران
7- نمايشگاه خاكيهاي آسماني 4- شهريور ماه 82 - گالري سعد آباد تهران
8- نمايشگاه نوروز با نقش ماهي- گالري سعد آباد تهران سال 80

9- نمايشگاه نوروز با نقش ماهي- گالري سعد آباد تهران سال 82

10- نمايشگاه نخستين گام با كمال الدين بهزاد، اولين نمايشگاه بزرگداشت استاد كمال الدين بهزاد- دانشگاه هنرهاي اسلامي تبريز اسفند ماه 81

11- دومين گام با كمال الدين بهزاد، دومين نمايشگاه بزرگداشت استاد كمال الدين بهزاد، تهران مهرماه 82

12- نمايشگاه هنر و هنرمند - غرفه انجمن دوستداران سفال آذربايجان شرقي، نمايشگاه بين المللي تبريز دي ماه 81

13- دومين جشنواره سفال و سراميك هنري و كاربردي آذربايجان شرقي و دريافت لوح تقدير و جايزه نفر سوم، خرداد ماه 82- پژوهشكده يحيي زكاء-  تبريز
14- نمايشگاه دستاوردهاي انقلاب اسلامي- غرفه ميراث فرهنگي - نمايشگاه بين المللي تبريز- بهمن ماه 81
15- نمايشگاه سفال - خانه فرهنگ تبريز مرداد ماه 82

 

■ ايرانپاك- الناز

 

الناز ايرانپاك فرزند علي ايرانپاك، در سال 1358 در تبريز ديده به جهان گشود. پدرش كارمند و مادرش خانه دار بود. دوران طفوليت خود را در شهرستان شبستر سپري كرد. محيط سر سبز و با صفا و مردم با فرهنگ اين شهر و در راس همه اين ها، حمايتهاي پدر و مادرش باعث رشد و شكوفايي استعداد وي در زمينه نقاشي روي سفال و نقاشي مينياتور شد.

ايرانپاك از كودكي به نقاشي علاقه داشت. بعد از اينكه موفق به اخذ ديپلم شد، عدم موفقيت در كنكور دانشگاه باعث شد كه فعاليت خود را در نقاشي با ثبت نام در كلاسهاي سازمان ميراث فرهنگي به طور حرفه اي آغاز كند. در طول دوره هاي آموزشي، استاداني كه وي را تحت تاثير قرار دادند آقاي پشت پناه و خانم تطهيري مقدم بودند.

او در طراحي و نويسندگي نيز دست داشت. نخستين آثار خود در رشته طراحي را در صفحات اجتماعي هفته نامه «ماهان» و مجله «دنياي جوان» به چاپ رساند. اولين نوشته او يك اثر بلند داستاني با عنوان «به سادگي چند قطره اشك» در سال 78 مي باشد.

 او در زمينه نقاشي روي سفال و مينياتور، در نمايشگاههاي متعددي شركت كرده است از جمله:

- در نمايشگاه نقاشي مينياتور دهه فجر سال 1381 و كسب مقام برگزيده در اين نمايشگاه 
- شركت در نمايشگاه تحقيقي نخستين گام با كمال الدين بهزاد در سال 1381
- نمايشگاه دو سالانه سفال در خانه ي ذكاء سال 82 كه البته در اين ارتباط نيز لوح هاي چندي دريافت كرده است.

از خاطرات به ياد ماندني ايرانپاك، توجه مقامات استاني و كشوري به نمايشگاههاي پژوهشي نخستين گام با كمال الدين بهزاد بوده است. او اكنون فعاليت خود را در رشته نقاشي مينياتوري سنتي ادامه مي دهد. رنگهايي كه بكار مي گيرد معمولاً مشابه رنگهايي است كه در گذشته از آنها استفاده مي شد. او با توجه به فعاليت خود در زمينه نقاشي روي سفال با فروش بخش محدودي از آنها كسب درآمد مي كند و از اينكه كارهاي بسيار ضعيفي را با نام مينياتور و با قيمت ارزان به بازار عرضه مي كنند، نگران بوده و معتقد است، اين كار نه تنها فرهنگ اصيل ايراني را به تباهي مي كشاند بلكه باعث مي شود كه نقاشي مينياتور چه در داخل و چه در خارج براي مردم عادي ناشناخته باقي بماند.
 

