تدوین متمم قانون اساسی در مجلس اول

پیش از آمدن اتابک و نیز همزمان با صدارت او، مسئلة مهم تدوین متمم قانون اساسی هم در دستور کار نمایندگان قرار گرفت. نوشتن این متمم به سرعت و سهولت نوشتن قانون اساسی انجام نمی‌گرفت؛ زیرا قانون اساسی کلیاتی را در بر می گرفت که توافق بر سر آنها آسان تر بود. همچنین هنوز از پیروزی انقلاب زمان زیادی نگذشته بود و تب و تاب همبستگی انقلابی از بروز رویارویی سلایق و علایق و عقاید جلوگیری می‌کرد، اما تدوین متمم، خود ناشی از کاستیهای قانون اساسی و رویارویی‌هایی بود که در جریان نوشتن آن قانون و دیگر حوادث چند ماهة پس از پیروزی رخ داده بودند. افزون بر آن، متمم در پی روشن ساختن موارد و مصداق‌های دقیق‌تر و صریح‌تر قانون اساسی بود و این خود، کاری مشاجره آمیز و پر برخورد بود. 

بدین ترتیب، جناح‌بندی‌های سیاسی – فکری، که به تدریج شکل می‌گرفتند، در پی آن بودند تا مواضع خود را در مواد متمم به صورت قانون در آورند. بنابراین، رویارویی‌ها شدید بود و به همین علت، نوشتن متمم بحث و کنکاش و وقت بیشتری می‌طلبید. در این میان، جناح تندرو مشروطه، که در پی آن بود تا در گرما گرم شور انقلابی اهداف ویژة خود را صورت قانونی ببخشد، بر سرعت تصویب مواد متمم تأکید داشت و در این راستا تشکلهای هوادار خود را در شهرهای مختلف وادار می ساخت تا با ارسال تلگراف‌های متعدد خواهان تسریع در تصویب متمم بشوند. بی اعتمادی نسبت به مشروطه‌خواهی محمدعلی شاه نیز زمینه را برای پذیرش این تحریکات بیش از پیش فراهم ساخت. در 19 فروردین 1286، در تهران نوشته ای از سوی گروهی موسوم به « طلاب انجمن اتحادیه» خطاب به مجلس صادر گردید و در جلسة مجلس نیز خوانده شد مبنی بر اینکه: « چرا متمم قانون اساسی نوشته نمی‌شود؟ اگر نوشته شد چرا تصویب نمی‌شود؟ و اگر امضا نمی‌کنند چرا با ملت در میان نمی گذارند؟ آنان تهدید کردند که اگر تا دو روز دیگر متمم نوشته و به تصویب و امضا نرسد، موجب زحمت خواهد شد». 1 افزون بر تبریز، از رشت تلگرافی به مجلس مخابره شد مبنی بر اینکه: 

« تمام علما بجز سه نفر، تمام ذاکرین و واعظین و اعیان و تجار بجز چهار نفر و اصناف و کسبه همه و تمام مردم چهار روز است کارها را تعطیل و از اطراف به شهر ریخته ابداً تأمل [تحمل] و صبر ندارند. عرض عموم این است که نظامنامة انجمن‌های ایالتی و متمم قانون اساسی و امتیازنامة بانک به امضا برسد. تاکنون صبر کردیم و «دیگر صبر نخواهیم کرد. » 

از انزلی تلگرافی با همین مضمون مخابره شد. پس از خواندن این تلگراف، آقا سید عبدالله بهبهانی گفت تلگرافی از شیراز نیز به همین مضمون رسیده است 2 و آقا سید محمد طباطبایی گفت « اینها باید محرک داشته باشند» 3 عده ای از نمایندگان نیز گفتند: «این حرکت اهالی رشت را محرک باید باشد. » 4 اینها نمادهای معقول و قانونمند تندرویها و تحریکات سیاسی بود. آشفتگیهای عرصة رقابت سیاسی در سطح جامعه، بسیار نابهنجارتر از این بود. از فردای پیروزی نهضت، شبنامه‌نویسی گسترش یافت و بدین وسیله هر کس در مورد هر کس هر چه می‌خواست می‌نوشت. پس از شبنامه‌نویسی، به تعبیر احمد کسروی، نوبت انجمن سازی رسید و مشروطه که برای ستردن این گونه جدایی‌ها و دسته بندی‌ها می بود، اینان همان را دستاویز گرفته دسته‌بندی می کردند. 5 این وضع نه تنها محمدعلی شاه را نگران می کرد، بلکه آقا سید محمد طباطبایی، رهبر مشروطه خواهان که به همدلی با منورالفکران شناخته شده بود را نیز به اندازه او نگران می کرد. طباطبایی می گوید: 

