سردار اسعد از نگاه علامه دهخدا

یکی از چهره های ملی و علمی شناخته شده در تاریخ معاصر علامه «علی اکبر دهخدا » است. وی که در مبارزات آزادیخواهی و مشروطه طلبی نقش به سزایی ایفا کرد، درحدود سال ۱۲۸۵ شمسی (۱۳۲۵ قمری) با همکاری جهانگیرخان شیرازی و با سرمایه قاسم خان تبریزی روزنامه صور اسرافیل را منتشر کرد. بخش «چرند و پرند» در این روزنامه را او با امضای «دخو» می‌نوشت که با استقبال زیاد خوانندگان روبرو شد. «دخو» (مخفف ده‌خدا) شخصیت خیالی ساده‌دل حکایت‌ها و مثل‌های مردم قزوین است. دهخدا بعدها نام خانوادگی خود را از همین نام گرفت. پس از به توپ بستن و تعطیل مجلس شورای ملی در دوره محمد علی شاه، دهخدا، مانند بسیاری از آزادی‌خواهان، ناچار به استانبول و از آنجا به اروپا رفت.در سوئیس سه شماره از «صوراسرافیل» را منتشر کرد. آنگاه دوباره به استانبول رفت و در سال ۱۳۲۷ قمری روزنامه‌ای به نام «سروش» را به زبان فارسی انتشار داد. پس از فتح تهران به دست مجاهدین و خلع محمد علی شاه، دهخدا از تهران و کرمان به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد.


مرحوم دهخدا آثار و تالیفات بسیاری دارد که مهمترین آنها عبارت است از:

1- -امثال و حکم که در چهار جلد شامل امثال فارسی است و در کنار آنها اصلاحات و کنایات و موضوعات فراوانی را نیز نقل کرده است.

2- لغت نامه که مفصل ترین کتاب لغت در زبان فارسی است و نزدیک  به چهل سال از عمر خود را  صرف آن کرد.

3- مقالات روزنامه صور اسرافیل که مجموعه «چرند و پرند» آن بارها به چاپ رسیده‌است. 

4- فرهنگ فرانسه به زبان فارسی 

5- ابوریحان بیرونی 

6- تعلیقات بر دیوان ناصر خسرو 

7- پندها و کلمات قصار 

8- دیوان شعر




 در جريان جنگ جهاني اول در سال 1333 ه.ق. يك هزار نفر از سپاهيان روسيه كه در قزوين مستقر بودند ، بدون در نظر گرفتن اعلام بيطرفي ايران ، صرفا به بهانه ي اينكه طرفداران آلمان در تهران اغتشاش مي كنند به سمت تهران حركت كردند. به همین دلیل بسیاری از چهره های آزاديخواه و ملی به شهر قم مهاجرت كردند و جمعيتي به نام « كميته دفاع ملي » تشكيل دادند. اشخاصي مانند سليمان ميرزا ، سيد حسن مدرس ، اديب السلطنه سميعي ، ميرزا قاسم خان صوراسرافيل ، ميرزا محمدعلي فرزين ، ابوالحسن خان معاضدالسلطنه پيرنيا ، عليخان سياه كوهي ، ميرزا سليمان خان ميكده ، خانبابا خان شيرازي سردار محيي ، علي اكبر خان دهخدا ، سردار سعيد پسر سردار كل ، حاج محمدتقي شاهرودي ، ميرزا طاهر تنكابني و ميرزا علي اكبر ساعت ساز در اين كميته عضويت داشتند. اطرافيان شاه نيز که از حركت روسها بيمناك شده بودند ، تصميم گرفتند تا شاه را به همراه جواهرات سلطنتي و اشياء گرانبها به طرف اصفهان حركت دهند. در اصفهان حاج آقا نورالله  به جمع آوري مجاهدين سابق پرداخت تا آنها را به مركز بفرستد و احمد شاه را به اصفهان بياورند. گروهي مسلح به طرف قم حركت كرد و به افراد كميته دفاع ملي ملحق شدند. اين گروه پس از درگيري با نيروهاي روس به اتفاق اعضاء كميته ي ملي  و شارژ دافر آلمان  به اصفهان بازگشتند و قم به تصرف نيروهاي روسيه در آمد. گروهي از اعضاء كميته با نيروهاي نظامي ژاندارم مقيم اصفهان به كرمانشاه مقر مجاهدين ملي عزيمت نمودند. گروهي از مجاهدين به شلمزار رفتند تا خوانين بختياري را تشويق كنند در كرمانشاه به نيروهاي مجاهد و نظام السلطنه بپيوندند و با حمايت عثمانيها مناطق اشغالي را از روسيه باز پس گيرند.

