تجربه يك قرن قانونگذاري را ارج بگذاريم

تجربه يك قرن قانونگذاري را ارج بگذاريم


حجت‌الاسلام جعفريان رئيس كتابخانه، موزه و مركز اسناد مجلس شوراي اسلامي، در مصاحبه‌اي به تشريح ابعاد اهميت مجلس شورا در ايران و نقاط مثبت و منفي آن طي يكصد سال اخير پرداخت. با هم اين مصاحبه را مي‌خوانيم:
● اگر نگاهي به تاريخ ادوار مجلس بيندازيم مي‌بينيم كه مجلس اول ويژگي خاصي دارد و آن هم به خاطر خصوصيات صنفي و طبقاتي آن است. در اين دوره ما حضور موثر اصناف را شاهد هستيم. شما علت اين پر رونقي عملكرد مجلس اول را در چه مي‌بينيد؟
ـ چون در آن زمان نظام زندگي در ايران يك نظام صنفي بود و بخصوص روحانيون، درباريان و طبقه تجار در انقلاب مشروطه به صورت صنفي عمل مي‌كردند، طبعاً مجلس اول در قالب صنفي برگزار شد و اين البته در آن شرايط بهترين گزينه بود. من معتقدم در انتخابي كه براي گزينش نمايندگان مجلس صورت گرفت با توجه به قابليت‌هايي كه در آن دوره برجستگان هر صنف داشتند، جزو آزادترين انتخاب به شمار مي‌رفت. با اين حال بايد در نظر داشت كه مجلس اول پر توقع بود و به دليل اين كه براي اولين بار تشكيل مي‌شد نمايندگان آن فكر مي‌كردند كه در برخورد با مسائل بايد موضع هجومي داشته باشند. شايد مهم‌ترين عيب مجلس اول اين بود كه زياد در امور اجرايي دخالت مي‌كرد و خود را ادامه پروسه انقلابي‌اي مي‌دانست كه به خاطر آن جنبش مشروطه را به راه انداخته بود و در نظر داشت كه تغييرات انقلابي در كشور ايجاد كند. همين مسأله به درگيري ميان نمايندگان و دربار و به توپ بستن مجلس توسط لياخف انجاميد. با اين اوصاف، مجلس اول كارنامه خوبي دارد و مي‌دانيد كه اولين لايحه مجلس اول تأسيس بانك ملي است. اين نشان مي‌دهد كه در مجلس اول يك ديد اقتصاد ملي حاكم بود كه ناشي از حضور علما و تجار مي‌شد.
● بحث حضور علماي طراز اول را در مجلس اول چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟ آيا اين مسأله با وجود شوراي نگهبان تطابق دارد؟
ـ تاريخ ايران از دوران صفويه به بعد تركيب اجتماعي و سياسي ثابتي دارد. در دوران صفويه در كنار شاهان، شيخ‌الاسلام‌ها بودند كه اوضاع را كنترل مي‌كردند. در دوره قاجار اين حضور ضعيف شد و همين ضعف باعث شد كه روحانيون موضع تند بگيرند. در مشروطه اين تركيب به نوعي بايد خود را نشان مي‌داد، منهاي اين‌كه ممكن بود چند روحاني در مجلس باشند و بر اساس همان تركيب سياسي و اجتماعي و قدرتي كه شريعت و دينداري مردم داشت الزاماً بايد چنين تركيبي هم ايجاد مي‌شد. راه‌حلي كه به ذهن آنها رسيد اين بود كه علماي طراز اول را ايجاد كردند؛ راه‌حلي كه در انقلاب اسلامي به ذهن شوراي نگهبان رسيده بود. يعني دقيقاً صحنه‌اي است كه در پرده‌هاي مختلف به اجرا در مي‌آيد.
● از مجلس چهارم به بعد است كه ما با ديكتاتوري رضاخان مواجه مي‌شويم. با اين حال بايد در نظر داشت كه در مجلس چهارم و پنجم بعد از چند دوره فترتي كه اتفاق مي‌افتد نمايندگان مجلس با گزينش دقيق‌تري انتخاب مي‌شوند و تصويب برخي مصوبات مهم نشان‌دهنده كارشناسي‌تر كردن مصوبات در اين دوره‌هاست. نظر شما در اين باره چيست؟
ـ همان‌طوري كه شما اشاره كرديد ما در دوره 15 ساله مشروطه شاهد يك دوره نسبتاً آزاد هستيم و در عين حال نمايندگان با مسائل و مشكلات عديده داخلي و بين‌المللي دست و پنجه نرم مي‌كنند. من تا حدودي با شما موافق هستم كه نمايندگان مجلس چهارم و پنجم زبده‌تر و كارآزموده‌تر هستند، ولي نمايندگان تحت نفوذ در اين دوره‌ها زيادند و بخصوص بحث رضاخان كه مطرح مي‌شود با شرايطي كه ايران دارد اين توهم به‌وجود مي‌آيد كه نياز به رضاخان، جدي است و با توجه به هوش سياسي وي كه همه را به خدمت خودش مي‌گيرد، مخالفان را در دام خود مي‌اندازد و هر كدام را به نوعي پراكنده مي‌كند و اينجاست كه مهم‌ترين تصميم مجلس چهارم ـ كه تغيير سلطنت است ـ گرفته مي‌شود. به نظر من اين تجربه بدي است كه از دوره چهارم به بعد، مجالس تحت سيطره رئيس دولت قرار مي‌گيرد. وضعيت خاص ايران و در آستانه نوگرايي قرار گرفتن كشورمان كه ناشي از تمايل رضاخان و قدرت‌هاي خارجي بود به اين موقعيت كمك كرد. همين مسأله باعث شد كه برخي نمايندگان مثل مدرس به رغم صداقتي كه داشتند به حاشيه رانده شوند.