« [محمدعلی شاه] خیلی از مجلس تبریز شکایت دارند. اگر این طور باشد مملکت هرج و مرج خواهد شد. مجلس شورا یکی بیشتر نیست. آنها نمی‌دانم چه می گویند. این وضع تبریز اسباب اغتشاش شده. » 6 

تقی‌زاده و حاج محمداسماعیل، نمایندگان تبریز، پاسخ دادند: «آنجا مجلس نیست: انجمن ایالتی است، برای رسیدگی به دادخواهی مردم است. » 7 طباطبایی پاسخ داد: « کارش از این بالاتر است. حاجی میرزا حسن آقا را مجبور کردند اموال خودش را به ایشان واگذار کرد. » 8 آقا سید عبدالله بهبهانی نیز گفت: « بلی، آنها قدری تند حرکت می‌کنند. باید در این مطلب مذاکره شود. » 9 طباطبایی همچنین در یکی از جلسه های مجلس اظهار داشت: 

« این انجمن‌های متعدده اسباب اغتشاش شده و اهم مطالب، ملاحظة این امورات است که رفع اغتشاشات بشود. این شهر با وجود بی نظمی [ای] که دارد در هر گوشه مجلسی تشکیل داده اند و امر به معروف را دستاویز کرده بدتر اسباب بی نظمی و اغتشاش می‌شوند. غرض، چارة این کار را نمایید. اگر این وضع باشد همه مملکت به هم خواهد خورد. » 10 این تشکلها، افزون بر عمل سیاسی، روزنامه هایی برای بیان مواضع و مقاصد خود داشتند و بدین وسیله بر گسترش هتاکی‌ها در سطح جامعه می افزودند و آشفتگی و بحران را شدت می بخشدند. 

پر روشن است که اینها حرکاتی خودسرانه نبودند، بلکه از سوی عده ای از نمایندگان مجلس، انجمن‌ها و تشکلهای سیاسی و نشریات آنها رهنمود می گرفتند. 11 بدین گونه، انقلاب نه تنها از داشتن رهبری واحد و نیرومند، که بتواند آن را از گرداب بحران‌ها برهاند و تحرکات سیاسی نابهنجار را مهار کند، محروم بود، بلکه گروه‌های مدعی رهبری، خود نیز در تشنج و تشتت اوضاع و بحران سازی برای انقلاب نقش فعالانه ای داشتند. 

تدوین متمم قانون اساسی در چنین فضایی انجام می گرفت و این فضا در جهت‌گیری علمای دینی و گروه‌های سیاسی دربارة مواد متمم نقش بسزایی داشت؛ به ویژه علمای دینی که سکولاریسم و غربگرایی حاکم بر اندیشة برخی از گروه‌ها را که در چند ماه پس از پیروزی به تدریج اهداف خود را آشکار می ساخت، برای فرهنگ عمومی و اهداف نهضت ویرانگر می دانستند و دریافتند که آنان ممکن است اهداف خود را در مواد متمم بگنجانند و، با قانونی ساختن و رسمیت دادن به خواسته های خود، نهضت را از مسیر و اهداف اولیه اش منحرف سازند، در پی آن بودند تا برای جلوگیری از چنین تهدیدهایی، پیش بینیها و محکم کاریهای لازم را به عمل آورند. موضعگیریها و تأملات آیت الله شیخ فضل‌الله نوری در چنین بستری و به چنین دلایلی در این برهه انجام گرفت. بدین ترتیب، تدوین مواد متمم قانون اساسی به یکی از مهم ترین عرصه‌های رویارویی دیدگاهها و در نتیجه به یکی از بنیادی ترین بحرانهای درون مشروطیت انجامید. 


پی نوشتها: 

1. مذاکرات مجلس شورای ملی دوره اول، جلسه سه شنبه 25 صفر 1325، ص 129. 

2. مذاکرات مجلس شورای ملی دوره اول، جلسه شنبه 20 ربیع الاول 1325، ص 157. 

3. همان 

4. همان 

5. احمد کسروی. تاریخ مشروطه ایران، تهران، امیرکبیر، 1357، صص 265- 264. 

6. همان، صص 199 – 198. 

7. همان، ص 199. 

8. همان، ص 200 – 199. 

9. همان، ص 200. 

10. مذاکرات مجلس شورای ملی دوره اول، جلسه سه شنبه 25 صفر 1325، ص 130. 

11. روزنامه صوراسرافیل، ش 21، 18 ذیحجه 1325؛ روزنامه مساوات، ش 21، 2 ربیع الاول 1326.