رحلت میرزای شیرازی

از میان دانشمندانی که دراواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم ه . ق می زیسته اند، نام مبارک میرزای بزرگ شیرازی، مرجع بزرگ شیعه، بر تارک تاریخ می درخشد.

احیاگر قدرت فتوا

از میان دانشمندانی که دراواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم ه . ق می زیسته اند، نام مبارک میرزای بزرگ شیرازی، مرجع بزرگ شیعه، بر تارک تاریخ می درخشد. آیت اللّه سید میرزا محمدحسن حسینی شیرازی، معروف به «میرزای شیرازی» و «میرزای بزرگ»، دانشمندی بلند مرتبه و مجاهدی پرهیزکار است که یکی از بزرگ ترین جنبش های مذهبی علیه ظلم و فساد حاکم و استعمار در حال سیطره بر کشور اسلامی ایران را پایه گذاشت. شاید بتوان گفت که شاهْ بیت قصیده زندگی پربار میرزا ،تحریم تنباکو است، اما شخصیت آسمانی وفوق العاده این مرد بزرگ، در جای جای حیات طیّبه او هویداست و تحریم تنباکو، تنها جلوه ای از برکت های وجودی اوست.

ولادت 

روز پانزدهم جمادی الاولی سال 1230 ه . ق، تازه دو ساعت از طلوع آفتاب گذشته بود که خورشیدی دیگر، در افق شیراز درخشید و «محمدحسن» نام گرفت.

محمدحسن، در همان کودکی، سایه پرمهر پدر بزرگوارش میرزا محمود را که از دانشمندان دینی بود،از دست داد و تحت تربیت دایی خود، سیدحسین موسوی، مشهور به «مجدالاشراف»، که او نیز از دانشمندان دینی بود، قرار گرفت.

تحصیلات

 

هوش سرشار میرزای شیرازی از همان آغاز زندگی، دایی ارجمندش را برآن داشت تا در تربیتش، کوشش بیشتری کند. میرزا محمدحسن در چهارسالگی پای به مکتب نهاد و پس از به پایان رساندن درس های آغازین، در شش سالگی، وارد حوزه علمیه شد. حافظه قوی این کودک، اساتید او رابه شگفتی واداشته بود.

وی در دوران نوجوانی، کتاب مهم و فقهی شرح لُمْعه را در حوزه علمیه شیراز تدریس می کرد.

 سرانجام میرزای بزرگ، به سفارش استادش، شیخ محمد تقی، در سن 18 سالگی برای ادامه تحصیل، به سوی اصفهان بار سفر بست و در مدرسه صدر،حجره ای گرفت و از محضر استادانی چون شیخ محمدتقی اصفهانی صاحب حاشیه بر معالم ،سیدحسن مدرس و حاج محمدابراهیم کلباسی بهره برد و از خرمن علم ودانش آن بزرگواران، خوشه ها چید.

استادان میرزا در کربلا و نجف 

میرزای شیرازی پس از ده سال تعلیم و تعلم در حوزه اصفهان، آهنگ سفر به عتبات عالیات کرد و در سال 1259ه . ق، وارد کربلا و سپس نجف شد. او می رفت تا در کنار مرقد مطهر امیرمؤمنان علیه السلام و سرور و سالار شهیدان، اباعبداللّه الحسین علیه السلام ، نایافته های خود را بیابد و غرق دریای دانش و معنویت آن نورهای پاک گردد. میرزای بزرگ، در این مسیر، از یاری استادان بزرگ و سرشناس حوزه علمیه نجف و کربلا همچون صاحب جواهر، آیت اللّه سید ابراهیم قزوینی، آیت اللّه شیخ حسن کاشف الغطا و نیز شیخ اعظم، آیت اللّه العظمی شیخ مرتضی انصاری رحمهم الله ، بهره های فراوان برد.

میرزای شیرازی و شیخ مرتضی انصاری

 

از جمله مربیانی که در شکل گیری شخصیت کم نظیر میرزای شیرازی تاثیرگذار بوده اند، شیخ مرتضی انصاری است. میرزا با پشتکار فراوان، در درس های شیخ شرکت می کرد و از نزدیکان علمی شیخ به حساب می آمد، تا آن جا که شیخ مرتضی انصاری، بارها گفته بود: من درس را برای سه نفر می گویم؛ میرزا محمدحسن، میرزا حبیب اللّه (رشتی) و آقا حسن تهرانی (نجم آبادی).

استاد به میرزا بسیار توجه داشت و از او خواسته بود تا در کتاب رسائل تجدید نظر کند. میرازی شیرازی نیز چه در زمان حیات و چه پس از وفات شیخ، هرگاه سخن از او به میان می آمد، نهایت احترام و تعظیم را نسبت به آن بزرگْ مرد ادا می نمود.

