فریاد اسلام خواهی بر سر مشروطه غربی

‏"ایها الناس، من به هیچ وجه منکر مجلس شورای ملی نیستم. بلکه من مدخلیت خود را در تأسیس این اساس بیش از همه کس می دانم. زیرا که علماء بزرگ ما که مجاور عتبات عالیات و سایر ممالک هستند هیچ یک همراه نبودند و همه را به اقامة دلایل و براهین، من همراه کردم. از خود آن آقایان عظام می توانید این مطلب را جویا شوید. الان هم من همان هستم که بودم. تغییری در مقصد و تجددی در رأی به من به هم نرسیده است و صریحاً می گویم همه بشنوید و به غایبین هم برسانید که من ان مجلس شورای ملی را می خواهم که عموم مسلمانان آن را می خواهند. به این معنی که البته عموم مسلمانان مجلس می خواهند که اساسش بر اسلامیت باشد و بر خلاف قرآن و بر خلاف شریعت محمدی و بر خلاف مذهب مقدس جعفری قانونی نگذارد. من هم چنین مجلسی می خواهم."‏
آنچه نقل شد قسمتی از نطق شیخ فضل الله نوری بود که در زاویة مقدسة حضرت عبدالعظیم هنگامی که شیخ علیه برخی تحرکات مشروطه طلبان سکولار و غربگرا به تحصن نشسته بود بیان شده است. با ذکر این مقدمه به تحلیل و بررسی موضوعی مهم، مناقشه برانگیز و اساسی در خصوص مشروطیت و مواضع شیخ فضل الله نوری در قبال مشروطیت می پردازیم. 
آنچه به غلط در برخی منابع اشتهار یافته است مخالفت شیخ فضل الله نوری با مشروطیت و اساس مجلس شورای ملی و از سوی دیگر دفاع وی از استبداد است. برخی با ارائه تحلیل و شرحی ناقص از مواضع شیخ وی را مخالف مشروطیت و مدافع استبداد جلوه داده اند. اما همانگونه که از قول شیخ در ابتدای این سخن بدان اشاره شد شیخ صراحتاً دخالت خود در جنبش مشروطه خواهی و سهم خویش را در پیروزی نهضت به هیچ وجه کمتر از برخی مدعیان ندانسته بلکه آن گونه که شواهد و قرائن حاکی از آن است سابقه مبارزاتی شیخ حتی بیش از کسانی است که داعیه دار 
رهبر جنبش مشروطیت می باشند. حال پرسش اساسی این است که چرا شیخ به انتقاد (و نه مخالفت با اساس مشروطیت) پرداخت و چه عوامل، و رخداد هائی باعث شد که شیخ فضل الله نوری که به گفته خویش از السابقون جنبش مشروطیت بود و در راه پیروزی نهضت زحمات فراوانی را متحمل شد. تبدیل به فردی شد که اکنون برخی ایشان را مخالف مشروطیت و مدافع استبداد لقب می دهند. در این مقال به بررسی سیر مواضع شیخ فضل الله نوری در قبال جریان مشروطه خواهی پرداخته شده و سعی می شود علل مواضع متخذه شیخ در قبال برخی تحریکات و تحرکات مشروطه طلبان تندرو بیان شود. ‏
آنچه در خصوص شیخ فضل الله نوری به طور اخص و در مورد مشروعه طلبان به طور اعم واضح و مبرهن است اینکه شیخ و یارانش از موضع دفاع از استبداد که در قالب حکومت قاجاریه و سلطنت محمدعلی شاه تبلور یافته بود مواضع خود را مطرح نمی کردند چرا که علمای مشروعه طلب و در رأس انها شیخ فضل الله نوری با مظالم قاجار ها بیگانه نبوده و به خوبی بر معایب حکومت استبدادی واقف بودند. چنان که شیخ فضل الله خود از مهاجرین کبری و مبارزین ضد استبدادی بود و سابقه روشن وی از نهضت تنباکو تا نهضت مشروطیت بر همگان آشکار بود. در نهضت تنباکو این شیخ فضل الله نوری بود که به تأیید و رواج حکم میرزای شیرازی در خصوص تحریم تنباکو همت گماشته و در این راه تلاش فروان نموده بود بعد از آن نیز همان گونه که در آغاز از قول شیخ مطرح شد، وی در راه جلب حمایت علمای نجف و همراهی آنان با نهضت مشروطیت کوشش مقتضی را مبذول داشته بود. ‏
