مشروطه آغازی برای زن ایرانی

مشروطه آغازی برای زن ایرانی


بيش از يك قرن از ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ شمسی که مظفرالدین شاه با دستی لرزان به خواست جمیع مردم ایران تن داد و پای حکم تحصیل مشروطه را امضا کرد، و برای نخستین بار در تاریخ کهن این سرزمین نام زنان کنار مردان در مبارزات ثبت شد می گذرد.
نهضت مشروطه بی گمان یکی از بزرگترین خیزش های مردم ایران برای کسب حقوق خود بود. در این نهضت همگانی همه اقشار حضور داشتند. حضور زنان در پیروزی این جنبش آن چنان با اهمیت بود که تاریخ از حذف نام آن ها منصرف شد.آن هم در دوره ای که نامی از زن و حقوق و آزادی زنان نبود که هیچ زنان را به الفاظی چون ضعیفه، کمینه و یا به نام پسر بزرگ نامیده می شدند.
یکی از خصوصیات مهم مشروطه حضور همه جانبه زنان در آن بود. زنان ایرانی که سالهای زیادی را در حصار خانه ها و حرمسراها گذرانده بودند بعد از تجربه جنبش تنباکو که همراه مردان در اعتراض ها شرکت کردند این بار حضوری مثمر ثمر داشتند .از همان ابتدای اعتراضات مردمی که به چوب بستن تجار قند ، قضیه زمین بانک استقراضی روسیه و همچنین به حضور مسیو نوز بلژِیکی معترض بودند و منجر به اعتصابات و تجمع مردم در مساجدی مانند مسجد خان و مسجد شاه بازار و سپس کشته شدن یک طلبه جوان بنام سید عبدالحمید و نهایتاً آغاز مهاجرت سیدین _ سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی رهبران مردم تهران در مشروطه _ شد، زنان حضور فعالی در تجمع ها مراسم وعظ و خطابه داشتند.آنها نه تنها اعتراض می کردند بلکه تامین امنیت مردم را بر عهده داشتند . در کتب تاریخ مربوط به انقلاب مشروطه آمده است که هنگام سخنرانی وعاظ مشروطه خواه جمعی از زنان تهران در حالیکه چماق های زیر چادر حمل می کردند مسئول تامین آرامش و امنیت این مراسم بودند. برخی از زنان مانند عمه میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل خانه اشان را در اختیار مشروطه خواهان و انجمن های سری گذاشته بودند.درجریان مهاجرت دوم که سیدین تهران را به قصد قم ترک کردند گروهی از مشروطه خواهان به سفارتهای روسیه عثمانی و انگلستان رفتند و بست نشستند. در این میان جمعی از زنان مصرانه خواستار حضور در میان بست نشینان شدند که با مخالفت مواجه شد اما زنان دلسرد نشدند. یکی از روزهای مهاجرت کبری، زنی به سفارت انگلستان آمد بدون این که نامش را بگوید مبلغ زیادی پول به مشروطه خواهان کمک کرد .زنان علی رغم محدودیت های موجود تا حصول مشروطه به مبارزات آزادی خواهانه خود ادامه دادند . اگرچه زمانی که فرمان مشروطه امضا شد و قانون اساسی ایران تنظیم شد نیمه دوم جمعیت ایران را در زمره دیوانگان ، ورشکستگان و محکومین قرار دادند و حق انتخاب و حضور در عرصه تصمیم گیری را از آنها گرفتند.
