میرزای شیـرازی؛ شیــخ بیداری

روحانیت شیعه،941 سال پس از میلاد «شیخ مفید» در بزنگاه مهم 1270،با لغو امتیاز تنباکو به فتوای «میرزا حسن شیرازی» در آستانه «پیچ تاریخی» خود قرار گرفت.

91 سال پس از آنکه «شیخ مرتضی انصاری» و شاگردانش فقه شیعه را به گونه ای جدی وارد حکمیت و قضاوت سیاسی نمایند.

38 سال پس از ورود شیخ محمد اسماعیل محلاتی به عالم وجود.او که با دغدغه تشکیل حکومت دینی کتب ارزشمند «اللئالی المربوطه» و «ارشاد العباد» را به تحریر رسانید.او که ریشه «ضعف و ذلت مملکت» را «استبداد سلطنت» می دانست. 

52 سال پس از میلاد «محمد کاظم خراسانی» سَرخیلِ آیات ثلاث نجف و مرجع روشن ضمیر مشروطه خواه.او که شاه را از سلطنت خلع کرد و برای جهاد با روس های تجاوز گر به ایران هجرت کرد و «شهید جهاد» شد.

31 سال پیش از انعکاس «مشروطه» در آیینه اندیشه شیعه به روایت محقق کبیر «میرزای نایینی» در رساله ضد استبدادی «تنبیه الامه و تنزیه المله».

او که بر این باور بود که در دوران غیبت و در غیاب «ملکه عصمت» نخستین چیزی که می‌تواند حافظ عدالت و مانع طغیان حکومت‌گران باشد، قوای قانونی و قانون اساسی است.

او که قانون اساسی را «در ابواب سیاسیه و نظامات نوعیه» به رساله‌های عملیه تقلیدیه «در ابواب عبادات و معاملات و نحوهما» تشبیه می‌ نمود.

23 سال پس از تولد حامی انقلاب 1920 مردم عراق،«ابوالحسن اصفهانی» که حتی برای مقابله با سلطه انگلیس،سلاح به دست گرفت و جامه رزم بر تن کرد.

11 سال پیش از ظهور امام خمینی؛عارف تمام،فیلسوف کامل و نظریه پرداز نوگرایی که با تبیین نظریه «ولایت فقیه»، ارکان نظامی نو را در ایران بزرگ بر پا ساخت و تطور اندیشه و نظام سیاسی دولت در اسلام را به تکامل رسانید و پازل آرزوهای روحانیت شیعه از «مفید تا انصاری» را کامل ساخت.

بی گمان اگر نقطه آغازین «جنبش مشروطه» و «انقلاب اسلامی57» را عبور از این «پیچ تاریخی» بدانیم و لاجرم «میرزا حسن» را آغازگر راه حضور جدی روحانیت انقلابی شیعه در عرصه تصمیم گیری و تصمیم سازی و تبیین ساختار حکومتی مبتنی بر آموزه های اسلامی بنامیم؛سخنی بر گزاف نرانده ایم.

«میرزا حسن» متحورانه پوسته «تقیه زمانیه» را شکافت و چنانچه خود می گوید، با «تکیه بر مسلمانان»، سلطنت قاجار را به عملیاتی نمودن «جواب حسابی» تهدید کرد و پس از آن بود که «بای نحو کان»؛استعمال تنباکو و توتون را مصداق روشنی بر محاربه با امام زمان علیه السلام معرفی نمود.

راستی!این فتوا اما یک مخافت ساده فقاهتی نبود.یک دستور ارشادی و از منظر مولوی نبود...اولین رویارویی عالمانِ زاهدِ نیک اندیش بود با دستگاه پاتریمونیال سلطنت که مصلحت جویانه تا پیش از آن «ظل الله» لقب داشت «پدر و قیّم ملت» خوانده می شد.

«میرزا حسن» آینده نگرانه اما می دانست پای در چه عرصه خطیری نهاده است.

امام روح الله به درستی آگاه از عمق تاثیر فتوای شیرازی بود که می گفت:«همان نصف سطر میرزای شیرازی مملکت را از توی حلقوم خارجی ها بیرون کشید.»





 





 


«میرزا»؛روحانیت شیعه را وارد مسیری تازه کرد.از آن پس بود که روحانیت شیعه در مقابل «مسائل روز» و «حوادث واقعه» به طور مداوم مورد سوال قرار گرفته و ملزم به پاسخگویی شد.