بسیاری از این چهره های ملی از جمله علی اکبر دهخدا ، چندین ماه در بختیاری میهمان ابراهیم خان ضرغام السلطنه بودند تا اینکه مرتضي قلي خان ، محرمانه به ضرغام السلطنه خبر داد كه سردار محتشم به سمت ايلخاني و امير مجاهد به سمت ايل بيگي منصوب گرديده و مقامات انگليسي با جلب رضايت سردار محتشم از او تعهد گرفته اند كه به محض ورود سران مهاجرين و مجاهدين و زايلر آلماني آنها را دستگير و تسليم آنها نمايد. اين خبر موجب وحشت عموم مهاجرين گشت. ضرغام السلطنه اظهار داشت: « تا يك نفر از بستگان و اقوام من در قيد حياتست ، محال است اجازه دهد كه دشمن به شما تعرض نمايد و تا من جان در بدن دارم از شما دفاع مي كنم زيرا تا كنون سابقه نداشته است كه مردم ايران به خصوص عشاير ميهمان و پناهنده خود را به دشمن تسليم نمايند.» دهخدا ضمن تاييد اظهارات ضرغام السلطنه گفت: بايد از برادر كشي جلوگيري كرد و عليرغم مخالفت ضرغام مقرر گشت كه مجاهدين در يك محل متمركز نشوند بلكه در آبادي ها پراكنده شوند. دهخدا به  روستای« فلعه تک » ، امين التجار به ايل قشقايي ، افتخارالتجار به همراه چند نفر به « دهكرد » ، نورالله دانشور به « جونقان » و حاج آقا نورالله به ميان طايفه ي چهرازي رفت كه پس از توقف كوتاهي از آنجا راهي اراك و نهايتا به عراق رفت.  مرحوم وحید دستگردی ، فرخی یزدی ، محمد مصدق و سردار فاخر (حکمت) از جمله کسانی بودند که دهخدا را در بختیاری همراهی کردند. دهخدا از فرصت حضور در بختیاری استفاده کرده و سنگ بنای برخی از تحقیقات خود را از همین جا آغاز نمود.

دهخدا که به واسطه حضور پررنگش در جنبش مشروطه خواهی و به دلیل ارتباط نزدیک با بختیاری ها ، حاج علی قلی خان سردار اسعد بختیاری را به خوبی می شناخت ، همواره با نگاه بدبينانه به سردار اسعد می نگريست و به شدت مخالف حضور وی در عرصه سیاسی و به ویژه گسترش نفوذ و قدرت وی بود. وی که به شدت از این موضوع نگرانی داشت ، طی نامه ای به معاضد السلطنه چنین می نويسد:


     « اولا اينچنين کارها را ، کار علما و دانشمندان ملت که به منزله دماغند می باشد نه کار سردار 


اسعد او بايد آلت باشد نه علت ، امثال او هميشه به پشت پرده های تاريک و اعمال درونی ملت


نگاه  می کنند و از ترس کار بکنند و گرنه وقتی که قوای معنوی را شما به ايشان واگذار کرديد و با


 قوای مادی خودشان ضميمه کردند ديگر چرا زير با ر ضد استبداد خواهند رفت . محمدعلی شاه


 می رود علی قلی شاه به تخت می نشيند آخر چه فرق اساسی  در تيتر اساسی هست علی


 قلی مقتدر خيلی خطرناکتر از محمدعلی ضعيف است.»(افشار سیستانی ، 1359، 265)



منابع:

افشار سيستانی ، ايرج « مبارزه با محمدعلی شاه و اسنادی از فعاليت های آزاديخواهان ايران در اروپا و 

       استانبول  » تهران ، انتشارات توس ، 1359.