زندگی حاج آقا نورالله اصفهانی

نیمه اوّل سال 85، توفیق داشتیم کلاس تاریخ معاصر را خدمت استاد مکّرم، اکبری زادگان، بگذرانیم ضمن تشکر فراوان از آن استاد عزیز آرزوی توفیق و سلامتی برای ایشان، به عنوان تحقیق این درس مروری کوتاه بر زندگانی "حاج آقا نورالله اصفهانی رضوان الله تعالی علیه" انجام شده که امید است به لطف خداوند متعال و با استمداد از روح پاک آن ولّی خدا، مایة خیر و برکت و آگاهی بیشتر با زندگی علمای اصفهان باشد. 

مقدمه

حاج آقا نورالله اصفهانی، از علمای با نفوذ و سیاستمدار بزرگ اصفهان بودند که نقش بسیار مهم و مؤثّری در وقایع اصفهان و مشروطیت داشتند. مبارزه با نفوذ استعمار و حکام مستبد، همواره قرین نام آن بزرگوار بوده و سرانجام هم در این راه شهد شهادت نوشید. ابتدا، نگاهی کوتاه به شخصیت ایشان خواهیم داشت از منظر علما و شخصیت ها و سپس گوشه های دیگری از زندگی ایشان را بررسی می نمائیم. 


فصل اوّل: حاج آقا نورالله از منظر علما و شخصیّت ها

* امام خمینی رضوان الله تعالی علیه: «این چند قیامی که شاهدش بودیم، همه از علما بودند، علمای اصفهان قیام کردند و رأسشان مرحوم حاج آقا نورالله بود»(1) «چند قیامی که در ایران از جانب روحانیون شد که یکی از آنها از اصفهان بود که به دایره وسیعی که تقریباً همة شهرهای ایران اتصال پیدا شد و در قم مجتمع شدند و مرحوم حاج آقا نورالله رأسشان بود و مخالفت با رضاخان کردند»(2)

* رهبر معظم انقلاب "حفظه الله": 

   "مرحوم حاج آقا نورالله، انصافاً از یک نظر، قلة امین خاندان (خاندان نجفی) است."

   "از لحاظ فهم سیاسی هم بسیار مرد فهیم و جلوتر از زمان خودش بود، هم در قضیه مشروطه، انسان این مسأله را مشاهده می کند، هم در قضیه رضاشاه". 

   "نکته دیگری که درمورد ایشان هست، روشن بینی و روشنفکری است… آن دوره، دوره ای بود که غرب با نشاط و سر زندگی داشت می آمد و حالت تهاجمی داشت، اینها این را می دیدند، این را می فهمیدند."

   "مرحوم حاج آقا نورالله، از آن شرکتی که احداث می کنند، از آن حرفهایی که می زند، از همان گفتگوهایی که در کتابِ "مقیم و مسافر" مطرح می کند، نشان می دهد که مرد بسیار روشن بین، بسیار آگاه و متوجه به ابعاد سلطه بیگانه است."(3)

* شهید مدرس "رضوان الله تعالی علیه": براستی حاج آقا نورالله، دل شیر دارد، او با این قیام، بزرگترین خدمت را برای اسلام انجام داد".(4) 

* مرحوم کاشف الغطاء: "عمادالأمه و نورالله الذی یأبی اِلّا اَن یتّمه، ثقه الاسلام و مُروّج الاَحکام وَالعَلیم القَمقام شیخُنا شیخ الهُمام الشیخ آقا نورالله 

اَطالَ الله"(5) 

* دکتر احمدی نژاد: "مردی که در دوران سخت جدایی ملّت و دولت و نفوذ اجانب و وابستگی نظام سیاسی در ایران، قدمردانگی برافراشت و در تیرگی دوران پهلوی، خواهان بازگشت به مشروطیّت اصیل، که همان نهضت عدالتخانه است، گردید." "اینجانب، ضمن ادای احترام به روح بلند این عالم مجاهد و مقاوم، به نسل جوان و نوجوان ایران اسلامی توصیه می نمایم با مطالعه دقیق و برنامه ریزی شده و مداوم تاریخ معاصر، نسبت به شناخت قهرمانان ملّی و فراز و نشیب های تاریخی، آگاهی و بصیرت یابند."(7)


