روزنامه نگارى پيش از مشروطه

در آثار منتشر شده پيرامون تاريخ مطبوعات ايران مطبوعات پيش از مشروطه همواره به دو دوره عصر ناصرى و مظفرى تقسيم شده است. نيم قرن سلطنت ناصرالدين شاه اين فرصت را به وجود آورد كه افرادى چون ميرزاتقى خان اميركبير و به ويژه ميرزاحسين خان سپهسالار به اندازه اى در زمينه مطبوعات نقش آفرينى كنند كه نام آنها در تاريخ و در پيوند با موضوع مطبوعات در ايران جاودان شود. ويژگى اساسى مطبوعات دوره ناصرى در دو بخش قابل بررسى است؛ بخش نخست از سال ۱۲۶۸ ق تا سال ۱۲۸۸ در برگيرنده مطبوعات دولتى است و به نوعى منافع دولت و حكومت در آنها مسطور است. بخش ديگر كه عمدتاً مطبوعات دولتى ونيز غيردولتى را شامل مى شد از اهميت زيادى برخوردار بود؛ چرا كه حركت به سوى سياسى شدن و نوشتن مطالب آزاد و انتقادى اندك اندك به روزنامه ها راه يافت. با اين حال در تمام اين سال ها كه روزنامه هاى دولتى منتشره مى شدند به رغم اجبار فراوان حكومت جهت خريد آن به دليل فقدان جذابيت و سانسور گسترده خبرى مورد اقبال عمومى واقع نمى شد تا جايى كه روزنامه هاى دولتى حتى در ميان ماموران و نمايندگان دولتى نيز خريدار چندانى نداشت. (محمدمحيط طباطبايى، تاريخ تحليلى مطبوعات ايران) در چنين فضايى كه ميرزاحسين خان سپهسالار به صدارت رسيد، مطبوعات در ايران در يك چرخش اساسى داراى محتوا شدند. در مجموع بررسى روزنامه هايى كه در دوران سپهسالار منتشر شدند دو جريان فكرى را به خوبى نمايان مى سازد. نخست به روند عقيدتى اصلاح طلبانه و آزاديخواهانه و تحرك پذير روزنامه هاى اين دوره بازمى گردد كه به شدت متاثر از انديشه هاى آزاديخواهانه صدراعظم ايران است و دوم چارچوب فكرى ايستا، اختنا ق پذير و ژورناليسم منحرف و كم محتواى اداره انطباعات به رياست محمدحسن خان اعتمادالسلطنه.

در اين دوران براى نخستين بار روزنامه هايى پا به عرصه حيات گذاشتند كه رسماً عدم وابستگى خود را به كانون هاى قدرت ابراز مى كردند و در مطالب خود به اندازه اى متفاوت از جريان متعارف مطبوعات كشور عمل مى كردند كه يكى از اين روزنامه ها به نام «وطن» آن قدر ستايش لرد كرزن نويسنده انگليسى را برانگيخت كه گفت: «روزنامه وطن از شگفتى هاى تاريخ روزنامه نگارى است.» (كوئل كوهن، تاريخ سانسور در مطبوعات ايران) در تاريخ آمده است هنگامى كه يكى از سرمقاله هاى اين روزنامه براى ناصرالدين شاه خوانده شد بى درنگ دستور توقيف روزنامه را صادر كرد. به خاطر اين اختناق روشنفكران ترجيح دادند خارج از كشور به فعاليت خود ادامه دهند. مطبوعات خارج از كشور در اين دوره داراى چند خصوصيت بودند؛ «اول اينكه مندرجات آنها بيشتر جنبه اجتماعى و سياسى و تفسيرى داشت و بيشتر به اخبار دولتى و داخلى و خارجى مى پرداختند. دوم اينكه نويسندگان همه آزاديخواه و مشروطه طلب و خواستار الغاى حكومت استبدادى در ايران بودند. در مرحله سوم هم جرايد اين دوره و هم نويسندگان آن بر رقابت تحت تاثير سيستم اجتماعى اروپا قرار داشتند و... مهم تر از همه مطبوعات اين دوره با مطالب خود توانستند بين روحانيون و روشنفكران ايرانى در اروپا و تحصيل كردگان خارجى در ايران پلى ايجاد كنند.

اتفاق بسيار مهمى كه در دوران ناصرالدين شاه روى داد تشكيل انجمن هاى مختلف بود. در اين زمان دو نوع انجمن در كشور فعال بودند؛ نخست انجمن هايى كه كاركرد آنها صرفاً محدود به مسائل فرهنگى بود و ديگرى انجمن هايى بودند كه به دليل كاركرد سياسى آنها نوعاً سرى و مخفيانه اداره مى شدند. انجمن معارف كه از نوع اول است در سال ۱۳۱۶ ق تاسيس شد كه روزنامه اى به نام «معارف» منتشر كرد. در واقع براى نخستين بار در دوران سلطنت ناصرالدين شاه رسماً يك روزنامه به عنوان ارگان يك انجمن به رسميت شناخته مى شود كه تحول مهمى در كاركرد مطبوعات آن دوره محسوب مى شود. دوران مظفرى كه انتهاى آن به انقلاب مشروطه ختم مى شود از اين نظر واجد اهميت است كه براى نخستين بار و به طور رسمى روزنامه هايى با عنوان آزاد و غيردولتى به ظهور رسيدند كه اين مسئله نيز به دليل صدارت يك ساله امين الدوله رخ داد. نكته جالبى كه درخصوص مطبوعات پيش از مشروطه صادق است نقش حمايت و اعمال سياست هاى انبساطى دولت در عملكرد و گسترش كمى و كيفى مطبوعات است.در اين ميان نقش صدراعظم ها يا همان روساى دولت در خلق اين فضاى مناسب حائز اهميت است، به طورى كه اميركبير، سپهسالار و امين الدوله به رغم آنكه صدارت حكومتى مستبد را بر عهده داشتند اما به دليل روحيات شخصى و آشنايى با اوضاع جهانى موجب ارتقاى سطح مطبوعات در دوران خود شدند.