قزاق ها از 1285 تا 1300

«قزاق» به معنی بی خانمان، حادثه جو و طغیان گر است.[1] قزاق در ایران نیروی نظامی بود كه در سال 1267ق به فرمان ناصرالدین شاه تشكیل شد و به كمك مشیرالدوله چندین نفر افسر و مهندس اتریشی برای تربیت افواج جدید به ایران طلبید و كارخانه توپ ریزی و باروت كوبی و فشنگ سازی در تهران تاسیس گردید؛ ولی كمی بعد افسران اتریشی ایران را ترك كردند و اداره قزاق تحت نظر افسران روس به وجود آمد و از آن پس تا ختم انقلاب مشروطیت 1297ق این رژیم در نظام ایران باقی ماند.[2] 


 

 

    انگیزه تشكیل بریگاد سواره قزاق

 

   دكتر فیروز كاظم زاده در كتاب خود می نویسد:

 

«ناصرالدین شاه طی دو مسافرت به فرنگ خیال اصلاح قشون به سرش افتاد.[3] و سرهنگ دومانتوویچ به ایران آمده، مامور تشكیل قزاقخانه شد».[4]

 

 

 

   مقدمات به توپ بستن مجلس

 

   كلنل لیاخوف بعد از كلنل چرنوزوبوف هفتمین فرمانده بریگاد قزاق در ایران بود. لیاخوف زمانی فرماندهی بریگاد را تحویل گرفت كه مساله انحلال قزاقخانه از طرف مجلس و ملیون بطور جدی مطرح بود.[5]

 

   در دوم تیر 1287 بین قوای قزاق و نیروهای مشروطه خواه درگیری شدیدی رخ داد و مشروطه خواهان با مقاومت و تاكتیك دقیق، قوای قزاق را شكست دادند. نیروی قزاق به سركردگی لیاخوف در باغ شاه اجتماع و عاقبت به دستور محمدعلی شاه و به اشاره روس ها از باغ شاه مجلس شورای ملی را بمباران كرد و عده زیادی از مجاهدین را با وضع ناهنجاری به قتل رسانید و این جریان خشم بسیاری از مردم ولایات را شعله ور ساخت. [6]

 

 

 

    استبداد صغیر

 

   حد فاصل به توپ بستن مجلس شورای ملی تا فتح تهران در تاریخ معاصر «استبداد صغیر» نامیده می شود. به دستور لیاخوف ، پس از به توپ بستن مجلس، سفارت انگلیس به محاصره قوای قزاق درآمد و از پناهنده شدن انقلابیون به سفارت انگلیس، جلوگیری شد. در سوم تیر 1287 به دستور محمدعلی شاه در تهران حكومت نظامی اعلام و لیاخوف فرمانده بریگاد مركزی قزاق، حاكم نظامی تهران شد و سه تن از معتبرترین و مشهورترین افراد مشروطه طلب؛ یعنی ملك المتكلمین و میرزا جهانگیرخان شیرازی و سلطان العلمای خراسانی به طرز فجیعی در باغشاه كشته شدند. سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی و فرزندانشان هم دستگیر و تبعید شدند. در سوم تیر مجلس به دستور شاه به مدت سه ماه تعطیل شد و با فتح تهران دوران استبداد صغیر پایان یافت.[7]

 

 

 

   فتح تهران

 

   مردم تبریز از همان روز كه مجلس به توپ بسته شد، علیه شاه و كودتا چیان قیام كردند و شاه تصمیم به سركوب قیام تبریز گرفت. فرمانده مردم در تبریز ستارخان و باقرخان بودند كه قوای دولتی و قزاق به فرماندهی لیاخوف برای فتح تبریز عازم شدند و شهر را محاصره كرده و با آمدن قوای روس به تبریز محاصره شكسته و قوای قزاق راهی تهران شدند و اندكی پیش از آن كه نیروهای مجاهدین گیلانی و بختیاری، تهران را به تصرف در آورند به تهران رسیدند و آخرین تلاش ها را برای حفظ تاج و تخت شاه انجام دادند.[8]

 

   در اردیبهشت 1288 حفظ نظم در پایتخت به عهده لیاخوف گزارده شد و ژاندارمری و پلیس در اختیار وی قرار گرفته و ملیون با ابراز شادمانی از احیاء قانون اساسی، خواستار ابقاء مجلس سابق با نمایندگان همان مجلس شدند.[9] 


 

 

    تسلیم بریگاد قزاق

 

   پس از محاصره تهران، لیاخوف به مجاهدان نامه نوشت كه اگر به قزاق ها و شخص او تامین داده شود، دست از مقاومت كشیده، تسلیم می شوند. بعد از تسلیم قزاقان آخرین امید محمد علی شاه از بین رفت و به سفارت روسیه پناه برد.[10] 