مرجعیتی که تنها؛خواستگاه پاسخگویی به شبهات دینی و اصطلاحاً شرعیات مسلمانان بود اینک در پایگاه دفاع از موضع «امت» در برابر «سلطنت» قرار گرفته و این کارکرد تازه نیازمند ساختِ کارویژه،نهاد،ادبیات و نظریه پردازی تازه مطابق با نیازها و مطالبات روز مسلمانان بود.

فقه پویا با چنین احساس نیازی پای به عرصه دین می گذارد.مرجعیت به راستی تا آن زمان وجه دینی داشت و از پَسِ آن «پیچ تاریخی» وجوه دیگر نیز فراچنگ آورد.ترکیب چنین روحانیتی با سرمایه اجتماعی که در اختیار شیعیان بود توانست بنیان های چندین هزار ساله سلطنت در ایران استبداد زده را ویران سازد و سازمانی تازه پدید آورد.

روحانیت شیعه از لحظه انشاء فتوای تاریخی تنباکو،جایگاه حقیقی اما از دست رفته «امامت امت» و «ولایت بر مردم» را بازیافت و رسالت دیرینه خود را در آغوش کشید.

این پیچ تاریخی با فرمان دلسوزانه فقاهتی میرزای شیرازی و همراهی و مشارکت عاشقانه مردم بود که طی می شد.

مارتُن 50 روزه «ناصری با شیرازی» در حالی با دم گرفتن احساسات دینی ایرانیان به نخستین شکست شاهانه از عالمان شیعه مبدل شد که روحانیت آگاه و مطلعی که در عین حال بی تفاوتی و مصلحت اندیشی های تحمیلی را از رخسار خود می زدود توانسته بود از تبدیل ایران به مستعمره تام و تمام غربیان جلوگیری نماید و چه بسا اگر این همراهی روحانیت و مردم در سایر مقاطع حساس قبلی شکل گرفته بود شاهد از دست رفتن مناطقی چون هرات و قفقاز و...نبودیم.افسوس.

 


به تعبیری دیگر «سیلیِ» میرزا حسن دربار را وارد چالش گریزناپذیر و تاریخ سازی با روحانیت شیعه نمود که شاید اما دو سلسله پادشاهی را در این کشور به قربانگاه دفاع از حقوق مردم و حاکمیت دین خدا برده و رشته استبداد شاهانه را در ایران از هم گسست.رشته ای که ایران را از قطار توسعه و پیشرفت بازداشته و عقب ماندگی تاریخیِ تلخی را بر مردمان این سرزمین تحمیل ساخته بود.

فتوای روشنگرانه ای که با امضاء میرزای شیرازی به قیام تنباکو موسوم شد از استراتژی و برنامه راهبردی جدید روحانیت شیعه در دو قرن بعد رونمایی نمود:مبارزه با «استبداد داخلی» و «استعمار و سلطه خارجی».

استراتژیست تمام معنای این تحول فکری میرزای شیرازی است.او خود را وقف قطع دست استعمار بیگانه و استبداد شاهانه نموده بود.سفارش ناپذیر و غیر قابل نفوذ بود.عالمی مجاهد و مجاهدی عارف.زاهدی پارسا و پارسایی بی ادعا.پاک دست و میهن پرست.

میرزا به واقع دردِ دین داشت و جای جای زندگی او لبریز از حُرّیت بود و ایستادگی.قیام تنباکو البته تنها محصول مکتب شیرازی نیست.

تلاش برای ایجاد وحدت تشیع و تسنن،تربیت و اعزام مبلغان ویژه برای مناطق حساس و زیر سلطه انگلیس نظیر تبت و کشمیر،جلوگیری از تجاوز یهودیان به مسلمانان همدان، دفاع از شیعیان مظلوم افغانستان و جلوگیری از خرید زمین ‏های شهر طوس توسط دولت روسیه و نقش بر آب کردن توطئه روسیه در این رابطه تنها بخشی از زیِ ضد استبدادی میرزا هستند.

او که با صدور فتوایی تاریخی از «سامرا» تا «حرمسرای ناصرالدین شاه» را متوجه قدرت و نفوذ کلام روحانیت شیعه نمود.و البته روحانیت شیعه را نیز که دچار تغافلی فلج کننده و منفعلانه بودند به خود آورد تا تاریخ از «لونی» دیگر درآمده و جنبش هایی نظیر مشروطه و انقلاب اسلامی 57 پایانی باشند بر هزاره ها استبداد و سلطه.

اینک اما از میرزا تنها مشی و خطی مانده است و شاید خانه ای نمادین بنام او در زادگاهش؛خط و مشی ارزشمندی که راه را برای وقوع تحولاتی عظیم و عالمگیر گشود.تحولاتی برای آزادی و بیداری.