مشروطیت بر سر دو راهی!!

انقلاب مشروطه یکی از بزرگترین برخوردهای دو اندیشه دینی و غیر دینی بود و متاسفانه اندیشه دینی خط خود را از اندیشه غیر دینی جدا نکرد و در نهایت از همین ناحیه ضربه مهلکی خورد...

نهضت مشروطیت، حرکت مهم و نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران به شمار ‌می‌رود. این نهضت ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و فکری و اجتماعی مختلفی داشته که پژوهش‌ِ هر یک از ابعاد آن، محتاج سالها تحقیق و مطالعه است اما نکته ای که باعث می شود مشروطیت بیش از سایر ابعاد آ ن مورد توجه قرار گیرد عوامل ناکامی آن است. وقتی از علل ناکامی انقلاب مشروطیت سخن می گوییم، پیداست که فرضیه ما این است که انقلاب مشروطیت کامروا نشده است.حال می خواهیم دلایل و علل این ناکامی را بررسی کنیم.

هر نهضتی دارای نقاط قوت و ضعف می باشد اما نهضت مشروطیت نهضتی که عوامل ضعف آن موجب عبرتی برای سردبداران نهضت شد و لذا در این مطلب قصد داریم به این عوامل بپردازیم:


در ابتدا مناسب است تاریخی از شکل گیری نهضت مشروطیت را بیان کنیم:

متاسفانه دوران سلسله قاجاریه اوج استعمار ایران به شمار می آید و روسیه و انگلیس در مقابل بی لیاقتی زمامداران آن زمان به چپاول ثروت های ملی می پرداختند که پرداختن به تک تک این چپاول ها آنقدر هست که اگر بخواهیم به آنها بپردازیم مطلب را از بحث اصلی خارج می کند. همچنین از اوائل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار نارضایتی مردم از ظلم وابستگان حکومت رو به رشد بود. مانند چوب‌ زدن‌ 14 طلبه‌ به‌ دستور عین‌الدوله‌ و به‌ زنجیر کردن‌ آن‌ها و گرداندن‌ درشهر و سپس‌ تبعید به‌ اردبیل‌، انتشار عکس‌ مسیونوز با لباس‌ روحانی‌، در آستانه‌ی‌ماه‌ محرم‌ و اعتراضات‌ آیت‌الله بهبهانی‌ و سپس‌ اهانت‌ شاهزاده‌ ظفرالسلطنه‌ به‌روحانی‌ بزرگ‌ کرمان‌، حاج‌ میرزامحمدرضا کرمانی‌، اهانت‌ وزیر اکرم‌ به‌سیدجمال‌الدین‌ قزوینی‌، اهانت‌ حاکم‌ سبزوار به‌ روحانی‌ شهر، و به‌ دنبال‌ آن‌اعتراضات‌ مرحوم‌ سیدمحمد طباطبایی‌ بر بالای‌ منبر.

سپس‌ تخریب‌ گورستان‌ کنار مدرسه‌ی‌ چال‌ در ماه‌ رمضان‌ توسط‌ بانک‌ استقراض‌و اعتراض‌ حاج‌ شیخ‌مرتضی‌ آشتیانی‌. به‌ چوب‌ بستن‌ بازاریان‌ تهران‌ توسط‌علاءالدوله‌ و عکس‌العمل‌ علما در مقابل‌ این‌ اقدام‌، همگی‌ نشان‌ از نارضایتی‌ مردم‌و روحانیون‌ از حکومت‌ قجرها می‌داد؛ امّا محور تمام‌ این‌ موضع‌گیری‌ها تقبیح‌ ظلم‌و دعوت‌ حاکمان‌ به‌ عدالت‌ و احترام‌ ارزش‌های‌ دینی‌ بود.

تأسیس دارالفنون به همت امیر کبیر و آشنایی تدریجی ایرانیان با تغییرات و تحولات جهانی اندیشه تغییر و لزوم حکومت قانون و پایان حکومت استبدادی را نیرو بخشید.

رشد نابسامانی در کشور و به موازات آن رشد نارضایتی به بستر گسترش اندیشه‌های انقلابی در اواخر حکومت ناصرالدین شاه بدل می‌گردد. میرزا رضای کرمانی که گفته می‌شود از مریدان سیدجمالدین اسدآبادی بود و بارها جزو همراهان سید دیده شده بود، ۲ ماهی پیش از اقدام به قتل ناصرالدین شاه، با لباس مبدل وارد تهران شده و سپس در اتاقی در همان اطراف صحن شاه عبدالعظیم سکنا گزیده بود. ناصرالدین شاه به مناسبت جشن پنجاهمین سالگرد پادشاهی خود قصد زیارت حرم عبدالعظیم را نمود و در هنگام این زیارت میرزا رضای کرمانی ظاهراً به قصد دادن عریضه‌ای به شاه نزدیک شد و او را هدف گلوله قرار داد.

