سید جمال اسد آبادی و حرکتهای اسلامی معاصر

سید جمال الدین اسد آبادی


به مناسبت برگزاری همایش بین‌المللی بررسی زندگی و آثار و اندیشه‌های سید جمال‌الدین حسینی اسدآبادی

اشاره: با تلاش نمایندگان جمهوری اسلامی ایران و افغانستان در یونسکو، بزرگداشت یکصد و پنجاهمین سالگرد  حیات فعال   ، سید‌جمال‌الدین حسینی اسد‌آبادی (معروف به افغانی) در فهرست هزاره مشاهیر علم و ادب و رویدادهای فرهنگی    علمی جهان، برای سال ۲۰۰۸ میلادی به ثبت رسید.به همین مناسبت سمینارها و همایش‌های متعددی در بعضی از کشورها، از جمله ایران و افغانستان، با شرکت دهها نفر از شخصیت‌ها و مشاهیر علم و ادب و فرهنگ و تاریخ برگزار گردید.

در ایران، دانشگاه بین‌المللی امام خمینی(ره) در  قزوین    میزبان این همایش بین‌المللی بود که با همکاری بعضی از نهادهای علمی    فرهنگی کشور از جمله: وزارت علوم و تحقیقات، مجمع جهانی تقریب بین‌مذاهب اسلامی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، سازمان ملی یونسکو در تهران، دانشگاه بوعلی سینا همدان و… به مدت دو روز برگزار گردید.

در این همایش بین‌المللی، علاوه بر دهها نفر از مشاهیر و شخصیت‌های علمی      فرهنگی ایران، نمایندگانی نیز از کشورهای: هند، افغانستان، پاکستان، مالزی، انگلستان، ترکیه، اندونزی، فرانسه، آلمان و روسیه دعوت شده بودند که گروهی از آنها در این همایش شرکت نمودند و بعضی دیگر مقاله خود را به همایش ارسال کردند.متاسفانه برخلاف انتظار، در رسانه‌های جمعی ایران    مطبوعات و تلویزیون سراسری    این همایش انعکاس مطلوبی نداشت و در واقع حق مطلب را ادا نکردند. در صورتی که بسیار بجا بود که رسانه‌های جمعی، با اعزام خبرنگار و گزارشگر، این همایش بین‌المللی را مانند افغانستان، تحت پوشش خبری قرار می‌دادند.

در روز افتتاح کنفرانس که با حضور آقای دکتر طاهائی (استاندار قزوین)، آقای دکتر حسن غفوری‌فرد (رئیس دانشگاه بین‌المللی امام خمینی(ره)، نماینده یونسکو در ایران، سفیر ایران در یونسکو و جمعی از اساتید محترم دانشگاهها و حوزه‌ها و انبوهی از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه برگزار گردید، حجت‌الاسلام والمسلمین ‌سید هادی خسروشاهی که مجموعه آثار سیدجمال الدین را در قم و سپس در قاهره در نه جلد و سه هزار و پانصد صفحه منتشر کرده و خود نیز دارای آثار بسیاری در این زمینه هست، پس از مراسم افتتاحیه و سخنان مسئولان، به ایراد سخنرانی پرداخت که متن اصلاح شده آن هم اینک در اختیار علاقه‌مندان قرار می‌گیرد. به امید آنکه مجموعه کامل همه مقالات ارائه شده از سوی دانشگاه و دبیرخانه همایش چاپ شود و در اختیار عموم قرار گیرد.

