حاج شيخ نورالله اصفهاني مسجد شاهي

حاج شيخ مهدي معروف به حاج آقا نورالله فرزند حاج شيخ محمد باقر. 

عالم سياسي،و مجتهد عاليقدر. در اصفهان متولّد شده،و در اصفهان و نجف نزد علما تحصيل نموده،پس از مراجعت به ايران در عداد علماي سياسي و متنفّذ قرار گرفته،در جنگ بين الملل اوّل در اثر سوي سياست و اغواي جمعي،به نفع آلمانها اقداماتي نمود و خود و ديگران را رسوا نموده [!] و در مجلس مؤسّسان اول،و خلع سلطنت از خاندان قاجار،از اعضاي مؤثّر بوده،و در 15 ربيع الاول سال 1346 به پاره اي جهات با جمعي از علماي اصفهان به قم مهاجرت نموده،و سرانجام پس از مدتي توقف در آنجا و نتيجه نگرفتن از مهاجرت و تفرقه ي علما،در شب غرّه رجب سال مزبور در قم وفات يافته،جنازه به نجف اشرف منتقل گرديد. (1)

انصاري درباره ي او گويد: (2) حاج شيخ نورالله داراي خلالي خوب و خصالي نا مطلوب بود. در حيا ، و تواضع ، و حلم ، و علم ، و شجاعت ، و شهامت ، و عدم خديعت ، و لطف مجاورت ، و حسن بيان در معاشرت عين القلاده ي آقايان مسجد شاه مي نمود،كه از پاره اي حركات ديگران و تكفير و تفسيق مردم برائت داشت،ولي در سخاوت و صرف اوقات را به تدريس يا به رسيدگي حال ارباب حاجات،كوتاهي مي آمد.

سياستش همه حبّ رياست بود [!] و پيشرفت انديشه ي خود،و مقيّد به نيك و بد در سرانجام امر نبود. بختي بلند،و ثروتي گرامند داشت. (3)

ماده ي تاريخ وفاتش را انصاري گويد:

بدا في وجهه نور و غابا

لذا ارّخت (غاب مهبط النور)

كتب زير از آثار اوست:

1. خصال الشيعه؛

2. ديوان اشعار عربي و فارسي؛

3. شرح حال شيخ محمد حسين برادر خود؛و غيره.


پي نوشت ها:


1. دكتر كتابي در رجال اصفهان مي نويسد: وي مردي نيك نفس و بلند همت،با هوش و استعداد فوق العاده،بلند نظر،دلير و صريح اللهجه بود. سرِ پر شور،و طبعي ماجرا جو داشت،و ابداً خستگي در او پيدا نمي شد،و هميشه پشت و پناه ملت و مردم ايران بود.

به هيچ وجه عوام فريب و رياكار نبود،و رفاه خويش و سعادت و شادكامي همه را طالب بود... خانه ي او ملجأ و مأواي ستمديدگان و ارباب حوايج بود. وي يكي از احرار و فداكاران بزرگ مشروطيّت ايران به حساب مي آيد كه ساليان دراز بدون هيچ سستي و خستگي عليه زور و استبداد مبارزه مي كرد، و مخصوصاً در اصفهان علمدار نهضت مشروطه خواهان بود،و سرانجام جان خود را نيز بر سر آن گذاشت،ولي متأسفانه نام بزرگ او كمتر زيب تاريخ مشروطيت ايران قرار گرفته است.

رجال اصفهان: 189.

براي شرح حال اين مرد بزرگ كه متأسفانه در اثر شرايط زماني تأليف اين كتاب،مجال حق گذاري نسبت به او فراهم نبوده است رجوع شود به:

1.تاريخ علمي و اجتماعي اصفهان ج2؛

2.رجال اصفهان دكتر كتابي؛

3.كتاب انديشه ي سياسي و تاريخ نهضت حاج آريالا نورالله اصفهاني نوشته ي آقاي موسي نجفي،و مخصوصاً فصل 22: گزارش تاريخي يك روزنامه نگار مبارز از قيام قم تحت عنوان (حاج آقا نورالله روحاني بزرگ اسلام و ايران را چگونه كشتند؟).

2. تاريخ اصفهان و ري: 198.

3. مرحوم جابري كه خود از مخالفين مشروطيّت بوده در نوشته هاي خود نظر مساعدي نسبت به اعمال و اقدامات مرحوم حاج آقا نورالله نداشته،و قضاوتهاي خاص خود را ارايه مي دهد،ولي نام آن بزرگمرد،و خاطره ي مجاهدت او،خصوصاً قيام تاريخي او بر عليه استبداد رضاخاني كه منجر به شهادت مظلومانه ي او گرديد براي هميشه در تاريخ ثبت خواهد بود.