   در سال 1288 شاه طی كوششی قصد تصرف دوباره تهران را داشت؛ ولی عملیات بی نتیجه بود و بعد از عزیمت شاه به سفارت روسیه بین بریگاد قزاق و ملیون آتش بس اعلام شد و بعد از فتح تهران و شكست نیروهای قزاق به تقاضای وزرای مختار روس و انگلیس كلنل لیاخوف در مقام فرماندهی بریگاد قزاق ابقاء شد.[11]

 

   سرانجام احمد شاه برای سلطنت انتخاب شد و با استقرار دولت جدید و قرار گرفتن فرمانده قزاق تحت امر وزیر جنگ، ادامه خدمت لیاخوف ممكن نبود. بدین ترتیب، كلنل لیاخوف ایران را ترك كرد و به جای او پرنس وادبولسكی به فرماندهی بریگاد قزاق منصوب شد.[12]

 

   در پاییز 1288 واد بولسكی وارد تهران شد و افسران قزاق در مجلس وفاداری خود را به حكومت مشروطه اعلام كردند. یكی از شرایط اصلی ملیون كه به محمدعلی شاه شكست خورده ابلاغ شد، این بود كه «قزاقخانه جزو وزارت جنگ بشود و بریگاد قزاق ایران تحت فرماندهی وزیر جنگ ایران باشد نه كلنل روس».

 

   در پایان دوره معروف به استبداد صغیر، نیز كه تهران توسط ملیون فتح  و لیاخوف به ناچار تسلیم سرداران فاتح پایتخت شد، مهم ترین مساله موضوع انحلال بریگاد قزاق بود كه متاسفانه بریگاد قزاق برقرار ماند؛ ولی پرنس وادبولسكی فرمانده جدید بریگاد به زودی در برابر وزیر جنگ با اتخاذ یك موضع خصمانه و قدرت طلبانه، صاحب منصبان وطن پرست قزاقخانه را گوشمالی داد.[13]

 

   در سال 1290 مجلس شورای ملی مورگان شوستر آمریكایی را به عنوان مشاور مالی وزارت دارایی استخدام كرده و خزانه داری ایران را به عهده ی او گذارده بود. شوستر در جمع آوری مالیات سختگیر بود و دستور داد، ژاندارم ها خانه شعاع السلطنه را كه مالیات نداده بود، ضبط كنند. روس ها این عمل را بهانه قرار داده و اولتیماتومی مبنی بر اخراج شوستر به مجلس دادند؛ ولی مجلس مقاومت كرد و در 7 آذر 1290 دولت روس دومین اولتیماتومش را برای ایران ارسال كرد و تهدید كرد كه در صورت مخالفت، روسیه 4000 سرباز جهت تصرف تهران روانه خواهد كرد و سرانجام در 2 دی 1290 قرارداد شوستر در ایران لغو شد و او ایران را ترك كرد.[14]

 

 

 

    توسعه بریگاد قزاق

 

   فشار روس ها برای افزایش تعداد نفرات بریگاد قزاق در این دوره ادامه داشت؛ ولی رشد ژاندارمری دولتی از سال 1291 به بعد باعث تشدید فشار مذبور شد. صاحب منصبان روس و قزاق ها از توسعه این نیروی جدید هراس داشتند، به همین دلیل روسیه تصمیم گرفت، نیرویی را تحت نظر صاحب منصبان روسی ایجاد كند كه بتواند با ژاندارمری دولتی به رقابت برخیزد. در سال های پیش از جنگ جهانی اول و مقارن با دوران فرماندهی وادبولسكی او از دولت ایران اجازه گرفت كه بریگاد را تا 4500 نفر توسعه دهد و این مورد موافقت ایران قرار گرفت و وادبولسكی با تحصیل این اجازه مقدمات تشكیل یك قزاقخانه را در تبریز فراهم ساخت.(1291)[15]

 

   در سال (1292) وادبولسكی در صدد برآمد 4300 قزاق بر عده قزاق های پادگان گرگان بیافزاید تا در موقع لزوم پشتیبانی از شورش های آنجا و سیاست روس ها نماید. [16]

 

 

 

   دیویزیون قزاق

 

   طی قرارداد 1907(1285) ایران به دو منطقه نفوذ تقسیم شد، منطقه نفوذ روسیه و انگلیس و بدین ترتیب روسیه حق یافت، در منطقه خویش یك دیویزیون قوای ایرانی موسوم به قزاق تشكیل داده و فرماندهی و بودجه آن را مستقیما به عهده بگیرد. روسیه و انگلیس دو لشگر 11 هزار نفری تشكیل دادند؛ ولی كابینه بعد به ریاست وثوق الدوله موافقت نامه را نپذیرفت؛ ولی روس ها توجه نكرده و سازمان قزاقخانه را توسعه داده و سرلشگر بارون مایدل را برای فرماندهی لشگر قزاق به ایران فرستادند.

