تحریم تنباکو

سلسله‌ی قاجار در طول حیات خود دارای مشکلات عدیده‌ای بود که از میان آنها، مشکل استبداد و انحطاط اقتصادی از همه شاخص‌تر بود. قجرها که از یک سو با نفوذ استعمار انگلیس و از سوی دیگر با شکست‌های ایرانیان از روسیه رو به رو شده بودند، پیوسته تحت تأثیر بیگانگان قرار داشتند. در این بین رقابت سنتی انگلیس و روسیه برای به دست آوردن امتیازات گوناگون در ایران به ویژه در دوران ناصرالدین‌شاه، به اوج خود رسید. مسافرت‌های شاه به خارج از کشور که اغلب به دلیل آشنایی وی با تجدد و شیوه‌های نوین حکومت‌داری صورت می‌گرفت، به دلیل فراهم نمودن هزینه‌های سفر، معمولاً با اعطای امتیازات بزرگی نیز به روس و انگلیس همراه بود.

اعطای امتیاز انحصار محصول توتون و تنباکوی ایران از مرحله‌ی کشت تا فروش در داخل و خارج کشور به مدت پنجاه سال به یک شرکت انگلیسی از سوی ناصرالدین‌شاه، تبعات و پیامدهای زیادی را در ایران به همراه داشت و با مخالفت‌های شدید علما، بازرگانان و برخی از دولتمردان مواجه شد. در این بین حکم تحریم استعمال توتون و تنباکو از سوی مرجع بزرگ شیعیان میرزا حسن شیرازی، اعتراض عمومی بی‌نظیری علیه حکومت بوجود آورد که پیامدهای ناگوار واگذاری امتیاز دخانیات ایران به بیگانگان را از میان برد.

از این رو می‌توان تحریم تنباکو را که در سال 1275 خورشیدی (1309 ه‍. ق) در پی حکم آیت‌الله میرزای شیرازی شکل گرفت، به عنوان سرسلسله جنبش‌های آزادی خواهانه در تاریخ معاصر ایران به شمار آورد. چرا که مخالفت با واگذاری امتیاز تجارت تنباکو به بیگانگان، بسترهای همراهی تجدد‌خواهان و روحانیون را در کنار مردم بوجود آورد و آنها را به قیام علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی ترغیب نمود.


پیش‌زمینه 

از نیمه‌ی دوم سده‌ی نوزدهم میلادی کشورهای اروپایی به پیشرفت‌های بسیار شگفتی دست یافتند و آرام آرام مردمان کشورهای دیگر نیز از آن پیشرفت‌ها آگاهی پیدا کردند. برخی از نیروهای وابسته به رژیم ناصری بارها به ناصرالدین شاه گفتند که دیگر نمی‌توان مردم را مانند گذشته در خواب غفلت گذاشت و باید اصلاحاتی در جامعه انجام شود. شاه خود نیز هربار که به سفر اروپا می‌رفت نیاز به دگرگونی در جامعه ایران را احساس می کرد اما خوب می دانست که هرگونه دگرگونی در اداره کشور دگرگونی‌های فرهنگی را نیز در پی دارد. این بود که مانع هرگونه اصلاحی می‌شد و حتی خودش برای مدتی بر کتاب‌های تازه چاپ شده نظارت می‌کرد و اگر آن‌ها را مناسب نمی‌دید فرمان توقیف آن‌ها را صادر می‌کرد. 


اوضاع اقتصادی ایران در زمان قاجار

کشور ایران در عصر قاجار از لحاظ اقتصادی اوضاع آشفته‌ای داشت که بخشی از آن به نظام استبدادی باز می‌گشت که نظام اقتصادی را نیز به صورت خانخانی، تیولداری و اقطاع‌داری اداره می‌کرد. بر این اساس کشور به بخش‌های نیمه مستقلی تقسیم شده بود که در آن خان‌ها می‌توانستند راه‌های تجاری را ببندند، از کاروان‌ها باج بگیرند و بدین ترتیب موانع رشد و پیشرفت تجاری را فراهم سازند. در این سیستم که تضعیف حکومت مرکزی، مساوی با استقلال بیشتر بخش‌های نیمه مستقل بود، ایران به صورت کشوری عقب‌مانده و مبتنی بر محصولات کشاورزی درآمده بود که بیش از 80 درصد جمعیت آن در روستاها و ایلات براساس نظام ارباب ـ رعیتی به سر می‌بردند.

بر اساس این نظام که زمین‌داران بزرگ بهره ناچیزی از سهم تولیدات کشاورزی خود را به رعیت می‌دادند، راه‌های تولیدات فراوان اقتصادی و پیشرفت نیز سد می‌گشت؛ چرا که گردش آزاد سرمایه وجود نداشت و اقتصاد کاملاً جنبه معیشتی یافته بود. این وضع نابسامان در کشاورزی، وقتی با مالیات‌های مضاعف و ظلم و ستم‌های فراوان همراه می‌شد، شکل بسیار اسفباری را در روستاها ایجاد می‌کرد.

در واقع بی‌ عدالتی‌های اقتصادی، فاصله طبقاتی، کاهش دستمزد کارگران و تنزل ارزش پول که در نارضایتی اقتصادی مردم مؤثر بودند، به همراه زوال اکثر صنایع دستی، تبدیل بافندگان فرش به کارگرانی که برای دستمزد ناچیزی کار می‌کردند، تنزل بهای صادرات ایران در مقابل بهای واردات از اروپا و افت وحشتناک قیمت نقره که پول رایج ایران بود، نارضایتی عمومی را در میان مردم افزایش داده بود. بنابراین از یک سو جا به جایی‌های اقتصادی و سیاسی که در اثر تماس با غرب در ایران به وجود آمده بود، به نارضایتی روز افزون اقتصادی مردم دامن می‌زد و از سوی دیگر ضعف و ناتوانی دولت باعث حضور و نفوذ گسترده‌ی ممالک قدرتمند اروپایی در ایران شده بود. به طوری که نفوذ انگلستان وروسیه در ایران به انحاء مختلف به چپاول اموال و دارایی‌های ملی ایرانیان انجامیده بود.