با جانشینی مظفرالدین شاه به جای ناصرالدین شاه زمان به نفع ملت ایران در جهت ایجاد یک نهضت سرنوشت ساز می گذشت

اگر چه از مدتی قبل شورش‌ها و اعتراضاتی در شهرهای ایران علیه مظالم حکومت رخ داده بود اما شروع جنبش را معمولاً از ماجرای گران شدن قند در تهران ذکر می‌کنند. علاءالدوله حاکم تهران هفده نفر از بازرگانان و دونفر سید را به جرم گران کردن قند به چوب بست. این کار که با تائید عین الدوله صدراعظم مستبد انجام شد اعتراض بازاریان و روحانیان و روشنفکران را برانگیخت. اینان در مجالس و در مسجدها به سخنرانی ضد استبداد و هواداری از مشروطه و تأسیس عدالتخانه یا دیوان مظالم پرداختند. خواست برکناری عین الدوله و عزل مسیو نوز بلژیکی و حاکم تهران به میان آمد و اعتصاب در تهران فراگیر شد.

عده‌ای از مردم و روحانیان به صورت اعتراض به حضرت عبدالعظیم رفتند. مظفرالدی نشاه وعده برکناری صدراعظم و تشکیل عدالتخانه را داد. هنگامی که به وعده خود عمل نکرد علما از جمله آقا سید محمد طباطبائی و آقا سیدعبدالله بهبهانی به قم رفتند و تهدید کردند که کشور را ترک می‌کنند و به عتبات عالیات خواهند رفت. عده ای هم در سفارت انگلیس متحصن شدند.

عین الدوله با گسترش ناآرامیها در شهرهای دیگر استعفا کرد و میرزا نصرالله خان مشیرالدوله صدراعظم شد.

بالاخره مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت را در ۱۳ مرداد ۱۲۸۵ امضا کرد. علما و دیگرانی که به حضرت عبدالعظیم و قم رفته بودند بازگشتند و تحص در سفارت انگلیس پایان یافت. مردم صدور فرمان مشروطیت را جشن گرفتند

نقش بزرگ علماء در شکل گیری نهضت انکار نشدنی است و در سه مقطع حساس قابل بررسی است که در هر سه مقطع به دنبال یک قانون دینی و شرعی و در جهت خدمت به مردم هستند

در بررسی نقش روحانیت در مشروطه، توجه به مراحل این نهضت، حائز اهمیت است؛ مرحله اول، جنبش «عدالت‏خانه» بود. در مرحله بعد، «مشروطه» مطرح شد؛ سپس «مشروطه مشروعه» عنوان شد که جنبه تقابل با «مشروطه وارداتی و سکولار» را داشت و بعد هم مجلس به توپ بسته شد و دوران موسوم به «استبداد صغیر» پیش آمد. سرانجام موج مشروطه، با حاکمیت جناح تندرو و سکولار، پیروز شد و استبداد جدیدی را به ارمغان آورد.

جنبش مشروطه خواهی با پاکدلی ها آغازید ولی با ناپاکدلی ها به پایان رسید، و دستهایی از درون و بیرون به میان آمد، آن را به هم زد و ناانجام گذاشت."

انقلاب مشروطه یکی از بزرگترین برخوردهای دو اندیشه دینی و غیر دینی بود و متاسفانه اندیشه دینی خط خود را از اندیشه غیر دینی جدا نکرد و در نهایت از همین ناحیه ضربه مهلکی خورد


علل ناکامی مشروطه خواهی در ایران را می توان در سه زمینه بررسی کرد:

الف. نهضت مشروطیت قبل از تأسیس مجلس شورای ملی به همت و پایداری علما و مراجع نجف اشرف و ایران رشد یافت و فتاوا و اعلامیه‌های آنان بود که مردم را ترغیب و تشویق به حضور فعال در آن نهضت می‌نمودند اما با پیروزی اولیه، انجمن سری و محافل غربگرا و غیردینی در صدد جایگزینی این رهبری دینی برآمدند و در جهت تضعیف آن سعی فراوانی نمودند. یکی از برنامه‌ها، رهبر تراشی‌های کاذ ب از غیرعلما و بزرگ‌نمایی‌هایی بود که در آن زمان و در تاریخ نویسی بعد از مشروطیت انجام یافت.