پس از تشکیل مجلس بیش از صد زن با اسلحه به مجلس رفتند و خواستار سامان بخشیدن به کشور شدند. زنی ناشناس در میدان توپخانه یکی از مستبدان را ترور کرد. اما با این همه تلاش در نوشتن قانون اساسی مشروطه و هر دو دوره آن کمترین سهم به زنان داده شد و آن ها را از حق رای محروم كردند. با این همه زنان که تازه عرصه ای برای حضور یافته بودند از فعالیت دست برنداشتند و به سمت خواست های اجتماعی رفته و مشروع ترین حق خود یعنی حق تحصیل و اجازه کار و حضور در احتماع را خواستار شدند. تلاش هایی که سرانجام به ثمر نشست. از همین دوران انجمن های زنان شکل گرفت و زنان در مطبوعات به نوشتن مقالات پرداختند و نشریاتی چون مجلس، انجمن و ندای وطن را در سال ۱۲۷۵ چاپ کردند. زنی از قزوین خطاب به سعدالدوله نامه ای نوشت. زنی که می خواست جواهراتش را (که برای روز مبادا نگه داشته بود) برای کمک به بانک ملی به ودیعه بگذارد. یا نشریه بامداد از زن رختشویی نوشت که به محوطه مجلس رفته و یک تومان برای کمک به بانک ملی داده بود. برخی اعضای انجمنهای زنان به روزنامه ها نامه می نوشتند و در مورد امور جاری و سیاسی و اجتماعی بحث می کردند. نامه اعتراض آمیز گروهی از زنان نیز که خود را حامیان تعلیم و تحصیل برای زنان ستمدیده ایران می خواندند در روزنامه مساوات منتشر شد. دهخدا در چرند و پرند پرده از فروش دختران قوچاني به عنوان مالیات توسط حاکم خراسان برداشت به طوری که مجلس شورا با این مسئله برخورد جدی کرد. ندای وطن نامه ای از انجمن غیبی نسوان چاپ کرد خطاب به نمایندگان مجلس و خواستار استعفای آنان شد. زنی از قزوین هم در اعتراض به کشتار مردم جنوب آذربایجان نامه سرگشاده ای نوشت که در همان نشریه چاپ شد.
در جریان اولتیماتوم روسیه برای اخراج مورگان شوستر مستشار مالی آمریکا در ایران نوشت «حدود ۱۰۰ تا ۳۰۰ زن با تپانچه هایی که زیرچادرها یشان پنهان کرده بودند به روبروی مجلس رفته ودراماکن عمومی به راه افتادند وتهدید کردند که هر وکیلی راکه اولتیماتوم روسیه رابپذیرد هدف قرار خواهند داد.» این تظاهرات را انجمنهای مخفی یا نیمه مخفی زنان به راه انداختند . انجمنهایی که سالها زنان ایرانی را درون خود جای داده است.
مورگان شوستر درباره زنان ایرانی می نویسد: «درود وعزت بی حد به زنان روبسته ایران باد . زنانی که سنت های اجتماعی حصاری نفوذ ناپذیر برگرد آنان کشیده بود زنانی که عاری از استقلال اجتماعی وفکری بودند وهیچ گونه امکاناتی برای کسب دانش وپرورش روحی خویش نداشتند ولي عشق سرشار به وطن روح آنها را سیراب کرده بود. با این عشق بود که موقعی که شهرت یافت وکلای مجلس ایران در جلسه ای سری تصمیم به تسلیم در برابر زور گرفتند این زنان توهین بیگانه را مردانه پاسخ گفتند ودریکروز و یک ساعت سیصد تن از ایشان از خانه ها وحرمسراهاي محصور خویش باچهره هایی از خشم بر افروخته بیرون آمدند ودر حالیکه بسیاری ازایشان در زیر چادرهای سیاه خویش طپانچه هایی پنهان داشتند به مجلس رفتند ودر آنجا نقابها را پاره کردند واعلام داشتند که اگر وکلای مجلس از روی ترس وزبونی شرافت ملت ایران رازیر پا گذاردند هم آنان وهم شوهران وفرزندان خویش وهم خودشان را خواهند کشت تالااقل اجساد آنان گواه شرف ایرانی باشد»
همزمان با عصر مشروطه زنانی مانند بی بی خانم استرآبادی که پیش از مشروطه در پاسخ به رساله توهین آمیز تادیب النسوان ، معایب الرجال را نوشته بود، طوبی آزموده و دختران حسن رشدیه تلاش برای راه اندازی مدارس دخترانه کردند. در سال ۱۳۲۵ قمری با تاسیس مجلس شورای ملی نامه ای از طرف گروهی از زنان به مجلس رسید که در آن از نمایندگان ملت خواسته بودند حداقل چیزی که زنان می خواهند یعنی اجازه تحصیل را در اختیارشان قرار دهند. از مدتی پیش از مشروطه مدارس پسرانه در تهران و تبریز شروع به کار کرده بودند این همزمان بود با آغاز به كار نخستین مدرسه دخترانه که نهایتا منجر به تاسیس مدارس دختران و آغاز آموزش رسمی نیمه دوم جامعه شد.
