شخصيت شيخ فضل‌الله پيش از به دار آویخته شدن ترور شده بود

 شخصيت شيخ فضل‌الله پيش از به دار آویخته شدن ترور شده بود


حجت‌الاسلام مهدي ابوطالبي در آستانه سالروز صدور فرمان مشروطيت توسط مظفرالدين شاه در گفت‌وگو با خبرنگار انديشه «خبرگزاري دانشجو»، در پاسخ به اين سوال كه چه اتفاقي در دوره مشروطه افتاد كه به بدترين وضع شاهد سركوب و اعدام علماي مؤثر در آن دوران بوديم و اينكه آيا باورهاي مردم نسبت به روحانيت تغيير كرد و يا اينكه جريان حاكميت كار خاصي انجام داد، گفت: فرهنگ سياسي شيعه شامل بحث ولايت، تعريف رابطه مردم با فقها و نگاه هاي ديني مردم در حركت‌هاي سياسي اجتماعي در دوره مشروطيت همچنان تاثير گذار بود.
 وي گفت: در مشروطه خواست مردم در تجمعات مختلف حتي تجمع در سفارت انگليس كه با كارگرداني عناصر انگليسی صورت گرفت، بيان گرديد و آن اجراي احكام شرعي، رفع ظلم و تبعيت از علما بود .
وي در خصوص اتفاقات دوران مشروطه و ترور شيخ فضل‌الله گفت: شيخ فضل‌الله زماني به دار آویخته ‌شد كه قبل از ترور فیزیکی شخصيت وي نزد علما و مردم با اقدامات پيچيده تخريب شده بود.
 ابوطالبي گفت: زمينه مخالفت با شيخ فضل‌الله به قبل از جريان اعدام وي باز می‌گردد؛ زماني كه مشكلات و فسادهاي مجلس موجود در تهران و روشنفكران سكولار غرب‌زده را مي‌بيند و اقدام به مخالفت با مشروطه غربي مي‌كند، از همان مقطع اتهام پراكني عليه شيخ فضل‌الله شروع مي‌شود و اخباري به نجف خدمت علما ارسال مي‌شود تا ذهنيت آنها را نسبت به شيخ فضل الله تغيير دهد.
 تصور ايجاد شده در اذهان حلقه پيراموني شيخ فضل‌الله، مخالفت او با آخوند خراساني بود . در نتيجه فتواهاي جعلي در رابطه با حكم تكفير شيخ فضل‌الله از آخوند خراساني گرفته و در روزنامه‌ها چاپ مي‌كنند و در همين راستا نيز از علماي نجف حكم‌هاي غيرمستقيم گرفته و سوالاتشان را اينگونه مي‌پرسند كه «اگر كسي اين كار را بكند حكمش اعدام است؟» و علما پاسخ مي‌دهند كه اعدام است و به اين ترتيب آنها اين حكم را به شيخ فضل الله نسبت مي‌دهند.
عضو هيئت علمي مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) بيان داشت: شيخ فضل الله زماني در جامعه ايراني به دار آويخته مي‌شود كه حداقل حلقه پیرامونیش اين ذهنيت را داشتند كه شيخ فضل‌الله با حكم آخوند خراساني مخالفت كرده است و در حالي كه شيخ فضل‌الله در اين دوره مورد طرد علماي نجف قرار گرفته بود، طرفدار استبداد نيز معرفي مي‌شود و با اين تعابير ابتدا ذهنيت جامعه را نسبت به شيخ فضل‌الله خراب كردند و سپس وي را اعدام كردند.
 ابوطالبي در ادامه به بيان دیگر اقدامات مخالفان عليه شیخ پرداخت و گفت: مخالفان فورا دادگاهي تشكيل دادند و سريع هم حکم اعدام وي را صادر كردند و اجازه ندادند اين خبر در سطح شهر پخش شود؛ زيرا اگر قرار بود خبر در سطح شهر پخش شود يا حتي علما متوجه شوند، همه مخالفت مي‌كردند.
 وي گفت: اعدام شيخ را به جز مشروطه‌خواهان تندرو هيچ‌كس تأييد نكرد، طوري‌كه حتي پس از اعدام شيخ، آخوند خراساني و عده‌اي از علماي نجف و نيز علماي اصفهان به شدت نسبت به اين موضوع موضع گرفتند. اعدام شيخ فضل الله خيلي سريع انجام گرفت و اجازه هيچ موضع‌گيري به مردم داده نشد؛ چرا كه قبل از اين هم ذهنيت‌ها نسبت به او خراب شده بود.
ابوطالبي گفت: در قضيه تنباكو شهيد مدرس گفت: هنگامي‌كه خبر پيروزي نهضت به ميرزاي شيرازي رسيد ميرزا گريه كرد و وقتي علت را از ميرزا پرسيدند، فرمود: «امروز بيگانگان بخصوص انگليسي‌ها به قدرت و پتانسيل عظيم مرجعيت پي برده اند، اينها تا به امروز نمي‌دانستند ما چه پتانسيل عظيمي در بحث رابطه مردم و مرجعيت داريم و عليه اين مسئله اقدام خواهند كرد.»
 وي با بيان اينكه در بحث مشروطه ردپاي انگليسي‌ها ديده مي‌شود گفت: از كارمندان سفارت انگليس فردي به نام «چرچيل» با لباس روحاني در تجمعات علما در حرم حضرت معصومه (ع) كه به مهاجرت كبري معروف است، حضور داشت. حتي برخي اسناد وجود دارد كه در نجف عده اي افراد وابسته به سفارت انگليس در دفتر آخوند خراساني ارتباط داشتند؛ يعني اينها در دفتر مراجع نفوذ كرده بودند و به نوعي بين علما اختلاف افكني كردند.
حجت‌الاسلام ابوطالبي گفت: يكي از مسائلي كه باعث شد نهضت مشروطه در بعضي مواقع شكست بخورد، عدم رهبري واحد بود در حالي كه در نهضت تنباكو يك رهبري واحد وجود داشت. در بحث انقلاب نيز يك رهبري واحد داريم، ولي در مشروطه اختلاف‌نظر بين خود فقها وجود داشت كه البته اختلاف نظر بنيادي نبود، بلكه ظاهري و مصداقي بود.
وي در خصوص اختلاف ميان فقها در دوران مشروطيت گفت: به عنوان مثال مجلس مدنظر آخوند خراساني همان مجلسي بود كه مدنظر شيخ فضل‌الله بود يعني مجلسي كه احكام شرع را پياده كند . در همين راستا شيخ فضل‌الله مي‌گويد اين مجلسي كه در تهران است آن مجلسي كه مي‌خواستيم نيست، ولي آخوند به دليل اينكه در نجف ساكن بود بر اساس اخباري كه به ايشان مي‌رسيد مي‌گفت نه اين همان است.
 حجت‌الاسلام ابوطالبي در حمايت از مشروطه مي‌گويد، «وقتي دست ما از معصوم كوتاه است، بايد هر قدر كه مي‌توانيم از احكام دين را پياده كنيم و به همان قدر اكتفا كنيم.»
وي در پايان تصريح كرد: مرحوم نائيني تعبير «قدر مقدور» را در اين خصوص به كار ‌برد و معقتد بود كه حكومت مشروطه باعث مي‌شود بخشي از قوانين در قالب مجلس شورايي كه زير نظر شرع است، اجرا شود و همين براي ما غنيمت است.