***

سخن درباره اندیشه‌ها و آثار فکری سیدجمال‌الدین حسینی اسدآبادی، معروف به افغانی، و نقش آن در بیداری ملل مشرق زمین، بی‌تردید در یک سخنرانی، با مدت زمان محدود، نه مقدور است و نه معقول! و به همین دلیل در این مختصر، فقط به عناوین و محورهای مورد نظر و سپس فهرست آثار مکتوب وی که تاکنون به دست آمده است ، اشاره می‌شود. البته اساتید محترم به خوبی می‌دانند که تاریخ‌نویسان پیشین و معاصر و همه پژوهشگران عرصه مسائل سیاسی    اجتماعی، حتی آنهایی که با اندیشه و روش و مبارزه سید موافق نیستند، تصدیق می‌کنند که او طلیعه‌دار بیدارسازی مردم مشرق زمین و پیشتاز نهضت‌های اسلامی در سرزمینهای مسلمان‌نشین و پرچمدار جنبش‌های ملی    ضد استعماری کشورهای عربی و اسلامی بود و در واقع بنیان‌گذار و آموزگار نخستین حرکتهای اصلاحی و اسلامی یک قرن ونیم گذشته، سید‌جمال‌الدین حسینی بود.

سید جمال‌الدین، پس از کسب آموزه‌های لازم در زمینه‌های علوم اسلامی، در حوزه‌های دینی ایران و عراق، و کسب معرفت علمی و معنوی و آگاهیهای مورد نیاز یک مصلح اجتماعی و یک فعال سیاسی، به تحقیق و بررسی پرداخت و برای پیشبرد اهداف خود، به کشورهای مختلف شرق و غرب سفر کرد و به تماس و دیدار و مکاتبه با بسیاری از شخصیت‌های علمی و سیاسی برجسته و تاثیرگذار در عصر خود، اعم از مسلمان و غیرمسلمان، پرداخت و در این راستا، توانست از علل و عوامل اصلی پیشرفت و ترقی جوامع غربی و در مقابل، انحطاط و عقب‌ماندگی ملل مشرق زمین و مسلمان شناخت عینی و واقعی به دست آورد و آنگاه، در مراحل زمانی و مکانی مختلف، به ارزیابی و جمع‌بندی تجربه‌ها و آگاهیهای به دست آمده، بپردازد و به همین دلیل، علل و عوامل عقب‌ماندگی مسلمانان و شکست مشرقیان در برابر هجمه استعمارگران را به مثابه یک بیماری فراگیر و مهلک، مورد توجه قرار داد و پس از آن، به بررسی راه‌های درمان و اصلاح پرداخت.

سیدجمال‌الدین به شهادت آثار به جای مانده از وی، برای موفقیت در پیشبرد اهداف و نشر اندیشه‌های خود از هر وسیله مشروع و منطقی موجود استفاده نمود: بیان و قلم، خطابه و کتاب، تاسیس نهادهای مردمی، بنیادهای نیکوکاری، نشر مجله و روزنامه، نوشتن مقالات علمی و سیاسی و نامه‌های سرگشاده و بیانیه‌ها و افشاگریهای سیاسی با امضاهای متعدد:  السید، الحسینی، الافغانی، الاستامبولی، الرومی، السعدآبادی، الطوسی    و گاهی با رمز و استعاره مانند:  کهف    و  قسط    که با محاسبه حروف ابجدی همان نام سید است و همچنین انجام مصاحبه‌های گوناگون با جراید و مطبوعات بلاد اسلامی و کشورهای غربی، و مکاتبه یا ملاقات و گفتگو با رجال سیاسی و شخصیت‌ها و مراجع مذهبی، و حتی تاسیس سازمانهای سیاسی مانند: حزب الوطنی در مصر و جمعیهالعروه‌`الوثقی در فرانسه    که نشریه  العروه‌`الوثقی    ارگان آن بود    از جمله اقدامات تاثیرگذار و آگاهی بخش و بیدار‌کننده سید، در زمان اقامت در هر کشوری بود.