■ حاتمي - ليلا

ليلا حاتمي فرزند حاتم، در سال 1357، در شهر تبريز ديده به جهان گشود. دوران كودكي خود را توام با شيطنت ها، تلخي ها و شادكامي هاي بسيار سپري كرد. والدينش نيز با حمايت هاي بي دريغ خود همواره ياريگر وي بوده اند.

در كودكي از روحيه اي حساس و ذوق و استعداد هنري برخوردار بود. به كارهاي هنري علاقه بسياري داشت و از تماشاي آنها لذت مي برد. پس از گذراندن مقاطع ابتدايي و راهنمايي تحصيلي وارد هنرستان شد و در رشته گرافيك به تحصيل پرداخت.

در سال 76، توسط استاد نوريان، با مجسمه سازي آشنا شد و علاقه وافري نسبت به اين هنر پيدا كرد. وي به طور رسمي در كلاس هاي مجسمه سازي شركت كرد. و همواره از راهنمايي هاي آقاي نوريان كه اولين استاد و بهترين مشوق او محسوب مي شد، بهره برد.

اولين اثر خود را در سال 76، خلق كرد. اين اثر كه مجسمه زني بود (به صورت ) و از گل رس ساخته شده بود، مورد توجه و تشويق استادش قرار گرفت و پس از آن به طور جدي فعاليت خود را دنبال كرد.

كارهاي او اوايل، (سال 77-76) به صورت فرم بود و بيشتر بر روي تركيب بندي و زيبايي فرم، دقت نظر داشت. در مرحله دوم كار خود، با استفاده از فضاهاي منفي بر زيبايي مجسمه هايش افزود و در مرحله آخر، آثارش به صورت تابلوهاي ديواري درآمد، به اين نحو كه مجسمه ها را به صورت تك بعدي بر روي تابلوها كلاژ مي كرد. حاتمي تا كنون در خصوص شركت در جشنواره هاي هنرهاي تجسمي، به شهرهايي همچون شيراز، تهران و اروميه سفر كرده است. از جمله در سال 80، با معرفي دانشگاه آزاد اسلامي، در همايش و شناخت آذربايجان كه در دانشگاه شهيد بهشتي تهران برگزار مي شد حضور يافت.

به طور كلي جشنواره ها و برنامه هاي مختلفي كه براي ارائه آثار خود در آنها حضور داشته است. به ترتيب زير مي باشد:

 - يازدهمين جشنواره هنرهاي تجسمي ، در اروميه، سال 76، با دريافت لوح تقدير
- دوازدهمين جشنواره هنرهاي تجسمي، در شيراز، وي در اين جشنواره صاحب مقام اول مجسمه سازي و برنده جوايزي چون سكه، لوح تقدير و چندين كتاب گرديد.
- همايش معماران در تهران، با دريافت لوح تقدير
- نمايشگاه هاي مختلف تبريز، با دريافت جوايز ويژه
آنچه كه هنر مجسمه سازي را در نظر وي جذاب تر و گيراتر از ساير هنرها كرده است، تمام بعدي بودن كار و ملموس بودن كل مجسمه سازي است. به عقيده او تنها هنري كه به طور واقعي احساس انسان به آن منتقل مي شود مجسمه سازي مي باشد.

علي رغم زيبايي و محاسن كار، مشكلات عمده اي در زمينه اين هنر وجود دارد. از جمله عدم امكانات، بودجه و عدم عنايت مسئولين در اين زمينه است. اين امر باعث مي شود هنرمندان مدتي در انزوا به فعاليت بپردازند. و بدون اين كه خودشان و آثارشان به نحوي مطلوب شناخته شوند، به دست فراموشي سپرده مي شوند.

علاوه بر مجسمه سازي و گرافيك، به مدت هفت سال طراح با تيك و سيلك (وابسته به صنايع دستي استان)، بوده است.

وي حوادث تلخ زندگي را جزو تجربه هاي مفيد و ارزنده براي ساختن آينده اي بهتر تلقي كرده و از ناكامي ها پلي براي رسيدن به موفقيت و كاميابي ها ساخته است. در عرصه فعاليت هاي هنري حوادث شيرين نيز بسيار روي مي دهند. از جمله شيرين ترين خاطرات وي، زماني است كه در اولين نمايشگاه، آثار خود را به نمايش گذاشته بود. و توانست در همان نمايشگاه بسياري از آثار خود را به فروش برساند.