 

  بدین ترتیب بریگاد قزاق كه امتیاز تشكیل آن در سال (1258) تحصیل شده بود در سال (1295) به یك دیویزیون تبدیل شد؛ ولی دولت ایران امتیاز آن را به رسمیت نشناخت. در سال (1278) قرار شد بودجه و مخارج بریگاد قزاق از عواید گمركات شمال پرداخت شود.

 

   در سال (1292) وادبولسكی اعلام كرد، خواهان خروج ژاندارم ها از منطقه تحت نفوذ روس هاست. همچنین وظیفه پاسداری از راه های منطقه نفوذ روسیه نیز باید به قزاق ها سپرده شود؛ ولی دولت ایران تنها با تاسیس شعبه ای از بریگاد در شهر تبریز موافقت كرد؛ زیرا تبریز محل اقامت رسمی ولیعهد بود.[17]

 

   در سال (1293) روس ها به بهانه ناامنی سرحدات خود در ایالات شمالی ایران مستقر بودند، در سال (1294) نیروهای روسیه تزاری با همكاری  نیروهای قزاق ایران نیروهای ملی را كه طرفدار آلمان ها بودند، قلع و قمع كردند. 


  در تمام سال های جنگ نیروی قزاق ایرانی مجبور بود تحت فرمان روس ها دوش به دوش سربازان ارتش تزاری برای منافع روسیه در برابر ملیون صف آرایی و هم كیشان خود را قلع و قمع كند. در سال های بحرانی جنگ جهانی اول وادبولسكی به هنگ خود خوانده شد و فرماندهی بریگاد بر دوش كلنل پوروزوركیویچ افتاد و بار مالی بریگاد كه توسط گمركات شمال تامین می شد، به تعویق افتاده و روسیه مستقیما هزینه ها را به عهده گرفت.

 

   در سال (1294) روسیه به فكر افتاد، بریگاد قزاق را در ایران توسعه دهد. در دی (1294) سپهدار وزیر جنگ وقت و ژنرال باراتوف فرمانده نیروهای روس در ایران، دولت ایران را واداشتند تا طرحی را به منظور افزایش تعداد نیروهای بریگاد به میزان 10000 نفر تهیه نماید، نیروی مذكور از این پس به دیویزیون قزاق شهرت یافت.[18]

 

   در سال (1295) سپهدار با وزرای مختار روس و انگلیس به توافق رسیدند كه دیویزیون قزاق و پلیس جنوب در مناطق نفوذ خود در شمال و جنوب فعالیت خود را رسما شروع و موافقت نامه سپهدار همچنین متضمن شروط مهمی در رابطه با وام ها و نظارت مالی انگلیس و روسیه بر ایران بود. این موافقت نامه مورد انزجار مردم قرار گرفت و احمد شاه سپهدار را بر كنار و به جای او وثوق الدوله را به رییس الوزرایی منصوب كرد. دولت روسیه نیز ژنرال بارون فون مایدل را برای فرماندهی نیروی قزاق به جای پوروزوركیویچ منصوب كرد.

 

   با فروپاشی روسیه تزاری ژنرال مایدل جای خود را به كلرژه سپرد و بعد از استعفای او، كلنل استاراسلسكی به جای وی به فرماندهی رسید.

 

   دولت بلشویكی بعد از به قدرت رسیدن، پرداخت های خود را به دیویزیون قطع كرد. از آن طرف انگلیس پرداخت حقوق ماهانه را كم كم عهده دار شد تا در سال (1296) كنترل مستقیم نیروی قزاق را به عهده گرفت و كلنل استاراسلسكی، با حمایت یا رضایت انگلیس كودتایی علیه رهبری موجود قزاق ها به راه انداخت و خود را به عنوان فرمانده دیویزیون معرفی كرد.[19]

 

 

 

    رضاخان سردار سپه

 

   رضاخان كه از سال (1296) دارای درجه نایب سرهنگی بود، چهره ای بسیار مهم در دیویزیون به شمار می رفت. به نظر می رسد استاراسلسكی به رضاخان قول داده بود كه اگر به فرماندهی برسد، موجبات پیشرفت وی را فراهم خواهد كرد، بدین ترتیب این دو با هم كودتا علیه كلرژه را طراحی كردند.[20]

 

  در این زمان نهضت مسلحانه ای به نام نهضت جنگل شكل گرفت كه دولت قزاق ها را برای سركوبی آنها به جنگل فرستاد. بعد از مدتی كمك انگلیس به دیویزیون قطع و خود شاه پرداخت هزینه ها را به عهده گرفت. اغتشاشات گیلان و قیام جنگل توسط بلشویك ها حمایت می شد و قزاق ها بلشویك ها را در شمال شكست دادند؛ ولی توطﺋه انگلیس برای كوتاه كردن دست روس ها بوسیله دیویزیون از امور دولت نتیجه داد و در سال (1299) در پی شكست استاراسلسكی از بلشویك ها، نیروهای قزاق عملا در اختیار دولت انگلیس قرار گرفت.