امتیاز بانک شاهنشاهی، بانک استقراضی، تلگراف هند و اروپا، کشتیرانی در کارون، تأسیس قزاق‌خانه، شیلات خزر، انحصار دخانیات و... که عمدتاً به روس و انگلیس اعطا شده بود، کشور را تا مرز مستعمره شدن پیش بردند. در این بین انگلستان که در دهه‌ی 1850 به عنوان بزرگ‌ترین طرف تجاری ایران، بیش از 50 درصد صادرات و واردات ایران را در دست داشت، در دوره‌ی پنجاه ساله‌ی مابین 1863 تا 1914 رشته امتیازهایی نیز در مورد بهره‌برداری یا انحصار مواد خام و توسعه‌ی زیربنایی از دولت ایران دریافت نمود.

این کشور در پایان سفر اول ناصرالدین‌شاه به فرنگ در سال 1872، از طریق یکی از اتباع خود به نام بارون جولیوس رویتر، امتیاز احداث راه‌آهن، خطوط تلگراف، کشتیرانی در رودخانه‌ها، بهره‌برداری از معادن و جنگل‌های دولتی و کارهای زهکشی و آبیاری (احداث قنوات) ایران را به مدت هفتاد سال دریافت نمود. همچنین بریتانیا موفق شد که رویتر را در آینده برای گرفتن امتیاز بانک، احداث جاده‌ها، خیابان‌ها و ایجاد کارخانه‌ها بر سایرین مقدم سازد. این امتیاز که پس از پرداخت رشوه‌های کلان به شاه و صدر‌اعظم وی (مشیرالدوله سپهسالار) واگذار شده بود و تقریباً تمام منابع مهم ایران را به رویتر واگذار می‌کرد، از سوی لرد کرزون به «اعطای سند مالکیت ایران و تسلیم کامل همه منابع یک دولت به خارجی‌ها» تعبیر شد که مانند آن را کسی هرگز ندیده است.

به هر روی امتیاز رویتر که ادامه‌ی روند اعطای امتیازات به بیگانگان در دوره‌ی قاجار بود، در نهایت با امتیاز انحصار تجارت توتون و تنباکو ادامه پیدا کرد. با این تفاوت که در جریان اعطای امتیاز انحصار توتون و تنباکو، مردم ایران به رهبری علماء و روحانیون به پا خاستند و از حقوق حقه‌ی خود دفاع کردند.


شرایط اقتصادی و جغرافیایی توتون و تنباکو

سه نوع تنباکو در ایران تولید میشد اولی به نام تنبک معروف بود که در قلیان کشی استفاده میشد و دومی توتون بود که برای چپق به کار می رفت و سومی هم برای ساختن سیگار استعمال می شد. توزیع جغرافیایی انواع مختلف تنباکو به این قرار بود:تنبک در جنوب فارسو قسمتی هم در ناحیه اصفهان به عمل آمد.توتون هم در کردستان و کرمانشاه تولید می شدکه مانند تنبک در شرق متداول بود.تنباکوی سیگار بسیار سفت با کیفیت پایین در گیلان و جوار رشت کشت می شد. کشت تنباکو در اواخر ماه مارس انجام می گرفت و محصول برداری در ماه نوامبر بود.قیمت آن در سال 1891 م به طور استثنایی بالا بود و در سالهای بعد پایین آمد.

با توجه به انحصار فوق الذکر امتیاز توسط شاه واگذار شد. این شرکت با سرمایه 650000 پوند استرلینگ تشکیل شد و به مدت 50 سال حق انحصار خرید کشت و فروش انواع مختلف تنباکوی ایران را به خود اختصاص داد. این شرکت امور خود را بسیار ناشیانه راه انداخت و با اعمال خشن و ناجوری تولیدکنندگان را از خود رنجاندو بالاتر از همه در جلب اعتماد روحانیون موفق نشد.از این رو روحانیون در مساجد به وعظ پرداختند که تنباکویی که توسط کافران تولید می شود ناپاک و نجس است و بایستی از بین برده شود. تنش عمومی همه جا را فراگرفت و جمعیت دکانهای تنباکوفروشی را در هم کوبیده و قلیانها را شکستند و وقتی روحانیون در کربلا علیه این انحصار فتوا دادند.شاه مجبور شد امتیاز را لغو کند و غرامت خود را که در حدود 500000 استرلینگ بود را بگیرد.تنشی که از طرف نهضت تنباکو و الغی نهایی امتیاز آن به وقوع پیوست باعث گردید در صادرات تنباکو نوساناتی به وقوع پیوندد.ترکیه مصر عربستان و ماوراء قفقاز از مشتریان اصلی تنباکوی ایران به شمار می رفتند. 


