تهديدات جامعه سياسي كشور قبل از مشروطه
معروف هست كه مراجع نجف پايهگذار نهضت مشروطيت بودند از جمله: مرحوم آيت الله آخوند خراساني، مرحوم آيتالله حاج شيخ عبدالله مازندراني، مرحوم آيتالله ميرزاحسين تهراني. صحبتي از مرحوم آيتالله سيدمحمدكاظم يزدي نيست و حتي معروف اين هست كه ايشان با مشروطه مخالف بوده و دخالتي نكرده و دفاع از حق ننموده و حال آنكه از ایشان نامه ای در دست می باشد که از عجايب است. در سال 1321ق سه سال قبل از امضاي فرمان مشروطيت اين نامه را مرحوم آيتالله سيدمحمدكاظم طباطبايي يزدي نوشته به آقا سيدحسين قمي. مرحوم سيد حسين قمي از علماي بزرگ تهران بوده از شاگردان ميرزاي شيرازي بزرگ و بعدها از مشاورين مخصوص مرحوم شهيد شيخفضلالله نوري شده است.
در این نامه که شرح آن در ذیل است ، تهدیدات متوجه کشور در آن دوران ترسیم گریده است که مطالعه آن برای علاقمندان به تاریخ مشروطیت می تواند موثر واقع شود :
«تهران خدمت ذي شرافت جناب مستطاب عمدة العلماء اعلام، مروج الاحكام، مرجعالانام سركار شريعتمدار آقاي ميرزا سيد حسين قمي دامت بركاته، مورخه 18 شهر صفر المظفر 1321 [نكته مبهم اين است كه در 3 سال قبل از انجام كار مشروطيت ايشان اين نامه را نوشتند. ببينيد اين مرجع بزرگي كه ميگويند دخالتي در كار مشروطه نداشته و در كنار بوده چقدر از آينده اين كشور بيم و هراس داشته كه حتي متوسل به دولت عثماني ميشود و ميگويد از لحاظ اسلاميت يك كاري كنيد اتفاق سويي در ايران رخ ندهد ميداند كه مشروطيت عثماني يك سال قبل از مشروطيت ايران بوده است. ايشان متوسل به همه مقامات می شود و درخواست كرده كه از نظر اعليحضرت مظفرالدين شاه هم بگذرانيد. سفير ايران را بخواهيد.] انشاءالله تعالي پيوسته كماهوالمعمول در قيام به مقام مصالح انام و اعلاء كلمه حقه اسلام، واحد ناس و مبهوت عام و خاص، همواره اوقات شريفه [ناخوانا] مراضي الهيه و مصروف به تشييد مباني شرعيه و تسديد قوائم مليه مؤيداً به عنايت الغيبيه باشيد.
زماني است كه از حظوظ استحضار حالات شريفه، جز آنچه از مترددين و زائرين استفسارگرديده محرومم. داعي هم به بوائق توارد مشاغل موفق نگرديده، اكنون تكليف فعلي اقتضا نمود و در خصوص مواد متجدده و قوانين متحدثه [1321، سه سال قبل از امضاء قانون مشروطه] كه چندي است اخبار موحشه آن، انتظام امور غالبي را مبدل به انفصام نموده، چون داعي استحضار تامي از مواقع ورود و صدور آن به نحوي كه موافق نظام و مؤثر مقام است، ندارم، استكشاف حال به استعلام وظيفه فعلية آن را از آن جناب مينمايم. نظر به جهاتي كه معهود و در ورود به اينگونه مواد از آن جناب مشهود بود، انشاءالله تعالي اهتمامي بهسزا و تأملي وافي نموده، داعي را هم مسبوق داريد. [من در نجف هستم، از نزديك جزئيات را خوب تحقيق كنيد و به من اطلاع بدهيد.] چه اين امور به نحوي كه معلوم است از گوشه و كنار شورش را موجب گرديده كه چنانچه اين آشفتگي برقرار و زماني پراكندگي به استمرار گذرد، واهمه آن است كه طايفه بيگانه كه زماني است به انتظار بازار آشفتهاند، وقت را فرصت و خوف را غنيمت شمرند، خداي نخواسته اين بقعه مباركه ايران كه از بين تمامي ممالك وسيعه الهي، اختصاص به اهل ايمان داشته، مانند مملكت منيعه هندوستان مايه اعتبار و تاريخ روزگار گردد.
خصوص با بهانه حقالرعايه قدر دولت، و وسيلة سرة محوله در استيلاي حدود و ثغور مملكت، مقروناً به استقلال تامي كه از جهت ايشان مقرر و حسن عشرت و اظهار خدمتي كه از آن مستظهر است البته مخصوص رايج بيضه اسلام و حفظ كلمه حضرت سيدالانام، استمداد به توجهات حضرت بقيةالله ارواحنافداه جسته به همدستي كساني از امنا و رجال كه خيرخواه دولت و در قيد اطاعت ملتند از ناحيه داعي يا به هر وسيله كه صلاح دانيد، مفاسد اين اضطراب و معايب اين انقلاب را كه از عرض آن جزء التزام شوكت و اقتدار شيعه اثني عشريه و امتداد دولت ابد آيت كه غير اين فرقه محققه از امت خيرالبشر است، عرض عايد نموده به سمع مبارك همايوني اعزّالله بنصره الدين رسانيد [يعني مرحوم سيد ميگويد از قول من به مظفرالدين شاه بگوييد اوضاع از چه قرار است. مملكت خيلي در هم و برهم است. مواظب باشيد اين مملكت به سرنوشت هندوستان مبتلا نشود] تا در وظيفه دولتخواهي و رعايت حق حضرت رسالت پناهي، قصوري نرفته باشد. اميد است از ناحيه مقدسشان، عنان عنايتي به صوب عموم رعايا توجه يابد و اطمينان خاطري براي فراغت قلب در مقام دعاگويي حاصل آيد كه انشاءالله مزيد مزاحمتي لازم نيايد.
نظر به اتحاد كلمه حقه و يگانگي دولتين عليين [يعني ايران و عثماني] اعزاللهُ بنصره هماالدين و عنايت تامه كه از حضرت باريتعالي در رعايت شوكت اسلام معهود و مشهود بوده، مناسب دانسته مختصري به جناب ارفعالدوله، سفير استامبول نوشتم كه به مقتضيالصلاح از دربار سلطاني [يعني عثماني] ادامهالله شوكته، استدعا در اين خصوص بنمايد. چنانچه صلاح دانيد سفير دولت عليه را كه مقيم تهرانند همچون ترجمان دو دولت متحده و امين كلمه واحده ميباشند، از ناحيه داعي بعد از تبليغ سلام و دعا، اظهار فرماييد چنانچه موافق قانون صلاح و دولتخواهي دانند، از محضر عطوفت هر دو يگانه مظهر شوكت احمديه و آيين شريعت محمديه عليه وآله آلاف التحيه آنچه مناسب اين باب باشد استدعا نمايند و چنانچه مزاحمتي جداگانه هم لازم باشد، اعلام نمايند مضايقه نشود. الاحقر محمدكاظم طباطبايي».