● از دوره چهارم تا دوازدهم ما شاهد سلطه رضاخان بر مجلس هستيم. از شهريور 1320 انتقال قدرت از پدر به پسر شروع مي‌شود و نمايندگان مجلس در دوره سيزدهم هم از فرصت استفاده كرده و با توجه به فراهم شدن آزادي‌هاي نسبي سياسي، حضور مقتدرتري را تجربه مي‌كنند و حتي در اين دوره است كه 5 كابينه تغيير مي‌كند. با اين وصف، تنش و تزاحم آرا در اين دوره زياد است. ارزيابي شما از اين دوره چيست؟
ـ بايد در نظر داشت كه بودن مجلس بهتر از نبودن آن است. من معتقدم كه حتي در دوره رضاخان به رغم اين كه مجلس هيچ قدرتي ندارد كشور وارد فضاي تازه‌اي مي‌شود. بايد قدر مجلس فرمايشي را نيز دانست. بالاخره مجلس با همه تجربه‌هاي مثبت و منفي، جزو تاريخ ماست؛ بنابراين نبايد به گونه‌اي صحبت كرد كه اين دوره به طور كلي فراموش شود. از مجلس چهارم تا دوازدهم دوره سياهي در كشور است، اما حضور مجلس و تأسيس عدليه حتي در دوره استبدادي هم يك ارزش محسوب مي‌شود و اين آثار محصول مشروطه بود. از اين دوران كه بگذريم، مجلس سيزدهم تا مجلس هفدهم را مي‌توان با دوره‌هاي مجالس مشروطه مقايسه كرد. اگرچه در انتخاب نمايندگان شهرها اعمال نفوذ مي‌شود اما در تهران عمدتاً اين گزينش به صورت آزادانه‌تري برگزار مي‌شود.
● به چه دليل؟
ـ دليل آن مسائل فرهنگي است. در مجلس اول هم استثنائاً انتخابات را در تهران برگزار كردند و برگزاركنندگان انتخابات هم توجه داشتند كه ممكن است در شهرهاي ديگر حضور مردم و گزينش نمايندگان با مشكلاتي مواجه شود. در دهه بيستم احزاب و فراكسيون‌هاي مختلفي در كشور حضور دارند و حرف‌هاي زيادي در خانه ملت زده مي‌شود. در نظر داشته باشيد كه مجلس ممكن است قوانين خوبي تصويب نكند اما همين كه برخي حرف‌ها بيان شود خيلي مهم است. ممكن است كه نماينده‌اي نتواند نظر اكثر نمايندگان را براي به كرسي نشاندن حرفش جلب كند، ولي نيم ساعت سخنراني به عنوان يك سند در سوابق مجلس درج مي‌شود. گذشته از اين بايد توجه داشت كه در ايران، مجلس صرفاً براي قانونگذاري نبوده بلكه شانيت ملجا بودن را نيز داشت. به همين دليل است كه در آرشيو مجلس ما، اسناد عرايض موجود است و شايد در هيچ مجلسي در دنيا چنين آرشيوي نباشد. نگاه مردم به مجلس مثل نگاه آنان به قوه قضاييه بوده است. به خاطر اين‌كه جامعه قوه قضاييه را تحت سيطره استبداد شاهي مي‌دانست و مجلس را به مثابه پناهگاه تلقي مي‌كرد. در مجلس شانزدهم به رغم وجود برخي عناصر نفوذي، در نهايت نفت ملي مي‌شود و شايد پايان اين دوره، اشتباه مصدق باشد كه مجلس هفدهم را منحل كرد.