قرارداد رژی 

در دوران صدارت امین السلطان امتیازات مهمی به بیگانگان داده شد که مهم‌ترین آن‌ها عبارت بودند از 1- امتیاز انحصاری تنباکو 2- فرمان آزادی کشتیرانی در رود کارون به سود انگلیسی‌ها در سال 1306 قمری 3- امتیاز بانک شاهنشاهی 4- امتیاز لاتاری 13066 قمری و امتیازهای بسیار دیگری نیز به روس‌ها داده شد. اما آنچه که موجب پدید آمدن فتوای تحریم تنباکو شد امتیاز انحصاری خرید و فروش تنباکوی ایران در بازار داخلی و بین المللی بود. این قرارداد، که به امتیاز رژی مشهور شد، به سود ماژور تالبوت بسته شد که بی‌درنگ به تهران آمد و در سفارت انگلستان مسکن گزید. تالبوت تعهد کرده بود که پیش از اجرای این قرارداد چهل هزار لیره برای شاه و امین السلطان بفرستد، زیرا که این قرارداد پنجاه ساله بود و منافع بسیار برای تالبوت داشت. ناصرالدین شاه آنچنان خوشحال بود که به مجرد بازگشت از اروپا فرمانی به این گونه صادر کرد: 

\"خرید و فروش و ساختن در داخل و خارج کل توتون و تنباکو را که در ممالک محروسه ایران به عمل آورده می‌شود تا انقضای مدت پنجاه سال از تاریخ امضای این انحصار به ماژور تالبوت و شرکای خودشان واگذاری می‌فرماییم.\" 

در ایران آن روز یک پنجم مردم در کار خرید و فروش و کشت تنباکو و توتون بودند و سالی 435 تن به ترکیه و هند و افغانستان صادر می‌شد و لذا سود شرکت انگلیسی را به سالی پانصدهزار لیره تخمین می‌زدند. از جمله، احمد کسروی در کتاب تاریخ مشروطه ایران درباره این قرارداد شوم می‌نویسد: \"این امتیاز، ایران را بسیار زیانمند بود، زیرا فروش همگی توتون و تنباکوی کشور، چه در درون و چه در بیرون به یک تن انگلیسی سپرده می‌شد. در برابر آن که سالانه پانزده هزار لیره به دولت بپردازد و از سود ویژه چهار یک دولت را باشد. درحالی که در عثمانی که توتون و تنباکویش کمتر از ایران باشد، تنها فروش در درون کشور به یک کمپانی واگذار شده بود در برابر آن که سالانه هفتصد هزار لیره به دولت عثمانی بپردازد و از سود نیز پنج یک دولت را باشد. ببینید جدایی تفاوت تا به کجاست... مردم این حساب را نمی دانستند ولی از آن که بیگانگان پا به درون کشور می گشایند بیمناک بودند\"


میرزای شیرازی، صاحب فتوای تحریم تنباکو

میرزا محمد‌حسن بن میرزا محمود بن محمد اسماعیل حسینی شیرازی از علمای عالیقدر شیعه در پانزدهم جمادی‌ الاول سال 1230 ه‍. ق در شیراز دیده به جهان گشود. وی در دوران طفولیت، پدر خویش را از دست داد و دائی‌اش سید حسین معروف به مجد‌الاشراف عهده‌دار سرپرستی او گردید. میرزا پس از طی مقدمات علوم در حوزه‌های علمیه شیراز و اصفهان به عراق رفت و در سال 1259 ه‍. ق وارد کربلا شد. وی در این ایام در کلاس درس آیت‌الله سید‌ابراهیم صاحب ضوابط شرکت جست و پس از آن عازم نجف شد و در حوزه‌های درس علما و اساتیدی چون صاحب جواهر و صاحب انوار‌الفقاهه حاضر شد. پس از فوت صاحب جواهر به سلک شاگردان شیخ انصاری اعلی‌الله مقامه الشریف درآمد. 19

هنگامی که در سال 1281، شیخ مرتضی انصاری دار فانی را وداع گفت، تمام شاگردان شیخ بر تقدم میرزای شیرازی اتفاق کردند و وی را به عنوان مرجع عالی‌قدر جهان تشیع برگزیدند. وی که حدود بیست و سه سال مرجع شیعیان جهان بود، در سال 1291 ه‍. ق در سامره اقامت گزید و در آنجا به تدریس و تعلیم مشغول گشت و شاگردان بسیاری را تربیت کرد که از میان آنها می‌توان به آخوند ملامحمد‌کاظم خراسانی، سید‌محمد کاظم طباطبائی یزدی، حاج‌آقا رضا همدانی، حاج‌میرزا حسین سبزواری، سید‌محمد فشارکی رضوی، میرزا محمد‌تقی شیرازی و... اشاره کرد. وی همچنین آثار گران‌بهایی نیز از خود بر جای گذاشته است که از آن جمله می‌توان به رسالاتی مبسوط در ابواب مختلف فقهی، حاشیه‌ای بر نجاة العباد و تعلیقه‌ای بر کتاب معاملات آقا وحید بهبهانی اشاره کرد.

میرزای بزرگ شیرازی که سرانجام در روز بیست و چهارم شعبان 1312ه‍. ق رحلت کرد، علاوه بر آنکه مرجعیت بلامنازع شیعه و عالم اسلام را بر عهده داشت، یکی از بزرگترین جنبش‌های مذهبی علیه ظلم و فساد حاکم و استعمار را در ایران پایه‌گذاری نمود. از این رو آنچنان نام میرزای شیرازی و جنبش تحریم تنباکو با هم و با تاریخ معاصر ایران عجین شده است که جدا کردن آنها از یکدیگر امری ناممکن به نظر می‌آید.