 

   در (1299) استاراسلسكی با تمام صاحب منصبان روسی معزول و سردار همایون فرمانده قزاق ها شد و بعد از او رضاخان به فرماندهی نیروهای قزاق گمارده شد.[21]

 

 

 

   كودتای سیاه

 

   در اسفند (1299) قوای قزاق كه چهار ماه بود، حقوق خود را دریافت نكرده بودند، از قزوین راهی تهران شدند و شهر را تصرف كردند. سید ضیاء الدین طباطبایی عامل سیاسی و رضاخان سردار سپه عامل نظامی این كودتا بودند. بعد از كودتا، قزاقخانه توسعه یافت و مقرر شد، سه تیپ مستقل در تهران و لشكرهایی در شهرستان ها تشكیل شد و در سال(1300) سردار سپه به گیلان رفت و بعد از این كه خالو قربان به سردار سپه تسلیم شد، بین قوای سردار سپه و میرزا كوچك خان زد و خورد پیش آمد و نهضت جنگل بعد از میرزا كوچك خان شكست خورد.[22]

 

  بریگاد قزاق ابتدا یك تیپ و بعد یك لشكر شد و همیشه مجری عوامل شاه و دولت بود. در دی ماه (1300) رضاخان به یك انقلاب ارتشی دست زد و دستور داد از آن تاریخ كلمه ژاندارم و قزاق ملغی و برای افراد نظام دولت علیه ایران، عنوان قشون علاوه بر لباس متحدالشكل داده شد.

 

   در سازمان جدید ارتش، هر لشكر حداقل از دو تیپ پیاده و یك تیپ سوار و توپخانه تشكیل شده بود.[23] بعد از كودتا قزاق ها در سراسر ایران بر مقامات كشوری سلطه یافته و بعد حكومت نظامی و دولت نظامی در تهران و بسیاری از شهرهای ایالات برقرار شد. این سیستم كه توسط سید ضیاء الدین تاسیس شده بود، به وسیله رضاخان تداوم و توسعه یافت.[24]

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



--------------------------------------------------------------------------------



[1] . میرزایی،  محسن،  تارخچه بریگاد و دیویزیون قزاق،  تهران،  انتشارات علم،  1383، چاپ اول،  جلد اول،  ص23.

 


[2] . شمیم، علی اصغر،  از نادر تا كودتای رضاخان میرپنج، انتشارات مدبر، 1373، چاپ دوم، ص 340.

 


[3] . كاظم زاده،  فیروز،  روس و انگلیس در ایران،  مترجم منوچهر امیری،  تهران،  انتشارات آموزش انقلاب اسلامی،  ص153.

 


[4] . كرزن،  لرد،  ایران و مسیﺋله ایران،  ترجمه علی جواهر كلام،  انتشارات ابن سینا،  1347، ص240.

 


[5]. .روزنامه مجلس، سال 1325.

 


[6] . شمیم،  علی اصغر،  از نادر تا كودتای رضاخان میرپنج،  انتشارات مدبر،  1373، چاپ دوم،  ص362.

 


[7] . بشیری،  احمد،  كتاب نارنجی،  تهران،  1366،  ص 195 ـ 196ـ 203 ـ 226.

 


[8] . بشارتی،  محمد علی،  از انقلاب مشروطه تا كودتای رضاخان،  تهران،  1380،  انتشارات سازمان تبلیغات و فرهنگ اسلامی،  چاپ اول،  جلد اول،  ص178 و179

 


[9]. پیشین،  ص816.

 


[10] . همان.

 


[11] . تاریخچه بریگاد و دیویزیون قزاق – ص 851.

 


[12] . همان.

 


[13] . دولت آبادی،  یحیی،  حیات یحیی،  1328،  انتشارات ابن سینا،  ص176.

 


[14] . نیازمند،  رضا،  رضا شاه از تولد تا سلطنت،  تهران،  1381،  انتشارات جامعه ایرانیان،  چاپ اول ص 175 و 176.

 


[15] . همان.

 


[16] . .همان.

 


[17] .همان.

 


[18] . همان.

 


[19] . همان.

 


[20] . همان.

 


[21] . همان.

 


[22] . همان.

 


[23] . نیازمند،  رضا،  رضا شاه از تولد تا سلطنت،  تهران 1381،  انتشارات جامعه ایرانیان،  چاپ اول،  ص546 و 549.

 


[24] . كرونین،  استفانی،  ارتش و حكومت پهلوی،  مترجم غلامرضا علی بابایی،  تهران،  1377، انتشارات خجسته، ص 362.