مشروطه‏خواهى آيت‏الله حاج‏آقا نورالله به روايت علامه محمدباقر الفت

«يگانه علمدار و نخستين علمدارش در اصفهان بلكه در همة ايران در مشروطيت همو بود كه در اين راه از بذل همت و اقدام خستگى ناپذيرش دقيقه اى آرام نگرفت و فروگذار ننمود. مدت زياده بر بيست سال پايان عمرش جميعا در كشاكش انقلابات و حوادث اجتماعى و سياسى ايران گذشت. و جان خود را نيز بر سر همين كارها گذاشت. و در اوايل انقلاب مشروطيت نفوذ و اقتدارش در نواحى اصفهان به حد اعلا رسيد و (شاه نوراللّه) خوانده شد. و تا اوان حدوث جنگ عمومى دنيا مداوم فراز و نشيبهاى وادى ديانت و رياست را مى‏پيمود و با حوادث گوناگون دست به گريبان بود. در سال 1328 قمرى، حزب (دمكرات) در اصفهان قوت گرفت و مشروطه‏خواهان افراطى كه در تهران سيد عبداللّه بهبهانى را كشته و با نفوذ كلمة روحانى مسلكان عموما مخالفت آغاز كردند، اقتدار و زمامدارى او را نسبت به امور جمهور مخالف با مقاصد و مرامهاى افراطى خود شناخته به مخالفتش برخاستند؛ بلكه قصد جانش كرده به هلاكتش كمر بستند. بنابراين خود را در معرض خطر يافت و به قول خودش (خائفا يترقّب) از اصفهان رفته به عراق عرب هجرت و زياده بر سه سال در كربلا اقامت نمود. تا پايان سال 1332 قمرى كه از طرفى نفوذ احزاب افراطى نقصان يافته، زمام امور اصفهان (خاصه اصفهان) به دست احزاب (اعتدال) و امثال آن افتاده بلكه به حقيقت بختياريها يگانه متصرف و متنفذ در امور گرديده بودند، و از طرف ديگر هم يگانه پشت و پناه مردم اصفهان و خانواده مسجد شاهيان (آقانجفى) وفات يافته، عموم طبقات ملت وجود او را براى طرفدارى از خود و جلوگيرى از استبداد الوار لازم مى‏شمردند. در اين وقت كه براى مراجعتش به ايران مانع مفقود و مقتضى موجود شده بود، به اصفهان بازگشت. و ديگر باره برتخت عزت و اقتدار ديرين خود نشست. »