فتوای میرزای شیرازی 

مبارزه مردم ایران برضد قرارداد رژی از رمضان سال 1308 قمری از تهران آغاز شد و به تدریج به شهرهای بزرگ ایران رسید. در شیراز حاج سیدعلی اکبر فال اسیری، در تبریز جوادآقا مجتهد تبریزی، در اصفهان آقا نجفی و در تهران حاج میرزاحسن مجتهد آشتیانی رهبری قیام مردمی برضد امتیاز انحصار تنباکو را برعهده گرفتند. در این دوره حساس بود که فتوای تاریخی میرزای شیرازی مرجع تقلید شیعیان مقیم نجف به تهران رسید. میرزاحسن در سال 1230 قمری در شیراز متولد شد وی برای ادامه تحصیل به اصفهان مهاجرت کرد و تحصیلات مقدماتی را درآنجا به اتمام رسانید. علاوه بر آن، علوم فلسفی و حکمت و نجوم را درآنجا آموخت. او برای ادامه تحصیل در سال 1259 قمری به عراق مسافرت نمود در همین سفر، از محضر بزرگانی چون صاحب جواهر و شیخ انصاری استفاده کرد و به زودی در جمع علمای حاضر در نجف به صورت ممتازی ظاهر گشت. پس از وفات شیخ انصاری به سال 1281 قمری بزرگان نجف مرجعیت کبرای میرزا را تایید و اعلام نمودند و همین امر بود که چون فتوای میرزای شیرازی به تهران رسید وحشت و اضطراب درباریان شاه و امین السلطان را فراگرفت. 

متن فتوا چنین بود: 

\"بسم ا... الرحمن الرحیم - الیوم استعمال تنباکو و توتون بای نحوکان در حکم محاربه با امام زمان، عجل الله فرجه، است.\" 

چیزی نگذشت که این حکم در سراسر ایران منتشر شد. همه مسلمین از این حکم تبعیت کردند. به زودی قلیان‌ها شکسته شد. مردم در یک حرکت ملی براساس فتوای دینی جمع شدند و شور و حماسه‌ای بی نظیر را پدید آوردند. این تحریم بیش از همه انگلستان را نگران ساخت زیرا گذشته از ضرر اقتصادی حیثیت و اعتبار آن کشور در همه جهان زیر سوال می‌رفت. کوشش شاه و درباریان برای در هم شکستن نهضت و قیامی که برضد قرارداد رژی آغاز شده بود بی نتیجه ماند. مبارزه با قرارداد حتی به حرمسرای ناصرالدین شاه هم رسید. میرزا حسن خان اعتمادالسلطنه وزیر انطباعات در خاطرات روز دوم جمادی الاولی 1309 قمری می‌نویسد: \"عموی انیس الدوله تفنگدار است. می‌گفت که فتوایی از جناب میرزا حسن شیرازی که اعلم و بزرگ مجتهدین است و در سامرا منزل دارد رسیده است در منع استعمال توتون و این فتوا در مسجدشاه و در سایر جاها خواندند. مردم تمام قلیان ها را شکستند.\" 


تنباکو و مشروطه

حلقه ای از انقلابات یک صد و بیست ساله گذشته ایران، نمی تواند بدون ارتباط باشد اما تفاوت های فراوانی دارد. این انقلابات بر اساس شرایط خاصی پدید می آمد و روی یکدیگر تاثیر می گذاشت اما گاهی اهداف آنها از اساس متفاوت بود. برای مثال جنبش تنباکو یک جنبش صددرصد ضد خارجی است جنبه ضد استبدادی آن چندان جدی نیست. درست است که در ظاهر مردم و علما رودرروی دولت قاجاری هستند اساس نهضت برای مبارزه با فرنگی مآبی و غربزدگی است. در حالی که در مشروطه ماجرا به عکس است. هدف جنش مبارزه با استبداد است اما برای سامان دادن به آن، به خارجی پناه می برد. دلیلش این است که جنبش مشروطه چندان ضد استبدادی هم نبود بیشتر در پی تجدد و نوگرایی بود. به هر حال، هر کدام را قبول کنیم، با جنبش رژی متفاوت بود. با این حال باید گفت که تجربه مخالفت با قاجاری در تنباکو سرلوحه مبارزاتی بود که در مشروطه رخ داد. اما این در حد یک تجربه صوری است و باطن قضایا متفاوت است. اگر به همین شکل نسبت تحریم تنباکو را با انقلاب اسلامی ایران مقایسه کنیم باید بگوییم انقلاب اسلامی شباهت زیادی به جنبش تنباکو دارد و کمتر به مشروطه می ماند.


قیام مردم در شهرستان‌ها 

در دوران سلطنت ناصرالدین شاه چندین بار در شهرهای گوناگون مردم به جان آمده از گرانی نان، به خیابان‌ها ریختند و میان آن‌ها و نیروی‌های دولتی نبردهای سختی در گرفت، اما این نبردها جنبه‌ی سیاسی نداشت و نیروهای دولتی شورش‌ها را خیلی زود سرکوب کردند. در این میان مسعود میرزا ظل السلطان، حاکم اصفهان در سرکوب وحشیانه قیام‌های مردمی از دیگر والیان شهرها و استان‌ها جلوتر بود. در ماجرای تحریم تنباکو که مبارزه با حکومت سرکوبگر جنبه سیاسی پیدا کرده بود نیز باز هم ظل السلطان در سرکوب آن خشونت بیشتری نشان داد. سربازان او به مردم هجوم بردند و تظاهرات را سرکوب کردند. روز دیگر، ظل السلطان در نامه‌ای که خطاب به بازرگانان اصفهان، که به پیروی از علما خرید و فروش تنباکو را متوقف کرده بودند، نوشت: 

\"شما سزاوارید که احضار شوید و به کیفر گستاخی خود برسید. یعنی مثلا پایتان به فلک بسته شود و حق این است که شما را گردن بزنند تا دیگر احدی قادر نباشد در امور دولتی بگوید چرا یا برای چه. ولی این دفعه به لحاظ احترامی که برای امام جمعه که حامل نامه است قائلیم اغماض کردیم به این شرط که دست از چنین گستاخی‌ها و مخالفت با اوامر دولت بردارید. اعلیحضرت پادشاه صاحب اختیار اهالی ایران و اموال آنان است و بهتر از هر کسی می‌داند که مصلحت رعایا در چیست. شما ابدا حق چنین مخالفت‌هایی را ندارید، بدون گستاخی به شغل خودتان بپردازید و کاری به این کارها نداشته باشید.\" 