البته پرداختن به توضیح و تفصیل درباره هر یک از این امور نیازمند فرصت دیگری است. در اینجا فقط می‌توان برای نمونه اشاره کرد که سید در مصر،  حزب الوطنی    را تاسیس می‌کند و اقدامات بشردوستانه بسیاری را با همکاری اعضای مصری حزب، در جهت خدمت به مردم محروم مصر انجام می‌دهد و در همان زمان به ملاقات با رجال و شخصیت‌های اجتماعی    سیاسی مصر می‌رود و البته این اقدامات باعث نمی‌شود که علمای الازهر را فراموش کند. و به همین دلیل سید با روشن‌اندیشان الازهر به بحث و گفتگو می‌پردازد، به طلاب الازهر درس فلسفه و کلام و هیئت و… می‌دهد و شاگردانی چون شیخ محمد عبده را    که بعدها مفتی دیار مصر گردید    تربیت می‌کند؛ ولی متاسفانه به همین علت هم با صلاحدید و توصیه سفارت انگلیس، سید به عنوان  یک عنصر نامطلوب و ماجراجویی آشوب طلب که عده‌ای از اوباش را دور خود جمع کرده بود   (!)، توسط خدیوی مصر، از مصر اخراج می‌گردد.

سید وقتی به هند می‌رسد، با پدیده نشر اندیشه‌های سکولاریستی، با حمایت و پشتیبانی همه جانبه استعمارگران انگلیسی روبرو می‌شود. در اینجاست که او به مثابه فرهنگبانی بیدار و هوشیار همزمان با فعالیت سیاسی، به پاسداری از اندیشه‌های اصیل و راستین اسلامی می‌پردازد و در همین رابطه رساله معروف  نیچریه یا ناتورالیسم    را تالیف و منتشر می‌سازد که در تمام نقاط شبه‌قاره هند، با استقبال عموم روبرو می‌گردد. همزمان، سید به نوشتن و نشر مقالاتی به زبان فارسی، در جراید فارسی‌زبان هند، اقدام می‌کند؛ اما از هند نیز به دستور استعمارگران انگلیسی حاکم، اخراج و رانده می‌شود که اسناد وزارت خارجه انگلیس چگونگی این امر را به خوبی نشان می‌دهد.

سید به ایران که می‌رسد، نخست به سراغ ناصرالدین شاه می‌رود و از او  دو گوش شنوا    برای شنیدن حرف حق می‌طلبد! و سپس مساله  قانون‌گرایی    و اجرای قانون را به جای خود کامگی مطرح می‌سازد که شاه را، طبق معمول، خوش نمی‌آید! و سید باز با تبعید و اخراج محترمانه از موطن خود روبرو می‌گردد؛ اما مبارزه ادامه می‌یابد و پس از سفر مجدد به ایران، چون از اصلاح ناصرالدین شاه ناامید می‌گردد، از حکومت ضد مردمی او به شدت انتقاد می‌کند که این بار در حرم حضرت عبدالعظیم (ع) دستگیر و با وضع بسیار شدید و سختی از ایران اخراج می‌شود، و سید در عراق    که به آنجا تبعید شده بود    از میرزای شیرازی خواستار مبارزه منفی در برابر سیاستهای انگلیس می‌گردد و از او می‌خواهد که با  تحریم تنباکو    توان اقتصادی انگلیس را در ایران تضعیف کند و سپس خواستار خلع ناصرالدین شاه از سلطنت می‌گردد… و البته همه می‌دانیم که سید در افشای توطئه استعمار انگلیس و ایادی داخلی آن در ایران، نقش اساسی داشت و همین افشاگریها و نامه‌های سرگشاده بود که سرانجام به صدور فتوای میرزای شیرازی در تحریم تنباکو و الغای قرارداد استعماری رژی، منجر می‌گردد. نامه‌ها و اسناد به جای مانده از آن دوران، به خوبی نقش پایه‌ای سید را در این مبارزه و پیروزی آن نشان می‌دهد.