همچنين در يك نمايشگاه انفرادي كه در نگارخانه ياسمي بر پا شده بود، اكثر آثارش به فروش رسيد. اطرافيان او در آغاز، با فعاليت هاي هنريش مخالف بودند اما پس از مدتي با مشاهده پيشرفت وي در اين زمينه و موفقيتش در خلق و عرضه آثار گوناگون به اين هنر علاقمند گرديده و همواره او را مورد تحسين و تشويق قرار دادند.

حاتمي تاكنون زندگي ساده و متوسطي داشته، و در اين مدت تواضع را پيشه خود ساخته است. با هنر چنان انس گرفته كه جزئي از وجود وي گرديده است. اين هنرمند در زمان حاضر به طور خصوصي هنر خود را به افراد علاقمند آموزش مي دهد و اين كار به دليل عدم امكانات لازم از جمله مكان مناسب، در منزل يكي از شاگردانش صورت مي گيرد.

ايشان در سال 82 ازدواج كرده و در سال 83 هم موفق به دريافت مجوز آموزشگاه مجسمه سازي از اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي گرديده اند.

 

■ آختگان-  شمسي
شمسي آختگان فرزند محمد، خوشنويس، تذهيب كار و نقاش آذربايجاني، در اولين روز از بهمن ماه سال 1342 در شهر تبريز به دنيا آمد. پدرش شغل پيمانكاري داشت و مادرش، كه زني خانه دار و زحمتكش بود، بيشترين سهم را در تربيت فرزندان و پيشرفت تحصيلي آنان بر عهده گرفت.

آختگان سومين فرزند خانواده، در دامن پرمهر پدر و مادر پرورش يافت، فوت نابهنگام پدر كه همزمان با ورود وي به دوره ممتاز خوشنويسي بود، تاثير بدي در روحيه او بر جاي گذاشت. بعد از مرگ پدر، مادر و برادرانش مسئوليت خانواده و تربيت او را بر عهده گرفتند.

آختگان از كودكي علاقه فراواني به هنر نقاشي و خطاطي داشت و از روحيه اي بسيار لطيف و حساس برخوردار بود. ولي بر اثر تشويق هاي پدر و مادر و بعدها، با حمايت خواهر و برادرانش، به عرصه هنر پا نهاد. از همان دوران تحصيل در مقطع راهنمايي، نقاشي رنگ روغن را نزد استاد داداش زاده و در دوره دبيرستان، نزد استاد آ‏فاق تعليم ديد. در سنين نوجواني علاقه و اشتياق فراواني به ورزش واليبال داشت و عضو تيم منتخب خواهران تبريز بود. وي با توجه به مهارتي كه در اين رشته كسب كرده بود. كارت مربيگري درجه 2 را دريافت كرد و داوري بعضي از بازيها را نيز بر عهده گرفت.

پس از مدتي به دليل عارضه كمر درد و توصيه پزشك فعاليتهاي ورزشي را كنار گذاشت كه اين امر منجر به افسردگي روحي وي گرديد. ولي خوشبختانه او با پناه بردن به دامن هنر اين افسردگي را برطرف كرد.

از 20 سالگي شروع به فراگيري هنر خوشنويسي كرد و الفباي شكسته نستعليق را نزد شادروان استاد احد كاظمي آموخت. و دوره هاي متوسط، عالي و ممتاز را در مدت 3 سال در محضر استاد ثروين به پايان برد.

از استادان ديگر ايشان در زمينه خوشنويسي استاد فرزبود را نيز مي توان نام برد.

البته وي بيش از همه، موفقيت خود را مديون زحمات استاد ثروين مي داند.

آختگان به طور كلي مراحل مختلف خوشنويسي از جمله: متوسط، خوش، عالي و ممتاز در زمينه نستعليق، شكسته نستعليق و كتابت را در مدت 3 سال، به اتمام رساند و اكنون درصدد فراگرفتن دوره فوق ممتاز» مي باشد.