فصل دوّم

1   مروری بر زندگی ایشان: مرحوم حاج آقا نورالله (رضوان الله تعالی علیه)، در سال 1287 هـ.ق. در شهر اصفهان متولد شدند. پدر ایشان فقیه و مرجع نامدار مرحوم آیت الله، حاج شیخ محمدباقر نجفی (رضوان الله تعالی علیه) و او فرزند مرحوم آیت الله شیخ محمد تقی اصفهانی "رضوان الله تعالی علیه" صاحب کتاب اصولی مشهور «هدایه المستر شدین» می باشند. مادر ایشان هم فرزند مرحوم آیت الله سید صدرالدین صدر "رضوان الله تعالی علیه" از مراجع مشهور بوده است. پدر ایشان از برجسته ترین فقهای اصفهان بوده و شاگردان گرانقدری همچون: آیت الله سیدمحمد کاظم یزدی، آیت الله سید اسماعیل صدر، آیت الله میرزای نائینی (رضوان الله تعالی علیهم اجمعین) و… در محضر ایشان پرورش یافته اند. پدر ایشان، در مسایل سیاسی و اجتماعی هم شهرة اصفهان و اصفهانیان بود و در مصائب و بلایا، حامی مردم محسوب می شدند، مبارزة با ظل السلطان و فرقة ضالة بابیّه از اقدامات مهم ایشان می باشد. مرحوم حاج آقا نورالله، علاوه بر درک محضر علمی و تربیتی پدر، برای تکمیل تحصیلات، راهی عتبات عالیات شدند و سرانجام به سال 1300 به اصفهان مراجعت نمودند و به تدریس اشتغال داشتند. برادر ایشان، آیت الله شیخ محمد حسین نجفی "رضوان الله تعالی علیه"، در وادی سیر و سلوک، موقعیتی خاص داشتند، صاحب تفسیری به نام تفسیر اصفهانی می باشند، و نزد حاج آقا نورالله، موقعیتی خاصّ و محترم داشتند. زندگانی برادر ایشان، قابل توجه ویژه می باشد به خصوص اینکه: 

   کثیراً مشغول عبادت خداوند متعال بودند به طوری که گاه چندین روز، غذایی نمی خوردند و مائدة آسمانی بر ایشان نازل می شد. 

   از طهارت و پاکی فوق العاده ای برخوردار بودند به طوری که فرموده بودند: "به یاد ندارم طرفه العینی معصیت خدا را کرده باشم"

   ایشان پس از مرگ، بر خدا وارد شدند و هر آنچه که خواستند خداوند متعال به ایشان عطا فرمود.(8) 

2   حوزة اصفهان در آن دوران: حوزة اصفهان، به خاطر مرکزیت علمی و سابقة 4 قرنة آن، دارای اهمیت ویژه ای است؛ این حوزه، هرچند از نظر اهمیّت به پای حوزة نجف نمی رسیده، لکن به لحاظ مرکزیت آن در ایران، می توانسته در مسایل سیاسی، سریعتر و فعالتر از نجف، عمل نماید. لذاست که آن دیپلمات کهنه کار انگلیسی «سرهارفورد جونس» گفته: «اگر بخواهیم در این طبقه از دستگاه حاکمه ایران نفوذ کنیم، باید مرکز دینی اصفهان را متلاشی کنیم»9 حاج آقا نورالله و همچنین برادر ایشان در آن دوران، نفوذ مردمی و حوزوی خاصی داشتند، یعنی علاوه بر شهرت بین مردم، خواص حوزه هم اینها را دو روحانی مبرّز و لایق می دانستند و از لحاظ سیاسی و اجتماعی و حوزوی جایگاه خاص و ویژه ای داشتند. همین امر باعث شد که ایشان بتواند اقدامات سیاسی مهم و تأثیرگذاری را انجام دهند که در بخشهای بعدی به نمونه هایی از نفوذ و اقدامات ایشان اشاره ای می شود. 