نامه تند ظل السلطان به بازرگانان و فرمان تهدیدآمیز وی برای ادامه کار تجار نتیجه چندانی نداشت. با ادامه تظاهرات مردمی، نمایندگان آن‌ها حتی قطع فعالیت بانک شاهنشاهی را که زیر نظر انگلیسی‌ها اداره می‌شد، خواستار شدند. اخبار رسیده از اصفهان ناصرالدین شاه را به شدت خشمگین ساخت. او در نامه‌ای به ظل السلطان به روحانیون که مردم اصفهان را به مبارزه بیشتر تحریک می‌کردند توهین کرد: 

\" چرا باید علما و مردم حرفی بزنند که اینقدر بی معنی و سخیف باشد. رعایای دول خارجه از صدسال به این طرف ماذون و مجاز هستند موافق عهدنامه آقا محمدخان و فتحعلی شاه و محمدشاه که هر نوع معاملات را در ایران و هر نوع تجارت را بکنند تنها این است. قبل از این صرافخانه‌ها بوده و تک تک وجود داشت. حالا آنها را تحت قاعده درآورده اسمش را بانک گذاشته‌اند... نمی دانم این مزخرفات [برضد بانک] را کی می‌گوید و به دهان خاص و عام می اندازد... و البته اگر در این نوع حرف‌های بی معنی ادامه بدهند تکلیف از ما ساقط شده، آنچه لازم سیاست است خواهیم فرمود. \" 

با وجود این، تهدید ناصرالدین شاه بی نتیجه ماند. دو روز پس از فرستادن این نامه صدها نفر به خیابان‌ها ریختند و برای نخستین بار در طول چهل و پنج سال سلطنت آن شاه خودکامه برضد او شعار دادند. ناصرالدین شاه از شنیدن این خبر آنچنان خشمگین شد که در تلگرافی دیگر برای ظل السلطان فرمانروای کل استان اصفهان نوشت تظاهر کنندگان را \" اشرار و الواط \" نامید: \" هر قدر قشون از جنس سواره و پیاده و توپخانه، قزاقخانه لازم باشد برای تنبیه اشرار و الواط فورا به عرض برسانید... و سیاست و تنبیهی از اشرار و الواط بکنید که سال‌های دراز یادگار بماند. \" 

چند روز بعد ظل السلطان که از ادامه‌ی مبارزه علمای اصفهان و مردم آن شهر عاجز شده بود ضمن تلگرافی برای پدرش علمای مبارز را \" مشایخ سفیه \" نامید و ضمن شرح خشم مردم ادامه داده بود: \" لکن این مشایخ سفیه که به نمک مبارک عقل ذی عقول [من و شما] از حرکات آنها مات می ماند که به چه پشتگرمی و به چه اطمینان، این حرکات از آنها ناشی می‌شود و خود را مثل شب پره به شعله سخط و غضب دولت می زنند. \" اما این واژه های زشت و آن تهدیدها هیچ نتیجه نداشت و نبرد مردم ادامه یافت. 

مبارزه برضد قرارداد رژی در مشهد بسیار فراگیر بود و صدها نفر از مردم معترض در مسجد گوهرشاد بست نشستند و لغو قرارداد استعماری را خواستار شدند. خبرهای رسیده از مشهد آنچنان پادشاه مستبد و خودکامه را خشمگین ساخت که در یک اقدام عجولانه فرمان شدیدی صادر کرد. 

\" اکیدا حکم می‌کنم اگر آنها فورا دنبال کارشان نروند و دست از این مزخرفات نکشند بایستی تمام سواره نظام و پیاده نظام را به مشهد فرا خوانید و همه شورشیان را بدون استثنا توقیف کنید و یک صدنفر از آنها را به گلوله ببندید و پدرشان را بسوزانید. این قسم جسارت‌ها و وقاحت‌ها چه معنی دارد. \" 


نشستی برای تفهیم مونوپل 

ناصرالدین شاه عقیده داشت که باید به عالمان مذهبی تفهیم شود که قرارداد رژی به نفع مردم ایران است و هیچگونه مغایرتی با احکام اسلام ندارد. اعتراض عالمان ایران بیشتر بر واژه مونوپل(monopole) یعنی انحصار بود. این قرارداد منافع بسیار برای امین السلطان و ناصرالدین شاه داشت، اما برای مردم ایران سودی نداشت. سرانجام با اصرار شاه نشستی با شرکت میرزاحسن آشتیانی، سید عبدالله بهبهانی، سیدعلی اکبر تفرشی، شیخ فضل الله نوری، امام جمعه‌ی تهران، سیدمحمدرضا طباطبایی، آخوند ملامحمدتقی کاشی از علما و نایب السلطنه، امین السلطان، امین الدوله، مشیرالدوله، قوام الدوله و مخبرالدوله از دولتیان تشکیل شد. گزارش آن نشست را ناظم الاسلام در کتاب تاریخ بیداری ایرانیان چنین آورده که با شروع جلسه یکی از طرفداران قرارداد گفت: 