سید در افغانستان که آنجا را نیز وطن خود می‌دانست، به دیدار امیران حاکم می‌رود و برای مبارزه و طرد استعمار انگلیس از آن دیار، به حاکمان و امیران افغان مشورت می‌دهد و حتی به نوشته بعضی‌ها، در این مرحله و برای تحقق هدف، خود در عملیات مسلحانه علیه نیروهای اشغالگر شرکت‌ می‌کند؛ اما این بار نیز با انزوا و به گوشه‌ رانده شدن و سپس طرد از افغانستان مواجه می‌شود؛ ولی باز به مبارزه ادامه می‌دهد و در دربار خلافت عثمانی نفوذ می‌کند و طرح خاص خود را برای نجات ملل مسلمان و پیشرفت و ترقی آنان، از طریق برنامه وحدت مسلمانان و تقریب بین مذاهب اسلامی، با سلطان عبدالحمید در میان می‌گذارد و پس از موافقت وی، دهها نامه به علمای بزرگ شیعه و سنی، در ایران و عراق و مصر و افغان و هند و… می‌فرستد و آنها را به وحدت دعوت می‌کند. اما ارتجاع جیره‌خوار که در کنار خلیفه عثمانی بود، از برچیده شدن دکان عوام‌فریبی و از بین رفتن منافع شخصی خود، که از ایجاد اختلاف بین مسلمانان شیعه و سنی به دست می‌آمد، نگران می‌شود؛ بنابراین با نیرنگ و دسیسه، سلطان را به ضد او تحریک می‌کند و سلطان وظیفه استعمار انگلیس را به عهده می‌گیرد و سید از استامبول نیز اخراج و تبعید می‌گردد.

سید این بار با استفاده از فضای سیاسی فرانسه، به نشر مجله  العروه`‌الوثقی    با همکاری شاگردش، شیخ محمد عبده، می‌پردازد که این مجله، بخشی از فعالیتها و اقدامات سید در فرانسه را نشان می‌دهد؛ و متاسفانه به علت مکتوم ماندن اسناد آن دوران در آرشیو دولت فرانسه، حقایق بسیاری همچنان ناگفته مانده است!

سید پس از تبعید به لندن، مبارزه را از آنجا علیه ناصرالدین شاه و دولتهای وابسته آغاز می‌کند و مجله  ضیاءالخافقین    را منتشر می‌سازد که به علت واکنش مقامات انگلیس، مجله تعطیل و سید طبق دعوت و درخواست مقامات عثمانی، برای ادامه گفتگو با سلطان عبدالحمید در احیای اندیشه وحدت طلبانه به استانبول باز می‌گردد. همزمانی پذیرش این دعوت با ترور ناصرالدین شاه در تهران    به دست یکی از مریدان سید    سلطان عبدالحمید و دیگر درباریان عثمانی را نگران می‌کند و از طرفی هم دولت ایران، به عنوان اینکه سید یک تبعه ایرانی است و قاتل شاه را تحریک نموده است، خواستار دستگیری و تحویل او به ایران می‌گردد؛ ولی سلطان عبدالحمید ترجیح می‌دهد سید را در  یلدیز سرایی       یکی از خانه‌های خلیفه    زیرنظر قرار ‌دهد. بدین ترتیب سید نخست محصور و سپس ممنوع‌الملاقات می‌گردد و سرانجام هم پس از بیماری دندان یا مسمومیت ناشی از تزریق طبیب ویژه شاه عثمانی، به شهادت می‌رسد و در  شیخ لرمزارلقی    استانبول، به خاک سپرده می‌شود.