● از دوره هفدهم تا دوره بيست و چهارم كه ما شاهد تسلط محمدرضا شاه بر قوه مقننه هستيم، آيا تلاش ممتازي از سوي نمايندگان صورت مي‌گيرد؟
ـ وقتي شما از هيأت حاكمه سخن مي‌گوييد، اين هيأت حاكمه منافعي دارد كه ممكن است از طريق مجلس بخواهد توقعات خود را برآورده كند، اما از اين مرحله به بعد اختيارات در دست مجلس است. فرض كنيد شاه و دربار بخواهند برخي امتيازات اقتصادي و سياسي را از طريق مصوبات مجلس در اختيار بگيرند كه البته نمي‌گويم كم‌اهميت هستند اما بقيه مسائل رفاهي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي از طريق مجلس پيگيري مي‌شوند؛ به عنوان نمونه مي‌توان به جزئيات مربوط به بهداشت، كشاورزي، صنعت، راهسازي، اداري و مالي و... اشاره كرد كه توسط نمايندگان مردم در اين دوره‌ها پيگيري مي‌شوند. در اين دوره علاوه بر مجلس شوراي ملي، مجلس سنا هم هست. نفس رقابتي كه بين اين دو نهاد وجود داشته و باعث تعديل يكديگر مي‌شدند و بودجه‌اي كه تصويب مي‌كردند، قابل اهميت است البته بسياري از مصوبات اين مجالس متأثر از شاه و دربار و تمايلات غرب‌گرايانه است اما بايد در نظر داشت كه پادشاه بد هم بايد امنيت را حفظ كند و براي حفظ امنيت هم ناچار از تصويب قوانين خوب است. بالاخره بايد امنيت در بازار باشد و سارق احساس آرامش نداشته باشد تا اقتصاد و تجارت رونق پيدا كند. ما با اين ديد اقدام به برگزاري همايش ادوار مجلس مي‌كنيم و معتقديم كه بايد مجلس را به مردم شناساند. با توجه به ضرورتي كه وجود داشت همكاران ما در كتابخانه مجلس لوح مشروح مذاكرات مجلس شوراي ملي و مجلس شوراي اسلامي را منتشر كردند تا كساني كه مي‌خواهند در مورد عملكرد ادوار مختلف مجلس تحقيق كنند، بدانند كه نمايندگان منتخب ملت چه تلاشي را براي ايفاي وظيفه نمايندگي خود انجام داده‌اند.
● اگر بخواهيم به عملكرد ادوار مختلف مجالس قبل از انقلاب امتياز بدهيم، در كدام دوره منافع ملت بهتر تأمين مي‌شده است؟
ـ به نظر من هيچ‌وقت نقطه ايده‌آل نداشتيم. مجلس ما متناسب با شرايط سياسي و اجتماعي جامعه است. ما در دوران مشروطه دچار دستپاچگي شديم و در دوره‌هاي بعد هم استبداد گريبانگير ما شد. گاهي شرايط سياسي و اجتماعي به واسطه تمايلات خارجي يا مسائل داخلي دچار تعديل مي‌شود و مجلس هم از اين قاعده مستثنا نيست. فكر مي‌كنم كه ما صد سال تجربه كسب كرده‌ايم. البته مي‌شود ادوار مختلف مجلس را با هم مقايسه و امتيازدهي كرد. اما ما مي‌گوييم كه اين صد سال تجربه را بايد پاس داشت و به تناسب شرايط سياسي و اجتماعي مورد بررسي قرار داد. بايد در نظر داشت كه بحث فقط درباره مجلس نيست بلكه بررسي دوره‌هاي مختلف انتخاباتي نيز ضميمه آن است. اين كه با چه سيستمي مردم، نمايندگان خود را به مجلس فرستادند مهم است و اينكه اين پروسه از چه تغيير و تحولاتي برخوردار بوده است؟ اصل مجلس در فرهنگ سياسي ما نهادينه شده است، اما با وجود اين هنوز هم برخي شرايط حاكم بر فضاي مجلس، طبيعي نيست. اكنون هم ما بر سر اين كه قوه مقننه در كار قوه مجريه دخالت مي‌كند، تفاوت ديدگاه داريم. حتي چندي پيش هم رهبر معظم انقلاب درباره ميزان اختيارات دولت و مجلس بيان فرمودند كه نقاط ابهامي در اين‌باره وجود دارد كه بايد اصلاح شود. اگر چه تجربه مجلس به عنوان يك نهاد، برگرفته از فرهنگ سياسي غرب است، اما با اين حال ضرورت وجود مشورت و شورا، در قرآن سابقه دارد. نزاع در مجلس طبيعي نيست و البته در دوره‌هاي مختلف مجلس ما شاهد اين تنش‌ها بوده‌ايم و بايد در نظر داشته باشيم كه وجود اين تضادها و اختلاف آرا كه باعث بر هم زدن آرامش خانه ملت مي‌شد،‌ تقويت استبداد را در پي داشت و حتي باعث دخالت دربار و شاه در وظايف نمايندگان مي‌شد. نمايندگان در آن دوره بايد به گونه‌اي عمل مي‌كردند كه زمينه سلطه قوه مجريه را از بين مي‌بردند. با اين وصف، اگر قرار بر امتيازدهي به عملكرد مجلس باشد، مجالس دوره مشروطه به رغم تنش‌هاي موجود در آنها وضعيت بهتري دارند.