رسانه هاى مشروطيت

ملت بخواند 


ظهور گسترده رسانه متعهد يعنى روزنامه، در ايران با ظهور مشروطه خواهى گره خورده است. در اين دوران روزنامه خواندن فى نفسه «كردارى مشروطه خواهانه» شده بود، كارى كه از آن راه، تعلق انسان به صفوف نظم نو سياسى تبيين مى يافت.«روزنامه خواندن» امرى فردى و الزاماً در خلوت خانه نبود. روزنامه ها دست به دست مى گشت و در مجامع بلندبلند خوانده مى شد و از اين راه سازنده گفت وگوى مسائل روز مملكت و آفريننده احساس ملى بود. به قول مساوات: «در واقع تلگراف در ايران حكم تلفون را پيدا كرده است. ديگر با اين ترتيب هيچ وقت رشته اتصال ملت با وكلا گسيخته نمى شود. همچنين يكى از محسنات مردم ايران اين است كه از كارهاى مملكتى و پلتيك زود زده و دلسرد نمى شوند و به توسط روزنامه ها كه در تهران قريب هفتاد نمره طبع مى شود و خيلى ارزان به فروش مى رسد، با كمال دقت مراقب و مواظب كار مجلس هستند. بعضى ها به چشم خود ديده اند، تعريف مى كنند كه در تهران خيلى ديده مى شود كه پينه دوز يا خياط، هم كار مى كنند و هم روزنامه مى خوانند و كسانى كه جرايد را مى خوانند بعد از اتمام به فقرا مى دهند كه آنها نيز از مطالعه آن مستفيض شوند.» بسيارى از مقالات سياسى روزنامه ها با عنوان «ملت بخواند» آغاز مى شد؛ بدين ترتيب آن كه اين مقاله را مى خواند از ملت مى شد. توان مجلس نوزاد از انجمن ها، روزنامه ها، مجامع مردم در خيابان ها و تمرين هاى پارلمانى وكلاى مجلس نشات مى گرفت. به نقل از مساوات: «در حقيقت امروز تمام قواى معنويه ملت ايران به كار افتاده است... مجلس به واسطه آن كه در تحت فشار عقيده عموم است، با شوق زياد متدرجاً به نوشتن قانون مى پردازد، چنانچه فعلاً مشغول نوشتن قانون عدليه است... رفتار معقولانه وزرا هيچ حكم معلمى پارلمان را نداشته، برعكس به راهنمايى و تعليمات مجلس پى به وظايف خود مى برند. علاوه بر روزنامه ها و بحث هاى انجمن ها و مجامع، نشر لايحه ها و اعلان ها راه مكالمه بين «ملت» و «وكلاى ملت» شده بود. مثلاً، زمانى كه مجلس مشغول مذاكرات و نوشتن قانون اساسى بود، نشر اعلان ها و لايحه هاى خارج از مجلس، خطاب به وكلاى مجلس، توقعات مردم را از قانون بيان مى كرد. يكى از اين اعلان ها با اين خطاب ها شروع شده: «اى وكلاى محترم مجلس دارالشوراى ملى و اى دواى دردمندان و اى چاره بيچارگان و اى نواى بينوايان و اى مونس مستمندان !» و از وكلا چنين مواخذه كرده: چه شده است كه تاكنون قوانين مشروطيت را در مملكت جارى نفرموده ايد... تعلل تا به چند؟ مسامحه تا به كى؟ براى آن كه اگر قانون درميان آمده بود، شهر اين طور مغشوش نبود، راه ها اين قدر ناامن نبود. از بى قانونى است كه هر كه رشوه بيشتر مى دهد، پيشتر است. ما قانون مى خواهيم، ما قانون مى خواهيم.

اين مجموعه به هم تنيده جرايد، انجمن ها و مجامع، لوايح و اعلان ها از سويى صداى ملت و پايه قدرت مجلس در برابر كابينه وزرا و شاه بود از سوى ديگر وكلاى مجلس را پاسخگوى ملت نگاه مى داشت.»