\" ما صورت امتیازنامه را آورده‌ایم. شما آقایان آن را به دقت ملاحظه کنید و هرگونه تعهد و شرطی را که برخلاف شریعت است، تغییر دهید... و [آنگاه] شروع به خواندن امتیازنامه کردند. نخستین کلمه‌ای که عنوان فرمان این عمل در صدرنامه نوشته شده کلمه منوپل است. اولیای شریعت از معنی کلمه پرسش نمودند. جواب گفته شد که این کلمه، لفظی است فرنگی و برحسب وضع این لغت در اصل معنی امتیاز و انحصار است. منوپل خرید و فروش تنباکو یعنی انحصار معامله تنباکو و توتون مملکت به شخص صاحب امتیاز به طوری که معامله این اجناس مخصوص او باشد. پس از شرح و تفسیر این کلمه، اولیای ملت فرمودند که این نخستین الزامی است که دراین امتیازنامه برخلاف شریعت و اصول مسلمه ملت واقع شده... بنای حک و اصلاح باشد. این کلمه اول باید حک شود. \" 

امین السلطان از این سخن سخت به وحشت افتاد زیرا که می‌دانست حذف کلمه منوپل(انحصاری) به معنای لغو قرارداد است و در متن قرارداد آمده بود که در صورت لغو قرارداد دولت ایران می‌بایستی مبلغ 000/350 لیره خسارت بپردازد. این بود که گفت: \" اعلیحضرت شاهنشاهی فرموده اند تغییر و تبدیل این امتیاز نامه، از هیچ رو دولت را ممکن نتواند بود. این معنی محال و ممتنع است. شما از این معنی قطع نظر نموده ، فکر دیگر بکنید. اما پاسخ مخالفان قرارداد رژی درآن مجلس بسیار تند بود. یکی از آنان گفت: \" ما هم بی‌پرده می گوییم: حرام شریعت را از هیچ رو نمی توانیم حلال نمود. مساعدت در خصوص این امتیاز نامه، از ما نیز محال و ممتنع است.\" 


بالا گرفتن اعتراض 

با ادامه مبارزه مردم ایران با قرارداد رژی ناصرالدین شاه و امین السلطان سرانجام تصمیم گرفتند که با تبعید میرزای آشتیانی از تهران به شورش‌ها پایان دهند. اما انتشار این خبر نه تنها از شدت اعتراضات نکاست بلکه به یک قیام عمومی منجر شد تا بدانجا که جان نایب السلطنه کامران میرزا، که وزیر تهران بود، به خطر افتاد. نویسنده رساله‌ی \" تاریخ دخانیه \" آن قیام تاریخی را غوغای عظیم ‌نامیده و نوشته است: \" جمعیت مردم به حدی شد که تمامی کوچه و بازارها و میدان ارک یک وصله پیوسته زن و مرد بود. \" 

کامران میرزا برای تهدید جمعیت همراه با گروهی از سربازان دولتی سوار براسب و مسلحانه به میان جمعیت آمدند، اما مردم خشمگین بدون ترس به او حمله کردند. کامران میرزا از اسب برزمین افتاد \" نایب السلطنه از یک پهلو به گل افتاد... فورا چاکران او را در برگرفته دست به دست قدری [جلو] بردند تا این که در آن نزدیکی اسب بی زین و برگی فقط با جل نمدین حاضر بود. به تعجیل اسب را رانده، نایب السلطنه را به همان وضع، با لباس گل آلود به داخل عمارت رسانیده، درهای عمارت را بستند، نایب السلطنه که به اندرون رسید، غش کرد و بیهوش افتاد. \" 

به این ترتیب ترسی بزرگ همه‌ی دولت‌مردان را فراگفت و به ویژه گریبانگیر حرمسرای سلطنتی شد. با افزایش انقلاب مردمی، معین نظام سربازان مخصوص نایب السلطنه،کامران میرزا، را به میدان آورد. آ ن سربازان به بیرحمی و شرارت شهرت داشتند. معین نظام به آنان فرمان شلیک داد. تعداد زیادی کشته شدند و این نشان داد که اعلیحضرت هواخواه مردم و عاشق اسلام و اهل بیت(ع)که حتی در مدح امامان شعر می سراید و در روزهای تاسوعا و عاشورا آنقدر اشک می‌ریزد که حدی برآن متصور نیست، وقتی که سلطنت خویش را در خطر ببیند از هیچ عملی رویگردان نیست. 

نویسنده رساله تاریخ دخانیه بر این نکته پای می‌فشرد که عمل تند و بیرحمانه سربازان بر شور مردمان معترض افزود و شعار برضد متجاوزان به حقوق مردم ادامه یافت و به قول آن نویسنده: \" عموم مردم را چنان جوش و خروش فراگرفت که در آن حال هیچ کس را از مباشرت جنگ و مصادمت توپ و تفنگ، اصلا اندیشه و پروایی نبود، سهل است که از بزرگ و کوچک و زن و مرد، هیچ کس را بجز کشته شدن آرزویی نبود. \" 


تأثیر روشنفکران و روحانیون آن دوران

در ایران یک نظام مرجعیت محلی وجود داشت که متکی به مجتهدانی بود که برخی از آنان چندان قابل بودند که اگر در نجف آن روزگار بودند شانس مرجعیت مطلق را هم داشتند. این مجتهدان ستونهای دین و مذهب و سیاست دینی در شهرها بودند. اصفهان، تبریز و شیراز و در راس همه تهران هر کدام پایگاهی برای این مرجعیت محلی بودند. این نظام که در ذیل خود تمامی روحانیون سرشناس را در حاشیه خود داشت، می توانست همه چیز را در اختیار مرجعیت عظمای شیعه قرار دهد. در واقع نظام سلسله مراتب روحانی با نفوذی که در میان مردم داشت، تعدادی از مراجع محلی را میان راس این هرم با مردم داشت که نقش بسیار مهمی برای هدایت این ماجرا و بعدها تحولاسیاسی دیگر داشتند. یکی از ستون های اصلی نهضت در تهران مرحوم آشتیانی و نیز شیخ فضل الله نوری بود که به دلیل ارتباطی هم که با پدر زن خود میرزا حسین نوری به عنوان کاتب میرزای بزرگ داشت، در قضایای تحریم در تهران نقش زیادی داشت. البته سید جمال را باید از این دایره مستثنا کرد. نفوذ او روی اقشار عمومی نبود و تنها بخشی از نخبگان ممکن بود تاثیری از وی پذیرفته باشند.