شاگردان میرزا 

شیوه تدریس، تربیت و رفتار نیک میرزای بزرگ با شاگردانش، سبب شد که هر یک از شاگردان وی، چون خورشیدی فروزان، تاریکی ها را شکسته و گوشه ای از این دنیا را به عطر جانْ بخش دانش و درایت و معنویت خویش، عطرآگین سازند. دست های پربرکت و مهربان این استاد بزرگ، چه روح های بلندی را تربیت کرد و چه قله های سربرکشیده ای از دانش و عمل را به وجود آورده است! از جمله شاگردان برجسته میرزای شیرازی، می توان از: آیت اللّه میرزا محمدتقی شیرازی، معروف به میرزای کوچک یا میرزای دوم، آیت اللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (مؤسس حوزه علمیه قم)، آیت اللّه میرزا حسین نائینی، آیت اللّه سیدمحمدکاظم یزدی و آیت اللّه شیخ فضل اللّه نوری نام برد.

مرجعیت دینی 

چون شاهین بلند پرواز آسمان فقاهت و فقیه یگانه، شیخ مرتضی انصاری رحمه الله به دیار دیگر پرگشود و آفتاب درخشان زندگی اش در افق سال 1281 ه . ق افول کرد، مردم، جهت تعیین تکلیف مسأله تقلید، پیوسته به شاگردان شیخ مراجعه می کردند. همین امر سبب شد تا بهترین شاگردان شیخ، گرد هم آیند و چاره جویی کنند که پس از مشاوره، همگی بر مقدم بودن میرزای شیرازی اتفاق کردند.

زمانی که میرزای بزرگ، این مسؤولیت خطیر را پذیرفت، در حالی که می گریست، قسم یاد کرد: «هیچ گاه فکر نمی کردم که روزی مرجع دینی مردم بوده و به این امر عظیم دچار شوم و بار سنگین مرجعیت را به دوش کشم».

سیرت پیامبرگونه

 

میرزای شیرازی در خوش برخوردی، خوش سلیقگی و شیرینی گفتار، نمونه نداشت. در برخورد با هر کس، آن چنان که شایسته او بود، حقش را ادا می کرد. هیچ کس هنگام جداشدن از میرزا، جز با شادمانی و رضایت، ایشان را ترک نمی کرد. میرزا حتی بر مستحق ناسزا هم یک کلمه زشت نمی گفت. خطاکاران را جز به احسان، پاداش نمی داد، بلکه به نیکوترین زبان و همراه با تبسم، با او به گفتگو می نشست و این، همان خلق عظیمی است که از پیامبر عظیم الشأن اسلام به ارث برده بود.

عزّت و مناعت 

دانشمند دینی، طبعی بلند و جایگاهی والادارد و چون کوه، استوار است. برای متاع دنیا و لذت های زودگذر دنیا، به پستی نمی گراید و در عین فروتنی، سرافراز و آزاده است. عزت نفس و کرامت خود را به هیچ چیز نمی فروشد. در برابر قدرتمندان و دنیا داران، اظهار ضعف و کوچکی نمی کند و جلال و جبروت دنیاپرستان را هیچ می انگارد و پاس حرمت دانش و دانشمندان را در همه حال دارد. میرزای شیرازی، از جمله دانشمندانی است که دارای این ویژگی ها بود و با طبع بلند می زیست و همواره گوهر دانش را پرفروغ نگه می داشت.

شیوه تدریس 

وقتی میرزای بزرگ، در فهم حدیث سخن می گفت، او را می دیدی که بر معتدل ترین راه و بر اساس با عرف و وجدان گام می زند و هنگامی که در پیچیدگی های مسایل علمی به سخن می نشست، برای دیگران، حتی دانشمندان دقیق هم شگفت آور بود که چه موشکافانه به ریزه کاری های آن مسایل می پردازد!

میرزا برای تدریس هر درسی، از پیش نظرها و افکارش را پیرامون آن می نوشت؛ چنان که خودش فرمود: «روش من در مطالعه این است که قلم بر می دارم و آن چه در ذهن دارم، می نویسم و سپس پیرامون آن به تفکر می پردازم».

الگوی اخلاق در خانواده

 

میرزای شیرازی در خانواده، پدری بسیار مهربان بود که شخصیت فرزندان و دیگر اعضای خانواده را شناخته و با آنان، با احترام و محبت آمیز رفتار می کرد. هرگز فرزندانش، حتی بچه های کوچک را صدا نمی زد، مگر این که پیش از اسم یا پس از اسم آن ها، کلمه «آقا» یا «خانم» را می افزود. میرزای بزرگ کوهی بود از دانش و تقوا که سراسر وجودش را ادب، احترام و فروتنی فرا گرفته بود. مصداق فرموده مولای متقیان علی علیه السلام بود که فرمودند: «آن گاه که آگاهی زیاد گردد، ادب افزون شود».