3   حاج آقا نورالله و مشروطه: ایشان به مشروطه به عنوان حکومتی بر مبنای قانون اسلام نگاه می کند. او و برادرش، آقا نجفی، از جمله علمای طراز اوّل ایران بودند که به درخواست متحصنین قم در مهاجرت کبرای سال 1323 هـ. ق. به آن بلد هجرت نموده، درصدر رهبران مخالف استبداد قرار گرفتند. چهرة دیگر ایشان در مشروطه به سال 1326 هـ. ق. باز می گردد که مجلس به توپ بسته شد. پس از آن در سراسر ایران، انجمنها و مجالس مشروطه تعطیل شده، حاج آقا نورالله و برادرشان، با اقبال الدوله، حاکم مستبد اصفهان درگیر شدند. پس از زد و خورد چند روزه بین دسته جات مردمی و دولت، اقبال الدوله دستور می دهد که مرکز و رهبری قیام علیه او (اطراف مسجد شاه) به توپ بسته شود. در این زمان مرحوم آقا نجفی، با صدور فرمان دفاع برای ضرغام السلطنه که از مریدانش بوده، وی را به اصفهان می خواند. خلاصه، قوای بختیاری با یاری علما و مردم، وارد شهر شده، طی نبردی سخت، قوای دولتی را از عالی قاپو عقب می زنند و اسلحه خانة دولتی فتح می شود. اقبال هم در این شرائط، شبانه به کنسولگری انگلیس پناهنده می شود. و نیروی بزرگ مردمی و بختیاری، برای فتح تهران حرکت می کند. 


فصل سوّم: مبارزات حاج آقا نورالله 

1   جهاد علیه روس و انگلیس: جنگ جهانی اوّل که در سال 1914 میلادی شروع شد، با اینکه آسیا و آفریقا، نقشی در آن نداشتند، لکن سریعاً به این مناطق هم کشیده شد. از جمله به ایران هم سرایت نمود. روس و انگلیس برخلاف رویة بی طرفی ایران، به بهانه های واهی، در ایران، قوا پیاده نموده، کشور را اشغال کردند. در این هنگام بود که حاج آقا نورالله، در مرکز و جنوب به جمع آوری نیرو پرداخته، به آموزش نظامی مردم اقدام نمود، هسته های فدائی ملّی را تشکیل داد، مردان بختیاری و قشقایی را به نبرد کشاند و سرانجام نیز قوای ژاندارمری را به خود ملحق نموده، با اعلان جنگ علیه اشغالگران، اصفهان را تحت تصرف کامل خود در می آورند. بدنبال آن، گراهام، کنسول انگلیس مجروح شده، موجودی بانک استقراض روس مصادره و یکی از اعضای برجستة کنسولگری روس ترور می شود به دنبال آن، هزار نفر از افراد روس به اصفهان وارد شده و آن را به توپ می بندند که مرحوم حاج آقا نورالله در این اوضاع، به عراق می روند. 

2   مبارزه با رضاخان: با پایان جنگ جهانی اوّل، حاج آقا نورالله، با استقبال پرشور و گرم مردم اصفهان، وارد شهر می شوند …، هنگامی که علمای شیعه تصمیم می گیرند تا حوزة بزرگ و نیرومندی در قم تأسیس نمایند، حاج آقا نورالله، قیام و هجرت تاریخی خود را علیه فساد حکومت رضاخان برنامه ریزی نموده، عموم علمای ایران را به هجرت فرامی خواند. نظر ایشان این بود که با یک قیام سراسری به رهبری روحانیت ایران در شهر قم حمایت عمومی مردم جلب شده و به دیکتاتوری رضاخان مهر ابطال زده شود. به دنبال آن، غالب علمای بزرگ به سوی قم رهسپار می شوند، بیانیة مهاجرین به رهبری حاج آقا نورالله، منتشر می شود،(10) در مقابل، رضاخان هم که نمی خواست مفاد این بیانیه را بپذیرد تیمورتاش و نخست وزیر حیله گر، مخبرالدوله هدایت را برای مذاکره و وقت کشی با سیاست"اخافة نفوس و ترغیب قلوب" به قم می فرستد. امّا سرانجام چاره را در شهادت آن بزرگوار می بیند.(11) 

3   مبارزه عليه ظل السلطان: حاج آقا نورالله،‌ از جهات مختلف با آن شاهزاده مبارزه و مقابله داشتند. يكي از خيانتهاي مهم ظل السلطان،‌تخريب بسياري از بناهاي تاريخي و فرهنگي هنري بود كه متجاوز از 100 اثر مي باشد. لذا‌، مرحوم حاج آقا نورالله،‌ با مقاومت و ايستادن در مقابل اين اقدام آن شاهزاده توانست جلو خيلي از تعديات را بگيرد و خيلي از آثار مهم و معتبر اصفهان در اثر ترس از علما و مقاومت آنها،‌خصوصاً حاج آقا نورالله از تخريب ظل السلطان مصون ماند. از ديگر جهات مبارزه با ظل السلطان، اين بود كه خود را به عنوان "مشروطه خواه" معرفي كرد واين بخاطر پيروزي و موفقيت انقلاب مشروطه بود كه وارث و وديعه دار پرمدعايي چون ظل السلطان پيدا كرد. جالب اينكه به وسيلة طيف وسيعي از متجددين غرب گرا نيز حمايت شد،‌ و اگر نبود پافشاري و مبارزة حاج آقا نورالله با همراهي مردم ما چه بسا وي به نام مشروطيت،‌ به حكومت جابرانة خود با قدرت و خشونت بيشتري ادامه مي داد. لكن سرانجام،‌ با اين مبارزات،‌ به بيرون رانده شد. 