سید جمال الدین اسدآبادی عمدتاً او را اولین مصلح و احیاگر دینی در سال اخیر می دادند با درک عمیق وضیعت آن دوران با ارسال نامه ای به مرحوم میرزای شیرازی فقیه نامور دوران، از او برای ریشه کن کردن این واقعه ننگین یاری می طلبد او پس از بیان مقداری از مشکلات و وضعیت مردم و نیز بی کفایتی حاکمان ایران می نویسد: پادشاه ایران سست عنصر گشته........ در مجمع عمومی به پیامبران بد می گوید........

آنچه به زیان مسلمانان انجام داده این است که قسمت عمده کشور و درآمد آن را به دشمنان دین فروخته. پیشواى دین ! پرتو درخشان انوار ائمه ، پایه تخت دیانت و زبان گویاى شریعت است ، تو وارث پیامبرانى.در اینجا مى بینیم که سید جمال الدین اسد آبادی چگونه نقش میرزاى شیرازى را به عنوان ادامه دهنده راه انبیا مشخص مى کند که همان ولایت فقیه عالم فقیه بر جامعه است. حضرت آیت الله حاج میرزا محمد حسن بن میرزا محمود بن اسماعیل حسینى شیرازى از علماى عالیقدر شیعه مى باشد. در شرح احوال این عالم ربانى ، مرجع شجاع ، آگاه ، درهم کوبنده دستگاه بیگانگان و خرد کننده ایادى آنان و نجات دهنده ملت ایران و بازگرداننده شخصیت و سربلندى به ایرانیان یعنى صاحب فتواى تحریم تنباکو آورده اند که وی در نفوس همگان حتى فرزندان خود حشمتى عظمیم داشت و این همان شکوه ربانى بود که اجراى فتواى تاریخى وى را چنان مؤ ثر و از دل و جان بر همگان الزام آور ساخت.سید جمال الدین اسد آبادی سپس درباره امیتاز تنباکو، تبعید شدگان و مسائل دیگرى براى میرزاى شیرازى توضیح مى دهد. سید به این نامه اکتفا نکرده و نامه هایى نیز به علماى داخل کشور مى نویسد. 


پیروزی مردم و روحانیت 

با این که ناصرالدین شاه، سلطان خودکامه، در اثر تملق و چاپلوسی اطرافیان به راستی خود را \" سایه خدا \" می‌پنداشت، از پایداری مردم به وحشت افتاد و سرانجام دست‌خطی بدین شرح صادر کرد: \" جناب امین السلطان، امتیازات داخله که چند روز قبل موقوف شده بود، این روزها که امتیاز خارجه را هم موقوف فرمودیم و کلیه این عمل به طرز سابق شد. حالا به تمام علما و حکام و مردم اطلاع بدهید که مطمئن باشند و به تمام رعایا حالی نمایند. \" 

پیروزی ملت ایران در قیام تاریخی که به قیام تنباکو شهرت یافت در واقع موجب عقب نشینی استبداد و استعمار بود و امروزه همه‌ی پژوهشگران تاریخ مشروطیت این پیروزی را مقدمه نهضت مشروطیت می‌دانند. از جمله، احمدی کسروی درباره‌ی این پیروزی بزرگ می‌نویسد: \" شاه ناگزیر گردید با کمپانی گفت وگو کند و با پذیرفتن پانصدهزار لیره تاوان، امتیاز را به هم زند. این کار در دی ماه 1270 شمسی (جمادی الاول 1309 قمری) بود. آن پانصدهزار لیره را از بانک شاهنشاهی که تازه بنیاد یافته بود گرفته و به کمپانی دادند و این نخستین وام ایران بود. این را می توان نخستین تکانی در توده ایران شمرد و باید در تاریخ یاد آن بماند. \" ناظم الاسلام کرمانی هم در کتاب تاریخ بیداری ایرانیان می نویسد: \" [با قیام برضد قرارداد رژی] ملت ایران به خود آمده و اندکی رو به بیداری کرد، چه از ارتفاع امتیاز رژی، ملت ایران دانست که می شود در مقابل سلطنت ایستاد و حقوق خود را مطالبه کرد. \" 


پیامدهای جنبش تنباکو

اگر چه در ظاهر لغو اعطای امتیاز تنباکو، موجب پرداخت غرامت و خسارت از سوی دولت ایران به طرف انگلیسی شد، با این حال خسارتی که ایران پرداخت کرد،‌در برابر خسارات ناشی از اجرای قرارداد، ناچیز به شمار می‌آمد. به هر روی نهضت تنباکو پیامدهای مهمی نظیر استبداد‌گریزی، مقابله با استیلای بیگانه، حضور زنان در صحنه‌ی مبارزه، همگانی بودن نهضت، اتحاد گروه‌ها و اصناف مختلف و... را درپی داشت که اگر به آنها مقاومت مردمی، ضرورت التزام به احکام دین، رعایت حکم مرجع تقلید و پذیرش فراخوان علما برای مقاومت را نیز اضافه نماییم، نتایج مثبت آن را در عرصه‌‌های بعدی تاریخ ایران مشاهده خواهیم نمود.