اهداف سید

این اشاره‌ای است فهرست‌وار به زندگی و مبارزه سیدجمال‌الدین. متاسفانه در اینجا پرداختن به این نکته اصلی که بیان اهداف سید از این مبارزه آشتی‌ناپذیر بود، به علت محدودیت زمانی، مقدور نخواهد بود، اما باز اشاره فهرست گونه به این اهداف، پس از بررسی آثار به جای مانده از سید، بی‌مناسبت نخواهد بود.تشخیص بیماریهای اجتماعی و عقب‌ماندگی مسلمانان و گرفتاری و فقر و محرومیت ملل مشرق‌زمین، مرحله نخستین و مقدماتی و در عین حال اصلی طرح اصلاحی سید بود. سید مشکلات عمده و اساسی را در بلاد شرق    اعم از اسلامی و غیراسلامی    در امور زیر می‌دانست:

۱- سلطه همه جانبه و کامل نیروهای استعمارگران اروپایی، به ویژه انگلیس و فرانسه، بر همه امور و شئون بلاد و به کارگیری مزدوران محلی یا گماشتگان رسمی نیروهای اشغالگر، که بدون چون و چرا دستورهای اربابان را اجرا می‌کردند و آنچه که در این میان مطرح نبود، مردم، آزادیهای فردی و اجتماعی، بهبود وضع اقتصادی و به طور کلی حقوق انسانی توده‌های مردم بود.

۲- استبداد و خودکامگی شاهان یا روسا و امیران حاکم در این بلاد، که به طور عمده، وابستگی‌های عمیقی با اشغالگران خارجی داشتند و چون در واقع از طرف آنان به قدرت و سلطنت رسیده بودند، مجری اوامر آنها بودند.

۳- عقب‌ماندگی‌های علمی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مسلمانان و به دور ماندن آنان از قافله تمدن بشری و پیشرفت‌های علمی، که به علت عدم اهتمام مسئولا‌ن حکومتی و یا تحریم اخذ علوم و فنون توسط ارتجاع حاکم، یک بیماری فراگیر و مهلک و نابودکننده زندگی واقعی به شمار می‌رفت.

۴- جنگ و خونریزی ویرانگر در این بلاد، به بهانه‌های واهی قومی و مذهبی و در واقع فقدان وحدت موردنظر تعالیم قرآنی و رهنمودهای پیامبر اکرم (ص) و تفرقه روزافزون بین ملتها و طایفه‌ها و اصحاب مذاهب اسلامی.

۵    دوری از اندیشه اسلام راستین نخستین و گسترش عقاید غیرمنطقی و خرافه‌ها و بدعتهای ساخته‌شده به نام مذهب و دین، در میان پیروان همه فرقه‌های مسلمان.

۶    غرب‌گرایی و وابستگی نسل جوان مسلمان به مظاهر فریبنده تمدن مادی غربی و پیروی از روشهای کام‌جویی و مصرف گرایی غربی، که بر اثر سلطه مافیای اقتصادی و سرمایه‌داری استثمارگر، به صورت یک بیماری فراگیر، در میان جوانان ملل مسلمان ریشه‌ دوانیده بود.

اینها چند نمونه از مشکلات اساسی در بلاد اسلامی و مشرق زمین بود که در بررسی آثار سید می‌توان فهمید که از نظر او در اولویت قرار داشتند. البته باید توجه داشت که سید فقط به شناخت محورهای آسیب‌پذیری ملل اکتفا نمی‌کرد، بلکه پس از این شناخت، برای مبارزه و مقابله با ‌آنها، به تناسب موضوع هر کدام، به ارائه راه‌حلها و طرحهای تاثیرگذار می‌پرداخت.‌

درباره نکته اول و دوم    سلطه‌ استعمار و استبداد    جمال‌الدین مسئله پیوند دین و سیاست را مطرح می‌کند و آن را یک ضرورت حیاتی برای طرد استعمار و اذناب آن می‌داند و توضیح می‌دهد که گرایش به این اندیشه، مسلمانان را برای مبارزه با استعمار و استبداد، آماده می‌سازد تا آنها درمقام انجام یک وظیفه و تکلیف شرعی    دفاع و جهاد    اقدام کنند و همین اندیشه به آنها امکان می‌دهد که به‌طور مستمر و خستگی‌ناپذیر، به این مسیر ادامه دهند.