فصل چهارم: اقدامات اجتماعي،‌ سياسي ، اقتصادي و نظامي:

حاج آقا نورالله "رضوان الله تعالي عليه"،‌ با توجه به تفكر اسلامي و انديشة فراگيري كه داشتند،‌ اقدامات مختلف اجتماعي، سياسي و اقتصادي انجام داده اند كه به بعضي از آنها اشاره اي مي شود: 

1   تأسيس شركت اسلاميه

* اين شركت،‌ توسط علما و تجار پايه گذاري گرديد تا در ادامة نهضت و حركت تحريم،‌ به خود كفائي ملّي و استغنا از خارجي بپردازند. 

* حاج آقا نورالله و مرحوم آقا نجفي "رضوان الله تعالي عليهما" در تكوين،‌ حركت و استمرار شركت نقش اساسي داشته،‌ به عنوان باني و حامي آن،‌ تمام مراحل تكوين آن را زيرنظر داشتند. 

* تحريم منسوجات فرنگي و كابرد اَقمِشه ی بافندگان ايراني،‌ به تدريج يك جريان و حركت عمومي شده،‌ سراسر كشور را فرا مي گيرد. علاوه بر آن وكلايي در ساير كشورها و شهرهاي خارجي قرار داده شد مانند مصر، بغداد،‌ مسكو،‌ لندن و …(12) 

* از خصوصيات اين طرح،‌ تأييد و پشتيباني مراجع تقليد و علماي طراز اوّل از اين شركت مي باشد. آيات عظام: ملامحمد كاظم خراساني سيد محمد كاظم يزدي،‌ ملامحمد حسن مامقاني،‌آيت الله شربياني، محدث نوري "رضوان الله تعالي عليهم اجمعين"،‌ از جمله اين افراد مي باشند.  

* اين شركت،‌ فعاليتهاي خود را به منظور بهبود اقتصاد و استقلال كشور،‌ در ساير زمينه ها هم دنبال مي نمود. مواردي چون: احداث صنايع ملي تأسيس كارخانجات و گرفتن امتياز از دولت براي توسعة عمران كشور. 

* تأسيس و پيشرفت عالي و برنامه ريزي حساب شدة اين طرح موجب شد تا موج آن،‌ در جرايد خارجي هم منعكس شود. (13) 

* اين اقدام،‌ در واقع مبارزة با نفوذ استعمار در ايران اسلامي تلقي مي شود. 

2   تشكيل انجمن مقدس ملي اصفهان: 

* يكي از اقدامات مهم و مؤثر حاج آقا نورالله تشكيل اين انجمن بود كه قويترين اهرم و قدرت اصلي سياسي شهر بود. 

* اين انجمن تحقق بخش آرمانهاي جنبش مشروطيّت اصفهان بوده. 

* حاج آقا نورالله "رضوان الله تعالي عليه"،‌ با هوشياري توانست دست اشخاص فاقد صلاحيت را از اين انجمن كوتاه كند. بالاخص مدعي سرسخت و دشمن اصلي يعني ظل السطان را. 

3   خدمات اجتماعي و عام المنفعه: حاج آقا نورالله "رضوان الله تعالي عليه" در زماني كه قدرت سياسي مشروطيت را در منطقة وسيعي دارا بودند، اصلاحات زيادي براي رفاه مردم و بالا بردن سطح فرهنگ و اقتصاد آنان،‌ انجام دادند. به نمونه هايي از آن اشاره مي شود: 

* تأسيس مدارس عام: همچون مدرسة باقريه،‌ حقائق،‌ معرفت،‌ ايمانيه،‌ اسلاميه و… كه در اين مدارس به توسط علوم متداول و فنون روز، يتيمان و درماندگان اطفال،‌ از خاك مذّلت،‌ به اوج سعادت و علوم مجّهز مي شدند. 