واقعیت این است که شیخ فضل الله نوری از همان ابتدا با مشروطیت به مفهوم اروپائی آن مخالف بود. این موضع شیخ در نامه ای به تاریخ دی ماه 1285 ه. ش مطابق با ذی القعده 1324 هـ. ق که خطاب به اقا نجفی از علمای بزرگ اصفهان نگاشته شده آمده است. شیخ در این نامه تلقی خود را از مشروطیت صراحتاً بیان نموده و مخالفت خود مشروطیت به مفهوم غربی آن آشکارا بیان کرد. وی در این باره خطاب به آقا نجفی چنین نوشت: "چنین به نظر می رسد که اگر وضع مملکت بر گرفتن خراج شرعی بر صدقات لازمه از زکات و غیرها به عبارت آخری اخذ العشر مما ینبت من الارض و طرح جمیع عناوین دیگر و صرف در مصارف اصناف ثمانیه من العاملین و الغارمین و المولفه و فی سبیل الله الخ بشود، به شرحی که محتاج به ذکر نیست جنابعالی محض توجه محیط به تمام آن می شودکارها اصلح و زادفی شرف الاسلام و حصل الشرف فوق الشرف و فیه فواید الاسلامیه مالا یخفی اگر مناقشات علمیه در دقیق نظر بسیار است و لکن مقصود بعد از وقوع عمل بر وجه لابدیه به صحت اسم است و منافع مترتبه بر این اسم و اما طرق دیگر مماعلیه ملل الاروبیین فیه اضمحلال الدین و انحطاط الاسلام و اهله و خوف الوقوع ولو بعد حین فی مفاسد کثیره. و باالجمله اگر از اول امر عنوان مجلس عنوان سلطنت جدید بر قوانین شرعیه باشد قائمه اسلام همواره مشیّد خواهد بود. " ‏
آمگونه که از محتوی نامه شیخ بر می آید؛ "شیخ از همان آغاز حرکت مشروطه خواهی اصل را بر این قرار داد که مراد از مشروطه اجرای احکام شرع در قالب یک نظام اجتماعی است، نظامی که حفظ احکام شرع را وجهة همت خویش قرار داده و جز آن کاری انجام نمی دهد. " اما آنچه پس از استقرا مشروطیت و به خصوص در جریان اولین دوره مجلس شورای ملی چهره نمود نه تنها اجرای احکام شرعیه نبود بلکه منافات و مغایرت های فروان میان آنچه نظرگاه اسلام بود با آنکه نمایندگان مجلس شورای ملی اظهار می داشتند (و البته برگرفته از غرب بود) آشکار گردید. بدیهی است شیخ در برابر چنین بدعت هایی هیچگاه نمی توانست خاموش وساکت مانده موضع انفعالی اختیار نماید. ‏شیخ با توجه به شناخت عمیقی که از وضعیت جامعه ایران در آن روزگار داشت به خوبی استنباط می نمود که مشروطه غربی در ایران کارا نیست. شیخ در مقابل مشروطه خواهان غربگرا و سکولار اظهار می داشت که جامعه ایران تفاوت های عمیق و بنیادینی با جوامع غربی دارد لذا نمی توان غذای مشروطه غرب را در ظرف جامعه ایران ریخت و به خورد مردم داد. شیخ فضل الله نوری از جمله تفاوت های ماهوی و اساسی ایران با کشور های اروپائی را وجود ادیان مختلف عنوان می کرد و عنوان می نمود که "به ایجاد این (آزادی) میشوم [نامبارک] به سبب اظهار عقاید و اعمال اهالی این فرق مختلفه و اظهار عناد آنها قهراً چنان هرج و مرج عظیمی در بلدان ما ظاهر خواهد شد که احدی مالک جان و مال و عز و عرض خود نباشد و آنی هیچ کس در خانة خود آسوده خاطر نخواهد ماند. "‏
در این میان برخی از مشروطه خواهان که خود از روحانیون و اهل علم بودند در مقابل انتقادات و ایرادات شیخ بر پیکره مشروطه نارس به دفاع از منظر دینی پرداخته و استدلالاتی را مطرح ساخته عنوان می نمودند که "از جملة وظایف مجلس حفظ کتاب مجید الهی و اجرائ حدود شرعیه و تعظیم شعائر اسلام است" آنان بر این مسئله تأکید می ورزیدند که "مجلس تابع احکام شرعی بوده و قوانین آن فقط در امور عرفیه است و آن هم به شرط عدم مغایرت با شرع تصویب می گردد. "‏
اما شیخ آنچه را در خشت خام می دید رویت آن برای مقابلین و مخالفینش در آیینه مقدور نبود چرا که شیخ به جوهر مشروطه در غرب وقوف داشت و از آنجائی که آن را منافی دینداری می دانست، نمی توانست تلقی های ساده انگارانه از آن را حتی از منظر برخی دینداران پذیرا باشد. نمونه این آینده بینی شیخ را در عدم اجرای اصل دوم متمم قانون اساسی که به همت شیخ در قانون اساسی گنجانده شد و یکی از منازعات اصلی شیخ و مخالفینش بر سر آن واقع شده بود، می توان دید. آنگونه که تحولات بعدی نشان داد هیچگاه اصل دوم متمم قانون اساسی آنگونه مد نظر شیخ بود و نص صریح قانون اساسی برآن اشعار داشت، اجرا نگردید. 