"دانش" اولین نشریه ای بود که توسط چشم پزشکی به نام خانم دکتر کحال در سال ۱۲۹۲ به طور رسمی منتشر شد و پیش از آنکه یک سال از انتشار آن بگذرد، پس از چاپ ۳۰ شماره تعطیل شد. شاید "دانش" را بتوان نخستین نشریه فارسی زبان دانست که اختصاص به زنان داشته است. در شماره نخست این نشریه نوشته شده بود که دانش نشریه ای است اخلاقی که از علم خانه داری، بچه داری و شوهرداری صحبت خواهد کرد و بکلی از پلیتیک و سیاست مملکتی سخن نمی راند. جاذبه این نشریه در تعداد زیاد مقاله هایی بود که درباره بهداشت، طب، امور خانوادگی و بخصوص بچه داری منتشر می کرد و اخبار مربوط به مدارس دختران در اکثر شماره های آن درج می شد.
پس از تعطیلی اجباری "دانش" که درآمد آن کفاف مخارجش را نداشت، مریم مزین السلطنه مؤسس و مدیر مدرسه مزینیه، نخستین شماره دو هفته نامه مصور شکوفه را در ۴ صفحه انتشار داد. در بالای صفحه اول به شیوه دانش نوشته بود: روزنامه ای است اخلاقی، حفظ الصحه اطفال، خانه داری، بچه داری. مسلک مستقیمش تربیت دوشیزگان و تصفیه اخلاق زنان، راجع به مدارس نسوان. مقالاتی که با مسلک جریده موافقت داشته باشد پذیرفته می شود. صفحه چهارم شکوفه مصور بود. شکوفه چهار سال منتشر شد و در سال چهارم به واسطه عوارض ناشی از جنگ جهاني اول نامنظم به چاپ می رسید تا سرانجام تعطیل شد.
سه سال پس از تعطیلی شکوفه صدیقه دولت آبادی روزنامه زبان زنان را در اصفهان منتشر کرد که ترتیب انتشار آن پانزده روزه بود. این نشریه از موضوع مورد انتظار جریده ای مخصوص زنان که بحث در امور مربوط به زنان و دوشیزگان باشد، بتدریج خارج شد و به موضوعات اجتماعی و سیاسی زمان پرداخت که در نتیجه جنبه جنجالی پیدا کرد.
یک سال پس از زبان زنان چهارمین نشریه زنانه در تهران توسط دختر میرزا حسن رشدیه که نام شهباز آزاد را برای خود انتخاب کرده بود و کار روزنامه نگاری را از پدر و شوهر آموخته بود به نام نامه بانوان تأسیس شد. این نشریه نیز تنها به مسائل مربوط به جنس زن نمی پرداخت بلکه همچون زبان زنان حوزه نگارش خود را وسعت داده بود. در صدر این نشریه نوشته شده بود: برای بیداری و رستگاری زنان بیچاره ستمکش ایران. در سال ۱۳۰۲ جمعیت نسوان وطنخواه در اقدامی جسورانه جزوه مکر زنان را در میدان توپخانه تهران به آتش کشیدند. این جمعیت کلاسهای آموزش برای زنان بزرگسال داشت و اعضایش به طور گسترده درباره حقوق زنان سخن می گفتند.