* مدرسة خاص ايتام

* تأسيس مريضخانه اسلامي و تشويق مردم و اطبّا براي رونق هرچه بيشتر اين طرح. 

* تأسيس قرائتخانه: به منظور نشر معارف و آگاهي مردم از اخبار كه محل آن هم حوالي دروازه دولت بود. 

* امنيت طرق. 

4   اقدامات نظامي

* حاج آقا نورالله با توجه به اوضاع شهر و مملكت،‌ لازم مي ديدند،‌ گروهي نظامي و آموزش ديده باشند تا در مواقع لازم،‌ به مصالح شهر و كشور اقدام نمايند. از جملة اين موارد مي توان به امور ذيل اشاره كرد: 

   رسيدگي به امور نظامي و لشكري

   بسيج مردم در تأمين قشون ملّي 

   رژة 50 هزار نفري در مقابل حاج آقا نورالله و برادر ايشان كه واقعاً ماية غرور و افتخار است و رژه اي بوده واقعاً جالب و ديدني(14) 

   سوگند يادكردن صاحب منصبان قشون در مقابل حاج آقا نورالله 

   نطق و سخنراني حاج آقا نورالله براي صاحب منصبان قشون (15)


فصل پنجم: كتاب مقيم و مسافر:

اين كتاب،‌ مستندترين و جامعترين نوشته اي است كه تصوير روشني از انديشة سياسي حاج آقا نورالله را به ما نشان مي دهد. اين كتاب،‌ قلمِ مجتهد سياسي مبارزي را نشان مي دهد كه تجربة مبارزه،‌ به وي شناخت خوب از ماهيت و ريشه هاي استبداد را داده و هم افكار سياستمداري را معرفي مي كند كه به خاطر چند سال حكومت سياسي،‌ به بسياري از ظرائف و اصول حكومتي آشنا بوده، در فرصتي مناسب به تشريح و دفاع از مجموعة تجارب و افكار خود پرداخته. اين كتاب در 150 صفحه نگاشته شده و ظاهراً جلدهاي ديگري هم دارد. 

* ايشان براي بيان جامع و منظم انديشة سياسي خود، از جنبه هاي تاريخي و بخصوص از ريشة تاريخ صدر اسلام شروع به بحث و نتيجه گيري مي نمايند. حاج آقا نورالله،‌ اصيل ترين جوهرة روزگار صدر اسلام را عمل به قانون،‌ شورا،‌ عدالت و آزادي معرفي مي نمايند و حكومت مطلقه و استبدادي را بزرگترين بدعت وارده بر امت اسلامي در صدر اسلام برمي شمرند. 

* حاج آقا نورالله،‌ بحث صدر اسلام را ادامه داده،‌ بعد از تحليلي مختصر،‌ به بيان يك فرق عمده بين سلاطين مقتدر امپراطوريهاي اسلامي با حكام و سلاطين روزگارش مي پردازد.(16) از جمله مطالبي كه در اين كتاب به آن برمي خوريم: 

   تبيين اصول و اصلاح در جنبش مشروطيت

   تفاوت "مشروطة با محتواي شريعت" و "مشروطة با اصول غرب" 

   انديشة برتري هويت اسلامي بر تمدن غربي

   نفي مطلق استعمار

   استعمار و استبداد،‌ دو عامل اصلي انحطاط مسلمين

   توسل،‌ دعاو مهدويت،‌ مكمّل و برانگيزندة جهاد و جنبش

   ماهيت استبداد و رابطة آن با دين،‌ اقتصاد،‌ استعمار،‌ مردم، و…

   انديشة نفي اساسي سلطنت و قبول جمهوري و پارلمان

   مبحث آزادي،‌ عدالت و مساوات 


فصل ششم: شهادتِ نورخدا:

اوايل ديماه 1306 بود. صد روزي از مهاجرت و قيام مي گذشت. كسالت مختصري بر رهبر قيام عارض شده بود. طلاب آن روز حوزة علميه كه مراجع عاليقدر امروزند،‌ نقل كرده اند كه آيت الله حائري شيرازي (رضوان الله تعالي عليه)،‌ براي عيادت به منزل آقا نورالله رفته و همراه ايشان چند نفر از اطبا هم آمده بودند. همگي متفّق بودند كه مسألة مهمي نيست و عارضة آقا فقط تب و كسالت مختصري است كه با استراحت و مراقبت،‌ به زودي بر طرف شده،‌ سلامت كامل خود را باز خواهد يافت. حكومت جابر وقت كه هيچكدام از ترفندهايش به نتيجه نرسيده بود و خطر اوج گيري مجدد نهضت با پيوستن مجتهد مشهور آذربايجان به آقا نورالله را حس مي كرد،‌ دست به كار شد. روز دوشنبه اول صبح،‌ مأمورين اجراي جنايت بلافاصله وارد خانة حاج آقا شدند. پسر ركن الدوله حاكم وقت قم همراه يك پزشك قلابي از جمله افراد بودند. با وانمود كردن اينكه از طرف اعليحضرت مأمور معالجة ايشان هستند، مشغول معاينه و گرفتن نبض حاج آقا مي شوند و مي گويندكه جنابعالي بيماري "مالاريا" داريد،‌ بايد آمپول تزريق كنيد. حاج آقا كه توطئه را فهيمده بودند مي فرمايند: من عادت دارم كارهايم را با استخاره انجام دهم … . ولي آن مأموران جاني،‌ فرصت به حاج آقا نمي دهند،‌ دست حاج آقا را گرفته و آمپول را تزريق مي كنند و بلافاصله منزل را ترك مي گويند. خلاصه،‌ آثار آن آمپول مرگ بلافاصله ظاهر شد،‌ رنگ از چهرة ايشان پريد،‌ حاج آقا كه بلند شده بودند و چند قدمي راه رفته بودند، ناگهان به شدت بزمين مي خورند و كم كم حالت تشنج به آن ولي خدا دست مي دهد. رژيم جنايتكار كه دسيسه اش تمام نشده بود،‌ در همان لحظات جان دادن،‌ بر بالين ايشان حاضر مي شوند (3 نفر پزشك با رضاخان) و مي بينند كه كار از كار گذشته است. روزنامه ها هم بعد از شهادت،‌ خبر "اعزام اطباء را از طرف شاه" انعكاس دادند و بهره برداري تبليغي خود را كردند. پيكر پاك و مطهر ايشان با عزت و شكوه،‌ تشييع شد و در نجف اشرف‌،‌ در مقبرة مرحوم كاشف الغطاء "رضوان الله تعالي عليهما" به خاك سپرده شد. از جمله وقايع ناشي از شهادت ايشان عزاداري عجيب و كم نظير مردم اصفهان بود كه در تاريخ ماندگار شد. 

اي آقاي ما،‌ سرور ما،‌ جاي تو خالي است اي نايب پيغمبر ما،‌ جاي تو خالي است

آيت الله زمان رفت زدست اي خدا بيرق اسلام شكست،‌ اي خدا بيرق اسلام شكست. 


منابع:‌


1   نجفي،‌ موسي؛ انديشة سياسي و تاريخ نهضت حاج آقا نورالله،‌ تهران،‌ چاپ و نشر نظر،‌ 1378. 

2   خبرنامه شمارة2، مربوط به همايش حاج آقا نورالله،‌ مرداد 84.

3   خبرنامه شمارة 1،‌ مربوط به همايش حاج آقا نورالله،‌ ارديبهشت 84. 

4   www.mehrnews.com (خبرگزاري مهر). 


پي نوشت ها: 


1. رك: صحيفة نور،‌ سخنراني امام به تاريخ 8/8/58. 

2. همان 

3. بيانات رهبر معظم انقلاب،‌ همايش مرحوم حاج آقا نورالله،‌ 15/5/84. 

4. به نقل از:‌حاج آقا نورالله اصفهاني،‌ موسي نجفي،‌ ص 5  4. 

5. همان،‌ ص 5. 

7. پيام رئيس جمهور به همايش‌، 15/4/84،‌ به نقل از خبرگزاري مهر 

8. رك: وارستة پيوسته،‌ حاج آقا مهدوي (حفظه الله) 

9. اسماعيل رايين،‌ حقوق بگيران انگليس در ايران،‌ تهران،‌ 1363. 

10. رك: حاج آقا نورالله اصفهاني، موسي نجفي،‌ ص 25

11. براي تفصيل بيشتر رك: حاج آقا نورالله اصفهاني،‌ موسي نجفي،‌ ص 245   221. 

12. رك: حاج آقانورالله،‌موسي نجفي،‌ ص 35.

13. رك: همان،‌ ص 61.

14. رك: حاج آقانورالله،‌ موسي نجفي، ص 8  134. 

15. رك: حاج آقانورالله،‌ موسي نجفي، ص 142.

16. رك: حاج آقانورالله،‌ موسي نجفي،‌ ص 332.