و رفته رفته به بوته فراموشی سپرده شده کار به جائی رسید که پس از مدتی حق قانونی و مسلمی که در قانون اساسی به صراحت بیان شده بود تبدیل به یکی از مهم ترین خواسته های برخی از مخالفین حکومت استبدادی گردید. شیخ به درستی اظهار می داشت که "حقیقت مشروطه عبارت از آن است که منتخبین از بلدان به انتخاب رعایا در مرکز مملکت جمع شوند و اینها هیئت مقننه مملکت باشند و نظر به مقتضییات عصر بکنند و قانونی مستقلاً مطابق با اکثر آراء بنویسند موافق مقتضی عصر به عقول ناقصة خودشان بدون ملاحظة موافقت و مخالفت آن با شرع اطهر بلکه هر چه به نظر آنها نیکو مستحسن آمد او را قانون مملکتی قرار بدهند مشروط به اینکه اساس تمام مواد آن به دو اصل میشوم که مساوات و حریت افراد سکنه مملکت است باشد و سوای این آنچه به تو گفته اند کذب محض است. "‏
شیخ فضل الله نوری در جهت اجرای قانون اساسی تلاش می کرد و منظور وی از آن، اجرای احکام الهی بود. در این باره به صراحت اظهار داشته است که" اگر منظور از تأسیس مجلس، اصلاحات دولتی و مملکتی است، علما با آن مشکلی ندارند، لیکن اگر بنا باشد قانون اساسی فرانسه ترجمه گردد، باید برای حفظ اسلام ترتیباتی اندیشیده شود و این امر هم از طریق حضور علما در محلس میسر است. " شیخ تنها دغدغه ای که داشت حفظ اسلام و تمام تلاش هایش برای اجرای احکام الهی بود هر جا سخنی به میان آورد در دفاع از اسلام بوده و هر کجا که حرکتی کرد برای مقابله با دشمنان اسلام به گونه ای که خود وی با آشکار ترین کلمات فریاد بر می آورد که "علیکم بالطلب القانون الاساسی الاسلامی، ثم علیکم بطلب القانون الاساسی الاسلامی فانه مصلح بدینکم و دنیاکم، قوت اسلام در این نظامنامه اسلامی است، ای برادر نظامنامه، نظامنامه، نظامنامه، لکن اسلامی، اسلامی، اسلامی، یعنی همان قانون شریعت که هزار و اندی است در میان ما هست و جملة از آن که به آن اصلاح مفاسد ما می شود در مرتبة اجرا نبود حالا بیاید به عنوان قانون و اجرا شود. "‏
از دیگر موارد اختلاف شیخ فضل الله نوری و گروه همراه وی یعنی مشروعه طلبان در مقابل مشروطه خواهان تندرو و سکولار مسئلة اعطای آزادی ها لجام گسیخته بود. گفتنی است با افتتاح اولین دورة مجلس شورای ملی به خصوص از زمانی که نمایندگان آذربایجان وارد مجلس شدند بحث آزادی های همه جانبه و بدون چهار چوب در بیرون از مجلس مخصوصاً در میان مطبوعات و برخی از احزاب گروه ها و فرقه های مذهبی به مبحثی داغ تبدیل شد. نتیجه اینکه برخی از گروه ها و عده ای از مطبوعات و بعضی از فرق از انقلاب مشروطه سوء استفاده نموده و با استناد به اینکه مشروطیت به آنها آزادی بی حد و حصری اعطا کرده و هر آنچه می خواهند می توانند انجام دهند دست به اقدامات خارج از قاعده و قانونی یازیده و عده ای هم در این میان از آب گل آلود ماهی گرفته زبان به انتقاد از همه چیز و همه کس گشودند و در این راه حرمت هیچ چیز و هیچ کس را نگه نداشتند. ‏این آزادی های لجام گسیخته که در روزهای آغازین مشروطیت چهره نموده بود طرفدارن شریعت را به این نتیجه رساند که آزادی های بی حد و حصری که از رهگذر انقلاب مشروطه حاصل شده، شریعت را منسوخ و منکرات را رواج خواهد خواهد داد. چ
شیخ فضل الله نوری در این رابطه در نامه ای که به علمای شهرستان ها نوشت اظهار داشت: "جماعت آزادی طلب به توسط دو لفظ دلربای عدالت و شوری، برادران ما را فریفته و به جانب لا مذهبی می رانند و گمان می رود که عصر ریاست روحانی شما، تاریخ انقراض دولت اسلام و انقلاب شریعت خیر الانام واقع شود و چیزی نگذر که حریت مطلقه، رواج و منکرات، مجاز و مسکرات، مباح و مخدرات، مکشوف و شریعت، منسوخ و قرآن، مهجور بشود. " همان گونه که اشاره شد برخی از مطبوعات با سوء استفاده از آزادی به دست آمده آن ایام، با طرح مسائلی چون اباحة مسکرات، اشاعة فحشاء و انتقاد از باور های مسمانان چون تبرک خاک تربت و آب زمزم، قربانی روز عید قربان و... به نارضایی و خشم مشروعه طلبان دامن می زدند.