حاج‏آقا نورالله و دفاع از ميراث فرهنگى

هرچند مبارزات سياسى و اجتماعى حاج آقا نوراللّه عليه تعديات ظل‏السلطان خود داستان بلندى دارد: ولى آنچه در اين قسمت ذكر مى‏كنيم، ماجراى حفظ ميراث باستانى است، كه حاج آقا نوراللّه را در مقابل تجاوزات فرهنگى و هنرى شاهزاده قرار مى‏دهد.

در رابطه با آثار باستانى و بناهاى تاريخى شهر اصفهان از جمله مطلعترين محققين و دانشمندان مى‏توان از استاد محمد مهريار نام برد كه ساليان دراز در اين زمينه تحقيق و كاوش انجام داده‏اند. در رابطه با موضوع اين قسمت كه مربوط به نقش ظل‏السلطان در تخريب بسيارى از ذخاير فرهنگى و هنرى و مقاومت و جلوگيريهايى كه مرحوم حاج آقا نوراللّه توانست انجام دهد، مطالبى را ذكر نموده‏اند، كه به قسمتهايى از آن به طور اجمال اشاره مى‏شود:

«من بسيارى از اين مطالب را از روى اسناد زنده‏اى كه خود توانستم درك كنم، نقل مى‏نمايم. كسانى كه  شاهد و ناظر بسيارى از اين خيانتهايى كه شاهزاده ظل‏السلطان انجام داده، بوده‏اند. در بين اين اشخاص كه مطلع و خود شاهد وقايع بوده، مى‏توانم مرحوم ميرزا ابوالقاسم خان جاويد را نام ببرم كه نقلها و جريانات زيادى را خدمت دانشمند و محقق بزرگ علامه محمدباقر الفت نقل مى‏فرمود و من نيز آنجا حضور داشتم. از جمله از نقلهاى ايشان است كه از آثارى كه ظل‏السلطان در تخريب آن اقدام داشت، تالار و عمارت آيينه خانه بود. اين اثر زيبا بسيار شبيه به چهل‏ستون بوده است، منتها با اين تفاوت كه در قسمتهاى مهم آن آيينه بكار رفته بود و ظل‏السلطان تصميم به خرابى اين اثر مى‏گيرد. به طور كلى ظل‏السلطان از ترس آقايان مسجدشاهى و مردم به طور علنى جرأت تخريب نداشت. و براى اجراى مقاصد خودش متوسل به دو شيوه مى‏گرديد: يكى آنكه آثار باستانى را به قيمت ارزان به نزديكان و كسانى كه مورد اعتماد بودند، مى‏فروخت. و آنها هم دور از چشم مردم آنجا را تخريب مى‏كردند. البته شرط تخريب را قبل از فروش حتما ذكر مى‏كرد. دومين شيوه‏اى كه در تخريب به كار مى‏برد، اين بود كه بر روى نقشهاى زيبا و طلاكاريهاى نقاشى شده را گچ مى‏كشيد، تا آنها به مرور زمان از بين برود. در مورد خراب كردن عمارت آيينه‏خانه مرحوم جاويد نقل كرد كه او به شيوة اول متوسل شده و اين عمارت زيبا و تاريخى را به دايى خودش حاج عليرضاخان فروخت. البته اين شخص با آقايان مسجدشاهى هم اختلافاتى داشت و از طرفى از آنها هم مى‏ترسيد. مرحوم جاويد نقل مى‏كرد در يكى از شبها در سكوت شب ناگهان صداى مهيب و وحشتناكى مانند انفجارى عظيم تمامى شهر اصفهان را لرزاند. و بعدا معلوم شد كه اين صدا در اثر تخريب عمارت آيينه‏خانه بوده، كه دايى و مأمور اجراى ظل‏السلطان نجارها را برده و آن قسمتهاى عمده و جاهاى بخصوص از ستونهاى اصلى را بريده و فقط از هر ستون مقدارى را باقى گذاشته و نهايتا دفعتا تمام ساختمان را خراب و ويران نموده‏اند. البته از ديگر آثارى كه ظل‏السلطان در تخريب آن نقش عمده داشت همين چهارباغ فعلى بود كه متشكل از چندين باغ بزرگ و عالى بوده است، مثل باغ طاوس خانه، باغ شمس‏آباد، باغ فتح آباد، باغ بهشت آيين و غيره كه اينها هر كدام يك سردرهاى عظيم و زيبايى داشته‏اند. در وسط هر كدام از اين باغها هم عمارت زيبايى بوده است كه شاهزاده قسمتهاى عمدة اين عمارت و سردربها را خراب و نابود ساخت. و اين تخريبها و بى‏فرهنگيهاى اين شخص به قدرى ناراحت كننده و مايه تأسف است كه از حد و نقل بيرون است عارف شاعر معروف مى‏گويد:

چو بوم بر سر ويرانه‏هاى شاه عباس 

 نشست عارف و لعنت به ظل السلطان كرد 

از جمله اقداماتى كه مرحوم حاج آقا نوراللّه در حد توان و تلاش خود توانست براى حفظ و جلوگيرى از تخريبهاى شاهزاده انجام بدهد، يكى اين بود كه روزى ايشان خبردار شدند كه ظل‏السلطان، عشرت خانه را به انضمام ميدان شاه به شخصى معتبر و معروف فروخته و وى در خفا و دور از چشم همه مشغول تخريبهايى در گوشه و كنار است. مرحوم حاج آقا نوراللّه به محض اطلاع، عده‏اى از طلبه‏ها و مردم را فرستادند و جلوى تخريب بيشتر را گرفته و آن شخص را هم كتك مفصلى زدند.

نقلى هم مرحوم شيخ ابراهيم دهاقانى براى من نقل فرمودند، و آن ماجرا به اين صورت بوده است كه: روزى به طلبه‏هاى مدرسه ناصرى (از مدارس دينيه اصفهان بوده و هست) از طرف آقا نجفى و حاج آقا نوراللّه خبرى مى‏دهند كه درختان خيابان چهارباغ را به دستور ظل‏السلطان مشغول كندن هستند و شما و ساير طلاب مدارس ديگر از طرف ما برويد و نگذاريد اين عمل انجام شود. ايشان نقل مى‏كند ما و طلبه‏هاى مدرسه عربون، طلبه‏هاى مدرسه مرحوم ثقهًْ‌الاسلام و مدرسة اسماعيليه راه افتاده موقعى كه رسيديم متوجه شديم نيمى از درختان را قطع و مى‏خواهند بقيه را قطع و قطع شده‏ها را هم اره كنند و از چوبش استفاده كنند. ما به محض رسيدن علاوه برآنكه از اقدام آنها جلوگيرى كرديم و يك كتك سيرى به آنها زديم. براى آنكه درس عبرتى به آنها بدهيم، نگذاشتيم كه از چوب درختان قطع شده استفاده ببرند و آنها را از آنجا دور كرده و نتيجه كار را خدمت آقايان ارائه و مورد تشويق واقع شديم .

از جاهايى كه مرحوم حاج آقا نوراللّه از تعرضات شاهزاده مصون و محفوظ نگاهداشت، صحن عمارت عشرت خانه بود كه بسيار زيبا و جالب بوده است. و مانند بسيارى از آثار صفويه روبه مشرف ساخته شده بود. و علت اين نوع ساخت اين بود كه براى پذيرايى از ميهمانان در عصر بسيار مناسب و دلپذير بوده است. و حتى خود من (استاد مهريار) تا اين اواخر حوض مرمرى يكدست بزرگ و زيباى آن را ديده بودم . در هر حال مجموعه آثارى كه ظل‏السلطان با حيله و نيرنگ و دسيسه توانست ويران كند، متجاوز از صد مى‏باشد. ولى بسيارى از آثار مهم و اصلى را كه از درجة اعتبار و قدمت بيشترى برخوردارند در اثر ترس از علما و مقاومت آنان بخصوص از شخص حاج آقا نوراللّه و نفرت مردم نتوانست ويران سازد. و به طوركلى مرحوم حاج آقا نوراللّه علاوه بر خدماتى كه به تاريخ اين ملت نمود در اين زمينه هم سهم بزرگ و به يادگار ماندنى و قابل تحسينى دارد».  و