فروتنی و3 انصاف 

لباس فروتنی بر اندام همه کس زیباست اما برای طلایه داران دانش، به ویژه عالمان دین، زیبنده تر است. امیرالمؤمنین، علی علیه السلام فرمود:«علم و دانش درختی است که تواضع، میوه اوست». هر چه نهال دانش پرثمرتر گردد، صاحب آن را افتاده تر می کند. میرزای شیرازی در این ویژگی نیز زبان زد خاص و عام بود. در اوج قدرت و موقعیت اجتماعی، خویش را گم نکرد و همواره با مردم و شاگردان محشور بود. در حوزه درس و مباحث علمی اگر سخن درستی می شنید و یا به اشکال نظریه خود پی می برد، با کمال فروتنی و انصاف، آن را می پذیرفت و هنگام درس اعلام می کرد.

تحریم تنباکو

یکی از برجسته ترین خدمت ها و اقدام های ارزشمند و انقلابی میرزای شیرازی به ملت و کشور ایران، تحریم استعمال تنباکو در اوج خودکامگی ها و وطن فروشی های جاهلانه ناصر الدین شاه و درباریانش بود. میرزای بزرگ، با فتوایی کوتاه اما قاطع و تردیدناپذیر، مشت محکمی بر دهان استعمار و استعمارگران خارجی و دست نشاندگان داخلی آنان کوبید و نوشت: «بسم اللّه الرحمن الرحیم: [امروز]، استعمال تنباکو و توتون بِأَیِّ نحوٍ کان، در حکم محاربه با امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف است.»

از این رو بود که امام امت، خمینی بزرگ، از این اقدام مهم میرزای شیرازی این گونه تعبیر کردند: «همان نصف سطر میرزای شیرازی رضوان اللّه تعالی علیه، مملکت ما را از توی حلقوم خارجی ها بیرون کشید».

استادی کامل 

میرزای شیرازی با شاگردانش هم چون پدری مهربان، دلسوز و پرعاطفه بود و حال هیچ یک از آن ها بر او پنهان نبود و حق هر کدام را آن چنان که باید، ادا می کرد. شاگرد را در راه تحصیل، کارآزموده می ساخت و با توجه به استعدادش، به وی تمرین می داد. او شاگردانش را در مسایل عرفی جامعه هم تربیت می کرد و در راه به کمال رساندن یک دانشمند مذهبی، هر آن چه را که در کنار علم و تحصیل لازم بود، تعلیم می داد. با این دقت و دلسوزی و با این نفس پاک ونورانی بود که شاگردانش هر کدام، هم چون ستارگانی درخشان، در آسمان دانش و معنویت نورافشانی کردند.

میرزای بزرگ در کلام امام خمینی رحمهم الله

 حضرت امام خمینی رحمهم الله رهبر بزرگ انقلاب اسلامی، درباره میرزای شیرازی و فتوای تاریخی تحریم تنباکو از سوی ایشان، این گونه می فرمایند:«آن مرحوم، میرزای بزرگ رحمهم الله که در سامره تنباکو را تحریم کرد، برای این که ایران را تقریبا در اسارت گرفته بودند به واسطه قرارداد تنباکو و ایشان یک سطر نوشتند که: «تنباکو حرام است» و حتی بستگان خود آن جایرهم (ناصرالدین شاه) و حرمسرای آن جایرهم ترتیب اثر دادند و به آن فتوا عمل نمودند. قلیان ها را شکستند ودر بعضی جاها تنباکوهایی که قیمت آن ها هم زیاد بود آوردند در میدان و آتش زدند و آن قرارداد را لغو کردند و شکست دادند. یک چنین چیزی را آن ها دیدند که یک روحانی پیرمرد در کنج دهی از دهات عراق، یک کلمه می نویسد و یک ملت قیام می کند و قراردادی را که بین شاه جایر و انگلیسی ها بوده است، به هم می زند یک قدرت این طوری دارد او».

خاموشی یک ستاره 

در شب چهارشنبه، بیست و چهارم شعبان 1312 ه . ق، یکی دیگر از ستارگان آسمان فقاهت در خاموشی فرو رفت و تیرگی شب را دو چندان ساخت. افول این ستاره، انفجاری در دل ها پدید آورد که کوچک ترین نمودش، جاری شدن سیلاب اشک ها بود و به سر و سینه زدن دوست داران. آیت اللّه سیدمیرزا محمدحسن حسینی شیرازی، میرزای بزرگ، او که 82سال از عمر گرانمایه اش را به پرتو افکنی در میان مسلمانان و به ویژه، شیعیان سپری کرده بود، آن شب بعد از نماز عشا، دار فانی را وداع گفت و جان به جان آفرین تسلیم نمود. آن بزرگمرد را پس از غسل و نماز، در جوار حرم نوارنی وملکوتی امیرالمؤمنین علی علیه السلام در نجف اشرف به خاک سپردند. روحش شاد.