ب. جامعه ایران: واقعیت این است که جامعه ایران، جامعه ای سنتی و استبدادزده بود و محیط مستعد ومناسبی برای درک و نشوو نمای مفاهیم مدرن نبود. صد سال پیش، به دلیل بیسوادی گسترده ،عموم مردم نمی توانست در درک مفاهیم آزادی و استقلال و عدالت و مجلس تصویر روشنی داشته باشد.به ویژه در شرایطی که رهبران دچار اختلاف نظر و حتی تکفیر یکدیگر و متاسفانه تا سر حد حذف و اعدام دیگری بودند ،مثل واقعه شوم اعدام شیخ فضل الله نوری.

ج. نهضت مشروطیت مانند بسیاری از انقلاب‌ها و نهضت‌ها از آفات نفوذ اشخاص و افکار غیرصالح مصون نماند و به خصوص در دوران بعد از پیروزی و در موقع بازگشایی مجلس و بعد از آن، عده‌ای به دلیل نیت‌های غیرصادقانه به منظور قدرت‌طلبی و ریاست خواهی و دنیا مداری به میدان آمده، آزادی خواه و مشروطه طلب و انقلابی شدند.

این افراد در راه رسیدن به مقصود از هیچ کوششی فروگذاری نکردند. تهمت زدن به اشخاص محترم، جو سازی برخی از مطبوعات و شبهه ایجاد کردن، ایجاد شایعات بی‌اساس و ترور شخصیت‌ها و بی‌تقوایی سیاسی، نشان دادن ارتباط با سفارت خانه‌های بیگانه و همچنین مسئله‌سازی و ایجاد هیجانات ساختگی،گوشه‌ای از کارهایی بود که این گروه در راه رخنه در مشروطیت در اختیار داشتند، محیط آن روز ایران در سردرگمی و تشتت آرا به سر می‌برد.

د. مشروطیت با تلاش‌های علمای دینی به پا شد و ایمان دینی مردم آن را به پیش برد ولی در مرحلة ساختن نظام و جامعة بعد از مشروطیت عناصر و نیروهای طرفدار و متمایل به غرب با تطبیق ناقص جامعة ایران با اوضاع و تحولات غرب برای جامعه ایران نسخه‌ای تدارک دیدند که کم‌تر اثری نمی‌توانست داشته باشد. در قانون اساسی بسیاری از شرایط و امکانات و زمینه‌های مناسب برای حاکمیت مردم و رشد جامعه پیش‌بینی شده بود ولی نظریه‌های دینی و ضمانت اجرایی در آن کم تر حضور داشت و به عبارتی، دین و دین‌مداری محور حرکت آیندة جامعه معرفی نشد و صورت مسئله درهاله‌ای از ابهام قرار گرفت. فقط در اثر پایداری و همت شهید حاجی شیخ فضل‌الله نوری در متمم دوم قانون اساسی قرار بر این شد که پنج نفرمجتهد طراز اول به عنوان ناظر در مجلس حضور داشته باشندکه البته به غیر از دورانی محدود ، این اصل درعمل اجرا نشد و یکی از مواردی که علمای بزرگ و حتی امام خمینی در دهة‌های بعدی، حکومت های بعد از مشروطه را غیر مشروع و غیرقانونی می‌دانستند عدم اجرای این اصل بود.


امام خمینی(ره) در این مورد تحلیل حکیمانه و قابل توجهی دارند و معتقدند که:

«جنبش مشروطیت هم همین ‌طور بود که از روحانیون نجف و ایران شروع شد، مردم تبعیت کردند و کار را تا آنجا که توانستند آن وقت انجام دادند و رژیم استبداد را به مشروطه برگرداندند لیکن خوب نتوانستند مشروطه را آن طور که هست درستش کنند، باز همان بساط بود»

30/4/58

انقلاب مشروطه تجربه ای بود برای انقلاب ارزشمند اسلامی که توانست اندیشه دینی خود را پیدا کند و هر اندیشه غیر دینی را که موجب انحراف انقلاب می شد کنار زد.


منابع:

تاریخ مشروطه ایران- احمد کسروی

مقاله نهضت ناکام- جمیله کدیور

جریان شناسی نهضت مشروطیت-دکتر موسی نجفی.

پاشنه آشیل مشروطه- نقش عوامل اقتصادی در آسیب‌پذیری نظام مشروطه- زهرا علیزاده بیرجندی