علاوه بر نقاشي و خوشنويسي، تذهيب را از استاد علي كوهپايه آموخت. و تا به حال در مكانهاي مختلفي به هنر آموزي پرداخته است. از جمله: هنرستانهاي ميرك، كوثر و بطور مقطعي در كلاسهاي هنري دانشگاه، دانشكده ادبيات تبريز، دانشكده پرستاري، بسيج خواهران  و…..

از فعاليتهاي ديگر وي مي توان به تدريس خصوصي خوشنويسي در تابستان سال 1374 و تدريس در كلاسهاي تربيت بدني هنرستان كوثر اشاره كرد.

ثمره ذوق سرشار و تلاشهاي بي وقفه وي علاوه بر تربيت هنرجوياني كه به سطوح بالاتري راه يافته اند، آثار نوشتاري اوست. اغلب اين آثار، نوشته هايي است از اشعار حافظ شيرازي، يكي از خط هاي شكسته نستعليق استاد درويش عبدالمجيد و قطعه هاي زياد ديگري كه معمولاً ريز نوشته شده اند.

اولين اثر وي كه دو بيت از اشعار حافظ به خط شكسته نستعليق مي باشد، درسال 1364 پديد آمد. اين اثر به پاس قدرداني از زحمات استاد شروين به ايشان تقديم گرديد و داراي مضمون زير بود:
سينه مالامال درد است اي دريغا مرهمي   
دل زتنهايي به درد آمد خدايا محرمي (همدلي)

آدمي در عالم خاكي نمي آيد به دست                
عالمي ديگر ببايد ساخت و زنو آدمي
اولين كار تذهيب اين هنرمند. در سال 1365 پديد آمد. اين اثر به شكل دايره اي است كه عبارت «بسم الله» با خط شكسته بر روي آن نقش بسته است.

آثار برجسته اين هنرمند در نمايشگاه هاي متعدد كه به مناسبتهاي گوناگون برگزارگرديده اند، در معرض ديد عموم قرار گرفته است. وي بيشتر آثار خود را در نمايشگاهي، كه در سال 1381 به مناسبت روز زن برگزار شد، به نمايش گذاشت. همچنين در ديماه سال 1381 و آبان 82 در نمايشگاه بين المللي تبريز، نمايشگاهي انفرادي با نام «هنر و هنرمند» ترتيب داد.

آختگان به مناسبت شركت در نمايشگاه ها و مسابقات و نيز تدريس عالي، لوح تقدير و ديپلم افتخار بسياري را نصيب خود كرده است؛ از جمله:

- چندين لوح تقدير از طرف انجمن خوشنويسان تبريز

- لوح تقدير و دپيلم افتخار، به مناسبت شركت در مسابقات تذهيب، در شمالغرب كشور و …

با ازدواجش در سال 72 و به دنيا آمدن فرزندش مشكلاتي در زمينه ي فعاليت هاي هنريش بوجود آمد با اين حال مسئوليتهاي سنگين خانه داري و تربيت فرزند مانعي جدي براي فعاليت هاي هنري او بوجود نياورد و با وجود تمام سختي هاي كار و مشكلات زندگي، تشويق ها و حمايت هاي خانواده، همسر و حتي خانواده همسرش نيز منجر به ادامه فعاليتهايش با روحيه اي عالي و خستگي ناپذير شد. آختگان موفقيهاي پي در پي خود را در زمينه هنري، كه شيرين ترين رويداد زندگي خود تلقي مي كند، مديون آنهاست.
بهترين و به يادماندني ترين خاطره وي، مربوط به روزي است كه بعد از امتحان دوره ممتاز، استاد ثروين، كلاس تدريس خود را براي هميشه به وي واگذار كرد.

آختگان فردي مصمم و استادي دلسوز مي باشد. به نظر وي خوشنويسي، هنر زيبايي است كه در هر مكان و زماني و با در اختيار داشتن ابزار ساده اي چون: قلم، مركب و كاغذ مي توان آن را از خلق كرد و به نمايش گذاشت. در حال حاضر ايشان علاوه بر آموزش هنر خوشنويسي در انجمن خوشنويسان، تدريس در هنرستان كوثر و تربيت بدني را هم بر عهده دارند.

آرزوي ايشان تعالي و ترقي هنر جويان به درجه هاي بالاتر خوشنويسي است همچنين نوشتن كتاب شعري با قلم زيباي خود است.