موريس پرنو

تاريخ دقيق تولد و فوت موريس پرنو را نتوانستيم به دست آوريم، همينقدر مى‏دانيمكه در اوايل قرن بيستم او از نويسندگان جوان روزنامه مشهور «مباحثات» (دودِبا» بوده كهدر ربع آخر قرن نوزدهم بحث‏هاى جنجال برانگيز ارنست رنان با سيد جمال الدين اسد آبادى در آن منتشر شده است. اولين اثر معروف موريس پرنو، سفرنامه‏اى تحت عنوان «گزارش مسافرت مطالعاتى در استامبول و مصر و تركيه» بوده كه به سال 1913 ميلادى در پاريس به چاپ رسيده است. موريس پرنو همراه گروه رسمى از يازدهم ژانويه 1913 به مدت هفت ماه درباره مراكز فرهنگى و دينى فرانسوى‏ها در استامبول و مصر و بيت المقدس و فلسطين و بين النهرين وسوريه و آدنا و تارسو و مرسين و ازمير،به تحقيقات پرداخته ونتيجه را به دولت فرانسه گزارش داده بوده است كه بعدا در كتاب مذكور جمع آورى و منتشر شده است.

همچنين در مدت جنگ بين المللى اول دفتر بين المللى كار در شهر ژنو، موريس پرنو و چند نفر ديگر را مأمور كرده‏اند در مورد مسائل مربوط به كار در كشورهاى در حال توسعه خاورميانه به مطالعه بپردازند.

موريس پرنو در سال 1925 ميلادى (حوالى سال‏هاى 5 - 1304 هجرى شمسى) در ايران بوده و مشاهدات خود را بعدا در دو مقاله بسيار مهّم در معروفترين مجله سياسى آن عصر فرانسه، يعنى «مجله دو جهان» به چاپ مى‏رساند. مشخصات اين دو مقاله بهترتيب زير است:

1- «نگرانى در شرق ـ توطئه و سياست در ايران» (چاپ به تاريخ اول ماه فوريه 1927)

2- «گذر از ايران» ـ (چاپ به تاريخ 15 فوريه 1927)

كتابى كه تحت عنوان «زير آسمان ايران» از موريس پرنو به ترجمه فارسى از آقاى كاظم عمادى منتشر شده ، شرح همان مسافرت او در ايران به سال 1925 ميلادى، در زمان حكومت سردار سپه است. در اصل كل سفرنامه پرنو، شامل دو مجلد قطور است كه جلد اول آن «در راه هند» و جلد دوم آن «در آسياى مسلمان» نام دارد وكاملاً پيداست كه هدف اصلى او فقط نوشتن گزارشى در مورد ايران نبوده است. آنچه به فارسى ترجمه شده در واقع دو فصل از كتاب «در آسياى مسلمان» است كه تحت عنوان «زير آسمان ايران» به نحو مستقل چاپ و منتشر شده است واحتمالاً شباهتى هم با دو مقاله چاپ شده در «مجله دو جهان» دارد.

موريس پرنو در تهران افزون بر مقامات سياسى رسمى آن عصر، با اديب پيشاورى و در اصفهان ـ همانطورى كه مى‏دانيم ـ با حاج آقا نورالله و در شيراز با فصح الملك شاعرى كه ملقب به «شوريده» بوده ملاقات و گفتگو كرده است. با وجود ابهامى كه در آن عصر برآينده سياسى ايران حاكم بوده و توطئه‏هاى ناشناخته پشت پرده، به نظر مى‏رسد كه موريس پرنو واقعا واجد ذكاوت و شمّ خاصّ سياسى بوده و در انتخاب اشخاص و مصاحبه با آنها بسيار دقت به خرج مى‏داده است. او در عين سادگى با مهارت وعمق انكارناپذير، مشاهدات و مطالب خود را گزارش مى‏كند، به نحوى كه بعد از گذشت زمان و با توجه به آنچه بعدا رخ داده، واقعا امروزه تيز هوشى و تيزبينى او بيش از پيش اعجاب‏انگيز مى‏نمايد. گزارش هائى هم كه بعدا، حوالى سالهاى 1933 ميلادى او از وضع آلمان و بحران اقتصادى و اجتماعى آن كشور وهمچنين در مورد وضعيت خاصّ اطريش و توطئه‏هاى كه شرف تكوين بوده است، در همان «مجله دو جهان» انتشار داده  مبيّن همين مدعاست و به خوبى نشان مى‏دهد كه اين گزارشگر پاكدل افزون برامانت و دقت، واقعا نكات و موارد اصلى را تشخيص ويا در هر صورت تا حدودى  حدس مى‏زده و كوشش صادقانه نسبت به شناخت آنها داشته است. 

با توجه به آنچه آورده شد به نظر مى‏رسد كه بتوان موريس پرنو را مصداقى آشكار براى اين عقيده بسيار مشهور آلبركامو به حساب آورد كه روزنامه نگار وگزارشگر واقعى را مورخ لحظات مى‏دانسته است.

موريس پرنو، مستشرق فرانسوى، در ديدارى كه با حاج آقا نوراللّه داشته، او را چنين توصيف مى‏كند.

«او، غرب را مى‏شناخت، بى‏آنكه آن را به ديدة ستايش بنگرد. مقصود من از ملاقات او اين بود كه نحوة طرز فكر يك روح آزاده و كنجكاو در قبال عقايد و آداب مذهبى شرق اطلاع يابم.

حاج آقا نوراللّه گفت: جوانان امروز ما خيلى مذهبى نيستند و همچنين خيلى روح فلسفى ندارند. از طرف ديگر عقايد و افكار اروپايى هم، چيزى كه مناسب حال آنها باشد به آنها ياد نمى‏دهد. نه مذهب استدلالى اگوست كنت و نه ايده‏آليسم آلمان و نه مكانيسم انگلوساكسنها، تشنگى روحِ ايرانى را سيراب نمى‏كند.»