در واقع جنبش تنباکو اولین مقاومت همگانی مردم ایران در برابر بیگانگان و استبداد شاهی بود که بر حوادث و رویدادهای پس از خود تأثیر بسیار نهاد. در این بین فتوای تاریخ‌ساز میرزای شیرازی، ضمن جلوگیری از حراج ایران، نخستین جنبش گسترده مردمی علیه سلطه خارجی را شکل داد و تأثیرات به سزایی در تحولات بعدی ایران گذاشت. چرا که از آن پس ایرانیان دریافتند که پیروزی بر شاه و بیگانگان امری ممکن است.

نکته‌ی فوق را شهید مدرس نیز به درستی دریافته و درباره‌ی جنبش چنین اظهار نظر نموده بود: «این واقعه تاریخی، نظام سلطنت را سست و از اقتدار انداخت... استبداد سلطنتی در ایران بدون توجه به واقعه دخانیه، به مشروطیت نمی‌رسید... واقعه دخانیه توپی بود که سحرگاه مردم تیزهوش خفته را بیدار کرد و به طور طبیعی از زلزله شدیدی که متعاقب آن بایستی به وقوع بپیوندد، باخبرشان نمود.»

همچنین تحریم تنباکو نمونه دیگری از نگرش جامع‌نگرانه به دین اسلام بود که از اتحاد و همبستگی مردم با روحانیت نشئت می‌گرفت. زیرا مردمی که تا آن زمان هرگز در اوامر سلطان چون و چرا نمی‌کردند و یارای چنین کاری را نداشتند، در این جهاد ملی به دستور پیشوای مذهبی خود، میرزای شیرازی شرکت کردند و نهضت تنباکو را به اعتراضی نسبت به تمام امتیازاتی که تا آن هنگام به کمپانی‌ها و شرکت‌های خارجی داده شده بود، مبدل کردند. 

امام خمینی (ره) که خود به عنوان مرجعی بزرگ، رهبری حرکت عظیم انقلاب اسلامی را بر عهده داشت، مسئله‌ی در هم تنیدن روحانیت و مردم و فتوای تاریخی میرزای شیرازی را چنین بیان نموده است: «آن مرحوم که در سامره تنباکو را تحریم کرد، برای این که ایران را تقریباً در اسارت گرفته بودند به واسطه قرارداد تنباکو، ایشان یک سطر نوشتند که تنباکو حرام است. حتی بستگان خود آن جائر (ناصرالدین‌شاه) و حرامسرای آن جائر ترتیب اثر دادند به آن فتوا و قلیانها را شکستند و در بعضی جاها تنباکوهایی که قیمت آن هم زیاد بود در میدان آوردند و آتش زدند و شکست دادند آن قرارداد را و لغو شد قرارداد و یک چنین چیزی و آنها دیدند که یک روحانی پیرمرد در کنج دهی از دهات عراق یک کلمه می‌نویسد و یک ملت قیام می‌کند و قراردادی که مابین شاه جائر و انگلیسی‌ها بوده است، به هم می‌زند و یک قدرت این طوری دارد او.» 


نتیجه‌گیری

در فضایی که حکام ایران برای تهیه‌ی مبالغ هنگفت خوش‌گذ‌رانی‌ها و سفرهای اروپایی خود، امتیازات بی‌شماری به بیگانگان می‌دادند و کشور را دچار نا امنی اقتصادی می‌کردند، روحانیون بزرگی نظیر میرزای شیرازی با این شیوه‌ی زمامداری به مقابله پرداخته و با برخورداری از حمایت عمومی، از اعطای امتیازهای گوناگون ممانعت به عمل آوردند.

جنبش تنباکو که نمونه‌ای موفقیت آمیز از یک حرکت عمومی در تاریخ معاصر ایران است، پیروزی خود را مرهون پیوند ویژه‌ی رهبران مذهبی و مردم بود. در واقع جنبش تنباکو که در نهایت به انقلاب مشروطه و امضای فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین شاه قاجار در سال 1285 هجری شمسی انجامید، یک بار دیگر پیوند دیرپای روحانیت اصیل و مردم را نشان داد. این پیوند که از یک سو پایه‌های مشروعیت سلطنت را متزلزل ساخته بود، از سوی دیگر اقتدار سیاسی روحانیت را نیز افزایش داد و روحانیت را به عنصر اصلی هدایت کننده مقاومت‌های مردمی علیه استعمار و استبداد مبدل کرد. به طوری که پس از فتوای آیت‌الله شیرازی مبنی بر تحریم تنباکو، روحانیت در تمام امور اجتماعی و سیاسی ایران نقش داشته است؛ که از آن جمله می‌توان به حضور روحانیت در نهضت مشروطه، ملی شدن صنعت نفت، مخالفت با لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی، مخالفت با لایحه کاپیتولاسیون، مخالفت با انقلاب سفید شاه و مردم، واقعه 15 خرداد 42، رهبری انقلاب اسلامی، حوادث پس از انقلاب و... اشاره نمود.

بر این اساس نهضت تنباکو از یک سو سند گویایی بر رهبری روحانیت مبارز و مقاومت و همبستگی مردم متعهد این سرزمین در پاسداری از ارزش‌های اسلامی و دفاع از استقلال و آزادگی است؛ و از سوی دیگر با ماهیتی ضد استعماری و همراه با انگیزه‌های اسلامی، نقش مهمی در تاریخ معاصر ایران و بیداری مردم این سرزمین ایفا نموده است.


منابع

1. تاریخ ایران زمین ازروزگار باستان تا انقراض قاجاریه =دکتر محمد جواد مشکور.انتشارات اشراقی.1363

2. تاریخ اقتصادی ایران.چالز عیسوی.ترجمه:دکتر یعقوب آژند.چاپ دیبا.1369

3. www.naimiyan.blogfa.com

4. www.jazirehdanesh.com

5. www2.irib.ir

6. www.ir-psri.com